⭕️◻️اولین نشست تخصصی کلینیک مالی رفتاری (انجمن مهندسی مالی ایران)
📆 یکشنبه 23اردیبهشت
توضیحات بیشتر:
https://goo.gl/7MD96A
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
📆 یکشنبه 23اردیبهشت
توضیحات بیشتر:
https://goo.gl/7MD96A
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️سیاست خارجی ایران و خروج آمریکا از برجام
✍مصطفی نصراصفهانی
با سخنرانی اخیر ترامپ و اعلام خروج او از برجام این سوال مطرح است که پاسخ مناسب ایران به این حرکت چه باید باشد؟ هر کس در پاسخ به این سوال جوابی "شهودی" ارایه میکند. اما اگر بخواهیم انتخاب مطمئنی داشته باشیم باید دست به دامن دانش رسمی بشویم و از الگو(مدل)های علمی استفاده کنیم.
▫️کاملا طبیعی است که مثل سایر وزارتخانه ها و سازمانها، نظام تصمیم سازی وزارت خارجه هم از دانش روز دنیا فاصله بسیار داشته باشد. کاملا هم طبیعی است که اگر موفقیتهایی حاصل میشوند بخاطر حضور بعضی "اشخاص" در سیستم و کاملا ناپایدار و موقتی باشد.
▫️به عنوان مثال، شنیده میشد که تیم مذاکره کننده هسته ای ایران متشکل از 16نفر بودند، در حالیکه که در طرف مقابل 500نفر کارشناس(در مجموع کشورهای دیگر) حضور داشته اند. نکته ای که در زمان مذاکرات هم ذهنم را مشغول کرده بود این بود که آیا واقعا این تیم توانایی تحلیل کردن همه جنبه های پیچیده مرتبط با برجام را دارند؟ فارغ از جنبه های فنی حقوقی و اقتصادی بسیار ظریف و تعیین کننده، آیا با نظریه بازیها و طراحی مکانیزم و علوم شناختی کاربردی آشنایی دارند و توانایی استفاده از این علوم برای بهبود تصمیمات و نحوه اجرای آنها را دارند؟!
▫️برای فهم بهتر وضعیت غیرعلمی و غیر حرفه ای مدیریت کشور فقط به این نشانه توجه کنید که بعد از چهل سال که درگیر انواع تحریمهای مختلف اقتصادی هستیم تا سال گذشته وزارت خارجه معاونت اقتصادی نداشته است!
▫️دانشکده های علوم سیاسی هم از دانش روز عقب هستند و آنچه در اجرا اتفاق می افتد از همان دانشکده های عقب افتاده هم عقب افتاده تر است! به عنوان نشانه ای در این مورد به سابقه مدلسازی مبتنی بر عوامل در علوم سیاسی اشاره میکنم. مدلسازی مبتنی بر عوامل را می توان نظریه بازیهای تکاملی دانست: اینکه در بافتی سیستمی و طی زمان رفتار عوامل و متغیرها چه پویایی هایی را تجربه خواهد کرد. یکی از کتابهای مهمی که در این رابطه نوشته شده است کتابی است با عنوان "پیچیدگی همکاری: مدلهای مبتنی بر عوامل همکاری و رقابت" نوشته پرفسور اکسلراد(Axelrod)استاد علوم سیاسی دانشگاه میشیگان که در سال 1997 (یعنی 20 سال پیش!!) به چاپ رسیده است! اگر از کارشناسان وزارت خارجه یک نفر را پیدا کنید که این کتاب را مطالعه کرده باشد حاضرم جایزه خوبی به شما بدهم، چه برسد به اینکه در این زمینه تسلط وجود داشته باشد و به سوالات مهم سیاستی با استفاده از این رهیافت پاسخ داده شود(که نیازمند "تیم"های پژوهشی قوی است).
▫️در حوزه مالی تحریم هم گویا فقط کسی مثل دری اصفهانی در تیم مذاکره کننده حضور داشته است(و بنابه نظر دوستانی که در این زمینه کار کرده اند، شخص ایرانی دیگری نه در داخل کشور و نه خارج کشور نیست که مثل ایشان به این مباحث مسلط باشد) که ایشان هم با اتهاماتی مثل جاسوسی از مکانیزم تصمیم سازی حذف می شوند.
▫️شاید بتوان علت این بی توجهی به کار کارشناسی را در ساختار ملوک الطوایفی قدرت و عدم شفافیت و عدم احساس نیاز به پاسخگویی باندهای قدرت در ایران جستجو کرد. تصور کنید کسانی هستند که قاچاق سازمان یافته انجام می دهند و آنقدر قدرتمندند که نه تنها رییس جمهور، بلکه رهبری هم توان مقابله با ایشان را ندارند!
⭕️⭕️جمعبندی
معلوم نیست آن اهداف بسیار بزرگ و اظهار وجود در برابر "ابر"قدرتهایی مثل آمریکا را چطور میشود با این سطح عقب ماندگی نظری و عملی جمع کرد!
در مورد پاسخ بهینه به موضع آمریکا اگر بخواهیم با اطمینان بالا اظهار نظر کنیم باید از دانش روز استفاده کنیم که به نظر می رسد چنین چیزی اتفاق نمی افتد.
اگرچه در موارد متعددی خروجی محاسبات بسیار پیچیده عینا مشابه خروجی روشهای شهودی و یابنده گرایانه میشود و این کمی تسکین دهنده است، اما از طرف دیگر موفقیتهای حاصله شکننده، ناپایدار و موقتی خواهند بود.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
با سخنرانی اخیر ترامپ و اعلام خروج او از برجام این سوال مطرح است که پاسخ مناسب ایران به این حرکت چه باید باشد؟ هر کس در پاسخ به این سوال جوابی "شهودی" ارایه میکند. اما اگر بخواهیم انتخاب مطمئنی داشته باشیم باید دست به دامن دانش رسمی بشویم و از الگو(مدل)های علمی استفاده کنیم.
▫️کاملا طبیعی است که مثل سایر وزارتخانه ها و سازمانها، نظام تصمیم سازی وزارت خارجه هم از دانش روز دنیا فاصله بسیار داشته باشد. کاملا هم طبیعی است که اگر موفقیتهایی حاصل میشوند بخاطر حضور بعضی "اشخاص" در سیستم و کاملا ناپایدار و موقتی باشد.
▫️به عنوان مثال، شنیده میشد که تیم مذاکره کننده هسته ای ایران متشکل از 16نفر بودند، در حالیکه که در طرف مقابل 500نفر کارشناس(در مجموع کشورهای دیگر) حضور داشته اند. نکته ای که در زمان مذاکرات هم ذهنم را مشغول کرده بود این بود که آیا واقعا این تیم توانایی تحلیل کردن همه جنبه های پیچیده مرتبط با برجام را دارند؟ فارغ از جنبه های فنی حقوقی و اقتصادی بسیار ظریف و تعیین کننده، آیا با نظریه بازیها و طراحی مکانیزم و علوم شناختی کاربردی آشنایی دارند و توانایی استفاده از این علوم برای بهبود تصمیمات و نحوه اجرای آنها را دارند؟!
▫️برای فهم بهتر وضعیت غیرعلمی و غیر حرفه ای مدیریت کشور فقط به این نشانه توجه کنید که بعد از چهل سال که درگیر انواع تحریمهای مختلف اقتصادی هستیم تا سال گذشته وزارت خارجه معاونت اقتصادی نداشته است!
▫️دانشکده های علوم سیاسی هم از دانش روز عقب هستند و آنچه در اجرا اتفاق می افتد از همان دانشکده های عقب افتاده هم عقب افتاده تر است! به عنوان نشانه ای در این مورد به سابقه مدلسازی مبتنی بر عوامل در علوم سیاسی اشاره میکنم. مدلسازی مبتنی بر عوامل را می توان نظریه بازیهای تکاملی دانست: اینکه در بافتی سیستمی و طی زمان رفتار عوامل و متغیرها چه پویایی هایی را تجربه خواهد کرد. یکی از کتابهای مهمی که در این رابطه نوشته شده است کتابی است با عنوان "پیچیدگی همکاری: مدلهای مبتنی بر عوامل همکاری و رقابت" نوشته پرفسور اکسلراد(Axelrod)استاد علوم سیاسی دانشگاه میشیگان که در سال 1997 (یعنی 20 سال پیش!!) به چاپ رسیده است! اگر از کارشناسان وزارت خارجه یک نفر را پیدا کنید که این کتاب را مطالعه کرده باشد حاضرم جایزه خوبی به شما بدهم، چه برسد به اینکه در این زمینه تسلط وجود داشته باشد و به سوالات مهم سیاستی با استفاده از این رهیافت پاسخ داده شود(که نیازمند "تیم"های پژوهشی قوی است).
▫️در حوزه مالی تحریم هم گویا فقط کسی مثل دری اصفهانی در تیم مذاکره کننده حضور داشته است(و بنابه نظر دوستانی که در این زمینه کار کرده اند، شخص ایرانی دیگری نه در داخل کشور و نه خارج کشور نیست که مثل ایشان به این مباحث مسلط باشد) که ایشان هم با اتهاماتی مثل جاسوسی از مکانیزم تصمیم سازی حذف می شوند.
▫️شاید بتوان علت این بی توجهی به کار کارشناسی را در ساختار ملوک الطوایفی قدرت و عدم شفافیت و عدم احساس نیاز به پاسخگویی باندهای قدرت در ایران جستجو کرد. تصور کنید کسانی هستند که قاچاق سازمان یافته انجام می دهند و آنقدر قدرتمندند که نه تنها رییس جمهور، بلکه رهبری هم توان مقابله با ایشان را ندارند!
⭕️⭕️جمعبندی
معلوم نیست آن اهداف بسیار بزرگ و اظهار وجود در برابر "ابر"قدرتهایی مثل آمریکا را چطور میشود با این سطح عقب ماندگی نظری و عملی جمع کرد!
در مورد پاسخ بهینه به موضع آمریکا اگر بخواهیم با اطمینان بالا اظهار نظر کنیم باید از دانش روز استفاده کنیم که به نظر می رسد چنین چیزی اتفاق نمی افتد.
اگرچه در موارد متعددی خروجی محاسبات بسیار پیچیده عینا مشابه خروجی روشهای شهودی و یابنده گرایانه میشود و این کمی تسکین دهنده است، اما از طرف دیگر موفقیتهای حاصله شکننده، ناپایدار و موقتی خواهند بود.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️فلج تصمیم
وقتی گزینههای متعدد ارائه شود، مردم آسانترین تصمیم را میگیرند که همان بی تصمیمی است.
#معماری_انتخاب
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinane
وقتی گزینههای متعدد ارائه شود، مردم آسانترین تصمیم را میگیرند که همان بی تصمیمی است.
#معماری_انتخاب
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️منطق آمریکاییها ساده است: رونق اقتصادی ما را تهدید نکنید تا تحریمتان نکنیم!
(پشتوانه پولی که چاپ میکنند استفاده از آن است)
#شرکتهای_امریکایی
#لابی
@BehavioralEconomicsAndFinance
(پشتوانه پولی که چاپ میکنند استفاده از آن است)
#شرکتهای_امریکایی
#لابی
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍1👎1
⭕️◻️تخم مرغ شکسته و اینرسی مصرف کننده
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
با جهش قیمت تخم مرغ در اواخر سال 1396(که حتی بعضی شورشهای دیماه را به آن نسبت دادند)، تقاضای تخم مرغ شکسته افزایش محسوسی داشت.
با توجه به منطق دانش اقتصاد خرد، انتظار میرود با افزایش قیمت تخممرغ، تقاضای جانشین آن یعنی تخممرغ شکسته افزایش پیدا کند و چنین هم شد. اما چیزی که جلب توجه ناظران را در پی داشته است، اینرسی آن تقاضای افزایش یافته است. یعنی بعد از اصلاح مجدد قیمتهای نسبی، الگوی مصرف به حالت سابق بازگشت نداشت.
در دانش اقتصاد، اینرسی پدیدهای شناخته شده است. از یک طرف اینرسی در انعطاف قیمتها در سطح بازار مشاهده میشود که «چسبندگی قیمت» نامیده میشود (حالا ممکن است منظور از قیمت، قیمت نیروی کار یا همان دستمزد، قیمت پول یا همان نرخ بهره و هر متغیرِقیمتی دیگری باشد) و از طرف دیگر، در سطح یک مصرفکننده دو نوع چسبندگی به میزان اسمی مخارج و میزان مصرف از هر کالا یا خدمت وجود دارد که این هم به نوعی در اقتصاد کلاسیک مورد توجه قرار گرفته بود: وابستگی کشش تقاضا به زمان. یعنی این نکته پذیرفته شده است که مصرف کننده برای تطبیق خودش با شرایط جدید به زمان نیاز دارد.
اما دو نکته در این اینرسی تقاضای تخم مرغ شکسته وجود دارد: اول نامتقارن بودن اینرسی، و دوم تغییر دائمی الگوی مصرف(همان چیزی که در اقتصاد خرد کلاسیک به متغیر «سلیقه» نسبت میدهند). برای این دو مورد میتوان تبیینهایی رفتاری جستجو کرد.
جناب آقای مرادی، خبرنگار تجارت نیوز در این رابطه با بنده مصاحبهای داشت که میتوانید متن کامل گزارش و مصاحبه را در آدرس زیر مطالعه کنید:
https://tejaratnews.com/?p=248818
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
با جهش قیمت تخم مرغ در اواخر سال 1396(که حتی بعضی شورشهای دیماه را به آن نسبت دادند)، تقاضای تخم مرغ شکسته افزایش محسوسی داشت.
با توجه به منطق دانش اقتصاد خرد، انتظار میرود با افزایش قیمت تخممرغ، تقاضای جانشین آن یعنی تخممرغ شکسته افزایش پیدا کند و چنین هم شد. اما چیزی که جلب توجه ناظران را در پی داشته است، اینرسی آن تقاضای افزایش یافته است. یعنی بعد از اصلاح مجدد قیمتهای نسبی، الگوی مصرف به حالت سابق بازگشت نداشت.
در دانش اقتصاد، اینرسی پدیدهای شناخته شده است. از یک طرف اینرسی در انعطاف قیمتها در سطح بازار مشاهده میشود که «چسبندگی قیمت» نامیده میشود (حالا ممکن است منظور از قیمت، قیمت نیروی کار یا همان دستمزد، قیمت پول یا همان نرخ بهره و هر متغیرِقیمتی دیگری باشد) و از طرف دیگر، در سطح یک مصرفکننده دو نوع چسبندگی به میزان اسمی مخارج و میزان مصرف از هر کالا یا خدمت وجود دارد که این هم به نوعی در اقتصاد کلاسیک مورد توجه قرار گرفته بود: وابستگی کشش تقاضا به زمان. یعنی این نکته پذیرفته شده است که مصرف کننده برای تطبیق خودش با شرایط جدید به زمان نیاز دارد.
اما دو نکته در این اینرسی تقاضای تخم مرغ شکسته وجود دارد: اول نامتقارن بودن اینرسی، و دوم تغییر دائمی الگوی مصرف(همان چیزی که در اقتصاد خرد کلاسیک به متغیر «سلیقه» نسبت میدهند). برای این دو مورد میتوان تبیینهایی رفتاری جستجو کرد.
جناب آقای مرادی، خبرنگار تجارت نیوز در این رابطه با بنده مصاحبهای داشت که میتوانید متن کامل گزارش و مصاحبه را در آدرس زیر مطالعه کنید:
https://tejaratnews.com/?p=248818
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️نماد عدالت و آزادگی
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
گفته شده است که امام علی (ع) بخاطر شدت عدلش کشته شد(قُتِلَ لشدت عدله). و این هم وقتی که بخواهی همه را در برابر قانون یکسان بدانی و زیادهخواهیهای مافیاهای قدرت را مورد توجه قرار ندهی و مانع رانتخوری بشوی چیزی دور از انتظار نیست! اینکه ما بعد از 1400 سال از ایشان یاد میکنبم امری پسندیده است، اما چه بهتر که بجای «شور»، «شعور» این یادبودها را کسب کنیم. برویم و ببینیم که این بزرگان چه گفتهاند؟ یکی از مهمترین منابع ما برای فهم بهتر حضرت علی(ع)، کتاب خواندنی و آرامشبخش نهجالبلاغه است.
▫️بسیاری از جملاتی که در فضای مجازی به کوروش بزرگ و بعضی دیگر نسبت داده میشوند در واقع جملات نهجالبلاغه هستند! و یکی از نامههای موجود در آن کتاب که به مناسبت امروز مربوط است و وصیتنامه ایشان به حساب میآید نامه 47است.
حضرت علی (ع) پس از ضربت خوردن در صبح نوزدهم ماه مبارک رمضان وضیتنامهای نوشتند که خواندن آن برای مسلمانان و غیر مسلمانان آموزنده و جالب خواهد بود.
▫️اهمیت حضرت علی(ع) برای مسلمانان از این جهت است که ایشان زیرنظر پیامبر اکرم(ص) تربیت شدند و به عبارتی این مزیت بزرگی است که ایشان داشتند تا شخصیتشان تحت تأثیر حضرت پیامبر(ص) شکل بگیرد.
این وصیتنامه پربار که هم به موضوعات روزمره(مثل سفارش ایشان به رعایت عدالت و حقوق اساسی و شهروندی قاتلشان ابنملجم و دوری از احساسات و هیجانات در قصاص او) میپردازد و هم به موضوعات کلی همیشگی عرفانی-اخلاقی و قواعد رفتاری بهینه، تکتک جملاتش ارزش تأملها و تکرارها دارد.
▫️با جستجویی در گوگل میتوانید به متن این نامه کوتاه دسترسی پیدا کنید. با توجه به ترجمههای بعضا نامناسب ترجیحا سایتی را پیدا کنید که جملات عربی و ترجمه آنها را خودتان هم بتوانید تطبیق بدهید. قسمت اول نامه خطاب به دو پسرشان است و قسمت بعد از آن خطاب به «هرکس نامه من بدست او میرسد»(من بلغه کتابی) است و اینگونه شروع میشود:
«شما دو فرزندم را و همه فرزندانم و خانوادهام و هر کس نامه من بدست او میرسد را به تقوای الهی و نظم در کارهایتان و اصلاح روابط بینتان توصیه میکنم». سپس توصیه میکند که قرآن برای عمل کردن است و میفرماید: "مبادا دیگران در عمل کردن به آن از شما پیشی بگیرند!".
خواندن متن نامه مذکور و کلا کتاب نهج البلاغه را به همه توصیه میکنم.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
گفته شده است که امام علی (ع) بخاطر شدت عدلش کشته شد(قُتِلَ لشدت عدله). و این هم وقتی که بخواهی همه را در برابر قانون یکسان بدانی و زیادهخواهیهای مافیاهای قدرت را مورد توجه قرار ندهی و مانع رانتخوری بشوی چیزی دور از انتظار نیست! اینکه ما بعد از 1400 سال از ایشان یاد میکنبم امری پسندیده است، اما چه بهتر که بجای «شور»، «شعور» این یادبودها را کسب کنیم. برویم و ببینیم که این بزرگان چه گفتهاند؟ یکی از مهمترین منابع ما برای فهم بهتر حضرت علی(ع)، کتاب خواندنی و آرامشبخش نهجالبلاغه است.
▫️بسیاری از جملاتی که در فضای مجازی به کوروش بزرگ و بعضی دیگر نسبت داده میشوند در واقع جملات نهجالبلاغه هستند! و یکی از نامههای موجود در آن کتاب که به مناسبت امروز مربوط است و وصیتنامه ایشان به حساب میآید نامه 47است.
حضرت علی (ع) پس از ضربت خوردن در صبح نوزدهم ماه مبارک رمضان وضیتنامهای نوشتند که خواندن آن برای مسلمانان و غیر مسلمانان آموزنده و جالب خواهد بود.
▫️اهمیت حضرت علی(ع) برای مسلمانان از این جهت است که ایشان زیرنظر پیامبر اکرم(ص) تربیت شدند و به عبارتی این مزیت بزرگی است که ایشان داشتند تا شخصیتشان تحت تأثیر حضرت پیامبر(ص) شکل بگیرد.
این وصیتنامه پربار که هم به موضوعات روزمره(مثل سفارش ایشان به رعایت عدالت و حقوق اساسی و شهروندی قاتلشان ابنملجم و دوری از احساسات و هیجانات در قصاص او) میپردازد و هم به موضوعات کلی همیشگی عرفانی-اخلاقی و قواعد رفتاری بهینه، تکتک جملاتش ارزش تأملها و تکرارها دارد.
▫️با جستجویی در گوگل میتوانید به متن این نامه کوتاه دسترسی پیدا کنید. با توجه به ترجمههای بعضا نامناسب ترجیحا سایتی را پیدا کنید که جملات عربی و ترجمه آنها را خودتان هم بتوانید تطبیق بدهید. قسمت اول نامه خطاب به دو پسرشان است و قسمت بعد از آن خطاب به «هرکس نامه من بدست او میرسد»(من بلغه کتابی) است و اینگونه شروع میشود:
«شما دو فرزندم را و همه فرزندانم و خانوادهام و هر کس نامه من بدست او میرسد را به تقوای الهی و نظم در کارهایتان و اصلاح روابط بینتان توصیه میکنم». سپس توصیه میکند که قرآن برای عمل کردن است و میفرماید: "مبادا دیگران در عمل کردن به آن از شما پیشی بگیرند!".
خواندن متن نامه مذکور و کلا کتاب نهج البلاغه را به همه توصیه میکنم.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️عید فطر و احساس تولدی دوباره؛ رهیافتی تجربی به آداب دینی
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
حدود سه سال پیش بود که برای اولین بار در یک مراسم مذهبی مهم در کلیسای نوتردام شرکت کردم. چیزی که در آنجا توجهم را جلب کرد این بود که در عین آرامش و اطمینانی که از نوع معماری کلیسا (استحکام و امنیت وعظمت) به انسان القا میشود، موسیقی و فضای داخلی و آدابی که در آن مراسم اجرا میشد نوعی «ترس»،«تاریکی» و «سرما» در خودش داشت. با اینحال، این ترس و تاریکی و سرما باعث میشد بعد از خروج از آن مراسم نوعی احساس «سبکی»، «روشنی» و «گرما» داشته باشی! این «احساسات» با تغییراتی فیزیولوژیک(مثلا ترشح هرمونهای خاص) هم همراه است.
▫️آدابی که در ادیان مختلف (از ادیان قبایل آفریقایی گرفته تا اسلام و مسیحیت) وجود دارند هر کدام فلسفه ای دارند. با انجام بعضی آداب دینی نوعی «لذت» ایجاد میشود که همراه با ترشح بعضی «هورمونها» است.
▫️به طور مشابه با مراسم فوقالذکر، در تمامی ادیان چنین آدابی وجود دارند و این آداب در کنار عقاید و قواعد اخلاقی بناست که هر کدام جزئی از یک سیستم فوقِ پیچیده دین باشند.
▫️بعضی دینشناسان دین را شامل سه بخش اصلی میدانند: اخلاق، احکام و اعتقادات. هر کدام از این سه بخش خود یک سیستم درهمتنیده را تشکیل میدهد که پایبندی به آن توسط آحاد جامعه اثرات متفاوتی بر فرد، اجتماع و حتی طبیعت میگذارد. به عنوان مثال، تغییری جزئی در نظام باورهای افراد یک جامعه میتواند منجر به تغییراتی شدید در فرد و اجتماع و بروز پدیدههایی غیرقابل پیشبینی و نوزا(Emergent) در محیط بشود.
▫️بولدینگ، اقتصاددان تکاملی و متخصص نظریه سیستمها سیستمها را از نظر پیچیدگی به 9 طبقه تقسیم میکند و «دین» را در طبقه نهم (پیچیدهترین سیستمها) قرار میدهد. بنابراین طبیعی است که فهم ادیان کار سادهای نباشد.
▫️اما برگردیم به احساس «تولد دوباره» در پایان ماه مبارک رمضان. این احساس هم ریشه هایی مادی دارد و این ریشه ها هیچ تضادی با آموزه های دینی ندارد. نقطه مرجع ذهنی با رعایت قواعدی رفتاری در طول یکماه جابجا شده است و اکنون سیستم جسمی-روانی که به شرایط سختتری(یا بهتر است بگوئیم متفاوت) عادت کرده است نوعی آزاد شدن را تجربه میکند. علاوه بر اینها میتوان جنبههایی از روانشناسی تکاملی و جامعهشناسی که اثراتی قوی دارند را هم وارد تحلیل کرد. بنابراین پاسخ به اینکه چه اتفاقی میافتد که این احساس ایجاد میشود وظیفه دانش روز است و امری کاملا شدنی است.
⭕️⭕️پینوشتها:
1-هر کس یک دین دارد، حتی اگر آن دین، بیدینی باشد. در عین حال شاید بتوان گفت هیچ دو نفری هم دین یکسانی ندارند!
2-براساس قاعدهای در مذهب تشیع همواره تکوین با تشریع تطابق دارد و اگر چیزی در دین مورد تجویز قرار بگیرد در تکوین و طبیعت هم همان درست است و بالعکس، هرآنچه توسط عقل مورد تجویز قرار بگیرد توسط شرع هم مورد تجویز است(کلّما حکم به العقل، حکم به الشرع و کلّما حکم به الشرع، حکم به العقل). بنابراین با استناد به قاعده مذکور بسیاری از اختلافات بین این دو ریشه در «نامگذاریها»ی متفاوت دارند.
3-یافتن توضیح تجربی برای پدیدههایی که قبلا به «خدا» و ... نسبت داده میشد به معنای اشتباه بودن آن نسبت دادنها نیست؛ اینکه خدا را در تاریکیها و مجهولات جستجو کنیم رهیافت درستی نیست. خدا در همین چیزهای معلوم، شفاف و روشن است! در همین فرآیندهای تکاملی، در همین نظمهایی که به ادعای بعضیها «تصادفی» به وجود آمدهاند...
به قول سهراب سپهری:
« و خدایی که در این نزدیکیست... لای این شببوها، پای آن کاج بلند... روی آگاهی آب، روی قانون گیاه...»
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
حدود سه سال پیش بود که برای اولین بار در یک مراسم مذهبی مهم در کلیسای نوتردام شرکت کردم. چیزی که در آنجا توجهم را جلب کرد این بود که در عین آرامش و اطمینانی که از نوع معماری کلیسا (استحکام و امنیت وعظمت) به انسان القا میشود، موسیقی و فضای داخلی و آدابی که در آن مراسم اجرا میشد نوعی «ترس»،«تاریکی» و «سرما» در خودش داشت. با اینحال، این ترس و تاریکی و سرما باعث میشد بعد از خروج از آن مراسم نوعی احساس «سبکی»، «روشنی» و «گرما» داشته باشی! این «احساسات» با تغییراتی فیزیولوژیک(مثلا ترشح هرمونهای خاص) هم همراه است.
▫️آدابی که در ادیان مختلف (از ادیان قبایل آفریقایی گرفته تا اسلام و مسیحیت) وجود دارند هر کدام فلسفه ای دارند. با انجام بعضی آداب دینی نوعی «لذت» ایجاد میشود که همراه با ترشح بعضی «هورمونها» است.
▫️به طور مشابه با مراسم فوقالذکر، در تمامی ادیان چنین آدابی وجود دارند و این آداب در کنار عقاید و قواعد اخلاقی بناست که هر کدام جزئی از یک سیستم فوقِ پیچیده دین باشند.
▫️بعضی دینشناسان دین را شامل سه بخش اصلی میدانند: اخلاق، احکام و اعتقادات. هر کدام از این سه بخش خود یک سیستم درهمتنیده را تشکیل میدهد که پایبندی به آن توسط آحاد جامعه اثرات متفاوتی بر فرد، اجتماع و حتی طبیعت میگذارد. به عنوان مثال، تغییری جزئی در نظام باورهای افراد یک جامعه میتواند منجر به تغییراتی شدید در فرد و اجتماع و بروز پدیدههایی غیرقابل پیشبینی و نوزا(Emergent) در محیط بشود.
▫️بولدینگ، اقتصاددان تکاملی و متخصص نظریه سیستمها سیستمها را از نظر پیچیدگی به 9 طبقه تقسیم میکند و «دین» را در طبقه نهم (پیچیدهترین سیستمها) قرار میدهد. بنابراین طبیعی است که فهم ادیان کار سادهای نباشد.
▫️اما برگردیم به احساس «تولد دوباره» در پایان ماه مبارک رمضان. این احساس هم ریشه هایی مادی دارد و این ریشه ها هیچ تضادی با آموزه های دینی ندارد. نقطه مرجع ذهنی با رعایت قواعدی رفتاری در طول یکماه جابجا شده است و اکنون سیستم جسمی-روانی که به شرایط سختتری(یا بهتر است بگوئیم متفاوت) عادت کرده است نوعی آزاد شدن را تجربه میکند. علاوه بر اینها میتوان جنبههایی از روانشناسی تکاملی و جامعهشناسی که اثراتی قوی دارند را هم وارد تحلیل کرد. بنابراین پاسخ به اینکه چه اتفاقی میافتد که این احساس ایجاد میشود وظیفه دانش روز است و امری کاملا شدنی است.
⭕️⭕️پینوشتها:
1-هر کس یک دین دارد، حتی اگر آن دین، بیدینی باشد. در عین حال شاید بتوان گفت هیچ دو نفری هم دین یکسانی ندارند!
2-براساس قاعدهای در مذهب تشیع همواره تکوین با تشریع تطابق دارد و اگر چیزی در دین مورد تجویز قرار بگیرد در تکوین و طبیعت هم همان درست است و بالعکس، هرآنچه توسط عقل مورد تجویز قرار بگیرد توسط شرع هم مورد تجویز است(کلّما حکم به العقل، حکم به الشرع و کلّما حکم به الشرع، حکم به العقل). بنابراین با استناد به قاعده مذکور بسیاری از اختلافات بین این دو ریشه در «نامگذاریها»ی متفاوت دارند.
3-یافتن توضیح تجربی برای پدیدههایی که قبلا به «خدا» و ... نسبت داده میشد به معنای اشتباه بودن آن نسبت دادنها نیست؛ اینکه خدا را در تاریکیها و مجهولات جستجو کنیم رهیافت درستی نیست. خدا در همین چیزهای معلوم، شفاف و روشن است! در همین فرآیندهای تکاملی، در همین نظمهایی که به ادعای بعضیها «تصادفی» به وجود آمدهاند...
به قول سهراب سپهری:
« و خدایی که در این نزدیکیست... لای این شببوها، پای آن کاج بلند... روی آگاهی آب، روی قانون گیاه...»
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️محدودیت نوسان قیمت و اثر ربایشی (Magnet Effect)
✍🏼علی داوری/مصطفی نصراصفهانی
در بازار بورس ایران همچون بازارهای بورس بسیاری دیگر از کشورها دامنه نوسان برای قیمت لحاظ شده است.
▫️دامنه نوسان پایین ترین تا بالاترین قیمتی است که در آن دامنه، طی یک یا چند جلسه رسمی معاملات بورس، قیمت می تواند نوسان داشته باشد(در ایران پنج درصد افزایش نسبت به روز قبل و یا پنج درصد کاهش نسبت به روز قبل مجاز است) و به این خاطر است که جلو رفتارهای هیجانی معامله گران گرفته شود. تاثیر دامنه نوسان زمانی که بازار دچار آشفتگی شده کاملا مشهود است. مثلا با انتشار یک خبر مهم جدید بازار سریعا واکنش نشان داده و با وجود این قانون محدود کننده فرصتی در روزهای آتی فراهم می آورد تا به طور دقیق تری تحلیل ها انجام گرفته و از نوسانات شدید قیمتی خودداری شود.
▫️ با نزدیک شدن قیمت به دامنه نوسان به دلیل تاثیر روانی دامنه نوسان، معامله گران انتظار دارند که قیمت به حد نوسان برسد و همین انتظار موجب سرعت گرفتن و افزایش حجم معاملات در نزدیک دامنه نوسان می شود که آن را اثر ربایشی می گویند، در واقع قیمت با نزدیک شدن به دامنه های مجاز به آن ها جذب می شود.
▫️عامل رفتاری سرمایه گذاران سبب رخداد اثر ربایشی و غیر طبیعی شدن روند معاملات شده و گاهی دلیلی بر عدم کارایی بازار محسوب شده است.
⭕️⭕️فلسفه محدودیت نوسان و مطالعات تجربی مربوطه:
وضع محدودیت نوسان یک تکنیک یا تلنگر رفتاری با هدف جلوگیری از معاملات هیجانی و بیش-واکنشی ها به اخبار جدید بوده است. انتظار می رود با وضع این محدودیت افراد فرصت بیشتری برای فکر کردن داشته باشند(و این هم درست است چون سیستم 2 تصمیم گیری که منطقی است نیاز به زمان دارد) و نتیجتا بواسطه کاهش رفتارهای هیجانی تلاطم قیمت کاهش پیدا کند و قیمتها واقعی تر باشند.
▫️با اینحال مطالعات تجربی مختلف نتایج متفاوتی در مورد اثر وضع این محدودیت نوسان به دست داده اند. در بعضی از مطالعات نشان داده شده است که وضع این محدودیت فقط زمان رسیدن به تعادل جدید را طولانی تر کرده است و اثری معنادار روی تلاطم و نوسانات قیمت وجود نداشته است(تایید فرضیه اطلاعات)، ولی مطالعات دیگری نشان داده اند که اتفاقا مانع بیش واکنشیها شده و نتیجتا تلاطم اضافی بازار را کاهش می دهد(فرضیه بیش واکنشی).
▫️با توجه به اثرگذاری روش بررسی مسئله و همچنین بازه زمانی و کشورهایی که در آن مطالعات انجام شده است به نظر می رسد در مجموع وضع محدودیت نوسان حداقل از نظر کاهش تلاطمهای اضافی اثرگذار باشد و در راستای این هدف کار درستی بوده است. (اگرچه در کنار آن اثر بزرگتر، اثرات کوچکتری مثل همین اثر ربایشی و یا افزایش رفتار رمه ای بواسطه ایجاد صفهای خرید و فروش هم وجود دارند)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼علی داوری/مصطفی نصراصفهانی
در بازار بورس ایران همچون بازارهای بورس بسیاری دیگر از کشورها دامنه نوسان برای قیمت لحاظ شده است.
▫️دامنه نوسان پایین ترین تا بالاترین قیمتی است که در آن دامنه، طی یک یا چند جلسه رسمی معاملات بورس، قیمت می تواند نوسان داشته باشد(در ایران پنج درصد افزایش نسبت به روز قبل و یا پنج درصد کاهش نسبت به روز قبل مجاز است) و به این خاطر است که جلو رفتارهای هیجانی معامله گران گرفته شود. تاثیر دامنه نوسان زمانی که بازار دچار آشفتگی شده کاملا مشهود است. مثلا با انتشار یک خبر مهم جدید بازار سریعا واکنش نشان داده و با وجود این قانون محدود کننده فرصتی در روزهای آتی فراهم می آورد تا به طور دقیق تری تحلیل ها انجام گرفته و از نوسانات شدید قیمتی خودداری شود.
▫️ با نزدیک شدن قیمت به دامنه نوسان به دلیل تاثیر روانی دامنه نوسان، معامله گران انتظار دارند که قیمت به حد نوسان برسد و همین انتظار موجب سرعت گرفتن و افزایش حجم معاملات در نزدیک دامنه نوسان می شود که آن را اثر ربایشی می گویند، در واقع قیمت با نزدیک شدن به دامنه های مجاز به آن ها جذب می شود.
▫️عامل رفتاری سرمایه گذاران سبب رخداد اثر ربایشی و غیر طبیعی شدن روند معاملات شده و گاهی دلیلی بر عدم کارایی بازار محسوب شده است.
⭕️⭕️فلسفه محدودیت نوسان و مطالعات تجربی مربوطه:
وضع محدودیت نوسان یک تکنیک یا تلنگر رفتاری با هدف جلوگیری از معاملات هیجانی و بیش-واکنشی ها به اخبار جدید بوده است. انتظار می رود با وضع این محدودیت افراد فرصت بیشتری برای فکر کردن داشته باشند(و این هم درست است چون سیستم 2 تصمیم گیری که منطقی است نیاز به زمان دارد) و نتیجتا بواسطه کاهش رفتارهای هیجانی تلاطم قیمت کاهش پیدا کند و قیمتها واقعی تر باشند.
▫️با اینحال مطالعات تجربی مختلف نتایج متفاوتی در مورد اثر وضع این محدودیت نوسان به دست داده اند. در بعضی از مطالعات نشان داده شده است که وضع این محدودیت فقط زمان رسیدن به تعادل جدید را طولانی تر کرده است و اثری معنادار روی تلاطم و نوسانات قیمت وجود نداشته است(تایید فرضیه اطلاعات)، ولی مطالعات دیگری نشان داده اند که اتفاقا مانع بیش واکنشیها شده و نتیجتا تلاطم اضافی بازار را کاهش می دهد(فرضیه بیش واکنشی).
▫️با توجه به اثرگذاری روش بررسی مسئله و همچنین بازه زمانی و کشورهایی که در آن مطالعات انجام شده است به نظر می رسد در مجموع وضع محدودیت نوسان حداقل از نظر کاهش تلاطمهای اضافی اثرگذار باشد و در راستای این هدف کار درستی بوده است. (اگرچه در کنار آن اثر بزرگتر، اثرات کوچکتری مثل همین اثر ربایشی و یا افزایش رفتار رمه ای بواسطه ایجاد صفهای خرید و فروش هم وجود دارند)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️آیا سلبریتی ها حق دارند جامعه را جهت دهی بکنند؟
✍️مصطفی نصراصفهانی
پیرو کمپین جدیدی که علی کریمی به راه انداخته است نقدهای مختلفی به آن وارد شد که بنده با اکثر آن نقدها موافق هستم.
اساسا کمپین ها را هم از جنس "توصیه اخلاقی" میدانم و سال گذشته هم در مورد اشکالات بنیادی توسل به توصیه اخلاقی بجای "توصیه سیاستی" هم مطلبی نوشتم:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/984
▫️به عنوان مثال فرض کنید 99درصد مردم از ورود به یک دارایی که در آینده بازدهی خوبی خواهد داشت امتناع کنند. این تحریم و عدم ورود مردم به آن بازار ممکن است جذابیت آن را بیشتر کند و نتیجتاً همان 1درصد اگر قبلا 10درصد از ثروتشان را وارد آن بازار میکردند الان با 70درصد ثروتشان وارد آن بازار خواهند شد و نتیجتا ممکن است براحتی تلاش ایثارگرانه آن 99درصد(بخصوص اگر از قشر ضعیف و متوسط باشند) بر باد برود. در همین سناریوی شکست، ممکن است اگر به فرض آن 1درصد مردم که در کمپین شرکت نکرده اند، بجای وارد کردن 70درصد ثروت خود به بازار مذکور 40درصد آن را وارد کنند ممکن است نتیجه عکس بشود. مشابه همین ادعا را میتوان در مورد دیگر درصدها و پارامترها هم کرد. بنابرین برای تضمین موفقیت یک کمپین باید طراحی دقیق و علمی انجام داد و همه ریسکها را پوشش داد.
▫️اقتصاد(اجتماع) یک #سیستم_پیچیده است و فهم و اثرگذاری بر آن نباید ساده گرفته شود! برای هر کمپینی که به ذهن خطور کند سناریوهای واقعی متعددی میتوان شمرد که اگر آن سناریوها اتفاق بیفتند کمپین با شکست و حتی اثر معکوس مواجه شود. تعداد سناریوهایی که ممکن است منجر به موفقیت یک کمپین بشوند بسیار بسیار کم هستند. همان سناریوهای دلخواه هم اگر بخواهیم در دنیای واقعی اتفاق بیفتند تلاش، هوشیاری و دانش لازم دارند تا از گلوگاهها جان سالم بدر ببرند.
▫️با اينهمه، کمپین ها و توصیه های اخلاقی هم ابزارهایی هستند که باید در جعبه ابزار مردم و جامعه وجود داشته باشند و از آن ابزار باید درست و بجا استفاده کرد.
▫️واقعیت این است که مردم(نه تنها در ایران، بلکه همه جای دنیا) از سلبریتیها اثرپذیری بیشتری دارند تا دانشمندان. بنابرین هنر ما این است که بتوانیم #کار_تیمی خوب انجام بدهیم: علی کریمی همچنان در نوک حمله است! اما باید پشت صحنه او متخصصان مختلفی باشند.
▫️اهمیت کار تیمی و تخصصی در انتخاب و طراحی کمپین این است که اگر چند کمپین به شکست بخورد تصویر ذهنی مردم نسبت به این گونه حرکتها تخریب شده و نتیجتا یکی از ابزارهای جامعه از جعبه ابزار بیرون انداخته میشود! بنابرین دوستان نوک حمله هم باید صبور باشند و با مشورت گرفتن از متخصصان مواظب این سرمایه اجتماعی باشند که از بین نرود.
#طراحی_کمپین
والله اعلم
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️مصطفی نصراصفهانی
پیرو کمپین جدیدی که علی کریمی به راه انداخته است نقدهای مختلفی به آن وارد شد که بنده با اکثر آن نقدها موافق هستم.
اساسا کمپین ها را هم از جنس "توصیه اخلاقی" میدانم و سال گذشته هم در مورد اشکالات بنیادی توسل به توصیه اخلاقی بجای "توصیه سیاستی" هم مطلبی نوشتم:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/984
▫️به عنوان مثال فرض کنید 99درصد مردم از ورود به یک دارایی که در آینده بازدهی خوبی خواهد داشت امتناع کنند. این تحریم و عدم ورود مردم به آن بازار ممکن است جذابیت آن را بیشتر کند و نتیجتاً همان 1درصد اگر قبلا 10درصد از ثروتشان را وارد آن بازار میکردند الان با 70درصد ثروتشان وارد آن بازار خواهند شد و نتیجتا ممکن است براحتی تلاش ایثارگرانه آن 99درصد(بخصوص اگر از قشر ضعیف و متوسط باشند) بر باد برود. در همین سناریوی شکست، ممکن است اگر به فرض آن 1درصد مردم که در کمپین شرکت نکرده اند، بجای وارد کردن 70درصد ثروت خود به بازار مذکور 40درصد آن را وارد کنند ممکن است نتیجه عکس بشود. مشابه همین ادعا را میتوان در مورد دیگر درصدها و پارامترها هم کرد. بنابرین برای تضمین موفقیت یک کمپین باید طراحی دقیق و علمی انجام داد و همه ریسکها را پوشش داد.
▫️اقتصاد(اجتماع) یک #سیستم_پیچیده است و فهم و اثرگذاری بر آن نباید ساده گرفته شود! برای هر کمپینی که به ذهن خطور کند سناریوهای واقعی متعددی میتوان شمرد که اگر آن سناریوها اتفاق بیفتند کمپین با شکست و حتی اثر معکوس مواجه شود. تعداد سناریوهایی که ممکن است منجر به موفقیت یک کمپین بشوند بسیار بسیار کم هستند. همان سناریوهای دلخواه هم اگر بخواهیم در دنیای واقعی اتفاق بیفتند تلاش، هوشیاری و دانش لازم دارند تا از گلوگاهها جان سالم بدر ببرند.
▫️با اينهمه، کمپین ها و توصیه های اخلاقی هم ابزارهایی هستند که باید در جعبه ابزار مردم و جامعه وجود داشته باشند و از آن ابزار باید درست و بجا استفاده کرد.
▫️واقعیت این است که مردم(نه تنها در ایران، بلکه همه جای دنیا) از سلبریتیها اثرپذیری بیشتری دارند تا دانشمندان. بنابرین هنر ما این است که بتوانیم #کار_تیمی خوب انجام بدهیم: علی کریمی همچنان در نوک حمله است! اما باید پشت صحنه او متخصصان مختلفی باشند.
▫️اهمیت کار تیمی و تخصصی در انتخاب و طراحی کمپین این است که اگر چند کمپین به شکست بخورد تصویر ذهنی مردم نسبت به این گونه حرکتها تخریب شده و نتیجتا یکی از ابزارهای جامعه از جعبه ابزار بیرون انداخته میشود! بنابرین دوستان نوک حمله هم باید صبور باشند و با مشورت گرفتن از متخصصان مواظب این سرمایه اجتماعی باشند که از بین نرود.
#طراحی_کمپین
والله اعلم
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️مسئولان محترم نظام، لطفا به خودتان بیائید!
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
«میگن که :
سایت ثبت سفارش خودرو هک کردن
بعدماشین ثبت سفارش کردن
بعد ماشین از خارج خریدن
بعد ماشین وارد کردن
بعد ماشین و ترخیص کردن
بعد ماشین و پلاک کردن
بعد ماشین و فروختن
بعد یک سال گذشته
بعد الان فهمیدن که سایت هک شده
بعدا یکی اگه بگه من یه قناری دارم با ارزن رو پایی میزنه همه بهش میگن خالی بند
همه چیز ممکنه ولی
هکر کی بودی تو لامصب که .....
اگه من سایت و هک میکردم سه دقیقه بعدش میفهمیدن و من قپونی اویزون میکردن شما رو هیژژژژ کس ندید و نفهمید 😁😉»(سید مهدی طباطبایی)
⭕️⭕️نوشته بالا تلگرام-نوشتی از سید مهدی طباطبایی بود. اما براستی آیا زمان آن نرسیده است که به خودمان بیاییم و تعارف را کنار بگذاریم؟! چطور از مردم انتظار دارید به پای این نظام بمانند وقتی در روز روشن چنین دزدیها و فسادهایی را میبینند؟ وقتی میبینند که قدرتمندان کاملا عریان درگیر #نمایش_قدرت و زورگویی هستند؟ وقتی میبینند که اجازه «بازطراحی» سیستمها(که مهمترین آنها #سیستم_قضایی به عنوان مرجع مبارزه با مفاسد است) کاملا #آگاهانه داده نمیشود؟
▫️علت عدم اصلاح سیستمها این است: دلسوزان از تغییر میترسند و مفسدان هم که از #سفره_انقلاب حظ وافر میبرند و اگر هم تلاشی برای بهبود صورت بگیرد موضعی و #شخص_محور است! اول انقلاب بنا بود حکومت علی(ع) برقرار بشود ولی چیزی که امروز از فساد قدرتمندان میبینیم حکومت دشمنان علی(ع) را به یاد میآورد!
▫️روی سخنم با باندهای فاسد و رانتجوی قدرت نیست که منطق صحبت با آنها طور دیگری است. روی سخنم با دلسوزان نظام است. روی سخنم با کسانی است که خالصانه برای به ثمر رسیدن این انقلاب ایثار کردند و میکنند اما در بازی باندهای قدرت کیش و مات شدهاند! مسئله فساد، مسئلهای است که اصولگرا و اصلاحطلب و حتی اپوزیسیون و سلطنتطلب و... همه اگر دلسوز ایران هستند باید روی آن اجماع کنند و برای ریشه کن کردن آن بطور سیستمی و نه موضعی با حداکثر توان همکاری کنند. اگرچه مثال واردات خودرو فقط یکی از مصادیق فساد است و باید در مورد فساد بسیار علمیتر قضاوت کرد، اما شاخصهایی دقیق و علمی هم وجود دارند که متأسفانه در آن شاخصها هم درجه فساد(بخوانید عفونت) نظام مقدس بسیار بالا است و مردم این را لمس کردهاند!
#تغییرگریزی
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
«میگن که :
سایت ثبت سفارش خودرو هک کردن
بعدماشین ثبت سفارش کردن
بعد ماشین از خارج خریدن
بعد ماشین وارد کردن
بعد ماشین و ترخیص کردن
بعد ماشین و پلاک کردن
بعد ماشین و فروختن
بعد یک سال گذشته
بعد الان فهمیدن که سایت هک شده
بعدا یکی اگه بگه من یه قناری دارم با ارزن رو پایی میزنه همه بهش میگن خالی بند
همه چیز ممکنه ولی
هکر کی بودی تو لامصب که .....
اگه من سایت و هک میکردم سه دقیقه بعدش میفهمیدن و من قپونی اویزون میکردن شما رو هیژژژژ کس ندید و نفهمید 😁😉»(سید مهدی طباطبایی)
⭕️⭕️نوشته بالا تلگرام-نوشتی از سید مهدی طباطبایی بود. اما براستی آیا زمان آن نرسیده است که به خودمان بیاییم و تعارف را کنار بگذاریم؟! چطور از مردم انتظار دارید به پای این نظام بمانند وقتی در روز روشن چنین دزدیها و فسادهایی را میبینند؟ وقتی میبینند که قدرتمندان کاملا عریان درگیر #نمایش_قدرت و زورگویی هستند؟ وقتی میبینند که اجازه «بازطراحی» سیستمها(که مهمترین آنها #سیستم_قضایی به عنوان مرجع مبارزه با مفاسد است) کاملا #آگاهانه داده نمیشود؟
▫️علت عدم اصلاح سیستمها این است: دلسوزان از تغییر میترسند و مفسدان هم که از #سفره_انقلاب حظ وافر میبرند و اگر هم تلاشی برای بهبود صورت بگیرد موضعی و #شخص_محور است! اول انقلاب بنا بود حکومت علی(ع) برقرار بشود ولی چیزی که امروز از فساد قدرتمندان میبینیم حکومت دشمنان علی(ع) را به یاد میآورد!
▫️روی سخنم با باندهای فاسد و رانتجوی قدرت نیست که منطق صحبت با آنها طور دیگری است. روی سخنم با دلسوزان نظام است. روی سخنم با کسانی است که خالصانه برای به ثمر رسیدن این انقلاب ایثار کردند و میکنند اما در بازی باندهای قدرت کیش و مات شدهاند! مسئله فساد، مسئلهای است که اصولگرا و اصلاحطلب و حتی اپوزیسیون و سلطنتطلب و... همه اگر دلسوز ایران هستند باید روی آن اجماع کنند و برای ریشه کن کردن آن بطور سیستمی و نه موضعی با حداکثر توان همکاری کنند. اگرچه مثال واردات خودرو فقط یکی از مصادیق فساد است و باید در مورد فساد بسیار علمیتر قضاوت کرد، اما شاخصهایی دقیق و علمی هم وجود دارند که متأسفانه در آن شاخصها هم درجه فساد(بخوانید عفونت) نظام مقدس بسیار بالا است و مردم این را لمس کردهاند!
#تغییرگریزی
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️واکنش افراد تغییر گریز به پیشنهادهای جدید!
#تغییرگریزی(سوگیری وضع موجود)
#Status_quo_Bias
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#تغییرگریزی(سوگیری وضع موجود)
#Status_quo_Bias
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️نشست مالی رفتاری با همکاری کانون نهادهای سرمایهگذاری و انجمن مالی ایران
(مهمان ویژه این نشست: دکتر سعید اسلامی بیدگلی)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
(مهمان ویژه این نشست: دکتر سعید اسلامی بیدگلی)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️«طراحی مکانیزم» با هدف جلوگیری از آلوده کردن محیط زیست.
-در مورد بهینه بودن یا نبودن این روش میتوان جداگانه بحث کرد
(عکس از کانال دکترجاریانی)
✔️اقتصادرفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
-در مورد بهینه بودن یا نبودن این روش میتوان جداگانه بحث کرد
(عکس از کانال دکترجاریانی)
✔️اقتصادرفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️قیمت سهام شرکتی در سال 82 به 2500تومان هم رسید! تصور کنید که کسی برمبنای ایده بازگشت به میانگین از آن زمان آن را نگه داشته باشد!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️موسسه ثامن، سلبریتیها و "سیستمهای مالنایی"
✍مصطفی نصراصفهانی
▫️مالنا(Malèna) نام فیلمی ایتالیایی است که در سال 2000ساخته شد. داستان فیلم مربوط به یک زن زیبا به همین نام در دوران جنگ جهانی است. همسر مالنا، نینو اسکوردیا به جنگ رفته است و مالنا در شهر کوچکی همراه با امید به پایان جنگ و بازگشت شوهرش تنها میماند.
▫️مدتی میگذرد و خبر کشته شدن شوهرش می آید. حالا دیگر تنهایی او تشدید شده است. از میدان شهر که میگذرد نگاههای شهوت آلود مردان است که او را دنبال میکنند و پیشنهادهای مکرر ایشان. دندانپزشکی او را مورد هتک حرمت قرار میدهد و در عین نجابت باید در دادگاه برای اتهام "رفتار نانجیبانه" از خودش دفاع کند و یا اینکه به مدت دو سال به زندان برود. وضعیت قحطی و بمباران دوران جنگ کار را به جایی میرساند که مالنا مجبور میشود برای زنده ماندن تبدیل به روسپی مردان محلی و سپس افسران آلمانی بشود. مردانی که اوایل آرزوی او را داشتند الان دیگر به راحتی او را در اختیار داشتند!
▫️پس از جنگ اما مردم میخواهند خودشان را بازسازی کنند. دیگر حضور این زن خراب در روستا قابل تحمل نیست!
زنان روستا مالنا را گرفته، کتک زده، سرش را میتراشند و به میدان می آورند و مردان هم کاملا خونسرد نظاره گر این ماجرا هستند. تکاندهنده ترین سکانس این فیلم لحظه ای است که مالنا با صورتی خون آلود به چشم مردهایی که خرابش کردند نگاه میکند و از عمق وجود ضجه میزند...
داستان مالنا داستان سیستمهایی است که افراد خوب را هم وادار به بد بودن میکنند.
▫️در سیستمهای خوب آدمهای بد هم خوب عمل میکنند و در سیستمهای بد آدمهای خوب هم بد عمل میکنند. بعضی سیستمها با افراد همان کاری را میکنند که با مالنا در آن فیلم شد و من اسم این گونه سیستمها را "سیستمهای مالنایی" میگذارم!
▫️نحوه کار این سیستمها چنین است:
1-در مرحله اول شخص را خراب و لگدمال میکند.
2-در مرحله دوم شخص خراب را بخاطر خراب بودن مجازات میکند.
⭕️سه مثال:
▫️یک قاضی جوان باسواد و متعهد وارد سیستم قضایی میشود و میخواهد هستی را پر از عدل کند، اما باندهای قدرت(با بازوی امنیتیها) خرابش میکنند و اگر شانس بیاورد بخاطر همین فساد مجازات نمیشود ولی درهرصورت زندگی تاسف باری خواهد داشت.
▫️یک کارمند(مدیر) تازه استخدام شده تمام آنچه در دانشگاه خوانده را در ذهنش آماده کرده تا در دنیای واقعی پیاده کند ولی سیستم ناامید و خرابش میکند. اگر بخواهد بهتر از متوسط عمل کند سیستم او را مجازات خواهد کرد و بمرور آموزش میبیند که باید وقت کشی کند، زیرآب زنی کند، رشوه بگیرد و... .
▫️کارآفرین یا تاجر جوان وارد بازار میشود. میبیند که "مجبور است" دروغ بگوید وگرنه ورشکست خواهد شد، پس دروغگویی را یاد میگیرد. قاچاق و...راهم یاد میگیرد. برای دور زدن تحریمها تلاش میکند، ولی قواعد بازی دایم در حال عوض شدن است! مدتی بعد تبدیل میشود به بابک زنجانی و... !
مثالهای متعددی میتوان آورد اما حالا که اسم مهران مدیری و احسان علیخانی هم بواسطه فساد موسسه ثامن مطرح شد دوباره به یاد سیستمهای مالنایی افتادم! من هيچوقت به این دو سلبریتی علاقه نداشته ام و با اطمینان میتوانم بگویم اگر حمایت وزارت اطلاعات از ایشان نبود هرگز به این موفقیت نمیرسیدند(سناریوهای پرمعنای سریالهایی مثل شبهای برره و یا جفت و جور کردن کیسهای خاص ماه عسل از صدکیلومتری داد میزند که امنیتیها پشت کار هستند). اما با اینحال، قضاوت در مورد ایشان بخاطر دریافت هدیه از یک موسسه بظاهر خصوصی را با درنظرگرفتن همه جوانب باید انجام داد! بخصوص که اصل خبر هم ممکن است درست نباشد. شرایط به گونه ای شده است که اگر در یک روز اسم کسی مطرح شد دقیقا باید بالعکس به فکر حمایت از او افتاد، چون او همان مالنای آن روز است!
همه افراد هم این را میدانند، اما گاهی برای تفریح هم که شده و یا برای کم کردن بار خودشان و یا پایین آوردن آنتروپی یک قربانی انتخاب میکنند و او را قربانی میکنند!
⭕️⭕️تجویز رفتاری
▫️زمانیکه به دنبال نفع شخصی خودتان هستید بشدت از ورود به چنین سیستمهایی پرهیز کنید و اگر در آنها قرار گرفتید هرچه زودتر فرار کنید! مگر آنکه هیجان اضافه برایتان مطلوبیت داشته باشد! در حالت کلی هم این پدیده صفر یا صد نیست و میتوان درجه ای از مالنایی بودن برای هر سیستم تعریف کرد.
▫️اما اگر صرفا دنبال نفع شخصی نیستید سعی کنید سیستمهای مالنایی را اصلاح کنید و یا از ایجاد یک مالنا جلوگیری کنید! تصور کنید که مثلا در داستان مالنا اگر غذا و مایحتاج او تامین میشد او مجبور به روسپیگری نمیشد. بنابراین از یک طرف باید کاری کرد که سیستم افراد را خراب نکند و از طرف دیگر، در مجازات کردنها از انصاف خارج نشود.(البته این خودش یک کار سخت و پیچیده و گاهی مترادف با اصلاح کلی سیستم است)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
▫️مالنا(Malèna) نام فیلمی ایتالیایی است که در سال 2000ساخته شد. داستان فیلم مربوط به یک زن زیبا به همین نام در دوران جنگ جهانی است. همسر مالنا، نینو اسکوردیا به جنگ رفته است و مالنا در شهر کوچکی همراه با امید به پایان جنگ و بازگشت شوهرش تنها میماند.
▫️مدتی میگذرد و خبر کشته شدن شوهرش می آید. حالا دیگر تنهایی او تشدید شده است. از میدان شهر که میگذرد نگاههای شهوت آلود مردان است که او را دنبال میکنند و پیشنهادهای مکرر ایشان. دندانپزشکی او را مورد هتک حرمت قرار میدهد و در عین نجابت باید در دادگاه برای اتهام "رفتار نانجیبانه" از خودش دفاع کند و یا اینکه به مدت دو سال به زندان برود. وضعیت قحطی و بمباران دوران جنگ کار را به جایی میرساند که مالنا مجبور میشود برای زنده ماندن تبدیل به روسپی مردان محلی و سپس افسران آلمانی بشود. مردانی که اوایل آرزوی او را داشتند الان دیگر به راحتی او را در اختیار داشتند!
▫️پس از جنگ اما مردم میخواهند خودشان را بازسازی کنند. دیگر حضور این زن خراب در روستا قابل تحمل نیست!
زنان روستا مالنا را گرفته، کتک زده، سرش را میتراشند و به میدان می آورند و مردان هم کاملا خونسرد نظاره گر این ماجرا هستند. تکاندهنده ترین سکانس این فیلم لحظه ای است که مالنا با صورتی خون آلود به چشم مردهایی که خرابش کردند نگاه میکند و از عمق وجود ضجه میزند...
داستان مالنا داستان سیستمهایی است که افراد خوب را هم وادار به بد بودن میکنند.
▫️در سیستمهای خوب آدمهای بد هم خوب عمل میکنند و در سیستمهای بد آدمهای خوب هم بد عمل میکنند. بعضی سیستمها با افراد همان کاری را میکنند که با مالنا در آن فیلم شد و من اسم این گونه سیستمها را "سیستمهای مالنایی" میگذارم!
▫️نحوه کار این سیستمها چنین است:
1-در مرحله اول شخص را خراب و لگدمال میکند.
2-در مرحله دوم شخص خراب را بخاطر خراب بودن مجازات میکند.
⭕️سه مثال:
▫️یک قاضی جوان باسواد و متعهد وارد سیستم قضایی میشود و میخواهد هستی را پر از عدل کند، اما باندهای قدرت(با بازوی امنیتیها) خرابش میکنند و اگر شانس بیاورد بخاطر همین فساد مجازات نمیشود ولی درهرصورت زندگی تاسف باری خواهد داشت.
▫️یک کارمند(مدیر) تازه استخدام شده تمام آنچه در دانشگاه خوانده را در ذهنش آماده کرده تا در دنیای واقعی پیاده کند ولی سیستم ناامید و خرابش میکند. اگر بخواهد بهتر از متوسط عمل کند سیستم او را مجازات خواهد کرد و بمرور آموزش میبیند که باید وقت کشی کند، زیرآب زنی کند، رشوه بگیرد و... .
▫️کارآفرین یا تاجر جوان وارد بازار میشود. میبیند که "مجبور است" دروغ بگوید وگرنه ورشکست خواهد شد، پس دروغگویی را یاد میگیرد. قاچاق و...راهم یاد میگیرد. برای دور زدن تحریمها تلاش میکند، ولی قواعد بازی دایم در حال عوض شدن است! مدتی بعد تبدیل میشود به بابک زنجانی و... !
مثالهای متعددی میتوان آورد اما حالا که اسم مهران مدیری و احسان علیخانی هم بواسطه فساد موسسه ثامن مطرح شد دوباره به یاد سیستمهای مالنایی افتادم! من هيچوقت به این دو سلبریتی علاقه نداشته ام و با اطمینان میتوانم بگویم اگر حمایت وزارت اطلاعات از ایشان نبود هرگز به این موفقیت نمیرسیدند(سناریوهای پرمعنای سریالهایی مثل شبهای برره و یا جفت و جور کردن کیسهای خاص ماه عسل از صدکیلومتری داد میزند که امنیتیها پشت کار هستند). اما با اینحال، قضاوت در مورد ایشان بخاطر دریافت هدیه از یک موسسه بظاهر خصوصی را با درنظرگرفتن همه جوانب باید انجام داد! بخصوص که اصل خبر هم ممکن است درست نباشد. شرایط به گونه ای شده است که اگر در یک روز اسم کسی مطرح شد دقیقا باید بالعکس به فکر حمایت از او افتاد، چون او همان مالنای آن روز است!
همه افراد هم این را میدانند، اما گاهی برای تفریح هم که شده و یا برای کم کردن بار خودشان و یا پایین آوردن آنتروپی یک قربانی انتخاب میکنند و او را قربانی میکنند!
⭕️⭕️تجویز رفتاری
▫️زمانیکه به دنبال نفع شخصی خودتان هستید بشدت از ورود به چنین سیستمهایی پرهیز کنید و اگر در آنها قرار گرفتید هرچه زودتر فرار کنید! مگر آنکه هیجان اضافه برایتان مطلوبیت داشته باشد! در حالت کلی هم این پدیده صفر یا صد نیست و میتوان درجه ای از مالنایی بودن برای هر سیستم تعریف کرد.
▫️اما اگر صرفا دنبال نفع شخصی نیستید سعی کنید سیستمهای مالنایی را اصلاح کنید و یا از ایجاد یک مالنا جلوگیری کنید! تصور کنید که مثلا در داستان مالنا اگر غذا و مایحتاج او تامین میشد او مجبور به روسپیگری نمیشد. بنابراین از یک طرف باید کاری کرد که سیستم افراد را خراب نکند و از طرف دیگر، در مجازات کردنها از انصاف خارج نشود.(البته این خودش یک کار سخت و پیچیده و گاهی مترادف با اصلاح کلی سیستم است)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
BEGuide2018.pdf
8.8 MB
⭕️◻️راهنمای اقتصادرفتاری 2018
▫️نسخه چاپی این سالنامه بزودی توسط موسسه مطالعاتی بینشهای رفتاری منتشر خواهد شد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
▫️نسخه چاپی این سالنامه بزودی توسط موسسه مطالعاتی بینشهای رفتاری منتشر خواهد شد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اتچ بات
⭕️◻️کمبود: نگاهی به کمبودهای فردی و اجتماعی
فقر، بیپولی، کمآبی، بیکاری... ، رکود، تنهایی، و گرفتاری... .
اینها همگی مثالهایی از کمبود اند، کمبودهایی که با توجه به شرایط امروز، ذهن همهی ما را درگیر خود کردهاند و زندگی را دشوار. اما چه اندازه دشوار؟ آیا آن اندازه دشوار که در ظاهر امور میتوان مشاهده کرد؟ یا شاید زندگی در شرایط کمبود لایههای دیگری هم دارد که از نگاه ما پنهان ماندهاند؟ کمبودها چه اثراتی بر زندگی ما میگذارند و به چه رفتارهایی میانجامند؟ و اساساً آیا میتوان نگاهِ فراگیری به تمام کمبودها داشت و همه را در یک چارچوب منسجم بررسی کرد؟
▫️سندهیل مولایناتان و الدار سفیر از دانشمندان برجسته در حوزهی اقتصاد رفتاری هستند. آنان در سالهای اخیر دربارهی کمبودهای گوناگون، بهخصوص فقر، دست به پژوهشهای چشمگیری زدهاند و حاصل پژوهشهای خود و دیگران را در کتابی به نام «کمبود» منتشر کردهاند. یافتههای آنان نشان میدهد که کمبود چه ذهنیتی پدید میآورد و به چه رفتارهایی میانجامد.
▫️انسانِ بیپولی را تصور کنید که کارِ ثابتی ندارد، قسط وامهایش عقب افتاده، به چند نفر بدهکار است، پولِ مدرسهی بچهاش را ندارد، همسرش بیمار است، و چندین مشکلِ ریز و درشتِ دیگر که هرچهزودتر باید برای حل آنها چارهای بیندیشد. تمامِ این مشکلات بنا بر اهمیت و فوریتی که دارند بخشی از ظرفیتِ ذهنِ او را میگیرند و بر فکرِ او سنگینی میکنند. وضعیتِ این فرد به گونهای است که باید به همهی مشکلاتش توجه کند، اما این از توان ذهن خارج است. او ناچار میشود بر «فوریترین»، و نه لزوماً «مهمترین»، مشکلات تمرکز کند. بنابراین، از مشکلاتِ دیگر غافل میماند و چهبسا زمانی متوجهِ آنها شود که کار از کار گذشته است. انسانِ بیپول باید تمامِ ذهنش را بر «جورکردنِ خرجِ امروزش» بگذارد. کمبودهای وی به قدری توجهِ محدودِ او را گرفتهاند که او مجالی برای خلاقیت، برنامهریزی، و دوراندیشی ندارد؛ اگر حتی وقتش را هم داشته باشد، حوصلهای برای او نمیماند که با خانوادهاش به تفریح برود، ورزشی بکند، یا کتابی بخواند. همهی اینها ذهنی میخواهند که دستکم تااندازهای آزاد باشد. اما چنین فردی از چنین نعمتی محروم است. او از نظر مادی محدودیتهای بسیاری دارد، اما، به عقیدهی مؤلفانِ «کمبود»، شاید مهمتر از محدودیتهای مادیِ او این باشد که کمبود تمامِ ذهنِ او را میگیرد و از قدرتِ چارهاندیشی محرومش میکند. کمبود ما را «خنگ» میکند، ما را کوتهبین میکند، باعث میشود دست به رفتارها و انتخابهایی بزنیم که وضع را نه بهتر، بلکه بدتر میکنند. کمبود باعث میشود بر امروز تمرکز کنیم و از فردا بازبمانیم.
▫️اینها البته فقط بخشِ فردی ماجرا هستند. جامعه هم دچار کمبود میشود، سازمانها و حکومتها هم دچار کمبود میشوند؛ و جالب اینکه از آنها هم رفتارهایی سر میزند که بسیار به انسان کمبودزده شبیه اند. رفتارهایی همچون غفلت، شتابزدگی، و رویآوردن به راهحلهای سطحی و موقتی. برای مثال، مشکل کمبود آب را درنظر بگیرید. سالها غفلت و کوتاهی، سالها اجرای راهحلهای غیرکارشناسی و کوتاهمدت نهتنها مشکل را حل نکرد، بلکه روزبهروز بر دامنهی بحران آب افزود. از این دست مثالها در زندگی انسانها، جوامع و حکومتهای کمبودزده بسیار میتوان مشاهده کرد. هنر مولایناتان و سفیر این بوده که تمام کمبودها را در قالب یک نظریهی منسجم گرد آوردهاند و نشان دادهاند که اثرهای کمبود بسیار عمیقتر و گستردهتر از آنی است که تاکنون میپنداشتهایم.
▫️برای مبارزه با کمبود و آثار آن چه باید کرد؟ اولین گام شناخت است. برای شناختِ کمبود و سازوکارهای آن، این کتاب راهگشاست. گامِ بعدی یافتن راهکارهایی است برای مبارزه با کمبودهای فردی و اجتماعی، که در این گام نیز، کتاب راهکارهای چندی به ما نشان میدهد. با تمام اینها، چنین نگاهِ فراگیری به کمبودها نگاهی تازه است و هنوز فرصت برای اندیشیدن و پژوهیدن فراوان است و هنوز میتوان در این عرصه کارهای بسیاری کرد—به شرطی که کمبودها بگذارند.
▫️عنوان انگلیسی کتاب(Scarcity: Why Having too Little Means so Much) است و توسط حسین علیجانی رنانی ترجمه شده و اکنون توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
فقر، بیپولی، کمآبی، بیکاری... ، رکود، تنهایی، و گرفتاری... .
اینها همگی مثالهایی از کمبود اند، کمبودهایی که با توجه به شرایط امروز، ذهن همهی ما را درگیر خود کردهاند و زندگی را دشوار. اما چه اندازه دشوار؟ آیا آن اندازه دشوار که در ظاهر امور میتوان مشاهده کرد؟ یا شاید زندگی در شرایط کمبود لایههای دیگری هم دارد که از نگاه ما پنهان ماندهاند؟ کمبودها چه اثراتی بر زندگی ما میگذارند و به چه رفتارهایی میانجامند؟ و اساساً آیا میتوان نگاهِ فراگیری به تمام کمبودها داشت و همه را در یک چارچوب منسجم بررسی کرد؟
▫️سندهیل مولایناتان و الدار سفیر از دانشمندان برجسته در حوزهی اقتصاد رفتاری هستند. آنان در سالهای اخیر دربارهی کمبودهای گوناگون، بهخصوص فقر، دست به پژوهشهای چشمگیری زدهاند و حاصل پژوهشهای خود و دیگران را در کتابی به نام «کمبود» منتشر کردهاند. یافتههای آنان نشان میدهد که کمبود چه ذهنیتی پدید میآورد و به چه رفتارهایی میانجامد.
▫️انسانِ بیپولی را تصور کنید که کارِ ثابتی ندارد، قسط وامهایش عقب افتاده، به چند نفر بدهکار است، پولِ مدرسهی بچهاش را ندارد، همسرش بیمار است، و چندین مشکلِ ریز و درشتِ دیگر که هرچهزودتر باید برای حل آنها چارهای بیندیشد. تمامِ این مشکلات بنا بر اهمیت و فوریتی که دارند بخشی از ظرفیتِ ذهنِ او را میگیرند و بر فکرِ او سنگینی میکنند. وضعیتِ این فرد به گونهای است که باید به همهی مشکلاتش توجه کند، اما این از توان ذهن خارج است. او ناچار میشود بر «فوریترین»، و نه لزوماً «مهمترین»، مشکلات تمرکز کند. بنابراین، از مشکلاتِ دیگر غافل میماند و چهبسا زمانی متوجهِ آنها شود که کار از کار گذشته است. انسانِ بیپول باید تمامِ ذهنش را بر «جورکردنِ خرجِ امروزش» بگذارد. کمبودهای وی به قدری توجهِ محدودِ او را گرفتهاند که او مجالی برای خلاقیت، برنامهریزی، و دوراندیشی ندارد؛ اگر حتی وقتش را هم داشته باشد، حوصلهای برای او نمیماند که با خانوادهاش به تفریح برود، ورزشی بکند، یا کتابی بخواند. همهی اینها ذهنی میخواهند که دستکم تااندازهای آزاد باشد. اما چنین فردی از چنین نعمتی محروم است. او از نظر مادی محدودیتهای بسیاری دارد، اما، به عقیدهی مؤلفانِ «کمبود»، شاید مهمتر از محدودیتهای مادیِ او این باشد که کمبود تمامِ ذهنِ او را میگیرد و از قدرتِ چارهاندیشی محرومش میکند. کمبود ما را «خنگ» میکند، ما را کوتهبین میکند، باعث میشود دست به رفتارها و انتخابهایی بزنیم که وضع را نه بهتر، بلکه بدتر میکنند. کمبود باعث میشود بر امروز تمرکز کنیم و از فردا بازبمانیم.
▫️اینها البته فقط بخشِ فردی ماجرا هستند. جامعه هم دچار کمبود میشود، سازمانها و حکومتها هم دچار کمبود میشوند؛ و جالب اینکه از آنها هم رفتارهایی سر میزند که بسیار به انسان کمبودزده شبیه اند. رفتارهایی همچون غفلت، شتابزدگی، و رویآوردن به راهحلهای سطحی و موقتی. برای مثال، مشکل کمبود آب را درنظر بگیرید. سالها غفلت و کوتاهی، سالها اجرای راهحلهای غیرکارشناسی و کوتاهمدت نهتنها مشکل را حل نکرد، بلکه روزبهروز بر دامنهی بحران آب افزود. از این دست مثالها در زندگی انسانها، جوامع و حکومتهای کمبودزده بسیار میتوان مشاهده کرد. هنر مولایناتان و سفیر این بوده که تمام کمبودها را در قالب یک نظریهی منسجم گرد آوردهاند و نشان دادهاند که اثرهای کمبود بسیار عمیقتر و گستردهتر از آنی است که تاکنون میپنداشتهایم.
▫️برای مبارزه با کمبود و آثار آن چه باید کرد؟ اولین گام شناخت است. برای شناختِ کمبود و سازوکارهای آن، این کتاب راهگشاست. گامِ بعدی یافتن راهکارهایی است برای مبارزه با کمبودهای فردی و اجتماعی، که در این گام نیز، کتاب راهکارهای چندی به ما نشان میدهد. با تمام اینها، چنین نگاهِ فراگیری به کمبودها نگاهی تازه است و هنوز فرصت برای اندیشیدن و پژوهیدن فراوان است و هنوز میتوان در این عرصه کارهای بسیاری کرد—به شرطی که کمبودها بگذارند.
▫️عنوان انگلیسی کتاب(Scarcity: Why Having too Little Means so Much) است و توسط حسین علیجانی رنانی ترجمه شده و اکنون توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegram
⭕️◻️حباب سکه: توهم یا واقعیت
✍مصطفی نصراصفهانی
یکی از مطالبی که این روزها بسیار بر سر زبانهاست حباب سکه است.
و جالبتر از همه اینکه کسانی که خود را طرفدار بازار آزاد و اقتصاد کلاسیک میدانند نیز آن را زیاد تکرار میکنند.
ایشان قیمت طلای با عیار22(که عیار طلای سکه است) را در وزن آن یعنی 8.133گرم ضرب میکنند و اختلاف عدد حاصله با قیمت روز سکه را حباب مینامند.
▫️حباب در اصطلاح فنی به فاصله گرفتن قیمت یک دارایی از ارزش بنیادی آن گفته میشود. اما مشکلها از زمانی می افتند که سوال میشود: "خوب این ارزش بنیادی را چطور حساب کنیم"؟
▫️اساسا آیا اگر به اقتصاد و بازار به چشم یک سیستم پیچیده نگاه کنیم و بخواهیم تحولات آینده را در ارزش بنیادی در نظر بگیریم محاسبه ارزش بنیادی شدنی است؟!
▫️سرمایه گذاران در بازارهای مالی را میتوان به دو دسته حرفه ای ها و مردم عادی تقسیم کرد. مردم عادی که شناخت و مهارت کافی برای سرمایه گذاری در بازارهای اوراق بهادار و ابزارهای مالی را ندارند سراغ سرمایه گذاری روی سکه، ارز و مسکن میروند. از میان سه مورد مذکور، به دلایلی سکه برای ایشان جذابیت بیشتری داشته است.
بنابرین سهم تقاضای خانگی در بازار سکه بالاست و در مجموع "بازار" به این نتیجه رسیده است که سکه فلان مقدار ارزش دارد.
▫️اینکه بعضی افراد هزینه مواد اولیه سکه را با قیمت بازاری آن مقایسه میکنند و آن را به حباب نسبت میدهند اصلا قابل پذیرش نیست.
▫️از نگاه سرمایه گذاران، طلای آب شده، طلای ساخته شده، و سکه سه دارایی کاملا متفاوت هستند اگرچه هرسه آنها از طلا ساخته شده باشند. استدلال ایشان شبیه این است که کسی بیاید و قیمت شیر، ماست و پنیر را بخواهد مقایسه کند و بگوید چون مجموع هزینه مواد اولیه پنیر کمتر از قیمت بازاری آن است در آن حباب وجود دارد!
▫️شاید بتوان این فاصله قیمت را به ویژگیهای خاصی از سکه مثل نقدشوندگی نسبت داد. مثلا دوستانی که قیمت سکه را با طلای آب شده مقایسه میکنند به این توجه نمیکنند که برای فروش طلای آب شده هزینه ها و ریسکهایی وجود دارد که برای فروش سکه وجود ندارد.
▫️بنابرین در رهیافتی کلاسیک، میتوان سکه را به این صورت قیمتگذاری کرد:
ارزش طلای بکار رفته+سایر هزینه ها(مثل هزینه ضرب)+ پرمیوم مبادله پذیری
مشابه با چنین روشی را در ادبیات دانش مالی در قیمتگذاری سهام و قیمتگذاری کالاها داشته ایم. مثلا میتوانید عبارت convenience yield را در گوگل جستجو کنید.
▫️جمعبندی اینکه اختلاف قیمت بازار سکه با هزینه طلای بکاررفته در آن را نمیتوان حباب دانست. ممکن است کسی وجود پرمیوم مذکور را بپذیرد، ولی در اندازه و بزرگی آن شک داشته باشد که متاسفانه روش علمی محکمی برای تخمین اندازه بنیادی آن پرمیوم وجود ندارد و لذا همه ادعاها بدون پشتوانه هستند.
از طرف دیگر در سالهای گذشته پرمیوم مذکور مقادیر حتی منفی(نه تنها صفر) را هم تجربه کرده است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
یکی از مطالبی که این روزها بسیار بر سر زبانهاست حباب سکه است.
و جالبتر از همه اینکه کسانی که خود را طرفدار بازار آزاد و اقتصاد کلاسیک میدانند نیز آن را زیاد تکرار میکنند.
ایشان قیمت طلای با عیار22(که عیار طلای سکه است) را در وزن آن یعنی 8.133گرم ضرب میکنند و اختلاف عدد حاصله با قیمت روز سکه را حباب مینامند.
▫️حباب در اصطلاح فنی به فاصله گرفتن قیمت یک دارایی از ارزش بنیادی آن گفته میشود. اما مشکلها از زمانی می افتند که سوال میشود: "خوب این ارزش بنیادی را چطور حساب کنیم"؟
▫️اساسا آیا اگر به اقتصاد و بازار به چشم یک سیستم پیچیده نگاه کنیم و بخواهیم تحولات آینده را در ارزش بنیادی در نظر بگیریم محاسبه ارزش بنیادی شدنی است؟!
▫️سرمایه گذاران در بازارهای مالی را میتوان به دو دسته حرفه ای ها و مردم عادی تقسیم کرد. مردم عادی که شناخت و مهارت کافی برای سرمایه گذاری در بازارهای اوراق بهادار و ابزارهای مالی را ندارند سراغ سرمایه گذاری روی سکه، ارز و مسکن میروند. از میان سه مورد مذکور، به دلایلی سکه برای ایشان جذابیت بیشتری داشته است.
بنابرین سهم تقاضای خانگی در بازار سکه بالاست و در مجموع "بازار" به این نتیجه رسیده است که سکه فلان مقدار ارزش دارد.
▫️اینکه بعضی افراد هزینه مواد اولیه سکه را با قیمت بازاری آن مقایسه میکنند و آن را به حباب نسبت میدهند اصلا قابل پذیرش نیست.
▫️از نگاه سرمایه گذاران، طلای آب شده، طلای ساخته شده، و سکه سه دارایی کاملا متفاوت هستند اگرچه هرسه آنها از طلا ساخته شده باشند. استدلال ایشان شبیه این است که کسی بیاید و قیمت شیر، ماست و پنیر را بخواهد مقایسه کند و بگوید چون مجموع هزینه مواد اولیه پنیر کمتر از قیمت بازاری آن است در آن حباب وجود دارد!
▫️شاید بتوان این فاصله قیمت را به ویژگیهای خاصی از سکه مثل نقدشوندگی نسبت داد. مثلا دوستانی که قیمت سکه را با طلای آب شده مقایسه میکنند به این توجه نمیکنند که برای فروش طلای آب شده هزینه ها و ریسکهایی وجود دارد که برای فروش سکه وجود ندارد.
▫️بنابرین در رهیافتی کلاسیک، میتوان سکه را به این صورت قیمتگذاری کرد:
ارزش طلای بکار رفته+سایر هزینه ها(مثل هزینه ضرب)+ پرمیوم مبادله پذیری
مشابه با چنین روشی را در ادبیات دانش مالی در قیمتگذاری سهام و قیمتگذاری کالاها داشته ایم. مثلا میتوانید عبارت convenience yield را در گوگل جستجو کنید.
▫️جمعبندی اینکه اختلاف قیمت بازار سکه با هزینه طلای بکاررفته در آن را نمیتوان حباب دانست. ممکن است کسی وجود پرمیوم مذکور را بپذیرد، ولی در اندازه و بزرگی آن شک داشته باشد که متاسفانه روش علمی محکمی برای تخمین اندازه بنیادی آن پرمیوم وجود ندارد و لذا همه ادعاها بدون پشتوانه هستند.
از طرف دیگر در سالهای گذشته پرمیوم مذکور مقادیر حتی منفی(نه تنها صفر) را هم تجربه کرده است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
◻️⭕️رمه رم کرده است!
✍مصطفی نصراصفهانی
یکی از اشکالاتی که در سخنرانیها و کلاسها موقع مرور سوگیری رفتار رمه ای(گله ای) گرفته میشود اینست که چرا انسانها را به حیوانات تشبیه میکنید؟! پیشنهاد جایگزین ایشان عبارت "رفتارگروهی" است.
اما من برای اقناع ایشان معمولا جواب میدهم که کلمه Herd دقیقا میشود "گله" و کسی که این نامگذاری را اولین بار کرده مسلما چیزی میدانسته.
▫️حالا که رفتارهای این روزهای مردم و نقدینگی سرگردان را میبینم این نامگذاری را تحسین میکنم.
▫️واحدهای نقدینگی درست مثل گوسفندان یک گله و یا پرندگانی در یک دسته عظیم جابجا میشوند و ازین بازار به آن بازار می ریزند.
▫️حتما صحنه جابجا شدن دسته گنجشکها و یا کبوترها از یک درخت به روی درختی دیگر را قبلا دیده اید! حکایت این روزهای بازارهای مالی(بخصوص سکه) دقیقا حکایت گله های حیوانات است؛ گله گوسفندی که رم کرده است و هر از گاهی محرکی باعثی تغییر مسیرشان از یک سمت به سمت دیگر میشود. چوپان هم کار از دستش در رفته و بعید نیست زیر دست و پای گله نابود شود.
▫️همین دیروز بود که در بازار سکه فروشندگان به صرافيها التماس میکردند که سکه ایشان را با قیمتهایی حتی پایینتر خریداری کنند. اما امروز دقیقا برعکس شده است. حالا برای خرید و نه فروش باید التماس کنی و این وسط شدت احساسات باعث میشود قیمتها با سرعت بیشتری رشد کنند.
▫️خاطرات گذشته مردم از نوسانات نرخ ارز آنان را حساس کرده است. آنها دیده اند که باید کلاهشان را بچسبند تا باد نبرد! چون حاکمانشان چیزی از محافظت از حقوق مالکیت نمیفهمند. حاکمانشان اساسا دانش حقوق را به رسمیت نمیشناسند چه برسد به جنبه های ظریفتر از حقوق شهروندی و... که اگر اینطور نبود فرار سرمایه و فرار مغزها اینهمه شدت نداشت! مردم دیده اند که چگونه در این نوسانات عده ای میلیاردر شدند و چگونه عده ای ارزش داراییشان هر روز کمتر شد!
▫️اگرچه ایجاد این حجم نقدینگی(آنهم با روشی ظالمانه) و ایجاد انتظار بازدهیهای غیر عادی بالا در صاحبان نقدینگی فقط و فقط اشتباه بانک مرکزی و حکومت در سالهای گذشته بوده است اما پویایی اتفاقات اخیر را میشود به راحتی به رفتار رمه ای صاحبان نقدینگی نسبت داد:
""رمه رم کرده است...""
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
یکی از اشکالاتی که در سخنرانیها و کلاسها موقع مرور سوگیری رفتار رمه ای(گله ای) گرفته میشود اینست که چرا انسانها را به حیوانات تشبیه میکنید؟! پیشنهاد جایگزین ایشان عبارت "رفتارگروهی" است.
اما من برای اقناع ایشان معمولا جواب میدهم که کلمه Herd دقیقا میشود "گله" و کسی که این نامگذاری را اولین بار کرده مسلما چیزی میدانسته.
▫️حالا که رفتارهای این روزهای مردم و نقدینگی سرگردان را میبینم این نامگذاری را تحسین میکنم.
▫️واحدهای نقدینگی درست مثل گوسفندان یک گله و یا پرندگانی در یک دسته عظیم جابجا میشوند و ازین بازار به آن بازار می ریزند.
▫️حتما صحنه جابجا شدن دسته گنجشکها و یا کبوترها از یک درخت به روی درختی دیگر را قبلا دیده اید! حکایت این روزهای بازارهای مالی(بخصوص سکه) دقیقا حکایت گله های حیوانات است؛ گله گوسفندی که رم کرده است و هر از گاهی محرکی باعثی تغییر مسیرشان از یک سمت به سمت دیگر میشود. چوپان هم کار از دستش در رفته و بعید نیست زیر دست و پای گله نابود شود.
▫️همین دیروز بود که در بازار سکه فروشندگان به صرافيها التماس میکردند که سکه ایشان را با قیمتهایی حتی پایینتر خریداری کنند. اما امروز دقیقا برعکس شده است. حالا برای خرید و نه فروش باید التماس کنی و این وسط شدت احساسات باعث میشود قیمتها با سرعت بیشتری رشد کنند.
▫️خاطرات گذشته مردم از نوسانات نرخ ارز آنان را حساس کرده است. آنها دیده اند که باید کلاهشان را بچسبند تا باد نبرد! چون حاکمانشان چیزی از محافظت از حقوق مالکیت نمیفهمند. حاکمانشان اساسا دانش حقوق را به رسمیت نمیشناسند چه برسد به جنبه های ظریفتر از حقوق شهروندی و... که اگر اینطور نبود فرار سرمایه و فرار مغزها اینهمه شدت نداشت! مردم دیده اند که چگونه در این نوسانات عده ای میلیاردر شدند و چگونه عده ای ارزش داراییشان هر روز کمتر شد!
▫️اگرچه ایجاد این حجم نقدینگی(آنهم با روشی ظالمانه) و ایجاد انتظار بازدهیهای غیر عادی بالا در صاحبان نقدینگی فقط و فقط اشتباه بانک مرکزی و حکومت در سالهای گذشته بوده است اما پویایی اتفاقات اخیر را میشود به راحتی به رفتار رمه ای صاحبان نقدینگی نسبت داد:
""رمه رم کرده است...""
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️حباب داراییها: از اقتصاد کلاسیک تا اقتصاد رفتاری
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
مردم عادی واژه حباب را برای زمانی به کار میبرند که میخواهند بگویند قیمت یک دارایی بعد از افزایش مجددا کاهش خواهد یافت و این اصطلاح را برای وقتی که حباب مثبت باشد بکار میبرند. واژه حباب در اصطلاح فنی آن به معنای فاصله گرفتن قیمت یک دارایی از ارزش بنیادی آن است(چه بیشتر و چه کمتر). البته هر انحراف قیمتی را نمیتوان حباب دانست. حتی بعضی اقتصاددانان وجود چیزی به نام حباب در بازارها را به کلی انکار میکنند.
▫️به عنوان مثال، این جملات از یوجین فاما(Eugene Fama) نوبلیست اقتصاد و از بنیانگذاران دانش مالی است:
- «من حتی نمیفهمم این حباب که میگویید چیست. این واژه اخیرا بر سر زبانها افتاده است. من فکر میکنم این واژه هیچ معنایی نداشته باشد»
- « من فکر میکنم که اکثر حبابها پسگویی بعد از حل معما هستند»
▫️فاما صاحب فرضیه «بازارهای کارا» (Efficient Markets) است و اعتقاد به عقلانیت کامل عوامل اقتصادی دارد. در این نظریه اگر هم عوامل اقتصادی درجهای از عدم عقلانیت نشان بدهند از یک طرف به طور متوسط اثر خنثایی روی متغیرهای کلی دارند و از طرف دیگر از بازار حذف شده و سود را به عاملان عقلایی واگذار میکنند.
▫️در آن سوی طیف اما، اقتصاددانان رفتاری هستند. اقتصاددانان رفتاری اعتقاد دارند که کارایی و عقلانیت به آن شکلی که در مالی کلاسیک مطرح میشود در دنیای واقعی وجود ندارد و فرض کردن آن در مدلها هم به احتمال بالایی کمکی به فهم و پیشبینی بازارها نمیکند. با اینحال در مالی(اقتصاد) رفتاری نوعی از کارایی بازارها پذیرفته شده است که در آن اگرچه قیمتها در بازار الزاما منعکسکننده ارزشهای بنیادی نیستند، اما از این جهت که کسب سود از آنها دشوار است کارا هستند. مدلسازی حباب در اقتصاد رفتاری معمولا با محوریت رفتار رمهای(Herding) صورت میگیرد و البته پویاییهای روانی مرتبط با تحولات انتظارات هم مطابق آنچه در دنیای واقعی است در نظر گرفته میشود. همچنین در رهیافت رفتاری، حباب میتواند به هر اندازهای طولانی بشود.
▫️در میانه طیف هم دیگر اقتصاددانان قرار میگیرند. ویژگی مشترک اقتصاددانان میانه طیف این است که همگی وجود حباب در بازارها را میپذیرند. مدلهای نظری مختلفی هم برای تبیین چگونگی وقوع حباب توسعه داده شدهاند که بسیاری از آنها روی «انتظارات» عوامل سوار میشوند و در این مدلها درجات مختلفی از عقلانیت برای عوامل در نظر گرفته شده و یا درجات مختلفی از کارایی و شفافیت برای بازار در نظر گرفته شده است. در کنار مدلهای نظری و ریاضی، مدلهای اقتصادسنجی(آماری) هم بطور پیوسته گسترش پیدا کردند، روشهای قدیمی با نقدهای جدی روبرو میشوند و روشهای جدید ابداع میشوند.
▫️اگر اقتصاد را یک سیستم پیچیده(Complex System) بدانیم اظهار نظر در مورد اینکه یک دارایی مشخص حبابی است یا نه کاری نشدنی است، چرا که اگر بناباشد در ارزش بنیادی یک دارایی، تحولات آیندههای دور هم لحاظ شده باشند با توجه به عدم امکان(یا دشواری بسیار) پیشبینی سیستمهای پیچیده انسانی تعیین ارزش بنیادی غیرممکن میشود. مثلا آیا میتوان رفتار ترامپ را پیشبینی کرد؟ چقدر احتمال دارد او به ایران حمله کند؟ هر کس در پاسخ به این سوالات یک «احتمال ذهنی» در ذهنش هست و متناسب با آن اقدام به سرمایهگذاری میکند، اما نمیتوان قضاوت کرد که کدام احتمال درستتر هست.
▫️بنابراین در مورد حبابی بودن یا نبودن قیمت ارز، سهام، سکه، مسکن و ... نمیتوان براحتی اظهار نظر کرد. اما آنچه مسلم است این است که قیمت داراییها به شدت از انتظارات متأثر میشوند و حتی اگر انتظارات اشتباه هم باشند، در موارد متعددی باعث تحقق خودشان شده و در دنیای واقعی هم آنچه پیشبینی شده بوده محقق خواهد شد. اصطلاحا به چنین پدیدهای «پیشگوییهای خود-برآوردکننده»(Self-Fulfilling Prophecy) گفته میشود. نکته مسلم دیگر هم این است که حتی در صورت اطمینان به وجود حباب، نمیتوان براحتی راجع به زمان ترکیدن آن اظهار نظر کرد؛ ممکن است حباب مدتها باقی بماند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
مردم عادی واژه حباب را برای زمانی به کار میبرند که میخواهند بگویند قیمت یک دارایی بعد از افزایش مجددا کاهش خواهد یافت و این اصطلاح را برای وقتی که حباب مثبت باشد بکار میبرند. واژه حباب در اصطلاح فنی آن به معنای فاصله گرفتن قیمت یک دارایی از ارزش بنیادی آن است(چه بیشتر و چه کمتر). البته هر انحراف قیمتی را نمیتوان حباب دانست. حتی بعضی اقتصاددانان وجود چیزی به نام حباب در بازارها را به کلی انکار میکنند.
▫️به عنوان مثال، این جملات از یوجین فاما(Eugene Fama) نوبلیست اقتصاد و از بنیانگذاران دانش مالی است:
- «من حتی نمیفهمم این حباب که میگویید چیست. این واژه اخیرا بر سر زبانها افتاده است. من فکر میکنم این واژه هیچ معنایی نداشته باشد»
- « من فکر میکنم که اکثر حبابها پسگویی بعد از حل معما هستند»
▫️فاما صاحب فرضیه «بازارهای کارا» (Efficient Markets) است و اعتقاد به عقلانیت کامل عوامل اقتصادی دارد. در این نظریه اگر هم عوامل اقتصادی درجهای از عدم عقلانیت نشان بدهند از یک طرف به طور متوسط اثر خنثایی روی متغیرهای کلی دارند و از طرف دیگر از بازار حذف شده و سود را به عاملان عقلایی واگذار میکنند.
▫️در آن سوی طیف اما، اقتصاددانان رفتاری هستند. اقتصاددانان رفتاری اعتقاد دارند که کارایی و عقلانیت به آن شکلی که در مالی کلاسیک مطرح میشود در دنیای واقعی وجود ندارد و فرض کردن آن در مدلها هم به احتمال بالایی کمکی به فهم و پیشبینی بازارها نمیکند. با اینحال در مالی(اقتصاد) رفتاری نوعی از کارایی بازارها پذیرفته شده است که در آن اگرچه قیمتها در بازار الزاما منعکسکننده ارزشهای بنیادی نیستند، اما از این جهت که کسب سود از آنها دشوار است کارا هستند. مدلسازی حباب در اقتصاد رفتاری معمولا با محوریت رفتار رمهای(Herding) صورت میگیرد و البته پویاییهای روانی مرتبط با تحولات انتظارات هم مطابق آنچه در دنیای واقعی است در نظر گرفته میشود. همچنین در رهیافت رفتاری، حباب میتواند به هر اندازهای طولانی بشود.
▫️در میانه طیف هم دیگر اقتصاددانان قرار میگیرند. ویژگی مشترک اقتصاددانان میانه طیف این است که همگی وجود حباب در بازارها را میپذیرند. مدلهای نظری مختلفی هم برای تبیین چگونگی وقوع حباب توسعه داده شدهاند که بسیاری از آنها روی «انتظارات» عوامل سوار میشوند و در این مدلها درجات مختلفی از عقلانیت برای عوامل در نظر گرفته شده و یا درجات مختلفی از کارایی و شفافیت برای بازار در نظر گرفته شده است. در کنار مدلهای نظری و ریاضی، مدلهای اقتصادسنجی(آماری) هم بطور پیوسته گسترش پیدا کردند، روشهای قدیمی با نقدهای جدی روبرو میشوند و روشهای جدید ابداع میشوند.
▫️اگر اقتصاد را یک سیستم پیچیده(Complex System) بدانیم اظهار نظر در مورد اینکه یک دارایی مشخص حبابی است یا نه کاری نشدنی است، چرا که اگر بناباشد در ارزش بنیادی یک دارایی، تحولات آیندههای دور هم لحاظ شده باشند با توجه به عدم امکان(یا دشواری بسیار) پیشبینی سیستمهای پیچیده انسانی تعیین ارزش بنیادی غیرممکن میشود. مثلا آیا میتوان رفتار ترامپ را پیشبینی کرد؟ چقدر احتمال دارد او به ایران حمله کند؟ هر کس در پاسخ به این سوالات یک «احتمال ذهنی» در ذهنش هست و متناسب با آن اقدام به سرمایهگذاری میکند، اما نمیتوان قضاوت کرد که کدام احتمال درستتر هست.
▫️بنابراین در مورد حبابی بودن یا نبودن قیمت ارز، سهام، سکه، مسکن و ... نمیتوان براحتی اظهار نظر کرد. اما آنچه مسلم است این است که قیمت داراییها به شدت از انتظارات متأثر میشوند و حتی اگر انتظارات اشتباه هم باشند، در موارد متعددی باعث تحقق خودشان شده و در دنیای واقعی هم آنچه پیشبینی شده بوده محقق خواهد شد. اصطلاحا به چنین پدیدهای «پیشگوییهای خود-برآوردکننده»(Self-Fulfilling Prophecy) گفته میشود. نکته مسلم دیگر هم این است که حتی در صورت اطمینان به وجود حباب، نمیتوان براحتی راجع به زمان ترکیدن آن اظهار نظر کرد؛ ممکن است حباب مدتها باقی بماند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance