در یک شبیهسازی عددی که توسط تیم ANSYS Tech با استفاده از نرمافزار ANSYS Fluent انجام شده است، جریان اطراف یک بدنه آیرودینامیکی به نام Ahmed Body تحلیل شده است. این بدنه یک مدل استاندارد در دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) برای بررسی رفتار جریان در اطراف خودروهاست. تحلیل مذکور با هدف بررسی ساختار جریان، بهویژه نواحی تشکیل گردابهها و رفتار جریان آشفته در اطراف بدنه انجام گرفته است. نتایج شبیهسازی، شامل کانتورهای سرعت و فشار و همچنین بردارهای جریان، نشاندهنده نواحی جداشدگی و گردابههای تشکیلشده در جلوی بدنه و در ناحیه پشت آن است.
در این شبیهسازی، یک گردابه واضح در جلوی بدنه احمد مشاهده شده که با فلش مشخص شده است. این گردابه ناشی از برخورد جریان با لبه جلویی بدنه و انحراف آن به اطراف است که منجر به ناحیهای از جریان چرخشی با انرژی پایین میشود. وجود این گردابهها نقش مهمی در مقاومت آیرودینامیکی دارند و تحلیل آنها برای بهینهسازی طراحی خودروها بسیار حیاتی است. همچنین جریان آشفته در قسمت عقب بدنه باعث افزایش نیروی پسا شده و تأکید این مطالعه بر روی شناخت بهتر این رفتارهای جریان بوده است.
در این شبیهسازی، یک گردابه واضح در جلوی بدنه احمد مشاهده شده که با فلش مشخص شده است. این گردابه ناشی از برخورد جریان با لبه جلویی بدنه و انحراف آن به اطراف است که منجر به ناحیهای از جریان چرخشی با انرژی پایین میشود. وجود این گردابهها نقش مهمی در مقاومت آیرودینامیکی دارند و تحلیل آنها برای بهینهسازی طراحی خودروها بسیار حیاتی است. همچنین جریان آشفته در قسمت عقب بدنه باعث افزایش نیروی پسا شده و تأکید این مطالعه بر روی شناخت بهتر این رفتارهای جریان بوده است.
❤9🔥1👏1
هنری فورد دوم در فیلم فورد و فراری تصمیم میگیرد با فراری رقابت کند. انگیزه اصلی او چیست؟
Anonymous Quiz
24%
علاقه شخصی به مسابقات
61%
شکست در خرید شرکت فراری
10%
علاقه به خودروهای لوکس
5%
تقاضای مشتریان آمریکایی
❤6😍1
کارول شلبی در گذشته چه نقشی در دنیای مسابقات داشت؟
Anonymous Quiz
38%
مهندس مکانیک
46%
راننده قهرمان مسابقات
6%
مدیر شرکت فورد
10%
طراح موتورهای هواپیما
❤6🔥1
مقایسه فنی: Ford GT40 Mk II در برابر Ferrari 330 P3
در دهه ۱۹۶۰، رقابت میان شرکتهای خودروسازی فورد و فراری به یکی از نمادینترین دورانهای تاریخ اتومبیلرانی بدل شد. در این دوره، دو مدل شاخص یعنی Ford GT40 Mk II و Ferrari 330 P3، نمایانگر دو رویکرد کاملاً متفاوت به مهندسی و طراحی خودروهای مسابقهای بودند. مقایسه فنی این دو خودرو، تفاوتهای بنیادین در فلسفه طراحی صنعتی آمریکا و ایتالیا را بهخوبی آشکار میسازد.
موتور
Ford GT40 Mk II از یک موتور ۷.۰ لیتری V8 بهره میبرد؛ موتوری با حجم بالا و طراحی سادهتر که تمرکز آن بر تولید گشتاور و توان بالا در دورهای پایینتر بود. این ویژگی باعث میشد که خودرو در مسیرهای طولانی، عملکرد پایدار و قدرت بالایی از خود نشان دهد.
در مقابل، Ferrari 330 P3 به یک موتور ۴.۰ لیتری V12 مجهز بود. این موتور از نظر مهندسی پیچیدهتر، دارای صدا و شخصیت خاص و طراحی شده برای عملکرد بهینه در دورهای بالا بود. تمرکز اصلی در اینجا، بر دقت، ظرافت و پاسخدهی سریعتر موتور در شرایط مسابقهای قرار داشت.
قدرت خروجی
قدرت تولیدی موتور GT40 حدود ۴۸۵ اسب بخار بود، در حالی که Ferrari 330 P3 توانی نزدیک به ۴۲۰ اسب بخار ارائه میداد. هرچند اختلاف در میزان قدرت تولیدی بهظاهر چشمگیر نیست، اما تفاوت اصلی در گشتاور بیشتر موتور V8 فورد نهفته بود. این گشتاور بالا باعث میشد GT40 شتابگیری بهتری، بهویژه در مسیرهای مستقیم و خروج از پیچها داشته باشد.
شتابگیری و کنترل
GT40 به لطف موتور حجیم و گشتاور بالای خود، از شتاب اولیه بهتری برخوردار بود. در سوی دیگر، Ferrari 330 P3 با وزن کمتر، مرکز ثقل پایینتر و سیستم فرمان دقیقتر، قابلیت کنترل بالاتری را در پیچها و مسیرهای پرپیچوخم ارائه میکرد.
در نتیجه، GT40 بیشتر برای مسیرهای سریع و مستقیم طراحی شده بود، در حالی که 330 P3 تمرکز بیشتری بر هندلینگ، تعادل و دقت رانندگی داشت.
عملکرد در رقابت لمانز
در مسابقه ۲۴ ساعته لمانز، Ford GT40 موفق شد در چهار سال متوالی از ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹ عنوان قهرمانی را از آن خود کند. این در حالی است که Ferrari 330 P3، علیرغم طراحی زیبا و فناوری پیشرفته، در مقابل عملکرد مستمر و پایدار فورد موفق ظاهر نشد.
مزیت فورد در این رقابتها بیشتر ناشی از استراتژی صنعتی، دوام مکانیکی بالاتر، و تمرکز بر بهرهوری در شرایط سخت مسابقهای بود. فراری، هرچند از منظر طراحی و دقت فنی جایگاه برجستهای داشت، در برابر توان مکانیکی و استقامت بالای فورد نتوانست مقاومت کند.
جمعبندی
رقابت میان GT40 و 330 P3، تنها یک مواجهه فنی نبود؛ بلکه بازتابی از دو نگرش متفاوت به اتومبیلرانی محسوب میشود. فورد با تکیه بر قدرت، سادگی صنعتی و منابع مالی گسترده، بهدنبال غلبه بر حریف اروپایی خود بود؛ در حالی که فراری با تمرکز بر اصالت، دقت و زیبایی مهندسی، سعی داشت برتری خود را در قالبی ظریفتر نشان دهد.
در نهایت، عملکرد فورد در پیستهای واقعی، نشاندهنده برتری آن در شرایط رقابتی و سختگیرانه مسابقات endurance بود؛ عاملی که باعث شد نام GT40 در تاریخ لمانز جاودانه شود.
در دهه ۱۹۶۰، رقابت میان شرکتهای خودروسازی فورد و فراری به یکی از نمادینترین دورانهای تاریخ اتومبیلرانی بدل شد. در این دوره، دو مدل شاخص یعنی Ford GT40 Mk II و Ferrari 330 P3، نمایانگر دو رویکرد کاملاً متفاوت به مهندسی و طراحی خودروهای مسابقهای بودند. مقایسه فنی این دو خودرو، تفاوتهای بنیادین در فلسفه طراحی صنعتی آمریکا و ایتالیا را بهخوبی آشکار میسازد.
موتور
Ford GT40 Mk II از یک موتور ۷.۰ لیتری V8 بهره میبرد؛ موتوری با حجم بالا و طراحی سادهتر که تمرکز آن بر تولید گشتاور و توان بالا در دورهای پایینتر بود. این ویژگی باعث میشد که خودرو در مسیرهای طولانی، عملکرد پایدار و قدرت بالایی از خود نشان دهد.
در مقابل، Ferrari 330 P3 به یک موتور ۴.۰ لیتری V12 مجهز بود. این موتور از نظر مهندسی پیچیدهتر، دارای صدا و شخصیت خاص و طراحی شده برای عملکرد بهینه در دورهای بالا بود. تمرکز اصلی در اینجا، بر دقت، ظرافت و پاسخدهی سریعتر موتور در شرایط مسابقهای قرار داشت.
قدرت خروجی
قدرت تولیدی موتور GT40 حدود ۴۸۵ اسب بخار بود، در حالی که Ferrari 330 P3 توانی نزدیک به ۴۲۰ اسب بخار ارائه میداد. هرچند اختلاف در میزان قدرت تولیدی بهظاهر چشمگیر نیست، اما تفاوت اصلی در گشتاور بیشتر موتور V8 فورد نهفته بود. این گشتاور بالا باعث میشد GT40 شتابگیری بهتری، بهویژه در مسیرهای مستقیم و خروج از پیچها داشته باشد.
شتابگیری و کنترل
GT40 به لطف موتور حجیم و گشتاور بالای خود، از شتاب اولیه بهتری برخوردار بود. در سوی دیگر، Ferrari 330 P3 با وزن کمتر، مرکز ثقل پایینتر و سیستم فرمان دقیقتر، قابلیت کنترل بالاتری را در پیچها و مسیرهای پرپیچوخم ارائه میکرد.
در نتیجه، GT40 بیشتر برای مسیرهای سریع و مستقیم طراحی شده بود، در حالی که 330 P3 تمرکز بیشتری بر هندلینگ، تعادل و دقت رانندگی داشت.
عملکرد در رقابت لمانز
در مسابقه ۲۴ ساعته لمانز، Ford GT40 موفق شد در چهار سال متوالی از ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹ عنوان قهرمانی را از آن خود کند. این در حالی است که Ferrari 330 P3، علیرغم طراحی زیبا و فناوری پیشرفته، در مقابل عملکرد مستمر و پایدار فورد موفق ظاهر نشد.
مزیت فورد در این رقابتها بیشتر ناشی از استراتژی صنعتی، دوام مکانیکی بالاتر، و تمرکز بر بهرهوری در شرایط سخت مسابقهای بود. فراری، هرچند از منظر طراحی و دقت فنی جایگاه برجستهای داشت، در برابر توان مکانیکی و استقامت بالای فورد نتوانست مقاومت کند.
جمعبندی
رقابت میان GT40 و 330 P3، تنها یک مواجهه فنی نبود؛ بلکه بازتابی از دو نگرش متفاوت به اتومبیلرانی محسوب میشود. فورد با تکیه بر قدرت، سادگی صنعتی و منابع مالی گسترده، بهدنبال غلبه بر حریف اروپایی خود بود؛ در حالی که فراری با تمرکز بر اصالت، دقت و زیبایی مهندسی، سعی داشت برتری خود را در قالبی ظریفتر نشان دهد.
در نهایت، عملکرد فورد در پیستهای واقعی، نشاندهنده برتری آن در شرایط رقابتی و سختگیرانه مسابقات endurance بود؛ عاملی که باعث شد نام GT40 در تاریخ لمانز جاودانه شود.
❤8👏1
چرا کن مایلز در فیلم فورد و فراری علیرغم عبور اول از خط پایان، برنده رسمی لمانز ۱۹۶۶ شناخته نشد؟
Anonymous Quiz
3%
زمان ثبت نشده بود
16%
سیستم امتیازگیری تغییر کرد
62%
دستور تیم فورد برای پایان همزمان باعث شد خودروی دیگر زودتر استارت زدهشده باشد
19%
ماشین او نقص فنی داشت و رکورد او رد شد
👏6❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تریلر فیلم نخستین انسان
فیلم زندگینامهای نخستین انسان درباره نیل آرمسترانگ، اولین انسانی که در سال ۱۹۶۹ روی ماه قدم گذاشت. این فیلم در سال ۲۰۱۸ به کارگردانی دیمین شزل ساخته شده و بازیگران اصلی آن رایان گاسلینگ در نقش نیل آرمسترانگ و کلیر فوی در نقش همسرش جنت آرمسترانگ هستند. در ادامه انسیس تک قصد داره جنبه های مختلف ماموریت های فضایی و نقش انسیس در آینده را مورد بررسی قرار دهد.
فیلم زندگینامهای نخستین انسان درباره نیل آرمسترانگ، اولین انسانی که در سال ۱۹۶۹ روی ماه قدم گذاشت. این فیلم در سال ۲۰۱۸ به کارگردانی دیمین شزل ساخته شده و بازیگران اصلی آن رایان گاسلینگ در نقش نیل آرمسترانگ و کلیر فوی در نقش همسرش جنت آرمسترانگ هستند. در ادامه انسیس تک قصد داره جنبه های مختلف ماموریت های فضایی و نقش انسیس در آینده را مورد بررسی قرار دهد.
❤11👏2
🚀 کپسول فرماندهی آپولو
کپسول فرماندهی آپولو، یکی از مهمترین بخشهای فضاپیمای آپولو بود که وظیفه اصلی آن، حمل فضانوردان از زمین به فضا و بازگرداندن آنها به زمین بود. این کپسول تنها بخش فضاپیما بود که پس از پایان مأموریت به زمین بازمیگشت و نقش حیاتی در موفقیت مأموریتها ایفا میکرد.
ویژگیهای فنی کپسول فرماندهی:
ظرفیت: ۳ فضانورد
وزن: حدود ۵٬۸۰۰ کیلوگرم
جنس بدنه: ساخته شده از آلیاژهای سبک و مقاوم آلومینیوم، با سپر حرارتی ویژه برای مقاومت در برابر گرمای شدید هنگام ورود به جو زمین
شکل: مخروطی، که به پایداری و ایمنی بیشتر در هنگام ورود به جو کمک میکند
مأموریتهای مهم:
کپسول فرماندهی آپولو در مأموریتهای تاریخی متعددی مورد استفاده قرار گرفت، از جمله:
آپولو ۱۱: نخستین مأموریتی که انسان را بر سطح ماه فرود آورد.
آپولو ۱۳: مأموریتی که علیرغم نقص فنی، با مهارت تیم کنترل و خدمه نجات یافت و با موفقیت به زمین بازگشت.
آپولو ۱۷: آخرین مأموریت سرنشیندار برنامه آپولو که بر سطح ماه فرود آمد.
این کپسول نمادی از پیشرفتهای بزرگ فناوری و دستاوردهای انسانی در عصر فضا به شمار میرود.
کپسول فرماندهی آپولو، یکی از مهمترین بخشهای فضاپیمای آپولو بود که وظیفه اصلی آن، حمل فضانوردان از زمین به فضا و بازگرداندن آنها به زمین بود. این کپسول تنها بخش فضاپیما بود که پس از پایان مأموریت به زمین بازمیگشت و نقش حیاتی در موفقیت مأموریتها ایفا میکرد.
ویژگیهای فنی کپسول فرماندهی:
ظرفیت: ۳ فضانورد
وزن: حدود ۵٬۸۰۰ کیلوگرم
جنس بدنه: ساخته شده از آلیاژهای سبک و مقاوم آلومینیوم، با سپر حرارتی ویژه برای مقاومت در برابر گرمای شدید هنگام ورود به جو زمین
شکل: مخروطی، که به پایداری و ایمنی بیشتر در هنگام ورود به جو کمک میکند
مأموریتهای مهم:
کپسول فرماندهی آپولو در مأموریتهای تاریخی متعددی مورد استفاده قرار گرفت، از جمله:
آپولو ۱۱: نخستین مأموریتی که انسان را بر سطح ماه فرود آورد.
آپولو ۱۳: مأموریتی که علیرغم نقص فنی، با مهارت تیم کنترل و خدمه نجات یافت و با موفقیت به زمین بازگشت.
آپولو ۱۷: آخرین مأموریت سرنشیندار برنامه آپولو که بر سطح ماه فرود آمد.
این کپسول نمادی از پیشرفتهای بزرگ فناوری و دستاوردهای انسانی در عصر فضا به شمار میرود.
❤7
دوره مقدماتی فلوئنت انسیس تک:
1-آموزش جریان دوبعدی در کویتی
https://t.iss.one/AnsysTech/408
2-جریان سه بعدی در کانال
https://t.iss.one/AnsysTech/427
3-جریان تراکم پذیر حول ایرفویل
https://t.iss.one/AnsysTech/461
4-آموزش نصب و تولید هندسه ساده با گمبیت
https://t.iss.one/AnsysTech/495
5-تولید دو شبکه نسبتا ساده در گمبیت
https://t.iss.one/AnsysTech/513
6-تولید هندسه در کتیا و تولید شبکه در فلوئنت مشینگ
https://t.iss.one/AnsysTech/516
7-آموزش مقدماتی توربولنس در فلوئنت
https://t.iss.one/AnsysTech/522
8-آشنایی مش لایه مرزی برای شبیه سازی آشفتگی
https://t.iss.one/AnsysTech/525
9-کار کردن با فلوئنت با استفاده از پایتون
https://t.iss.one/AnsysTech/562
10-آموزش تولید شبکه در لوله در گمبیت به همراه حل جریان در فلوئنت
https://t.iss.one/AnsysTech/574
11-آموزش تولید شبکه حول ایرفویل در گمبیت
https://t.iss.one/AnsysTech/608
12-آموزش شبیه سازی جریان حول ایرفویل در فلوئنت
https://t.iss.one/AnsysTech/611
13-آموزش شبیه سازی و مش زنی جریان سه بعدی در زانویی
https://t.iss.one/AnsysTech/620
14-آموزش تولید شبکه حول سیلندر دوبعدی در ICEM CFD
https://t.iss.one/AnsysTech/644
1-آموزش جریان دوبعدی در کویتی
https://t.iss.one/AnsysTech/408
2-جریان سه بعدی در کانال
https://t.iss.one/AnsysTech/427
3-جریان تراکم پذیر حول ایرفویل
https://t.iss.one/AnsysTech/461
4-آموزش نصب و تولید هندسه ساده با گمبیت
https://t.iss.one/AnsysTech/495
5-تولید دو شبکه نسبتا ساده در گمبیت
https://t.iss.one/AnsysTech/513
6-تولید هندسه در کتیا و تولید شبکه در فلوئنت مشینگ
https://t.iss.one/AnsysTech/516
7-آموزش مقدماتی توربولنس در فلوئنت
https://t.iss.one/AnsysTech/522
8-آشنایی مش لایه مرزی برای شبیه سازی آشفتگی
https://t.iss.one/AnsysTech/525
9-کار کردن با فلوئنت با استفاده از پایتون
https://t.iss.one/AnsysTech/562
10-آموزش تولید شبکه در لوله در گمبیت به همراه حل جریان در فلوئنت
https://t.iss.one/AnsysTech/574
11-آموزش تولید شبکه حول ایرفویل در گمبیت
https://t.iss.one/AnsysTech/608
12-آموزش شبیه سازی جریان حول ایرفویل در فلوئنت
https://t.iss.one/AnsysTech/611
13-آموزش شبیه سازی و مش زنی جریان سه بعدی در زانویی
https://t.iss.one/AnsysTech/620
14-آموزش تولید شبکه حول سیلندر دوبعدی در ICEM CFD
https://t.iss.one/AnsysTech/644
Telegram
ANSYSTech|انسیس تِک
دوره فلوئنت مقدماتی انسیس تک
جلسه اول
جریان دوبعدی در کویتی
کامل ویدیو در آپارات بارگذاری شده است.
https://www.aparat.com/v/jor1i40
جلسه اول
جریان دوبعدی در کویتی
کامل ویدیو در آپارات بارگذاری شده است.
https://www.aparat.com/v/jor1i40
❤12🔥1👏1
چند مقیاسی به معنای وجود پدیدهها یا فرایندهایی است که در مقیاسهای زمانی یا مکانی مختلف با یکدیگر تعامل دارند و تأثیر متقابل میگذارند. در طبیعت، پدیدههایی مانند جریان هوا، جریان آب و ساختارهای زیستی در مقیاسهای وسیع مانند کیلومترها و همچنین در مقیاسهای بسیار کوچکتر مانند میلیمتر یا کمتر، دارای خصوصیات و رفتارهای متفاوتی هستند. به همین دلیل، در فیزیک و مهندسی، مدلسازی سیستمهای چند مقیاسی به گونهای انجام میشود که اثرات تمامی این مقیاسها به طور همزمان مورد بررسی قرار گیرد، چرا که رخدادهای ریز و درشت میتوانند تأثیرات مهم و متقابلی بر روند کلی سیستم داشته باشند.
توربولنس یا آشفتگی سیال، حالتی از جریان سیال است که با حرکتهای نامنظم، آشفته و نوسانات پیچیده و سریع مشخص میشود. ویژگیهای اصلی توربولنس شامل حرکت غیرقابل پیشبینی ذرات سیال، وجود گردابهها و چرخشهای متنوع در اندازههای مختلف، انتقال سریع انرژی و مواد در جریان و تشکیل ساختارهای پیچیده و پویا است. این پدیده به دلیل پیچیدگی و تنوع مقیاسهای حرکتی در جریان سیال، یک نمونه بارز از یک فرایند چند مقیاسی به شمار میآید.
در توربولنس، حرکتهای سیال در اندازههای متفاوت، از بزرگترین گردابهها تا کوچکترین نوسانات، با یکدیگر تعامل دارند و انرژی به صورت پیوسته از گردابههای بزرگ به گردابههای کوچکتر منتقل میشود؛ فرایندی که به آن آبشار انرژی گفته میشود. بنابراین، برای درک کامل توربولنس لازم است تمامی این مقیاسها به طور همزمان در نظر گرفته شوند تا بتوان رفتار پیچیده و چندمقیاسی جریان آشفتگی را تحلیل و مدلسازی کرد.
توربولنس یا آشفتگی سیال، حالتی از جریان سیال است که با حرکتهای نامنظم، آشفته و نوسانات پیچیده و سریع مشخص میشود. ویژگیهای اصلی توربولنس شامل حرکت غیرقابل پیشبینی ذرات سیال، وجود گردابهها و چرخشهای متنوع در اندازههای مختلف، انتقال سریع انرژی و مواد در جریان و تشکیل ساختارهای پیچیده و پویا است. این پدیده به دلیل پیچیدگی و تنوع مقیاسهای حرکتی در جریان سیال، یک نمونه بارز از یک فرایند چند مقیاسی به شمار میآید.
در توربولنس، حرکتهای سیال در اندازههای متفاوت، از بزرگترین گردابهها تا کوچکترین نوسانات، با یکدیگر تعامل دارند و انرژی به صورت پیوسته از گردابههای بزرگ به گردابههای کوچکتر منتقل میشود؛ فرایندی که به آن آبشار انرژی گفته میشود. بنابراین، برای درک کامل توربولنس لازم است تمامی این مقیاسها به طور همزمان در نظر گرفته شوند تا بتوان رفتار پیچیده و چندمقیاسی جریان آشفتگی را تحلیل و مدلسازی کرد.
❤9
دو مفهوم در توربولنس:
توربولنس همگن (Homogeneous Turbulence):
در این نوع توربولنس، خواص آماری آشفتگیها در تمام نقاط فضا یکسان است. یعنی اگر در هر نقطهای از جریان نگاه کنیم، ویژگیهایی مثل میانگین سرعت، شدت آشفتگی و تغییرات آماری مشابه هستند و وابسته به مکان نیستند.
توربولنس همسانگرد (Isotropic Turbulence):
در این حالت، خواص آماری آشفتگیها در همه جهات یکساناند. یعنی ویژگیهای آماری مثل شدت و ساختار آشفتگی در هر جهت فضایی برابر است و جهت جریان تاثیری روی آن ندارد.
توربولنس همگن (Homogeneous Turbulence):
در این نوع توربولنس، خواص آماری آشفتگیها در تمام نقاط فضا یکسان است. یعنی اگر در هر نقطهای از جریان نگاه کنیم، ویژگیهایی مثل میانگین سرعت، شدت آشفتگی و تغییرات آماری مشابه هستند و وابسته به مکان نیستند.
توربولنس همسانگرد (Isotropic Turbulence):
در این حالت، خواص آماری آشفتگیها در همه جهات یکساناند. یعنی ویژگیهای آماری مثل شدت و ساختار آشفتگی در هر جهت فضایی برابر است و جهت جریان تاثیری روی آن ندارد.
❤8
چرا توربولنس نزدیک دیواره در جریانهای دیوارهای آیروتروپیک نیست؟
Anonymous Quiz
44%
به دلیل اثر قوی گرادیان سرعت و تغییرات شدید در جهت و اندازهی بردار سرعت
24%
چون انرژی توربولانسی در نزدیکی دیواره بسیار کم است
26%
به دلیل اینکه جریان در نزدیکی دیواره به صورت کاملاً لامینار است
6%
به علت همگن بودن خواص فیزیکی سیال در نزدیکی دیواره
❤5
علت اصلی استفاده از روش Hybrid LES-RANS در شبیهسازی توربولنس چیست؟
Anonymous Quiz
64%
کاهش هزینه محاسباتی در حالی که دقت مدلسازی در مناطق نزدیک دیواره حفظ شود
22%
افزایش دقت فقط در نواحی جریان آرام
6%
حذف کامل مدلسازی توربولنس در کل دامنه جریان
8%
شبیهسازی جریانهای لامینار بدون نیاز به محاسبات پیچیده
❤5
زندگی مهندس هوافضایی که روی ماه قدم گذاشت
نیل آرمسترانگ حاصل ازدواج استفان کونیگ آرمسترانگ و ویولا لوئیس انگل است و در شهر اوهایو به دنیا آمد. نیل از تبار اسکاتلندی-ایرلندی و آلمانی است و دو خواهر و برادر کوچک تر دارد. پدرش استفان آرمسترانگ، حسابرس دولت ایالتی اوهایو بوده است و بارها در سراسر کشور نقل مکان کرده است. گفته می شود که نیل قبل از تولد ۱۵ سالگی اش در ۲۰ شهر مختلف زندگی کرده است. او به شدت به پرواز علاقه داشت. پدر او برای تحصیل نیل در دبیرستان "بلوم"، برای آخرین بار در سال ۱۹۴۴ به شهرستان واپاکونتا نقل مکان کرد. آرمسترانگ در ۱۵ سالگی شروع به یادگیری درس پرواز در فرودگاه این شهرستان کرد و گواهینامهٔ پرواز رانندگی خود را به دست آورد. او پسری فعال بود و سرانجام رتبهٔ عقاب دیده بان را به دست آورد. به عنوان یک بالغ، با دریافت جایزهٔ دیده بان عقاب و جایزهٔ نقره ای بوفالو به رسمیت شناخته شد.
نیل آرمسترانگ حاصل ازدواج استفان کونیگ آرمسترانگ و ویولا لوئیس انگل است و در شهر اوهایو به دنیا آمد. نیل از تبار اسکاتلندی-ایرلندی و آلمانی است و دو خواهر و برادر کوچک تر دارد. پدرش استفان آرمسترانگ، حسابرس دولت ایالتی اوهایو بوده است و بارها در سراسر کشور نقل مکان کرده است. گفته می شود که نیل قبل از تولد ۱۵ سالگی اش در ۲۰ شهر مختلف زندگی کرده است. او به شدت به پرواز علاقه داشت. پدر او برای تحصیل نیل در دبیرستان "بلوم"، برای آخرین بار در سال ۱۹۴۴ به شهرستان واپاکونتا نقل مکان کرد. آرمسترانگ در ۱۵ سالگی شروع به یادگیری درس پرواز در فرودگاه این شهرستان کرد و گواهینامهٔ پرواز رانندگی خود را به دست آورد. او پسری فعال بود و سرانجام رتبهٔ عقاب دیده بان را به دست آورد. به عنوان یک بالغ، با دریافت جایزهٔ دیده بان عقاب و جایزهٔ نقره ای بوفالو به رسمیت شناخته شد.
❤9
در سال ۱۹۴۷، آرمسترانگ تحصیل در رشتهٔ هوافضا در دانشگاه پردو را آغاز کرد. او تنها فرد در خانواده اش بود که در دانشگاه پذیرفته شد. او مدرک لیسانس را در رشتهٔ علوم در مهندسی هوانوردی در سال ۱۹۵۵ از دانشگاه پردو دریافت کرد و در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، کارشناسی ارشد در رشتهٔ علوم در مهندسی هوافضا گرفت. آرمسترانگ دارای دکترای افتخاری از تعدادی دانشگاه هاست.
❤9