Forwarded from 🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🍀🍀🍀🍀🍀
✍"قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنّم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منّت هیچکس را نمیکشد...!!"
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
✍"قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنّم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منّت هیچکس را نمیکشد...!!"
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
Forwarded from 🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🍀🍀🍀🍀🍀
"زندگی، آنچه زیسته ایم نیست.
زندگی، همان چیزیست که در خاطرمان مانده است، همانگونه که به یادش می آوریم تا روایتش کنیم."
👤 #گابریل_گارسیا_مارکز (گابو)
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
"زندگی، آنچه زیسته ایم نیست.
زندگی، همان چیزیست که در خاطرمان مانده است، همانگونه که به یادش می آوریم تا روایتش کنیم."
👤 #گابریل_گارسیا_مارکز (گابو)
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
Forwarded from 🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🍀🍀🍀🍀🍀
"دلتنگی،
پیراهن نیست که عوضش کنی و حالت خوب شود...
دلتنگی گاهی،
پوست تن آدمی ست!"
#الینارضوی
👌👌👌😔😔😔
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
"دلتنگی،
پیراهن نیست که عوضش کنی و حالت خوب شود...
دلتنگی گاهی،
پوست تن آدمی ست!"
#الینارضوی
👌👌👌😔😔😔
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
Forwarded from 🌷کشکول🌷
🍃🍃🍃🍃🍃
✍هرگز دیگران را احمق فرض نکنید!
«ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻋﯿﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.
ﺩﯾﺪ ﻛﺎﺳﻪﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ.
ﺩﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ، ﺭﻋﯿﺖ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﻬﺪ.
ﻟﺬﺍ ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺮﺑﻪء ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ! ﺁﯾﺎ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ؟
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﻣﯽﺧﺮﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﯾﻚ ﺩﺭﻫﻢ!
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺧﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ...
ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ! ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﻨﻪﺍﺵ ﺷﻮﺩ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﺳﻪء ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ.
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﻗﺮﺑﺎﻥ! ﻣﻦ با این كاسه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ پنجاه ﮔﺮﺑﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ...
ﻛﺎﺳﻪ، ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ، عتیقه است...!!»
🌱ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍحمقند...!!👌👌
🍃🍃🍃🍃🍃
✍هرگز دیگران را احمق فرض نکنید!
«ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻋﯿﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.
ﺩﯾﺪ ﻛﺎﺳﻪﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ.
ﺩﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ، ﺭﻋﯿﺖ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﻬﺪ.
ﻟﺬﺍ ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺮﺑﻪء ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ! ﺁﯾﺎ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ؟
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﻣﯽﺧﺮﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﯾﻚ ﺩﺭﻫﻢ!
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺧﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ...
ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ! ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﻨﻪﺍﺵ ﺷﻮﺩ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﺳﻪء ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ.
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﻗﺮﺑﺎﻥ! ﻣﻦ با این كاسه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ پنجاه ﮔﺮﺑﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ...
ﻛﺎﺳﻪ، ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ، عتیقه است...!!»
🌱ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍحمقند...!!👌👌
🍃🍃🍃🍃🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥خوشبختی واقعی چیست؟؟
#کلیپی_بسیارزیباوانگیزشی👌👌
«گاه در زندگی به خوشبختی ای که
انتظارش راداشتیم میرسیم،
ولی بازاحساس خوشبختی نمیکنیم!»
#حتماببینید!!✌️
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔
@Andaki_tafakkor
#کلیپی_بسیارزیباوانگیزشی👌👌
«گاه در زندگی به خوشبختی ای که
انتظارش راداشتیم میرسیم،
ولی بازاحساس خوشبختی نمیکنیم!»
#حتماببینید!!✌️
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌷🌷🌷🌷🌷
✍️علّت تفاوت های مردم
💠امام علی علیهالسّلام فرمودند:
«علّت تفاوتهای ميان مردم،
گوناگونی سرشت آنان است.
زيرا آدميان در آغاز، ترکيبی از
خاک شور و شيرين و سخت و نرم،
ميباشند.
پس آنان به ميزان نزديک بودن
خاکشان با هم "نزديک"،
و به اندازهء دوری آن از هم،
"دور و متفاوتند"...
يکی زيبا روی و کم خرد..
ديگری بلند قامت و کم همّت..
يکی زشت روی و نيکوکار..
ديگری کوتاه قامت و خوش فکر..
يکی پاک سرشت و بداخلاق..
ديگری خوش قلب و آشفته عقل..
و آن ديگر سخنوری دل آگاه است...!!»
📚خطبهء ۲۲۵ نهج البلاغه
#حدیث_روز
✅محتاج دعای خیر...
یاحق!!🌷🌷🌷🌷🌷☺️
🍃اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
✍️علّت تفاوت های مردم
💠امام علی علیهالسّلام فرمودند:
«علّت تفاوتهای ميان مردم،
گوناگونی سرشت آنان است.
زيرا آدميان در آغاز، ترکيبی از
خاک شور و شيرين و سخت و نرم،
ميباشند.
پس آنان به ميزان نزديک بودن
خاکشان با هم "نزديک"،
و به اندازهء دوری آن از هم،
"دور و متفاوتند"...
يکی زيبا روی و کم خرد..
ديگری بلند قامت و کم همّت..
يکی زشت روی و نيکوکار..
ديگری کوتاه قامت و خوش فکر..
يکی پاک سرشت و بداخلاق..
ديگری خوش قلب و آشفته عقل..
و آن ديگر سخنوری دل آگاه است...!!»
📚خطبهء ۲۲۵ نهج البلاغه
#حدیث_روز
✅محتاج دعای خیر...
یاحق!!🌷🌷🌷🌷🌷☺️
🍃اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌷🌷🌷🌷🌷
پر برکت ميکنيم صبحمان را با:
✨سلام بر گلهاي هستي✨
👋سلام بر
🌹محمّد"ص"
🌹علي"ع"
🌹فاطمه"س"
🌹حسن"ع"
🌹حسين"ع"
🌼پنج گل باغ نبي🌼
💐💐💐
👋سلام بر
🌹سجّاد"ع"
🌹باقر"ع"
🌹صادق"ع"
💐گلهاي خوشبوي بقيع،
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹رضا"ع"
☀️شمس الشّموس،
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹کاظم"ع"
🌹تقي"ع"
☀خورشيدهاي کاظمين،
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹نقي"ع"
🌹عسکري"ع"
☀خورشيدهاي سامرّا،
🍃🌺🍃
و
👋سلام بر
🌻مهدي"عجّ"
🌼قطب عالم امکان،
🌼امام عصر و الزّمان،
که سلام و درود خداوند بر اين خاندان نور و رحمت باد.
💐💐💐🌺🌺🌺
👋خدايا به حقّ اين ۱۴ گل عترت،
ما را به زودی زود، به روزهای
طلایی ظهور #قائم_آل_محمد(عجّ) برسان!
🌷آمين يا ربّ العالمين🌷
️سلام مهربانان همراه، صبح چهارشنبهء همگی بخیر و برکت!☺️☺️☺️☺️
🍃اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
پر برکت ميکنيم صبحمان را با:
✨سلام بر گلهاي هستي✨
👋سلام بر
🌹محمّد"ص"
🌹علي"ع"
🌹فاطمه"س"
🌹حسن"ع"
🌹حسين"ع"
🌼پنج گل باغ نبي🌼
💐💐💐
👋سلام بر
🌹سجّاد"ع"
🌹باقر"ع"
🌹صادق"ع"
💐گلهاي خوشبوي بقيع،
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹رضا"ع"
☀️شمس الشّموس،
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹کاظم"ع"
🌹تقي"ع"
☀خورشيدهاي کاظمين،
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹نقي"ع"
🌹عسکري"ع"
☀خورشيدهاي سامرّا،
🍃🌺🍃
و
👋سلام بر
🌻مهدي"عجّ"
🌼قطب عالم امکان،
🌼امام عصر و الزّمان،
که سلام و درود خداوند بر اين خاندان نور و رحمت باد.
💐💐💐🌺🌺🌺
👋خدايا به حقّ اين ۱۴ گل عترت،
ما را به زودی زود، به روزهای
طلایی ظهور #قائم_آل_محمد(عجّ) برسان!
🌷آمين يا ربّ العالمين🌷
️سلام مهربانان همراه، صبح چهارشنبهء همگی بخیر و برکت!☺️☺️☺️☺️
🍃اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
Forwarded from 🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🍀🍀🍀🍀🍀
✍زاغ و مار
آورده اند که زاغی در کوه بر بالای درختی خانه داشت و درآن حوالی سوراخ ماری بود.
هرگاه زاغ بچه بیرون آوردی، مار بخوردی. چون از حدّ بگذشت و زاغ درماند، شکایت آن بر شَگال (شغال) که دوست وی بود بکرد، گفت: ”می اندیشم که خود از بلای این ظالم جان شِکَر برهانم“.
شگال پرسید که : ”به چه طریق قدم در این کار خواهی نهاد؟“
گفت : ”می خواهم که چون مار خفته باشد چشم ِ جهان بین او را برکَنم تا در مستقبل (در آینده) نور ِ دیده و میوهء دل من از قصد او ایمن گردد“.
شگال گفت: ”این تدبیر بابت خردمندان نیست. چه خردمند قصد دشمن بر وجهی کند که درآن خطر نباشد... من ترا وجهی نمایم که اگر بر آن کارتوانا گردی سبب بقای تو و موجب هلاکِ مار باشد“.
زاغ گفت: ”از اشارت دوستان نتوان گذشت و رای خردمندان را خلاف نتوان کرد“.
شگال گفت: ”صَواب (راه درست) آن می نماید که در اوج هوا پروازی کنی و بربامها و صحراها چشم اندازی تا نظر برپیرایه ای (زیور و زینت) گشاده افکنی که ربودن آن میسّر باشد. فرود آیی و آن را برداری و هموارتر می روی چنان که از چشم مردمان غایب نگردی، چون نزدیک مار رسی بر وی اندازی تامردمان که درطلب پیرایه آمده باشند، نخست ترا بازرهانند آن گاه پیرایه
بردارند“.
زاغ روی به آبادانی نهاد. پیرایه ای درگوشه ای افکنده دید.آن را درربود و بدان ترتیب که شگال گفته بود، برمارانداخت.
مردمان که در پی زاغ بودند، درحال، (بی درنگ) سر ِمار بکوفتند و زاغ بازرست».
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
✍زاغ و مار
آورده اند که زاغی در کوه بر بالای درختی خانه داشت و درآن حوالی سوراخ ماری بود.
هرگاه زاغ بچه بیرون آوردی، مار بخوردی. چون از حدّ بگذشت و زاغ درماند، شکایت آن بر شَگال (شغال) که دوست وی بود بکرد، گفت: ”می اندیشم که خود از بلای این ظالم جان شِکَر برهانم“.
شگال پرسید که : ”به چه طریق قدم در این کار خواهی نهاد؟“
گفت : ”می خواهم که چون مار خفته باشد چشم ِ جهان بین او را برکَنم تا در مستقبل (در آینده) نور ِ دیده و میوهء دل من از قصد او ایمن گردد“.
شگال گفت: ”این تدبیر بابت خردمندان نیست. چه خردمند قصد دشمن بر وجهی کند که درآن خطر نباشد... من ترا وجهی نمایم که اگر بر آن کارتوانا گردی سبب بقای تو و موجب هلاکِ مار باشد“.
زاغ گفت: ”از اشارت دوستان نتوان گذشت و رای خردمندان را خلاف نتوان کرد“.
شگال گفت: ”صَواب (راه درست) آن می نماید که در اوج هوا پروازی کنی و بربامها و صحراها چشم اندازی تا نظر برپیرایه ای (زیور و زینت) گشاده افکنی که ربودن آن میسّر باشد. فرود آیی و آن را برداری و هموارتر می روی چنان که از چشم مردمان غایب نگردی، چون نزدیک مار رسی بر وی اندازی تامردمان که درطلب پیرایه آمده باشند، نخست ترا بازرهانند آن گاه پیرایه
بردارند“.
زاغ روی به آبادانی نهاد. پیرایه ای درگوشه ای افکنده دید.آن را درربود و بدان ترتیب که شگال گفته بود، برمارانداخت.
مردمان که در پی زاغ بودند، درحال، (بی درنگ) سر ِمار بکوفتند و زاغ بازرست».
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
Forwarded from 🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🍀🍀🍀🍀🍀
"پــدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بـــود که شـد باعث ویـــرانی مــن
مَـــهِ گردون ادب بــودی و در خاک شــدی
خاک ، زندان تو گشت ، ای مَهِ زندانی من...!!"
#پروین_اعتصامی
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
🍃🌸 @Andaki_tafakkor
"پــدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بـــود که شـد باعث ویـــرانی مــن
مَـــهِ گردون ادب بــودی و در خاک شــدی
خاک ، زندان تو گشت ، ای مَهِ زندانی من...!!"
#پروین_اعتصامی
🌼اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
🍃🌸 @Andaki_tafakkor
Forwarded from 🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🍀🍀🍀🍀🍀
"هرگز نه از دزدان بترسیم؛ نه از آدمکشان!
آنها خطرات بیرونی اند.. خطرات کوچکند..
از خودمان بترسیم!
دزدان واقعی, پیش داوری های ما هستند.
آدمکش های واقعی, نادرستی های ما هستند.
چه اهمّیّتی دارد آنچه سرهای ما را, یا کیسه های پولمان را تهدید می کند..
نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید می کند!"
📙بینوایان
👤 #ویکتورهوگو
🌸🍀🌸
🌴🌴باماباشید درکانال "اندکی تفکر" 🌴🌴
@Andaki_tafakkor
"هرگز نه از دزدان بترسیم؛ نه از آدمکشان!
آنها خطرات بیرونی اند.. خطرات کوچکند..
از خودمان بترسیم!
دزدان واقعی, پیش داوری های ما هستند.
آدمکش های واقعی, نادرستی های ما هستند.
چه اهمّیّتی دارد آنچه سرهای ما را, یا کیسه های پولمان را تهدید می کند..
نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید می کند!"
📙بینوایان
👤 #ویکتورهوگو
🌸🍀🌸
🌴🌴باماباشید درکانال "اندکی تفکر" 🌴🌴
@Andaki_tafakkor
چکامه - نصرت: مست و قلندر
@moozikestan_bot
🌷🌷🌷🌷🌷
🎵موسیقی قوّالی بسیارزیبا ودلنشین #مست_قلندر در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) تقدیم میگردد...☺️🌸
کاری از زنده یاد: مرحوم #نصرت_فتحعلی_خان_پاکستانی
🌷🌷🌷🌷🌷
🎵موسیقی قوّالی بسیارزیبا ودلنشین #مست_قلندر در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) تقدیم میگردد...☺️🌸
کاری از زنده یاد: مرحوم #نصرت_فتحعلی_خان_پاکستانی
🌷🌷🌷🌷🌷
Forwarded from شبنم شعر (🌹بخشی🌹)
🌷🌷🌷🌷🌷
✍«فصل نوبرانه هاهم تمام شد،
آلوچه های حیاطِ مادربزرگ رسیدند...
هلوهایِ باغچهءکوچکمان نیز...
مگرتابستان فصل رسیدن نیست؟
چرامن بتونرسیدم؟؟»😔❤
#حدیث_رنجبر💐
@Shabname_sher313
Banoo_mazari
✍«فصل نوبرانه هاهم تمام شد،
آلوچه های حیاطِ مادربزرگ رسیدند...
هلوهایِ باغچهءکوچکمان نیز...
مگرتابستان فصل رسیدن نیست؟
چرامن بتونرسیدم؟؟»😔❤
#حدیث_رنجبر💐
@Shabname_sher313
Banoo_mazari
Forwarded from 🌷کشکول🌷
🌷🌷🌷🌷🌷
✍بهشت یا دوزخ
«مردي با اسب و سگش در جادّهاي راه ميرفتند. هنگام عبور از كنار درخت عظيمي، صاعقهاي فرود آمد و آنها را كشت. امّا مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت. گاهي مدّتها طول ميكشد تا مردهها به شرايط جديد خودشان پي ببرند.
پياده روي درازي بود، تپّهء بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق ميريختند و به شدّت تشنه بودند. در يك پيچ جادّه، دروازهء تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني با سنگفرش طلا باز ميشد و در وسط آن چشمهاي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذر رو به مرد دروازه بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟"
دروازهبان: "روز بخير، اينجا بهشت است."
- "چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنهايم!"
دروازه بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "ميتوانيد وارد شويد و هر چه قدر دلتان ميخواهد بنوشيد."
- اسب و سگم هم تشنهاند.
نگهبان:" واقعاً متأسّفم... ورود حيوانات به بهشت ممنوع است."
مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، امّا حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. از نگهبان تشكّر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدّت درازي از تپّه بالا رفتند، به مزرعهاي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازهاي قديمي بود كه به يك جادّهء خاكي با درختاني در دو طرفش باز ميشد. مردي در زير سايهء درختها دراز كشيده بود و صورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالاً خوابيده بود.
مسافر گفت: "روز بخير!"
مرد با سرش جواب داد.
- ما خيلي تشنهايم. من، اسبم و سگم.
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگها چشمهاي است. هرقدر كه ميخواهيد بنوشيد.
مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگیشان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشكّر كرد.
مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، ميتوانيد برگرديد.
مسافر پرسيد: فقط ميخواهم بدانم نام اينجا چيست؟
- بهشت!
- بهشت؟ امّا نگهبان دروازهء مرمري هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است.
مسافر حيران ماند و گفت: "بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطّلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي ميشود!"
- كاملاً برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما ميكنند.
"چون تمام آنهايي كه حاضرند بهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا ميمانند!"»
🌸👌👌✌️
🌷🌷🌷🌷🌷
✍بهشت یا دوزخ
«مردي با اسب و سگش در جادّهاي راه ميرفتند. هنگام عبور از كنار درخت عظيمي، صاعقهاي فرود آمد و آنها را كشت. امّا مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت. گاهي مدّتها طول ميكشد تا مردهها به شرايط جديد خودشان پي ببرند.
پياده روي درازي بود، تپّهء بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق ميريختند و به شدّت تشنه بودند. در يك پيچ جادّه، دروازهء تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني با سنگفرش طلا باز ميشد و در وسط آن چشمهاي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذر رو به مرد دروازه بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟"
دروازهبان: "روز بخير، اينجا بهشت است."
- "چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنهايم!"
دروازه بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "ميتوانيد وارد شويد و هر چه قدر دلتان ميخواهد بنوشيد."
- اسب و سگم هم تشنهاند.
نگهبان:" واقعاً متأسّفم... ورود حيوانات به بهشت ممنوع است."
مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، امّا حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. از نگهبان تشكّر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدّت درازي از تپّه بالا رفتند، به مزرعهاي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازهاي قديمي بود كه به يك جادّهء خاكي با درختاني در دو طرفش باز ميشد. مردي در زير سايهء درختها دراز كشيده بود و صورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالاً خوابيده بود.
مسافر گفت: "روز بخير!"
مرد با سرش جواب داد.
- ما خيلي تشنهايم. من، اسبم و سگم.
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگها چشمهاي است. هرقدر كه ميخواهيد بنوشيد.
مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگیشان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشكّر كرد.
مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، ميتوانيد برگرديد.
مسافر پرسيد: فقط ميخواهم بدانم نام اينجا چيست؟
- بهشت!
- بهشت؟ امّا نگهبان دروازهء مرمري هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است.
مسافر حيران ماند و گفت: "بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطّلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي ميشود!"
- كاملاً برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما ميكنند.
"چون تمام آنهايي كه حاضرند بهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا ميمانند!"»
🌸👌👌✌️
🌷🌷🌷🌷🌷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷🌷🌷🌷🌷
🎥آیامیدانستید نام واقعی #افغانستان، #آریانا بوده وافغانستان قدیمیترین کشورجهان است؟
#بسیارعالی👌👌
#حتماببینید!
🍃اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🎥آیامیدانستید نام واقعی #افغانستان، #آریانا بوده وافغانستان قدیمیترین کشورجهان است؟
#بسیارعالی👌👌
#حتماببینید!
🍃اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌷🌷🌷🌷🌷
✍اگر دنبال آرامش هستی...
«اگر دنبال آرامش هستی، با هر کسی درد دل نکن
و همه چیز زندگیت را نگو...
وقایع زندگی تو مال خود توست، پس پیش خودت نگهدار...
آرامش می خواهی با شخصی که مخالف توست، زیاد بحث نکن...
به حرف هایی که می زند فقط گوش کن...
آرامش می خواهی همیشه از خودت و بقیه عصبانی نشو...
آرامش می خواهی با شخصی حرف بزن که ذهن و عقل ثروتمندی دارد...
آرامش می خواهی کتاب بخوان...
کتاب ها چیزهایی به ما می آموزند که عمری در دهان ما سؤالهایی بوده و پاسخ آنها در کتاب جستجو کن...!!»
🌸👌👌✌️
🍃اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
✍اگر دنبال آرامش هستی...
«اگر دنبال آرامش هستی، با هر کسی درد دل نکن
و همه چیز زندگیت را نگو...
وقایع زندگی تو مال خود توست، پس پیش خودت نگهدار...
آرامش می خواهی با شخصی که مخالف توست، زیاد بحث نکن...
به حرف هایی که می زند فقط گوش کن...
آرامش می خواهی همیشه از خودت و بقیه عصبانی نشو...
آرامش می خواهی با شخصی حرف بزن که ذهن و عقل ثروتمندی دارد...
آرامش می خواهی کتاب بخوان...
کتاب ها چیزهایی به ما می آموزند که عمری در دهان ما سؤالهایی بوده و پاسخ آنها در کتاب جستجو کن...!!»
🌸👌👌✌️
🍃اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
@gramonirkhane
مست قلندر - سامی یوسف
#آهنگ_پایانی_شب
🎵 #مست_قلندر(دروصف مولاعلی علیه السلام)
بازخوانی آهنگ باصدای:سامی یوسف
این آهنگ #بزبان_اردو اولین بارتوسط مرحوم نصرت فتحعلی خان پاکستانی خوانده شد.
#شبتان_حیدری🌙✌
@Andaki_tafakkor
🎵 #مست_قلندر(دروصف مولاعلی علیه السلام)
بازخوانی آهنگ باصدای:سامی یوسف
این آهنگ #بزبان_اردو اولین بارتوسط مرحوم نصرت فتحعلی خان پاکستانی خوانده شد.
#شبتان_حیدری🌙✌
@Andaki_tafakkor