Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani)
نظریه شیب هدف: وقتی هدف نزدیکتر می شود مردم تلاش بیشتری برای دستیابی به آن می کنند. @BehavioralEconomicsAndFinance@
⭕️◻️دولت و واکنشهای فیزیکی به بحران
✍️مصطفی نصراصفهانی
بعد از شوک ارزی دیدیم که قیمت گوجه به رکورد تاریخی خود رسید. بعد از نارضایتی مردم و بروز آن در فضای مجازی، وزیر محترم صنعت دستور دادند و صادرات گوجه را غیرقانونی اعلام کردند.
▫️اساسا استفاده از روشهای محدودکننده برای سیاستگذار جذاب است: چون نیاز به فکر کردن ندارد و اجرای آن با یک بخشنامه صورت میپذیرد!
▫️اما این افزایش قیمت محصولات کشاورزی هم کاملا قابل پیشبینی بود. چنانچه قبلا در همین کانال توضیح داده شد افزایش قیمت ارز باعث افزایش قیمت کالاهایی که قابلیت صادرات دارند خواهد شد:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1088
▫️قابلیت صادرات یعنی اینکه مردم کشورهای دیگر به مصرف محصولات ایرانی تمایل داشته باشند و از نظر کیفی، کیفیت آن را قابل قبول بدانند.
▫️به مرور زمان، عوامل اقتصادی یاد خواهند گرفت که بقیه محصولات را هم در کشورهای دیگر بازاریابی کنند و بنابراین علاوه بر گوجه، باید منتظر افزایش قیمت در محصولات دیگر (که الان قابلیت صادرات ندارند اما بزودی پیدا خواهند کرد) هم بود.
▫️باز هم احتمالا واکنش مسئولین، منع قانونی و برخورد فیزیکی با عوامل اقتصادی خواهد بود. این نوع پاسخهای سیاستی(که بهتر است بجای استفاده از واژه «پاسخ» از واژه «واکنش» استفاده کنیم)، معمولا هم مشکلی را حل نمیکنند و دست آخر قانون جدید دوباره ملغی خواهد شد! این مسئله بخصوص در ایران بخاطر فساد و ناکارآمدی نهادهای بخش عمومی شدیدتر است.
▫️در کشورهای پیشرفته وقتی قانونی وضع میشود میتوان اطمینان داشت که آن قانون با دقت بالایی اجرایی خواهد شد، اما فساد مثل همیشه در ایران این دست ابزارها را کاملا از جعبه ابزار سیاستگذار بیرون میاندازد. مثال قاچاق سازمانیافته که توسط معاون وزیر اطلاعات انجام میشد را به خاطر بیاورید!
⭕️⭕️اما راه حل چیست؟
راه حل بلندمدت اصلاح زیرساختها و اصلاحات نهادی است. اما در کوتاهمدت، مشکل از جایی شروع میشود که توان تولید داخلی بالا نیست و درصد بالایی از محصول تولیدی قابلیت صادرات دارد. و در نتیجه به طور موقت قحطی محصول مذکور را مشاهده خواهیم کرد. بعد از آن قیمت محصول در داخل متناسب با نرخ ارز افزایش پیدا میکند. و در بلندمدت، با کاهش تقاضا و افزایش تولید قیمت دوباره کمی کاهش را تجربه خواهد کرد.
▫️ممنوع کردن صادرات فقط میتواند بخشی از صادرکنندگان که روابط فسادآمیز کمتری دارند یا مهارت دور زدن قانون را ندارند از میدان به در کند و امثال معاون وزیر اطلاعات میتوانند با قدرت بازاری بیشتری صادرات کنند!
▫️محدودیتهای فیزیکی در مورد کالاهای فاسدشدنی (مثل همین گوجه) احتمالا میتواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد، اما این راه درست مواجهه با مسئله نیست!
▫️باید پذیرفت که چیزی که مشاهده میکنیم اثر طبیعی افزایش نرخ ارز است و اقتصاد از تعادل قبلی خارج شده و باید به تعادل جدیدی برسد. راه حل این است که مسیر رسیدن به تعادل جدید را کوتاه کرده و خونریزی این جراحی را به حداقل رساند. در مورد مسئله صادرات، راه حل در تقویت بنگاههای تولیدی از طریق بهبود فضای کسب و کار و به همان اندازه مهم، تلاش برای بهبود 🔺تکنولوژی🔺 بنگاههاست. مثلا در محصولات کشاورزی شاید حتی دادن سوبسید برای تکنولوژیهای کشت و آبیاری جدید و روشهایی که متخصصین اقتصاد کشاورزی توصیه میکنند قابل توجیه باشد. در این مسیر، توجه به مزیتهای نسبی هم لازم است.
▫️شوک ارزی نباید اتفاق میافتاد، اما الان باید بجای ممانعت از صادرات محصولات، بسترهای افزایش تولید را بهبود داد. باید بجای ممنوعیت تعامل، محدودیتهای قبلی هم برداشته شوند. باید موانع کسب و کار ایرانیها در کشورهای همسایه برطرف شود و بطور مشابه، موانع سرمایهگذاری خارجیها در ایران هم برداشته شود.
پ.ن: شاید بتوان برای مدت محدودی، وضع تعرفه برای صادرات بعضی کالاها را در دستور کار قرار داد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️مصطفی نصراصفهانی
بعد از شوک ارزی دیدیم که قیمت گوجه به رکورد تاریخی خود رسید. بعد از نارضایتی مردم و بروز آن در فضای مجازی، وزیر محترم صنعت دستور دادند و صادرات گوجه را غیرقانونی اعلام کردند.
▫️اساسا استفاده از روشهای محدودکننده برای سیاستگذار جذاب است: چون نیاز به فکر کردن ندارد و اجرای آن با یک بخشنامه صورت میپذیرد!
▫️اما این افزایش قیمت محصولات کشاورزی هم کاملا قابل پیشبینی بود. چنانچه قبلا در همین کانال توضیح داده شد افزایش قیمت ارز باعث افزایش قیمت کالاهایی که قابلیت صادرات دارند خواهد شد:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1088
▫️قابلیت صادرات یعنی اینکه مردم کشورهای دیگر به مصرف محصولات ایرانی تمایل داشته باشند و از نظر کیفی، کیفیت آن را قابل قبول بدانند.
▫️به مرور زمان، عوامل اقتصادی یاد خواهند گرفت که بقیه محصولات را هم در کشورهای دیگر بازاریابی کنند و بنابراین علاوه بر گوجه، باید منتظر افزایش قیمت در محصولات دیگر (که الان قابلیت صادرات ندارند اما بزودی پیدا خواهند کرد) هم بود.
▫️باز هم احتمالا واکنش مسئولین، منع قانونی و برخورد فیزیکی با عوامل اقتصادی خواهد بود. این نوع پاسخهای سیاستی(که بهتر است بجای استفاده از واژه «پاسخ» از واژه «واکنش» استفاده کنیم)، معمولا هم مشکلی را حل نمیکنند و دست آخر قانون جدید دوباره ملغی خواهد شد! این مسئله بخصوص در ایران بخاطر فساد و ناکارآمدی نهادهای بخش عمومی شدیدتر است.
▫️در کشورهای پیشرفته وقتی قانونی وضع میشود میتوان اطمینان داشت که آن قانون با دقت بالایی اجرایی خواهد شد، اما فساد مثل همیشه در ایران این دست ابزارها را کاملا از جعبه ابزار سیاستگذار بیرون میاندازد. مثال قاچاق سازمانیافته که توسط معاون وزیر اطلاعات انجام میشد را به خاطر بیاورید!
⭕️⭕️اما راه حل چیست؟
راه حل بلندمدت اصلاح زیرساختها و اصلاحات نهادی است. اما در کوتاهمدت، مشکل از جایی شروع میشود که توان تولید داخلی بالا نیست و درصد بالایی از محصول تولیدی قابلیت صادرات دارد. و در نتیجه به طور موقت قحطی محصول مذکور را مشاهده خواهیم کرد. بعد از آن قیمت محصول در داخل متناسب با نرخ ارز افزایش پیدا میکند. و در بلندمدت، با کاهش تقاضا و افزایش تولید قیمت دوباره کمی کاهش را تجربه خواهد کرد.
▫️ممنوع کردن صادرات فقط میتواند بخشی از صادرکنندگان که روابط فسادآمیز کمتری دارند یا مهارت دور زدن قانون را ندارند از میدان به در کند و امثال معاون وزیر اطلاعات میتوانند با قدرت بازاری بیشتری صادرات کنند!
▫️محدودیتهای فیزیکی در مورد کالاهای فاسدشدنی (مثل همین گوجه) احتمالا میتواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد، اما این راه درست مواجهه با مسئله نیست!
▫️باید پذیرفت که چیزی که مشاهده میکنیم اثر طبیعی افزایش نرخ ارز است و اقتصاد از تعادل قبلی خارج شده و باید به تعادل جدیدی برسد. راه حل این است که مسیر رسیدن به تعادل جدید را کوتاه کرده و خونریزی این جراحی را به حداقل رساند. در مورد مسئله صادرات، راه حل در تقویت بنگاههای تولیدی از طریق بهبود فضای کسب و کار و به همان اندازه مهم، تلاش برای بهبود 🔺تکنولوژی🔺 بنگاههاست. مثلا در محصولات کشاورزی شاید حتی دادن سوبسید برای تکنولوژیهای کشت و آبیاری جدید و روشهایی که متخصصین اقتصاد کشاورزی توصیه میکنند قابل توجیه باشد. در این مسیر، توجه به مزیتهای نسبی هم لازم است.
▫️شوک ارزی نباید اتفاق میافتاد، اما الان باید بجای ممانعت از صادرات محصولات، بسترهای افزایش تولید را بهبود داد. باید بجای ممنوعیت تعامل، محدودیتهای قبلی هم برداشته شوند. باید موانع کسب و کار ایرانیها در کشورهای همسایه برطرف شود و بطور مشابه، موانع سرمایهگذاری خارجیها در ایران هم برداشته شود.
پ.ن: شاید بتوان برای مدت محدودی، وضع تعرفه برای صادرات بعضی کالاها را در دستور کار قرار داد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegram
اقتصاد رفتاری
⭕️ ◻️توهم تورم زا نبودن افزایش نرخ ارز
✍مصطفی نصراصفهانی
سال گذشته زمزمه های سیاست تعدیل باز هم مطرح شده بود و از یک طرف طرفداران تعدیل از لزوم "واقعی شدن" قیمتها از جمله نرخ ارز سخن میگفتند و از فواید افزایش نرخ ارز برای تولید و صادرات کشور، و از طرف دیگر…
✍مصطفی نصراصفهانی
سال گذشته زمزمه های سیاست تعدیل باز هم مطرح شده بود و از یک طرف طرفداران تعدیل از لزوم "واقعی شدن" قیمتها از جمله نرخ ارز سخن میگفتند و از فواید افزایش نرخ ارز برای تولید و صادرات کشور، و از طرف دیگر…
⭕️◻️آیا میشود نرخ یک ارز(مثلا یورو) را افزایش داد و نرخ ارز دیگر(مثلا دلار) را کاهش داد؟
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
متأسفانه عدم توجه به دانش اقتصاد و آموزش آن در مدارس و دانشگاهها باعث شده است که من به وفور از مردم عادی و حتی مسئولین دولتی این عبارت را بشنوم که میشود نرخ یک ارز را افزایش داد و نرخ دیگری را کاهش داد یا ثابت نگه داشت! بسیار از مردم عادی میشنوم که مثلا میگویند در راستای مبارزه با تحریمها، دلار نخرید ولی یورو خریدن اشکالی ندارد!
▫️یکی از مفاهیم اولیه و البته بسیار پایهای در دانش اقتصاد و دانش مالی، مبحث آربیتراژ و آربیتراژگران است. کاری که آربیتراژگران در بازارهای مالی انجام میدهند این است که وقتی قیمت یک چیز در یک بازار ارزانتر از بازار دیگری است، از بازار اول آن را خریداری کرده و در بازار دوم به فروش میرسانند. آنها این کار را تا زمانی انجام میدهند که قیمتها با هم برابر بشود و اصطلاحا فرصت آربیتراژ از بین برود.
▫️مثال ساده آن قیمت گوجه عزیز خودمان است. وقتی قیمت گوجه در ایران کمتر از قیمت آن در عراق است آربیتراژگران گوجه را در ایران خریده و در عراق به فروش میرسانند و از این طریقی سودی به جیب میزنند. این کار را تا زمانی ادامه میدهند که قیمت گوجه در دو کشور برابر بشود!
▫️در بازار ارزهای خارجی هم چنین است. فرض کنیم که در ایران به ازای هر یورو به شما 2 دلار بدهند(قیمت یورو دو برابر دلار بشود)، ولی در بازارهای بینالمللی و دیگر کشورها این نسبت برابر 1.5 باشد. در اینصورت، آربیتراژگران در ایران اقدام به خرید دلار میکنند، سپس آن را به کشورهای دیگر برده و در آنجا تبدیل به یورو میکنند و یورو را به ایران میآورند. سپس دوباره در ایران یورو را تبدیل به دلار میکنند و دلار جدید را دوباره به کشورهای خارجی میبرند. اینکار باعث افزایش تقاضای دلار و افزایش عرضه یورو در ایران خواهد شد. آربیتراژ انقدر ادامه پیدا میکند(و در اغلب موارد به سرعت اینکار صورت میگیرد) که نسبت ارزش یورو به دلار در همه بازارهای دنیا یکسان بشود. اگر هم در کشوری اینطور نمیشود به علت هزینههای مبادله و اصطکاکها است که با بهبود تکنولوژی این موانع نیز برطرف خواهند شد.
▫️آربیتراژی که در فوق توضیح داده شد، آربیتراژ جغرافیایی بود. انواع مختلف آربیتراژ وجود دارند که توضیح آنها در این مجال نمیگنجد. در بازارهای ناکاراتر امکانات آربیتراژ بیشتری وجود دارد. مثلا در ایران اگر کسی به دانش مالی و وضعیت لحظهای بازارهای مالی اشراف داشته باشد براحتی میتواند از این طریق سودهای خوبی کسب کند.
▫️بنابراین پاسخ به سوال فوق این است: خیر! شما فقط میتوانید روی ارزش پول کشور خودتان آنهم از طریق مدیریت نقدینگی(عمدا کلمه «مدیریت» را بجای «اندازه» گذاشتهام) اثر بگذارید. بقیه ارزها همه بطور متوازن با هم تغییر خواهند کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
متأسفانه عدم توجه به دانش اقتصاد و آموزش آن در مدارس و دانشگاهها باعث شده است که من به وفور از مردم عادی و حتی مسئولین دولتی این عبارت را بشنوم که میشود نرخ یک ارز را افزایش داد و نرخ دیگری را کاهش داد یا ثابت نگه داشت! بسیار از مردم عادی میشنوم که مثلا میگویند در راستای مبارزه با تحریمها، دلار نخرید ولی یورو خریدن اشکالی ندارد!
▫️یکی از مفاهیم اولیه و البته بسیار پایهای در دانش اقتصاد و دانش مالی، مبحث آربیتراژ و آربیتراژگران است. کاری که آربیتراژگران در بازارهای مالی انجام میدهند این است که وقتی قیمت یک چیز در یک بازار ارزانتر از بازار دیگری است، از بازار اول آن را خریداری کرده و در بازار دوم به فروش میرسانند. آنها این کار را تا زمانی انجام میدهند که قیمتها با هم برابر بشود و اصطلاحا فرصت آربیتراژ از بین برود.
▫️مثال ساده آن قیمت گوجه عزیز خودمان است. وقتی قیمت گوجه در ایران کمتر از قیمت آن در عراق است آربیتراژگران گوجه را در ایران خریده و در عراق به فروش میرسانند و از این طریقی سودی به جیب میزنند. این کار را تا زمانی ادامه میدهند که قیمت گوجه در دو کشور برابر بشود!
▫️در بازار ارزهای خارجی هم چنین است. فرض کنیم که در ایران به ازای هر یورو به شما 2 دلار بدهند(قیمت یورو دو برابر دلار بشود)، ولی در بازارهای بینالمللی و دیگر کشورها این نسبت برابر 1.5 باشد. در اینصورت، آربیتراژگران در ایران اقدام به خرید دلار میکنند، سپس آن را به کشورهای دیگر برده و در آنجا تبدیل به یورو میکنند و یورو را به ایران میآورند. سپس دوباره در ایران یورو را تبدیل به دلار میکنند و دلار جدید را دوباره به کشورهای خارجی میبرند. اینکار باعث افزایش تقاضای دلار و افزایش عرضه یورو در ایران خواهد شد. آربیتراژ انقدر ادامه پیدا میکند(و در اغلب موارد به سرعت اینکار صورت میگیرد) که نسبت ارزش یورو به دلار در همه بازارهای دنیا یکسان بشود. اگر هم در کشوری اینطور نمیشود به علت هزینههای مبادله و اصطکاکها است که با بهبود تکنولوژی این موانع نیز برطرف خواهند شد.
▫️آربیتراژی که در فوق توضیح داده شد، آربیتراژ جغرافیایی بود. انواع مختلف آربیتراژ وجود دارند که توضیح آنها در این مجال نمیگنجد. در بازارهای ناکاراتر امکانات آربیتراژ بیشتری وجود دارد. مثلا در ایران اگر کسی به دانش مالی و وضعیت لحظهای بازارهای مالی اشراف داشته باشد براحتی میتواند از این طریق سودهای خوبی کسب کند.
▫️بنابراین پاسخ به سوال فوق این است: خیر! شما فقط میتوانید روی ارزش پول کشور خودتان آنهم از طریق مدیریت نقدینگی(عمدا کلمه «مدیریت» را بجای «اندازه» گذاشتهام) اثر بگذارید. بقیه ارزها همه بطور متوازن با هم تغییر خواهند کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری
⭕️◻️آیا میشود نرخ یک ارز(مثلا یورو) را افزایش داد و نرخ ارز دیگر(مثلا دلار) را کاهش داد؟
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
متأسفانه عدم توجه به دانش اقتصاد و آموزش آن در مدارس و دانشگاهها باعث شده است که من به وفور از مردم عادی و حتی مسئولین دولتی این عبارت را بشنوم که میشود نرخ یک ارز را افزایش داد و نرخ دیگری را کاهش داد یا ثابت نگه داشت! بسیار از مردم عادی میشنوم که مثلا میگویند در راستای مبارزه با تحریمها، دلار نخرید ولی یورو خریدن اشکالی ندارد!
▫️یکی از مفاهیم اولیه و البته بسیار پایهای در دانش اقتصاد و دانش مالی، مبحث آربیتراژ و آربیتراژگران است. کاری که آربیتراژگران در بازارهای مالی انجام میدهند این است که وقتی قیمت یک چیز در یک بازار ارزانتر از بازار دیگری است، از بازار اول آن را خریداری کرده و در بازار دوم به فروش میرسانند. آنها این کار را تا زمانی انجام میدهند که قیمتها با هم برابر بشود و اصطلاحا فرصت آربیتراژ از بین برود.
▫️مثال ساده آن قیمت گوجه عزیز خودمان است. وقتی قیمت گوجه در ایران کمتر از قیمت آن در عراق است آربیتراژگران گوجه را در ایران خریده و در عراق به فروش میرسانند و از این طریقی سودی به جیب میزنند. این کار را تا زمانی ادامه میدهند که قیمت گوجه در دو کشور برابر بشود!
▫️در بازار ارزهای خارجی هم چنین است. فرض کنیم که در ایران به ازای هر یورو به شما 2 دلار بدهند(قیمت یورو دو برابر دلار بشود)، ولی در بازارهای بینالمللی و دیگر کشورها این نسبت برابر 1.5 باشد. در اینصورت، آربیتراژگران در ایران اقدام به خرید دلار میکنند، سپس آن را به کشورهای دیگر برده و در آنجا تبدیل به یورو میکنند و یورو را به ایران میآورند. سپس دوباره در ایران یورو را تبدیل به دلار میکنند و دلار جدید را دوباره به کشورهای خارجی میبرند. اینکار باعث افزایش تقاضای دلار و افزایش عرضه یورو در ایران خواهد شد. آربیتراژ انقدر ادامه پیدا میکند(و در اغلب موارد به سرعت اینکار صورت میگیرد) که نسبت ارزش یورو به دلار در همه بازارهای دنیا یکسان بشود. اگر هم در کشوری اینطور نمیشود به علت هزینههای مبادله و اصطکاکها است که با بهبود تکنولوژی این موانع نیز برطرف خواهند شد.
▫️آربیتراژی که در فوق توضیح داده شد، آربیتراژ جغرافیایی بود. انواع مختلف آربیتراژ وجود دارند که توضیح آنها در این مجال نمیگنجد. در بازارهای ناکاراتر امکانات آربیتراژ بیشتری وجود دارد. مثلا در ایران اگر کسی به دانش مالی و وضعیت لحظهای بازارهای مالی اشراف داشته باشد براحتی میتواند از این طریق سودهای خوبی کسب کند.
▫️بنابراین پاسخ به سوال فوق این است: خیر! شما فقط میتوانید روی ارزش پول کشور خودتان آنهم از طریق مدیریت نقدینگی(عمدا کلمه «مدیریت» را بجای «اندازه» گذاشتهام) اثر بگذارید. بقیه ارزها همه بطور متوازن با هم تغییر خواهند کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
متأسفانه عدم توجه به دانش اقتصاد و آموزش آن در مدارس و دانشگاهها باعث شده است که من به وفور از مردم عادی و حتی مسئولین دولتی این عبارت را بشنوم که میشود نرخ یک ارز را افزایش داد و نرخ دیگری را کاهش داد یا ثابت نگه داشت! بسیار از مردم عادی میشنوم که مثلا میگویند در راستای مبارزه با تحریمها، دلار نخرید ولی یورو خریدن اشکالی ندارد!
▫️یکی از مفاهیم اولیه و البته بسیار پایهای در دانش اقتصاد و دانش مالی، مبحث آربیتراژ و آربیتراژگران است. کاری که آربیتراژگران در بازارهای مالی انجام میدهند این است که وقتی قیمت یک چیز در یک بازار ارزانتر از بازار دیگری است، از بازار اول آن را خریداری کرده و در بازار دوم به فروش میرسانند. آنها این کار را تا زمانی انجام میدهند که قیمتها با هم برابر بشود و اصطلاحا فرصت آربیتراژ از بین برود.
▫️مثال ساده آن قیمت گوجه عزیز خودمان است. وقتی قیمت گوجه در ایران کمتر از قیمت آن در عراق است آربیتراژگران گوجه را در ایران خریده و در عراق به فروش میرسانند و از این طریقی سودی به جیب میزنند. این کار را تا زمانی ادامه میدهند که قیمت گوجه در دو کشور برابر بشود!
▫️در بازار ارزهای خارجی هم چنین است. فرض کنیم که در ایران به ازای هر یورو به شما 2 دلار بدهند(قیمت یورو دو برابر دلار بشود)، ولی در بازارهای بینالمللی و دیگر کشورها این نسبت برابر 1.5 باشد. در اینصورت، آربیتراژگران در ایران اقدام به خرید دلار میکنند، سپس آن را به کشورهای دیگر برده و در آنجا تبدیل به یورو میکنند و یورو را به ایران میآورند. سپس دوباره در ایران یورو را تبدیل به دلار میکنند و دلار جدید را دوباره به کشورهای خارجی میبرند. اینکار باعث افزایش تقاضای دلار و افزایش عرضه یورو در ایران خواهد شد. آربیتراژ انقدر ادامه پیدا میکند(و در اغلب موارد به سرعت اینکار صورت میگیرد) که نسبت ارزش یورو به دلار در همه بازارهای دنیا یکسان بشود. اگر هم در کشوری اینطور نمیشود به علت هزینههای مبادله و اصطکاکها است که با بهبود تکنولوژی این موانع نیز برطرف خواهند شد.
▫️آربیتراژی که در فوق توضیح داده شد، آربیتراژ جغرافیایی بود. انواع مختلف آربیتراژ وجود دارند که توضیح آنها در این مجال نمیگنجد. در بازارهای ناکاراتر امکانات آربیتراژ بیشتری وجود دارد. مثلا در ایران اگر کسی به دانش مالی و وضعیت لحظهای بازارهای مالی اشراف داشته باشد براحتی میتواند از این طریق سودهای خوبی کسب کند.
▫️بنابراین پاسخ به سوال فوق این است: خیر! شما فقط میتوانید روی ارزش پول کشور خودتان آنهم از طریق مدیریت نقدینگی(عمدا کلمه «مدیریت» را بجای «اندازه» گذاشتهام) اثر بگذارید. بقیه ارزها همه بطور متوازن با هم تغییر خواهند کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️نحوه حمایت دولت از صادرات: خطِّ مشیِ کلی
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
یکی از مزایایی که برای افرایش نرخ ارز حقیقی بیان میشود افزایش صادرات و تولید بنگاههای داخلی است.
▫️با اینحال تجربه نشان داده است که افزایشهای نرخ ارز در ایران اثر بزرگی روی صادرات در مقایسه با دیگر کشورها نداشته است. در هر صورت جریان کالاها و خدمات به کشورهای خارجی کمی تشدید شده است و پاسخ مناسب به این جریان کالا و خدمات باید با نگاهی مثبت و پیشرونده باشد، نه تدافعی و منفی. به عبارتی، باید ظرفیت بنگاههای داخلی را بهبود داد؛ باید موانع تقویت و بهینگی این جریان کالا و خدمات را برطرف کرد.
▫️اما در مورد اینکه چرا افزایشها در نرخ ارز منجر به اثر متناسب در صادرات نمیشوند، یکی از علل آن است که افزایشها بصورت «جهشی» بودهاند و بنگاهها فرصت کافی برای تطابق نداشتهاند. از طرف دیگر، ثبات نرخ ارز اسمی و تورمهای بالا همواره چشماندازی نزولی را برای نرخ ارز حقیقی جلوی بنگاههای صادرکننده ترسیم کرده است. (مطالعات متعددی اثر مخرب نوسان نرخ ارز بر اقتصاد را بررسی و تأکید کردهاند)
از عللِ دیگر، به غیر از جهشی بودن افزایش نرخ ارز، میتوان به بسته بودن اقتصاد(مثلا بواسطه تحریم و نتیجتا سختی بهبود تکنولوژی)، فقدان تکنولوژیِ فنی و مدیریتی و بازاریابی، و...نام برد.
⭕️⭕️در این میان دولت چکار باید بکند؟
بر اساس منطق دانشِ اقتصادِ بخشِ عمومی، دخالت دولت در اقتصاد در مواردی توجیه دارد که بخش خصوصی به دلایل متعدد به آنها نمیپردازد و اصطلاحا گفته میشود که «شکست بازار»(Market Failure) اتفاق افتاده است.
▫️موارد شکست بازار و پاسخ سیاستی مناسب به شکست بازار در دانش اقتصاد رفتاری کمی متفاوت از دانش اقتصاد کلاسیک است که آنها را هم باید در نظر گرفت.
▫️بنابراین انتظار میرود بسیاری از مشکلات صادرات را خود بنگاهها حل و فصل بکنند و لزومی به مداخله دولت نباشد. به عنوان مثال، به مرور بنگاهها دانش و مهارت بازاریابی محصولات خود در دیگر کشورها را بهبود خواهند داد، یا اینکه برای ارتقای کیفیت محصولات خود اقدام به ارتقای تکنولوژیک خواهند کرد.
▫️دخالت دولت در اقتصاد باید با کمترین هزینه باشد: هم از نظر اخلال در کارایی عملکرد خودکار بازارها، و هم از نظر هزینههای آشکار و مستقیمی که بابت آنها پرداخت صورت میگیرد. بنابراین باید طی پژوهشهایی علمی، دقیق و میدانی نقاط گلوگاهیِ (Bottelneck Points) شکستِ بازار را شناسایی کند و دخالتی کمهزینه و اثربخش انجام بدهد.
▫️اما پیش از آن که دخالت جدیدی انجام شود لازم است دخالتهای قبلی از نظر بهینه بودن مورد بررسی قرار بگیرند و آنچه دانش روز در مورد «بهبود فضای کسب و کار» توصیه میکند به کار گرفته شود. به عنوان مثال، یکی از دغدغههای صادرکنندگان سختیهایی است که قانون پیمانسپاری ارزی ایجاد کرده است. فارغ از اینکه چه پژوهشی پشتوانه انجام پیمانسپاری بوده است و آیا اصلا قبل از اجرای این قانون مطالعاتی درباره توجیه اقتصادی و فنی آن انجام گرفته یا نه، آیا این امکان وجود نداشت که همان هدفی که مد نظر قانونگذار است به روشی کمهزینهتر (مثلا آنچه دوستان «پیمانسپاری سبک» نامگذاری میکنند) محقق شود؟ آیا فلسفه وجودی آن قانون هنوز هم وجود دارد؟
▫️در مجموع، آنچه از دولت انتظار میرود انجام بدهد بیشتر در سطح کلان و زیرساختی است. تثبیت اقتصاد کلان، تسهیل نقل و انتقال پول، تسهیل ورود تکنولوژی جدید(و حمایت از آن حتی به شکل معافیت مالیاتی)، بررسی طرح «کلینک بنگاهها» و حمایت از بخش تحقیق و توسعه(R&D) بنگاهها از آن طریق، از جمله مواردی است که بصورت شهودی لازم الاجرا به نظر میرسند. طبیعی است که توجه به مزیتهای نسبی و برنامههای بلندمدت ملی(اگر وجود داشته باشند!!) هم در این مسیر لازم است.
پ.ن.1: در مورد تفاوتهای نظری «دانش اقتصاد بخش عمومی» و دانش «اقتصاد بخش عمومی رفتاری» میتوان به کتاب «سیاستگذاری و انتخاب: اقتصاد بخش عمومی از دریچه اقتصاد رفتاری» ترجمه مصطفی نصراصفهانی مراجعه کرد.
پ.ن.2: در مورد ایده «کلینیک بنگاهها» در آینده مطالبی نوشته خواهد شد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
یکی از مزایایی که برای افرایش نرخ ارز حقیقی بیان میشود افزایش صادرات و تولید بنگاههای داخلی است.
▫️با اینحال تجربه نشان داده است که افزایشهای نرخ ارز در ایران اثر بزرگی روی صادرات در مقایسه با دیگر کشورها نداشته است. در هر صورت جریان کالاها و خدمات به کشورهای خارجی کمی تشدید شده است و پاسخ مناسب به این جریان کالا و خدمات باید با نگاهی مثبت و پیشرونده باشد، نه تدافعی و منفی. به عبارتی، باید ظرفیت بنگاههای داخلی را بهبود داد؛ باید موانع تقویت و بهینگی این جریان کالا و خدمات را برطرف کرد.
▫️اما در مورد اینکه چرا افزایشها در نرخ ارز منجر به اثر متناسب در صادرات نمیشوند، یکی از علل آن است که افزایشها بصورت «جهشی» بودهاند و بنگاهها فرصت کافی برای تطابق نداشتهاند. از طرف دیگر، ثبات نرخ ارز اسمی و تورمهای بالا همواره چشماندازی نزولی را برای نرخ ارز حقیقی جلوی بنگاههای صادرکننده ترسیم کرده است. (مطالعات متعددی اثر مخرب نوسان نرخ ارز بر اقتصاد را بررسی و تأکید کردهاند)
از عللِ دیگر، به غیر از جهشی بودن افزایش نرخ ارز، میتوان به بسته بودن اقتصاد(مثلا بواسطه تحریم و نتیجتا سختی بهبود تکنولوژی)، فقدان تکنولوژیِ فنی و مدیریتی و بازاریابی، و...نام برد.
⭕️⭕️در این میان دولت چکار باید بکند؟
بر اساس منطق دانشِ اقتصادِ بخشِ عمومی، دخالت دولت در اقتصاد در مواردی توجیه دارد که بخش خصوصی به دلایل متعدد به آنها نمیپردازد و اصطلاحا گفته میشود که «شکست بازار»(Market Failure) اتفاق افتاده است.
▫️موارد شکست بازار و پاسخ سیاستی مناسب به شکست بازار در دانش اقتصاد رفتاری کمی متفاوت از دانش اقتصاد کلاسیک است که آنها را هم باید در نظر گرفت.
▫️بنابراین انتظار میرود بسیاری از مشکلات صادرات را خود بنگاهها حل و فصل بکنند و لزومی به مداخله دولت نباشد. به عنوان مثال، به مرور بنگاهها دانش و مهارت بازاریابی محصولات خود در دیگر کشورها را بهبود خواهند داد، یا اینکه برای ارتقای کیفیت محصولات خود اقدام به ارتقای تکنولوژیک خواهند کرد.
▫️دخالت دولت در اقتصاد باید با کمترین هزینه باشد: هم از نظر اخلال در کارایی عملکرد خودکار بازارها، و هم از نظر هزینههای آشکار و مستقیمی که بابت آنها پرداخت صورت میگیرد. بنابراین باید طی پژوهشهایی علمی، دقیق و میدانی نقاط گلوگاهیِ (Bottelneck Points) شکستِ بازار را شناسایی کند و دخالتی کمهزینه و اثربخش انجام بدهد.
▫️اما پیش از آن که دخالت جدیدی انجام شود لازم است دخالتهای قبلی از نظر بهینه بودن مورد بررسی قرار بگیرند و آنچه دانش روز در مورد «بهبود فضای کسب و کار» توصیه میکند به کار گرفته شود. به عنوان مثال، یکی از دغدغههای صادرکنندگان سختیهایی است که قانون پیمانسپاری ارزی ایجاد کرده است. فارغ از اینکه چه پژوهشی پشتوانه انجام پیمانسپاری بوده است و آیا اصلا قبل از اجرای این قانون مطالعاتی درباره توجیه اقتصادی و فنی آن انجام گرفته یا نه، آیا این امکان وجود نداشت که همان هدفی که مد نظر قانونگذار است به روشی کمهزینهتر (مثلا آنچه دوستان «پیمانسپاری سبک» نامگذاری میکنند) محقق شود؟ آیا فلسفه وجودی آن قانون هنوز هم وجود دارد؟
▫️در مجموع، آنچه از دولت انتظار میرود انجام بدهد بیشتر در سطح کلان و زیرساختی است. تثبیت اقتصاد کلان، تسهیل نقل و انتقال پول، تسهیل ورود تکنولوژی جدید(و حمایت از آن حتی به شکل معافیت مالیاتی)، بررسی طرح «کلینک بنگاهها» و حمایت از بخش تحقیق و توسعه(R&D) بنگاهها از آن طریق، از جمله مواردی است که بصورت شهودی لازم الاجرا به نظر میرسند. طبیعی است که توجه به مزیتهای نسبی و برنامههای بلندمدت ملی(اگر وجود داشته باشند!!) هم در این مسیر لازم است.
پ.ن.1: در مورد تفاوتهای نظری «دانش اقتصاد بخش عمومی» و دانش «اقتصاد بخش عمومی رفتاری» میتوان به کتاب «سیاستگذاری و انتخاب: اقتصاد بخش عمومی از دریچه اقتصاد رفتاری» ترجمه مصطفی نصراصفهانی مراجعه کرد.
پ.ن.2: در مورد ایده «کلینیک بنگاهها» در آینده مطالبی نوشته خواهد شد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️کتاب "بنیانهای نهادی اقتصاد آزاد" نوشته محمدقلی یوسفی برای رفع بعضی سوءتفاهم ها در مورد اقتصاد آزاد توصیه میشود.
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️در حمایت از دژپسند
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
چند روزی بود که قصد داشتم در مورد گزینه پیشنهادی وزارت اقتصاد جناب آقای دکتر فرهاد دژپسند مطلبی بنویسم. این انگیزه با انتقادهایی که بعضا نادرست بودند و نسبت به ایشان مطرح میشد تقویت شد.
یکی از تندترین مخالفتها با ایشان توسط همکار ارجمند جناب آقای دکتر حسین صمصامی (سرپرست اسبق وزارت اقتصاد) مطرح شد. هر دوی این بزرگواران عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی هستند و بنده هر دو را از سالها پیش میشناسم(و همواره دوست داشتهام سوءتفاهمی که ناشی از دستگاه مختصات متفاوت است برطرف بشود). هر دو عزیز معایب و محاسن خودشان را دارند و انتظار اینکه افراد کامل باشند اساسا یک خطای شناختی به حساب میآید.
▫️با اینحال، لازم است دو مورد از مواردی که دکتر صمصامی مطرح کردند بررسی شود. ایشان در گفتگویی که با «نود اقتصادی» داشتند دژپسند را همتراز کرباسیان خواندند. این در حالی است که دکتر کرباسیان اساسا دکتری مدیریت دارند و اقتصاد نخواندهاند و این یک تفاوت «بسیار فاحش» است و نکته مثبتِ دکتر دژپسند این است که در حوزهی دانش اقتصادِبخش عمومی کار کرده است: زیرشاخهای از دانش اقتصاد که به بررسی کارایی و عدالت در سیاستگذاریهای دولت میپردازد.
▫️صمصامی همچنین تلویحا دژپسند را به «سیاسیکاری» متهم کرده است. این در حالی است که زمانی که دکتر دژپسند معاون سازمان برنامه بودند، کسی را به عنوان مدیر دفتر اقتصاد کلان گذاشته بود که در تیم تبلیغات ریاست جمهوری حجت الاسلام رئیسی بود. اینکه چنین شخصی انتخاب شده(فارغ از اینکه بنده ممکن است مخالف آن انتخاب بوده باشم )، نشان میدهد که برچسب «سیاسیبازی» به ایشان نمیچسبد.
▫️دکتر دژپسند اگرچه همیشه (بجز دورهای در زمان احمدینژاد) در حوزه اجرا بوده است و بر مسائل اجرایی و گرههای کورِ دیوانسالاری به خوبی اشراف دارد، اما هیچوقت اجازه نداده است که از نظر آکادمیک دچار رکود بشود و حتی در سختترین شرایط کاری هم یکی-دو درس(معمولا اقتصادایران و اقتصادبخش عمومی) را تدریس میکرده است و از حوزه پژوهش هم فاصله نگرفته است و این توصیه را به همه دوستان هم میکنند.
▫️طبیعی است که میتوان افرادی را پیدا کرد که از نظر علمی از ایشان قویتر باشند(و فوق کل ذی علم علیم: قرآن کریم-سوره یوسف)، اما آن افراد در گزینههای در دسترس نیستند. کسی که به عنوان گزینه وزارت پیشنهاد میشود اولا هم باید جنبه آکادمیک قوی داشته باشد و هم از نظر اجرایی تجربه کافی داشته باشد و ثانیا حاضر باشد مدیریت اقتصاد را در این شرایط نابسامان به عهده بگیرد. کار کردن در سیستمهای ایرانی علاوه بر دانش تخصصی، مهارتهای مدیریتیِ قوی، و علاوه بر آن دو، مهارتِ بازی کردن در بافتی پیچیده را میطلبد. این باعث میشود بسیاری از گزینههای به ظاهر مناسب، واقعا مناسب نباشند.
▫️در مجموع امیدواریم با هوشمندی و تیزبینی مخصوصی که ایشان دارند و دانش و تجربههایی که در سالهای گذشته کسب کردهاند بتوانند مسئولیت محوله را به خوبی به انجام برسانند و در آینده از دوران مسئولیت ایشان به نیکی یاد بشود.
و العاقبه للمتقین...
✔️کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
چند روزی بود که قصد داشتم در مورد گزینه پیشنهادی وزارت اقتصاد جناب آقای دکتر فرهاد دژپسند مطلبی بنویسم. این انگیزه با انتقادهایی که بعضا نادرست بودند و نسبت به ایشان مطرح میشد تقویت شد.
یکی از تندترین مخالفتها با ایشان توسط همکار ارجمند جناب آقای دکتر حسین صمصامی (سرپرست اسبق وزارت اقتصاد) مطرح شد. هر دوی این بزرگواران عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی هستند و بنده هر دو را از سالها پیش میشناسم(و همواره دوست داشتهام سوءتفاهمی که ناشی از دستگاه مختصات متفاوت است برطرف بشود). هر دو عزیز معایب و محاسن خودشان را دارند و انتظار اینکه افراد کامل باشند اساسا یک خطای شناختی به حساب میآید.
▫️با اینحال، لازم است دو مورد از مواردی که دکتر صمصامی مطرح کردند بررسی شود. ایشان در گفتگویی که با «نود اقتصادی» داشتند دژپسند را همتراز کرباسیان خواندند. این در حالی است که دکتر کرباسیان اساسا دکتری مدیریت دارند و اقتصاد نخواندهاند و این یک تفاوت «بسیار فاحش» است و نکته مثبتِ دکتر دژپسند این است که در حوزهی دانش اقتصادِبخش عمومی کار کرده است: زیرشاخهای از دانش اقتصاد که به بررسی کارایی و عدالت در سیاستگذاریهای دولت میپردازد.
▫️صمصامی همچنین تلویحا دژپسند را به «سیاسیکاری» متهم کرده است. این در حالی است که زمانی که دکتر دژپسند معاون سازمان برنامه بودند، کسی را به عنوان مدیر دفتر اقتصاد کلان گذاشته بود که در تیم تبلیغات ریاست جمهوری حجت الاسلام رئیسی بود. اینکه چنین شخصی انتخاب شده(فارغ از اینکه بنده ممکن است مخالف آن انتخاب بوده باشم )، نشان میدهد که برچسب «سیاسیبازی» به ایشان نمیچسبد.
▫️دکتر دژپسند اگرچه همیشه (بجز دورهای در زمان احمدینژاد) در حوزه اجرا بوده است و بر مسائل اجرایی و گرههای کورِ دیوانسالاری به خوبی اشراف دارد، اما هیچوقت اجازه نداده است که از نظر آکادمیک دچار رکود بشود و حتی در سختترین شرایط کاری هم یکی-دو درس(معمولا اقتصادایران و اقتصادبخش عمومی) را تدریس میکرده است و از حوزه پژوهش هم فاصله نگرفته است و این توصیه را به همه دوستان هم میکنند.
▫️طبیعی است که میتوان افرادی را پیدا کرد که از نظر علمی از ایشان قویتر باشند(و فوق کل ذی علم علیم: قرآن کریم-سوره یوسف)، اما آن افراد در گزینههای در دسترس نیستند. کسی که به عنوان گزینه وزارت پیشنهاد میشود اولا هم باید جنبه آکادمیک قوی داشته باشد و هم از نظر اجرایی تجربه کافی داشته باشد و ثانیا حاضر باشد مدیریت اقتصاد را در این شرایط نابسامان به عهده بگیرد. کار کردن در سیستمهای ایرانی علاوه بر دانش تخصصی، مهارتهای مدیریتیِ قوی، و علاوه بر آن دو، مهارتِ بازی کردن در بافتی پیچیده را میطلبد. این باعث میشود بسیاری از گزینههای به ظاهر مناسب، واقعا مناسب نباشند.
▫️در مجموع امیدواریم با هوشمندی و تیزبینی مخصوصی که ایشان دارند و دانش و تجربههایی که در سالهای گذشته کسب کردهاند بتوانند مسئولیت محوله را به خوبی به انجام برسانند و در آینده از دوران مسئولیت ایشان به نیکی یاد بشود.
و العاقبه للمتقین...
✔️کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️آیا رشد بازار سرمایه از افتخارات دولت به حساب میآید؟
✍مصطفی نصراصفهانی
با پاسخ به سوال فوق در واقع همزمان به سوالی که چندی پیش به این صورت مطرح شد نیز پاسخ داده شده است: «چرا رشد بورس متوقف شد؟»
▫️اما رئیس محترم جمهوری، جناب آقای دکتر حسن روحانی در مجلس و در دفاع از عملکرد گذشته وزارت اقتصاد فرمودند که «موفقیت بازار سرمایه از افتخارات دولت است».
▫️دوستانی که در بازار سهام فعال هستند به خوبی میدانند که رشد قیمت و سوددهی شرکتهای بورسی عمدتا ریشه در افزایش نرخ ارز داشت. چنانچه با ثبات نسبی نرخ ارز(و کاهش نرخ دلار از 18 به 14 هزار تومان)، با وقفهای کوتاه بازار سهام هم ترمز کرد.
▫️شرکتهای بورسی از چهار طریق اصلی زیر از نرخ ارز متأثر شدند:
1- تسعیر «درآمد»های ارزی شرکتهای صادرات-محوری که مواد اولیه آن بصورت ریالی و از داخل تهیه میشود(مثل پتروشیمیها)
2- افزایش نرخ محصولات تولیدی همگام با تغییرات نرخهای جهانی و نرخ ارز (مثل فولاد و مس و...)
3-تسعیر «دارایی»های خارجی(ارزی) شرکتها همگام با افزایش نرخ ارز(مثل بعضی شرکتهای بیمهای)
4-مقایسه ارزش دلاری و ریالی بورس و ایجاد جو مثبت برای سهامداران(و احتمالا بیشواکنشی-Over-reaction-ِ فعالان بازار)
❗️در نهایت اگر استدلال فوق قانعکننده نبود میتوانید به مقایسه نمودارهای شاخص بورس ونزوئلا و نرخ ارز در آن کشور مراجعه کنید. از ابتدای سال 2017 که ارزش پول ملی ونزوئلا 99درصد کاهش داشته است، شاخص بورس کاراکاس 70هزار درصد رشد داشته است!
بطور مشابه، در روسیه نیز با نصف شدن ارزش پول ملی طی چندسال اخیر، شاخص بورس تقریبا دوبرابر شد!
بطور شهودی در نظر بگیرید که وقتی تورم بالاست و قیمت گوشت و مرغ گران میشود، قیمت ماشینآلات کارخانهها هم باید گران بشود.
▫️بنابراین دولت تقریبا هیچ نقشِ فعال و مثبتی در رشد اخیرِ شاخص بازار سرمایه نداشته است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
با پاسخ به سوال فوق در واقع همزمان به سوالی که چندی پیش به این صورت مطرح شد نیز پاسخ داده شده است: «چرا رشد بورس متوقف شد؟»
▫️اما رئیس محترم جمهوری، جناب آقای دکتر حسن روحانی در مجلس و در دفاع از عملکرد گذشته وزارت اقتصاد فرمودند که «موفقیت بازار سرمایه از افتخارات دولت است».
▫️دوستانی که در بازار سهام فعال هستند به خوبی میدانند که رشد قیمت و سوددهی شرکتهای بورسی عمدتا ریشه در افزایش نرخ ارز داشت. چنانچه با ثبات نسبی نرخ ارز(و کاهش نرخ دلار از 18 به 14 هزار تومان)، با وقفهای کوتاه بازار سهام هم ترمز کرد.
▫️شرکتهای بورسی از چهار طریق اصلی زیر از نرخ ارز متأثر شدند:
1- تسعیر «درآمد»های ارزی شرکتهای صادرات-محوری که مواد اولیه آن بصورت ریالی و از داخل تهیه میشود(مثل پتروشیمیها)
2- افزایش نرخ محصولات تولیدی همگام با تغییرات نرخهای جهانی و نرخ ارز (مثل فولاد و مس و...)
3-تسعیر «دارایی»های خارجی(ارزی) شرکتها همگام با افزایش نرخ ارز(مثل بعضی شرکتهای بیمهای)
4-مقایسه ارزش دلاری و ریالی بورس و ایجاد جو مثبت برای سهامداران(و احتمالا بیشواکنشی-Over-reaction-ِ فعالان بازار)
❗️در نهایت اگر استدلال فوق قانعکننده نبود میتوانید به مقایسه نمودارهای شاخص بورس ونزوئلا و نرخ ارز در آن کشور مراجعه کنید. از ابتدای سال 2017 که ارزش پول ملی ونزوئلا 99درصد کاهش داشته است، شاخص بورس کاراکاس 70هزار درصد رشد داشته است!
بطور مشابه، در روسیه نیز با نصف شدن ارزش پول ملی طی چندسال اخیر، شاخص بورس تقریبا دوبرابر شد!
بطور شهودی در نظر بگیرید که وقتی تورم بالاست و قیمت گوشت و مرغ گران میشود، قیمت ماشینآلات کارخانهها هم باید گران بشود.
▫️بنابراین دولت تقریبا هیچ نقشِ فعال و مثبتی در رشد اخیرِ شاخص بازار سرمایه نداشته است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani)
نظریه شیب هدف: وقتی هدف نزدیکتر می شود مردم تلاش بیشتری برای دستیابی به آن می کنند. @BehavioralEconomicsAndFinance@
⭕️◻️ملاحظاتِ رفتاریِ سیاستِ غربالگری: هشداری در طراحی بستههای حمایتی
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
از جمله تکنیکهایی که برای معضل کژگزینی (Advers-selection) در اقتصاد و مالی کلاسیک مطرح میشود و اتفاقا مردم هم به خوبی آن را از کودکی آموزش میبینند سیاست غربالگری(Screening) است.
▫️اجازه بدهید اول معضل کژگزینی توضیح داده شود تا منظور از تکنیک غربالگری در مرحله بعد راحتتر فهم بشود.
▫️اصطلاح کژگزینی اول بار توسط جورج آکرلوف نوبلیست 2001 اقتصادرفتاری در مبحث عدم تقارن اطلاعاتی مطرح شد.
▫️کژگزینی وقتی اتفاق میافتد که اطلاعاتِ دو طرفِ یک بازی نامتقارن باشد و این عدم تقارن اطلاعاتی باعث تحمیل هزینه بشود.
▫️مثلا تصور کنید که کسی در خیابان ادعا میکند که از شهرستانی دور آمده است و کرایه برای برگشت ندارد(به طور مشابه درخواست در مورد دارو و یا غذا را هم مشاهده میکنیم). در این حالت شما نمیدانید که طرف مقابل شما یک گدای حرفهای است یا واقعا نیازمند است. اگرچه ممکن است روشهایی زیرکانه(مثلا اینکه شخص را به رستوران برده و از اینکه پولتان صرف خرید غذا میشود اطمینان حاصل کنید) وجود دارند، اما اکثر مردم فرصت و ذهن آزاد برای انجام چنین کارهایی را ندارند. بنابراین معمولا یک روش را از قبل انتخاب کردهاند که در هر صورت دچار خطا هست. اگر به همه کمک کنند، ممکن است سرشان کلاه برود و اگر به هیچکس کمک نکنند ممکن است نیازمندی واقعی را طرد کرده باشند. بنابرین مردم دچار کژگزینی میشوند و روشهای زیرکانهای که به کار میبرند تا نیازمند واقعی را جدا کنند غربالگری است.
▫️تکنیکهای غربالگری نه تنها در کتب درسی اقتصاد، مالی و مالیه عمومی، بلکه در خانوارها هم آموزش داده میشوند و بنابراین به خوبی شناختهشده هستند. تکنیک غربالگری به معنای بالابردن هزینه تقلب است.
▫️یکی از مشکلاتی که در ماجرای سبد کالا در سال 92 وجود داشت و در کنار دیگر جنبههای طراحیِ نامناسب، باعث شکست طرح مذکور شد عدم توجه به ظرافتهای سیاست غربالگری بود. به عنوان مثال، در آن زمان با هدف سختتر کردن مراحل دسترسی به سبد کالا و غربال کردن افرادی که نیازمند نیستند مراحل کار تعمدا سخت در نظر گرفته شده بود و تعداد فروشگاههایی که امکان خرید از آنها وجود داشت عمدا کم در نظر گرفته شده بود. و البته این در تضاد با دانش اقتصادِ کلاسیک نبود!
▫️دانش اقتصاد کلاسیک ممکن است توصیه کند که در پرداختهای انتقالی و حمایت از اقشار ضعیف برای اینکه افراد ثروتمند حذف شوند فرآیند دریافت کمک را طولانی و سخت کنید تا افراد ثروتمند خودشان بیخیال دریافت کمک مذکور بشوند و این روش را روشی کارآمد میداند. آیا کسی که در هر ساعت 200 هزار تومان درآمد دارد حاضر است یک روزِ تمام برای دریافت یک حلب روغن سرپا بایستد و منتظر بماند؟ احتمالا خیر! ولی این روش چندان هم بیعیب نیست.
▫️از خانهها گرفته تا بنگاههای تجاری تا ادارات تا حتی سیستم قضایی به وفور از این تکنیکها به طور نابجایی استفاده میشود.
▫️در اقتصادِ رفتاری بحث میشود که اگرچه این تکنیکهای سنتی غربالگری ممکن است در مواردی خوب جواب بدهند، اما باید توجه داشت که واکنش مردم به این طراحیها ممکن است غیراستاندارد بوده و دقیقا همان کسانی که نباید حذف میشدند حذف بشوند و بعضی کسانی که انتظار میرفت منصرف بشوند اتفاقا تشویق به استفاده بشوند!
▫️مثلا در طراحی سیاست جبرانی، سختتر کردن (یا پیچیده کردن) فرآیند ثبتنام و دریافت کمک ممکن است منجر به انصراف افرادی بشود که دچار سوگیری تعلل(procrastination) بیشتری هستند یا کسانی که توانایی ذهنی(یا تمرکز) کمتری دارند، نه کسانی که واقعا نیازمند نیستند. این یعنی احتمالا حذف افرادی از همان جمعیت هدف.
▫️در طراحی سیاست جبرانی و حمایتی باید توجه داشت که فقر، قدرت ذهنی را هم کاهش میدهد؛ یعنی سوگیریهای رفتاری مثل تعلل و تنبلی هم تشدید میشوند. بنابراین نباید در طراحی سیاست حمایتی روی عقلانیت عوامل خیلی حساب باز کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
از جمله تکنیکهایی که برای معضل کژگزینی (Advers-selection) در اقتصاد و مالی کلاسیک مطرح میشود و اتفاقا مردم هم به خوبی آن را از کودکی آموزش میبینند سیاست غربالگری(Screening) است.
▫️اجازه بدهید اول معضل کژگزینی توضیح داده شود تا منظور از تکنیک غربالگری در مرحله بعد راحتتر فهم بشود.
▫️اصطلاح کژگزینی اول بار توسط جورج آکرلوف نوبلیست 2001 اقتصادرفتاری در مبحث عدم تقارن اطلاعاتی مطرح شد.
▫️کژگزینی وقتی اتفاق میافتد که اطلاعاتِ دو طرفِ یک بازی نامتقارن باشد و این عدم تقارن اطلاعاتی باعث تحمیل هزینه بشود.
▫️مثلا تصور کنید که کسی در خیابان ادعا میکند که از شهرستانی دور آمده است و کرایه برای برگشت ندارد(به طور مشابه درخواست در مورد دارو و یا غذا را هم مشاهده میکنیم). در این حالت شما نمیدانید که طرف مقابل شما یک گدای حرفهای است یا واقعا نیازمند است. اگرچه ممکن است روشهایی زیرکانه(مثلا اینکه شخص را به رستوران برده و از اینکه پولتان صرف خرید غذا میشود اطمینان حاصل کنید) وجود دارند، اما اکثر مردم فرصت و ذهن آزاد برای انجام چنین کارهایی را ندارند. بنابراین معمولا یک روش را از قبل انتخاب کردهاند که در هر صورت دچار خطا هست. اگر به همه کمک کنند، ممکن است سرشان کلاه برود و اگر به هیچکس کمک نکنند ممکن است نیازمندی واقعی را طرد کرده باشند. بنابرین مردم دچار کژگزینی میشوند و روشهای زیرکانهای که به کار میبرند تا نیازمند واقعی را جدا کنند غربالگری است.
▫️تکنیکهای غربالگری نه تنها در کتب درسی اقتصاد، مالی و مالیه عمومی، بلکه در خانوارها هم آموزش داده میشوند و بنابراین به خوبی شناختهشده هستند. تکنیک غربالگری به معنای بالابردن هزینه تقلب است.
▫️یکی از مشکلاتی که در ماجرای سبد کالا در سال 92 وجود داشت و در کنار دیگر جنبههای طراحیِ نامناسب، باعث شکست طرح مذکور شد عدم توجه به ظرافتهای سیاست غربالگری بود. به عنوان مثال، در آن زمان با هدف سختتر کردن مراحل دسترسی به سبد کالا و غربال کردن افرادی که نیازمند نیستند مراحل کار تعمدا سخت در نظر گرفته شده بود و تعداد فروشگاههایی که امکان خرید از آنها وجود داشت عمدا کم در نظر گرفته شده بود. و البته این در تضاد با دانش اقتصادِ کلاسیک نبود!
▫️دانش اقتصاد کلاسیک ممکن است توصیه کند که در پرداختهای انتقالی و حمایت از اقشار ضعیف برای اینکه افراد ثروتمند حذف شوند فرآیند دریافت کمک را طولانی و سخت کنید تا افراد ثروتمند خودشان بیخیال دریافت کمک مذکور بشوند و این روش را روشی کارآمد میداند. آیا کسی که در هر ساعت 200 هزار تومان درآمد دارد حاضر است یک روزِ تمام برای دریافت یک حلب روغن سرپا بایستد و منتظر بماند؟ احتمالا خیر! ولی این روش چندان هم بیعیب نیست.
▫️از خانهها گرفته تا بنگاههای تجاری تا ادارات تا حتی سیستم قضایی به وفور از این تکنیکها به طور نابجایی استفاده میشود.
▫️در اقتصادِ رفتاری بحث میشود که اگرچه این تکنیکهای سنتی غربالگری ممکن است در مواردی خوب جواب بدهند، اما باید توجه داشت که واکنش مردم به این طراحیها ممکن است غیراستاندارد بوده و دقیقا همان کسانی که نباید حذف میشدند حذف بشوند و بعضی کسانی که انتظار میرفت منصرف بشوند اتفاقا تشویق به استفاده بشوند!
▫️مثلا در طراحی سیاست جبرانی، سختتر کردن (یا پیچیده کردن) فرآیند ثبتنام و دریافت کمک ممکن است منجر به انصراف افرادی بشود که دچار سوگیری تعلل(procrastination) بیشتری هستند یا کسانی که توانایی ذهنی(یا تمرکز) کمتری دارند، نه کسانی که واقعا نیازمند نیستند. این یعنی احتمالا حذف افرادی از همان جمعیت هدف.
▫️در طراحی سیاست جبرانی و حمایتی باید توجه داشت که فقر، قدرت ذهنی را هم کاهش میدهد؛ یعنی سوگیریهای رفتاری مثل تعلل و تنبلی هم تشدید میشوند. بنابراین نباید در طراحی سیاست حمایتی روی عقلانیت عوامل خیلی حساب باز کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️سوگیری زیان گریزی (Loss Aversion)و اثرات آن بر انتخابها چیست؟
#LossAversion
#EndowmentEffect
#StatusQuo
#Inertia
#DispositionEffect
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#LossAversion
#EndowmentEffect
#StatusQuo
#Inertia
#DispositionEffect
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️کرسی نقد و بررسی "مشاوره و اقتصاد" با تاکید بر اقتصاد رفتاری
سه شنبه 29آبان، ساعت 9ونیم تا12/سالن آمفی تئاتر دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
سه شنبه 29آبان، ساعت 9ونیم تا12/سالن آمفی تئاتر دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️معامله گران نویزی(قسمت اول)
✍فرشاد اکبری سامانی
-نویز تریدرها Noise Traders چه کسانی هستند؟
-کدام برگردان فارسی را برای آن می پسندید؟
▫️کلمه نویز Noise در زبان انگلیسی دامنه کاربرد وسیعی دارد ولی زمانی که در عبارت نویز تریدر Noise Trader به کار گرفته می شود، بیانگر صفتی در یک معامله گر است که در این متن به آن خواهم پرداخت.
▫️معامله گرانی در بازار حضور دارند که در زمان تصمیم گیری به خرید و فروش (کالا و سهام) به جای توجه و تمرکز بر عوامل مهم و تاثیرگذار اصلی و مشورت با کارشناسان و خبره های بازار، توجهشان معطوف به شایعات و نجواها و سر و صدای دیگران و جو دادن های غیر کارشناسی ای است که فضای بازار را پر نموده است.
▫️سابقا" و در کلامی غیر رسمی، این معامله گران را ایدی یت تریدر idiot trader یا کله پوک ( ابله ) می نامیدند.
▫️برای اولین بار واژه Noise توسط فیشر بلک در مقاله ای به سال 1986 در مباحث مالی رسمیت یافت.
▫️طبق نوشته فیشر بلک، Noise به مفهوم تعداد زیادی رخدادهای کوچک است که اغلب تاثیرگذاری قدرتمندتری، نسبت به رخدادهای بزرگ ولی به تعداد اندک دارند.
▫️نویسنده در خطابه ای Noise را به عنوان قطب مخالف کلمه News (در اینجا به معنای اطلاعات information) قرار می دهد و ترجیح می دهد به جای کلمه idiot یا ابله (کله پوک) از واژه Noisy استفاده کند و جای دیگر و در حاشیه مقاله ای از همکارش لاورنس سامرز مقابل عبارت مرتبط با کله پوک ها می نویسد: من آنها را معامله کنندگان نویزی Noisy می خوانم. آنها بر مبنای Noise (در اینجا به معنی سروصدا و هوچی گری و شایعات) دست به معامله می زنند.
▫️برای درک بهتر مطلب، خلبانی را در نظر بگیرید که هدایت یک هواپیمای مسافربری پهن پیکر را به عهده دارد.
▫️کابین خلبان مملو است از ادوات و دستگاههای نشانگر و دسته ها و دکمه های کنترل. همزمان کمک خلبان و مهندسین پرواز آموزش دیده، خلبان را در هدایت هواپیما همراهی می نمایند.
ولی به هر حال تصمیم نهایی با خلبان است.
▫️حال سناریوی زیر را در ذهن خود بازسازی نمائید :
▫️در مسیر بوئنوس آیرس به پاریس و برفراز اقیانوس اطلس هواپیما وارد یک هوای طوفانی شده است و رعد و برق های مکرر و تکان های شدید اضطراب مسافران و خدمه پرواز را دوچندان نموده است.
▫️در همین زمان صدای وزوزی از سقف کابین خلبان شنیده می شود که در این لرزش های شدید شاید طبیعی باشد ولی تداوم آن خلبان را نگران کرده است.
▫️به خلبان اطلاع می دهند که حال یکی از مسافران وخیم و احتمالا" دچار حمله قلبی شده است.
▫️و در این اوضاع رو به وخامت یکی از میهمانداران هنگام پذیرایی از پرسنل کابین پرواز، به خلبان می گوید مثل اینکه تاریخ در حال تکرار شدن است. اول ژوئن 2009 در همین مسیر پروازی رعد و برق باعث سقوط هواپیمای ایرفرانس شد و همه 228 مسافر و خدمه آن کشته شدند!
▫️حال فرض کنید جای خلبان هستید:
(ادامه دارد...)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍فرشاد اکبری سامانی
-نویز تریدرها Noise Traders چه کسانی هستند؟
-کدام برگردان فارسی را برای آن می پسندید؟
▫️کلمه نویز Noise در زبان انگلیسی دامنه کاربرد وسیعی دارد ولی زمانی که در عبارت نویز تریدر Noise Trader به کار گرفته می شود، بیانگر صفتی در یک معامله گر است که در این متن به آن خواهم پرداخت.
▫️معامله گرانی در بازار حضور دارند که در زمان تصمیم گیری به خرید و فروش (کالا و سهام) به جای توجه و تمرکز بر عوامل مهم و تاثیرگذار اصلی و مشورت با کارشناسان و خبره های بازار، توجهشان معطوف به شایعات و نجواها و سر و صدای دیگران و جو دادن های غیر کارشناسی ای است که فضای بازار را پر نموده است.
▫️سابقا" و در کلامی غیر رسمی، این معامله گران را ایدی یت تریدر idiot trader یا کله پوک ( ابله ) می نامیدند.
▫️برای اولین بار واژه Noise توسط فیشر بلک در مقاله ای به سال 1986 در مباحث مالی رسمیت یافت.
▫️طبق نوشته فیشر بلک، Noise به مفهوم تعداد زیادی رخدادهای کوچک است که اغلب تاثیرگذاری قدرتمندتری، نسبت به رخدادهای بزرگ ولی به تعداد اندک دارند.
▫️نویسنده در خطابه ای Noise را به عنوان قطب مخالف کلمه News (در اینجا به معنای اطلاعات information) قرار می دهد و ترجیح می دهد به جای کلمه idiot یا ابله (کله پوک) از واژه Noisy استفاده کند و جای دیگر و در حاشیه مقاله ای از همکارش لاورنس سامرز مقابل عبارت مرتبط با کله پوک ها می نویسد: من آنها را معامله کنندگان نویزی Noisy می خوانم. آنها بر مبنای Noise (در اینجا به معنی سروصدا و هوچی گری و شایعات) دست به معامله می زنند.
▫️برای درک بهتر مطلب، خلبانی را در نظر بگیرید که هدایت یک هواپیمای مسافربری پهن پیکر را به عهده دارد.
▫️کابین خلبان مملو است از ادوات و دستگاههای نشانگر و دسته ها و دکمه های کنترل. همزمان کمک خلبان و مهندسین پرواز آموزش دیده، خلبان را در هدایت هواپیما همراهی می نمایند.
ولی به هر حال تصمیم نهایی با خلبان است.
▫️حال سناریوی زیر را در ذهن خود بازسازی نمائید :
▫️در مسیر بوئنوس آیرس به پاریس و برفراز اقیانوس اطلس هواپیما وارد یک هوای طوفانی شده است و رعد و برق های مکرر و تکان های شدید اضطراب مسافران و خدمه پرواز را دوچندان نموده است.
▫️در همین زمان صدای وزوزی از سقف کابین خلبان شنیده می شود که در این لرزش های شدید شاید طبیعی باشد ولی تداوم آن خلبان را نگران کرده است.
▫️به خلبان اطلاع می دهند که حال یکی از مسافران وخیم و احتمالا" دچار حمله قلبی شده است.
▫️و در این اوضاع رو به وخامت یکی از میهمانداران هنگام پذیرایی از پرسنل کابین پرواز، به خلبان می گوید مثل اینکه تاریخ در حال تکرار شدن است. اول ژوئن 2009 در همین مسیر پروازی رعد و برق باعث سقوط هواپیمای ایرفرانس شد و همه 228 مسافر و خدمه آن کشته شدند!
▫️حال فرض کنید جای خلبان هستید:
(ادامه دارد...)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️معامله گران نویزی (قسمت دوم)
✍️فرشاد اکبری سامانی
حال فرض کنید جای خلبان هستید:
▫️رعد و برق و تکان های شدید به شدت ادامه دارد، صدای وزوز بالای سرتان قطع نمی شود، حال مسافر مورد اشاره دائما" در حال وخیم تر شدن است و داستان مهماندار باعث شده لحظه ای از فکر سقوط رها نشوید.
▫️رفتار خلبان این پرواز به دو شکل قابل شبیه سازی خواهد بود.
1. پرفکت پایلوت یا خلبان کارآمد:
توجه او به نشانگرهای اصلی پرواز است، دائما" با برج کنترل و کمک خلبان و مهندسین پرواز و سرمیهماندار هواپیما در حال تبادل اطلاعات است و توجه اصلی اش به سلامت پرواز و رساندن مسافران به مقصد می باشد.
یک خلبان کارآمد میداند برخورد صاعقه با هواپیما امری طبیعی است و در بدترین حالت خسارتی جزئی به بار خواد آورد، بنابراین داستان سقوط پرواز ایر فرانس ربطی به صاعقه نداشته است.
او همچنین از مسافرینی که در زمینه پزشکی اطلاعاتی دارند خواهد خواست به مسافر بیمار رسیدگی کنند و در جستجوی نزدیک ترین فرودگاه امن برای فرود خواهد بود.
و در یک کلام او مفهوم Noise را درک کرده است و اجازه نمی دهد اختلالات، پارازیت ها، سرو صدا ها و شایعات در تصمیمات عقلانی او خللی وارد کنند.
2. نویز پایلوت یا خلبان جّوگیر :
خلبان جوگیر به جای تمرکز بر اطلاعات اساسی و مشورت با خدمه پرواز، بر تعداد پرشمار سروصداها متمرکز شده و با ناتوانی در کنترل احساسات خود، کنترل هواپیما را از عقل به احساس خواهد سپرد.
او به قدری بر نویزها تمرکز کرده که حتی به راهنمایی و نظرات کمک های خود توجهی نمی کند. یعنی ظاهرا" حرف ها را می شنود ولی در عمل واکنشی درخور و متناسب نشان نمی دهد که با نشنیدن تفاوتی نمی کند، چون حواسش از سمت اطلاعات News به سمت صداهای آزاردهنده و مبهم Noise جلب شده است.
و مشخص است که نتیجه آن می تواند فاجعه بار یا در بهترین حالت خسارت بار شود.
▫️در اقتصاد رفتاری، الگوی رفتاری نوع دوم در معامله و تجارت، "معامله گران ساده اندیش یا سطحی نگر یا جوگیر" را توصیف می نماید که اخبار مهیج و سروصداها و شایعات و نجواهای در گوشی و حرکت های رمه ای ناشی از جوگیر شدن، نقش اصلی و اساسی در تصمیماتشان را ایفا می نماید.
▫️نظر شما چیست؟
▫️با توصیفات فوق واژه نویز تریدر را می توانیم معامله گران ساده لوح یا جوگیر ترجمه کنیم؟
▫️و مهمتر از آن، خودمان چگونه رفتار کنیم؟
پ.ن: به منظور جلوگیری از تطویل متن رفرنسها در این کانال مورد اشاره قرار نمیگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️فرشاد اکبری سامانی
حال فرض کنید جای خلبان هستید:
▫️رعد و برق و تکان های شدید به شدت ادامه دارد، صدای وزوز بالای سرتان قطع نمی شود، حال مسافر مورد اشاره دائما" در حال وخیم تر شدن است و داستان مهماندار باعث شده لحظه ای از فکر سقوط رها نشوید.
▫️رفتار خلبان این پرواز به دو شکل قابل شبیه سازی خواهد بود.
1. پرفکت پایلوت یا خلبان کارآمد:
توجه او به نشانگرهای اصلی پرواز است، دائما" با برج کنترل و کمک خلبان و مهندسین پرواز و سرمیهماندار هواپیما در حال تبادل اطلاعات است و توجه اصلی اش به سلامت پرواز و رساندن مسافران به مقصد می باشد.
یک خلبان کارآمد میداند برخورد صاعقه با هواپیما امری طبیعی است و در بدترین حالت خسارتی جزئی به بار خواد آورد، بنابراین داستان سقوط پرواز ایر فرانس ربطی به صاعقه نداشته است.
او همچنین از مسافرینی که در زمینه پزشکی اطلاعاتی دارند خواهد خواست به مسافر بیمار رسیدگی کنند و در جستجوی نزدیک ترین فرودگاه امن برای فرود خواهد بود.
و در یک کلام او مفهوم Noise را درک کرده است و اجازه نمی دهد اختلالات، پارازیت ها، سرو صدا ها و شایعات در تصمیمات عقلانی او خللی وارد کنند.
2. نویز پایلوت یا خلبان جّوگیر :
خلبان جوگیر به جای تمرکز بر اطلاعات اساسی و مشورت با خدمه پرواز، بر تعداد پرشمار سروصداها متمرکز شده و با ناتوانی در کنترل احساسات خود، کنترل هواپیما را از عقل به احساس خواهد سپرد.
او به قدری بر نویزها تمرکز کرده که حتی به راهنمایی و نظرات کمک های خود توجهی نمی کند. یعنی ظاهرا" حرف ها را می شنود ولی در عمل واکنشی درخور و متناسب نشان نمی دهد که با نشنیدن تفاوتی نمی کند، چون حواسش از سمت اطلاعات News به سمت صداهای آزاردهنده و مبهم Noise جلب شده است.
و مشخص است که نتیجه آن می تواند فاجعه بار یا در بهترین حالت خسارت بار شود.
▫️در اقتصاد رفتاری، الگوی رفتاری نوع دوم در معامله و تجارت، "معامله گران ساده اندیش یا سطحی نگر یا جوگیر" را توصیف می نماید که اخبار مهیج و سروصداها و شایعات و نجواهای در گوشی و حرکت های رمه ای ناشی از جوگیر شدن، نقش اصلی و اساسی در تصمیماتشان را ایفا می نماید.
▫️نظر شما چیست؟
▫️با توصیفات فوق واژه نویز تریدر را می توانیم معامله گران ساده لوح یا جوگیر ترجمه کنیم؟
▫️و مهمتر از آن، خودمان چگونه رفتار کنیم؟
پ.ن: به منظور جلوگیری از تطویل متن رفرنسها در این کانال مورد اشاره قرار نمیگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️سخنان جدید رئیس بانک مرکزی و تاکید دوباره روی مفاهیم مبهمی مثل "نرخ تعادلی" و "نرخ واقعی"!
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️هفته پر رویداد مالی رفتاری
🔺در هفته آینده سه رویداد مرتبط با مالی رفتاری برگزار خواهد شد:
-یکشنبه 11آذر ساعت 4-6 : همایش مالی رفتاری در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1120
-دوشنبه 12 آذر ساعت 4:30: حلقه مالی رفتاری انجمن مالی ایران، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1121
-پنجشنبه 15 آذر ساعت 9 تا 13: کارگاه مالی رفتاری در دانشگاه خاتم
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1122
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری(موسسه بینشهای رفتاری):
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance
🔺در هفته آینده سه رویداد مرتبط با مالی رفتاری برگزار خواهد شد:
-یکشنبه 11آذر ساعت 4-6 : همایش مالی رفتاری در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1120
-دوشنبه 12 آذر ساعت 4:30: حلقه مالی رفتاری انجمن مالی ایران، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1121
-پنجشنبه 15 آذر ساعت 9 تا 13: کارگاه مالی رفتاری در دانشگاه خاتم
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1122
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری(موسسه بینشهای رفتاری):
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance
Telegram
اقتصاد رفتاری
⭕️ ◻️همایش مالی رفتاری انجمن مهندسی مالی در دانشگاه علوم تحقیقات
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️همایش مالی رفتاری انجمن مهندسی مالی در دانشگاه علوم تحقیقات
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️حلقه مالی رفتاری انجمن مالی ایران در دانشگاه تهران
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️کارگاه مالی رفتاری در دانشگاه خاتم
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️آیا معلوم نبود که ورود طلا باعث افزایش معنادار نرخ ارز نمیشود؟
✍️مصطفی نصراصفهانی
رییس محترم جمهوری در سخنان اخیرشان اقتصاددانان را به سخره گرفتند و گفتند بهتر است اقتصاددانان در فرمولهایی که در کتابها خواندهاند تجدید نظر بکنند! ویدئوی سخنان مذکور را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://t.iss.one/emtedadnet/24640
▫️اما بنده مدتها پیش در نقدِ کمپینهای خودجوشی که در دوران جهش ارزی طراحی شده بود پیشنهاد داده بودم که بهتر است سفته بازی روی طلا مورد تحریم کمپینها قرار نگیرد و در عوض، سفتهبازی روی دیگر داراییها که عوارض نامطلوب زیادی دارند به سفتهبازی روی طلا منتقل بشود. چون شرط لازم برای موفقیت هر کمپینی این است که پیوستن به آن برای مردم هزینه(فرصت) بالایی نداشته باشد:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1076
▫️دوستانی در گروههای تلگرامی مختلف این اشکال را وارد کردند که ورود طلا با یک وقفه منجر به افزایش قیمت ارز خواهد شد و جواب بنده این بود که اثر مخرب سفته بازی روی طلا بر اقتصاد کلان قابل مقایسه با اثرمخرب سفته بازی روی ارز نیست.
▫️استدلالم هم واضح بود: وقتی قیمت طلا در ایران دچار حباب بشود مردم شروع به واردات طلا خواهند کرد و درصد بالایی از پول خرید طلا از کشورهای خارجی به منظور کسب سود حاصل از قیمت بیشتر آن در ایران از «ذخیره» ارزی که برای سفته بازی نگه داشته شده است تامین میشود.
▫️به عبارتی، دلارها تبدیل به طلا میشوند و تا زمانی که برای خرید طلا نیازی به تبدیل ریال به دلار نباشد ورود طلا باعث افزایش نرخ ارز نخواهد شد. بخاطر همبستگی کامل قیمت طلا با نرخ ارز، انگیزه سفتهبازانه (مثلا به منظور حفظ ارزش ثروت) مانعی جدی برای تبدیل دلار به طلا نیست.
بنابرین باید دید رییس جمهور محترم و بانک مرکزی از کدامین همکاران عزیز مشورت میگرفتهاند که توانایی تبیین چنین پدیدهای را نداشتهاند!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️مصطفی نصراصفهانی
رییس محترم جمهوری در سخنان اخیرشان اقتصاددانان را به سخره گرفتند و گفتند بهتر است اقتصاددانان در فرمولهایی که در کتابها خواندهاند تجدید نظر بکنند! ویدئوی سخنان مذکور را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://t.iss.one/emtedadnet/24640
▫️اما بنده مدتها پیش در نقدِ کمپینهای خودجوشی که در دوران جهش ارزی طراحی شده بود پیشنهاد داده بودم که بهتر است سفته بازی روی طلا مورد تحریم کمپینها قرار نگیرد و در عوض، سفتهبازی روی دیگر داراییها که عوارض نامطلوب زیادی دارند به سفتهبازی روی طلا منتقل بشود. چون شرط لازم برای موفقیت هر کمپینی این است که پیوستن به آن برای مردم هزینه(فرصت) بالایی نداشته باشد:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1076
▫️دوستانی در گروههای تلگرامی مختلف این اشکال را وارد کردند که ورود طلا با یک وقفه منجر به افزایش قیمت ارز خواهد شد و جواب بنده این بود که اثر مخرب سفته بازی روی طلا بر اقتصاد کلان قابل مقایسه با اثرمخرب سفته بازی روی ارز نیست.
▫️استدلالم هم واضح بود: وقتی قیمت طلا در ایران دچار حباب بشود مردم شروع به واردات طلا خواهند کرد و درصد بالایی از پول خرید طلا از کشورهای خارجی به منظور کسب سود حاصل از قیمت بیشتر آن در ایران از «ذخیره» ارزی که برای سفته بازی نگه داشته شده است تامین میشود.
▫️به عبارتی، دلارها تبدیل به طلا میشوند و تا زمانی که برای خرید طلا نیازی به تبدیل ریال به دلار نباشد ورود طلا باعث افزایش نرخ ارز نخواهد شد. بخاطر همبستگی کامل قیمت طلا با نرخ ارز، انگیزه سفتهبازانه (مثلا به منظور حفظ ارزش ثروت) مانعی جدی برای تبدیل دلار به طلا نیست.
بنابرین باید دید رییس جمهور محترم و بانک مرکزی از کدامین همکاران عزیز مشورت میگرفتهاند که توانایی تبیین چنین پدیدهای را نداشتهاند!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegram
امتداد
🎥کنایه روحانی به اقتصاددانان بانک مرکزی: فرمولهایی که در دانشگاه خواندهاید نیاز به تجدید نظر دارد!
#امتداد
@emtedadnet
#امتداد
@emtedadnet
⭕️◻️قوانین ترافیکی و اقتصاد رفتاری
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
به این خبر دقت کنید:
«دیگر پلاک خودرو ملاک تردد در محدوده نیست و همه خودورها با هر پلاکی میتوانند، آزادانه تردد کنند اما هزینه ورود به حلقه دوم طرح ترافیک یا همان محدوده زوج و فرد یک سوم هزینه طرح ترافیک خواهد شد /ایسنا»
خواندن خبر فوق بسیار مسرت بخش بود. این قانون جدید سازگارتر با ایده قیممآبی آزادی خواهانه هست. در طراحی درست سیستم های انسانی باید تا آنجا که ممکن است ممنوعیتها و اجبارها حداقل باشند(جنبه لیبرتارین یا آزادیخواهانه)، اما در عین حال باید در راستای نفع عمومی و در واقع همان چیزی که افراد در پسِ ذهنشان و از جانب خودِ برنامهریز و بلندمدتشان میخواهند باشد(جنبه پترنالیزم یا قیم مآبی).
قانون جدید فوق هر دوی این ملاکها را بیشتر از قانون قبلی ارضا میکند و بنابراین میتوان آن را یک قانون بهتر دانست. باید هر روز طراحی سیستمها بهبود پیدا کند...
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
به این خبر دقت کنید:
«دیگر پلاک خودرو ملاک تردد در محدوده نیست و همه خودورها با هر پلاکی میتوانند، آزادانه تردد کنند اما هزینه ورود به حلقه دوم طرح ترافیک یا همان محدوده زوج و فرد یک سوم هزینه طرح ترافیک خواهد شد /ایسنا»
خواندن خبر فوق بسیار مسرت بخش بود. این قانون جدید سازگارتر با ایده قیممآبی آزادی خواهانه هست. در طراحی درست سیستم های انسانی باید تا آنجا که ممکن است ممنوعیتها و اجبارها حداقل باشند(جنبه لیبرتارین یا آزادیخواهانه)، اما در عین حال باید در راستای نفع عمومی و در واقع همان چیزی که افراد در پسِ ذهنشان و از جانب خودِ برنامهریز و بلندمدتشان میخواهند باشد(جنبه پترنالیزم یا قیم مآبی).
قانون جدید فوق هر دوی این ملاکها را بیشتر از قانون قبلی ارضا میکند و بنابراین میتوان آن را یک قانون بهتر دانست. باید هر روز طراحی سیستمها بهبود پیدا کند...
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance