پژوهش آماری از معدل سنی تروریست های داعش
آکادمی نظامی وست پوینت آمریکا پژوهشی را برای بررسی نیروهای فعال جذب شده در قالب گروه تروریستی تحت حمایت سیا ؛ داعش انجام داده است که با نگاهی آماری به رویکردها و ویژگی های شخصی و شخصیتی عناصر داعش داشته است. اهمیت این پژوهش از آن رو است که اولین پژوهش در نوع خود بی سابقه است که از منابع اولیه تهیه شده و بیش از 4600 سند را بین سالهای 2013 تا 2014 بررسی کرده که چند هفته پیش درز پیدا کرده است.
مهمترین نتایج این مطالعات را در موارد زیر میبینید:
1_ 10 در صد از این مبارزان اعلام کردند که پیش از این تجربههای مبارزاتی در سوریه ، لیبی یا افغانستان را داشتند. بسیاری از آنها جبهه النصره را ترک کرده بودند تا به گروه تروریستی داعش بپیوندند. 93% از این عناصر تروریستی اعلام کردند که برای پیوستن به داعش از طریق شش منطقه وارد سوریه شده اند که همگی آن ها در ترکیه هستند. جرابلس و تل ابیض مهم ترین این مناطق است.
2_ معدل سنی تروریستهای داعش 27.26 سال است. تونس نیز همین معدل سنی را دارد، یعنی عمدتا متولدان سال 1987 را شامل می شود.
3_ 61 درصد از تروریست ها مجرد و نزدیک به 30 درصد متاهل هستند. 70% از این افراد اعلام کردند که شناخت آنها از علوم دینی محدود است و تنها پنج در صد عنوان کردند که مطالعات و شناخت بالایی در زمینه مسائل دینی داشتهاند. بیشترین سطح شناخت دینی در میان تروریستهای عربستان و مصر مشاهده شده و تونس در رتبه سوم قرار دارد.
https://telegram.me/joinchat/A8mFMTuvT4ITbgSR1BKONA
آکادمی نظامی وست پوینت آمریکا پژوهشی را برای بررسی نیروهای فعال جذب شده در قالب گروه تروریستی تحت حمایت سیا ؛ داعش انجام داده است که با نگاهی آماری به رویکردها و ویژگی های شخصی و شخصیتی عناصر داعش داشته است. اهمیت این پژوهش از آن رو است که اولین پژوهش در نوع خود بی سابقه است که از منابع اولیه تهیه شده و بیش از 4600 سند را بین سالهای 2013 تا 2014 بررسی کرده که چند هفته پیش درز پیدا کرده است.
مهمترین نتایج این مطالعات را در موارد زیر میبینید:
1_ 10 در صد از این مبارزان اعلام کردند که پیش از این تجربههای مبارزاتی در سوریه ، لیبی یا افغانستان را داشتند. بسیاری از آنها جبهه النصره را ترک کرده بودند تا به گروه تروریستی داعش بپیوندند. 93% از این عناصر تروریستی اعلام کردند که برای پیوستن به داعش از طریق شش منطقه وارد سوریه شده اند که همگی آن ها در ترکیه هستند. جرابلس و تل ابیض مهم ترین این مناطق است.
2_ معدل سنی تروریستهای داعش 27.26 سال است. تونس نیز همین معدل سنی را دارد، یعنی عمدتا متولدان سال 1987 را شامل می شود.
3_ 61 درصد از تروریست ها مجرد و نزدیک به 30 درصد متاهل هستند. 70% از این افراد اعلام کردند که شناخت آنها از علوم دینی محدود است و تنها پنج در صد عنوان کردند که مطالعات و شناخت بالایی در زمینه مسائل دینی داشتهاند. بیشترین سطح شناخت دینی در میان تروریستهای عربستان و مصر مشاهده شده و تونس در رتبه سوم قرار دارد.
https://telegram.me/joinchat/A8mFMTuvT4ITbgSR1BKONA
4_ حدود 50% از آنها در دبیرستانها یا دانشگاه تحصیل کرده اند. با این وجود تعداد عناصری که در علوم دینی متخصص هستند، بسیار اندک بوده و حدود 1.2 درصد است.
5_ اعضای عادی داعش عمدتاً یا دانشجو یا شاغلانی بوده اند که مهارت های بالایی نمی طلبد.
اما به عنوان مثال یکی از این عناصر اعتراف کرده که در گذشته فروشنده مواد مخدر بوده است. همچنین پژوهش مذکور تأکید میکند که سرخوردگی و یاس یکی از مهمترین عوامل در جذب جوانان به این گروههای تروریستی بوده است.
6_ عناصر داعش در مورد این سوال که اولویت اصلی این مبارزان در نیروهای زمینی، یگان ویژه انتحاری(در گروه های انغماسی) یا عوامل انتحاری است، 88% حضور در نیروهای زمینی را انتخاب کرده
، تونسی ها در این نمونه مطالعاتی در رتبه دوم قرار دارد. جالب اینجاست که عناصری که خود را دارای شناخت بالای دینی معرفی کردند، کمترین آمادگی را نسبت به انجام عملیات انتحاری از خود نشان داده اند. این آمار در میان این افراد 3.9 درصد و در میان افراد سطح پایین 7.3 درصد است.
7_اطلاعات به دستآمده از فرمهایی که عناصر داعش در پی پیوستن به این گروه تروریستی پر کردهاند، شامل مسائل مختلفی نظیر نام ، تابعیت میزان تحصیلات، شغل سابق، میزان شناخت از علوم دینی، گروه خونی ، کشورهایی که به آنها سفر کرده و سابقه مبارزات مسلحانه است.
https://telegram.me/joinchat/A8mFMTuvT4ITbgSR1BKONA
5_ اعضای عادی داعش عمدتاً یا دانشجو یا شاغلانی بوده اند که مهارت های بالایی نمی طلبد.
اما به عنوان مثال یکی از این عناصر اعتراف کرده که در گذشته فروشنده مواد مخدر بوده است. همچنین پژوهش مذکور تأکید میکند که سرخوردگی و یاس یکی از مهمترین عوامل در جذب جوانان به این گروههای تروریستی بوده است.
6_ عناصر داعش در مورد این سوال که اولویت اصلی این مبارزان در نیروهای زمینی، یگان ویژه انتحاری(در گروه های انغماسی) یا عوامل انتحاری است، 88% حضور در نیروهای زمینی را انتخاب کرده
، تونسی ها در این نمونه مطالعاتی در رتبه دوم قرار دارد. جالب اینجاست که عناصری که خود را دارای شناخت بالای دینی معرفی کردند، کمترین آمادگی را نسبت به انجام عملیات انتحاری از خود نشان داده اند. این آمار در میان این افراد 3.9 درصد و در میان افراد سطح پایین 7.3 درصد است.
7_اطلاعات به دستآمده از فرمهایی که عناصر داعش در پی پیوستن به این گروه تروریستی پر کردهاند، شامل مسائل مختلفی نظیر نام ، تابعیت میزان تحصیلات، شغل سابق، میزان شناخت از علوم دینی، گروه خونی ، کشورهایی که به آنها سفر کرده و سابقه مبارزات مسلحانه است.
https://telegram.me/joinchat/A8mFMTuvT4ITbgSR1BKONA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمریکا: پیام ظریف به حزب الله بسیار ناامیدکننده است
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به پیام تسلیت ظریف به سید حسن نصرالله:
ما این پیام را دیدهایم و به طور قطع ما ذرهای در این موضوع اشتراک نداریم و بسیار ناامید کننده است که ظریف وزیر امور خارجه ایران چنین احساسی دارد.
هر چند جان کری ( وزیر امور خارجه آمریکا) به لندن رفته بود تا با بانکهای اروپایی دربارهی تجارت با ایران گفت و گو کند ما هیچ نقطه اشتراکی با این اظهارات ظریف نداریم و همچنان حزبالله را یک گروه تروریستی میدانیم.
@smmashreghi
#ابوحیدر
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به پیام تسلیت ظریف به سید حسن نصرالله:
ما این پیام را دیدهایم و به طور قطع ما ذرهای در این موضوع اشتراک نداریم و بسیار ناامید کننده است که ظریف وزیر امور خارجه ایران چنین احساسی دارد.
هر چند جان کری ( وزیر امور خارجه آمریکا) به لندن رفته بود تا با بانکهای اروپایی دربارهی تجارت با ایران گفت و گو کند ما هیچ نقطه اشتراکی با این اظهارات ظریف نداریم و همچنان حزبالله را یک گروه تروریستی میدانیم.
@smmashreghi
#ابوحیدر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵فرضیه اول-رژیم صهیونیستی با رصد های دقیق اطلاعاتی از طریق جاسوسان محلی و اسرائیلی تصمیم به ترور مغز متفکر مقاومت اسلامی گرفت اما اجرای ترور را مانند ترور شهید مغنیه به اشخاص و گروههای دیگر سپرد زیرا اسرائیل هیچ گاه نمی خواهد مستقیما مسئول ترور مسئول کل مقاومت اسلامی لبنان باشد
🔵فرضیه دوم اینکه گروههای تکفیری با استفاده از جاسوسان خود در منطقه متوجهه حضور یک فرمانده بلند پایه حزب الله در سوریه شدند اما از هویت وی بی خبر بوده و به خیال خود با ترور این فرمانده خللی در عملیات محور مقاومت در جبهه های سوریه ایجاد کنند و اکنون با ترور وی از یک طرف مورد تحسین طرف های غربی قرار گرفته و از طرف دیگر ترس از انتقام حزب الله سراپای وجودشان را فرا گرفته است
@smmashreghi
🔵فرضیه دوم اینکه گروههای تکفیری با استفاده از جاسوسان خود در منطقه متوجهه حضور یک فرمانده بلند پایه حزب الله در سوریه شدند اما از هویت وی بی خبر بوده و به خیال خود با ترور این فرمانده خللی در عملیات محور مقاومت در جبهه های سوریه ایجاد کنند و اکنون با ترور وی از یک طرف مورد تحسین طرف های غربی قرار گرفته و از طرف دیگر ترس از انتقام حزب الله سراپای وجودشان را فرا گرفته است
@smmashreghi
اعدام گروهی در موصل به جرم استفاده از تلفن همراه!
گروه تروریستی داعش در تازهترین جنایاتش علیه ساکنان مناطق تحت اشغال خود در عراق، 11 جوان را به جرم استفاده از تلفن همراه در موصل اعدام کرد!
#pejman
@smmashreghi
گروه تروریستی داعش در تازهترین جنایاتش علیه ساکنان مناطق تحت اشغال خود در عراق، 11 جوان را به جرم استفاده از تلفن همراه در موصل اعدام کرد!
#pejman
@smmashreghi
✳️ نوشته يکي از دوستان در مورد شهادت مصطفي بدرالدين
روز گذشته وقتی صبح اول وقت در یکی از گروههای حامی مقاومت خبری را خواندم، برای دقایقی گیج و مبهوت ماندم. باز هم آدرس دمشق بود، جایی که سالها پیشتر قهرمان مبارزه با صهیونیسم و آزادی لبنان و یکی از افراد مورد علاقه من به شهادت رسیده بود.
نه بر اساس علاقه، بلکه بر اساس وظیفه و ماموریتی که برای خودم فرض کردهام، سالهای طولانی است که در حوزه خبری مقاومت اسلامی فعالیت کرده و میکنم. این فعالیت باعث شده تا با چهرههای بسیاری که این روزها به دلیل گسترش شبکههای اجتماعی افراد بیشتری با آن آشنا شوند، آشنا شده و برای یافتن یک کلمه خبر از آنها تلاش کنم. در جغرافیای مقاومت که جغرافیای شهادت و تاریخ مردانگی است، بسیاری آمدهاند و رفتهاند، اما بدون شک نامهایی که جاودانه میشوند و در ذهن تاریخ میماند کم نیستند.
روز گذشته وقتی خبر شهادت مصطفی بدرالدین را خواندم، یادم به روزی آمد که خبر شهادت حاج رضوان را شنیدم. او در محله کفرسوسه دمشق و توسط عوامل موساد بهشهادت رسیده بود و حالا جانشین او در همان شهر و البته در فرودگاه دمشق، جایی که این روزها محل رفت و آمد نیروهای مقاومت و مستشارانی است که قرار است در مقابل توطنه تکفیری در منطقه مقاومت کنند.
شهادت ذوالفقار، مساله کوچکی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت.
سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیلی، ترکیه، عربی و غربی سالهای سال بهدنبال او بودند، اما او همانند سلفش در سایه بود و کسی او را نمیدید. حاج مصطفی پس از حاج قاسم، نفر دوم مقاومت اسلامی در سوریه بهشمار میرفت و صهیونیستها بهخوبی از توان سازماندهی، تاکتیکهای جنگی و قدرت رزمی او مطلع بودند و بدون شک ترور او توفیقی بزرگ برای صهیونیستهای ترک و عرب است که این روزها در اندیشه بهشکست کشاندن مقاومت هستند. در اینکه مقاومت اسلامی وابسته به فرد نیست و زیر دست حاج عماد و حاج مصطفی هزاران عماد و مصطفی رشد کرده و اکنون مقاومت را بالنده کردهاند، شکی نیست، اما مساله اینجاست که در آشفتهبازار شام ما یکی یکی فرماندهان و نیروهایمان را از دست میدهیم و واکنش ما هم....
در طول یک سال گذشته علاوه بر سردار همدانی که البته در جبهه حلب به شهادت رسید، سردار الله دادی، جهاد مغنیه، ابوعلاء، سمیر قنطار و.... بهصورت مستقیم توسط موشکهای صهیونیستی هدف قرار گرفته و بهشهادت رسیدهاند. کافی است، اما واکنش ما در حد و اندازه شلیک چند موشک ضدزره به فلان موقعیت صهیونیستی خلاصه شده است. صهیونیستها بهخوبی حساب سود و زیان را کرده و بهصورت هدفمندی در حال خالی کردن دستان مقاومت از نیروهایی است که برگ برنده آن بهشمار میروند.
بر این اساس تا زمانی که ارادهای کامل در محور مقاومت برای پاسخ گفتن به پررویی صهیونیستها به وجود نیامده، باید منتظر ترور دیگر فرماندهان و چهرههای اصلی مقاومت در سرزمین شام باشیم. ما چهرههایی را از دست میدهیم که ارزششان هزاران برابر بیشتر از تروریستهای وهابی مورد حمایت ترکیه، اعراب و غرب و همچنین نظامیان صهیونیستی است. تا دیر نشده باید برای این مساله فکری کرد.
✅ من نگران جان حاج قاسم هستم.
روز گذشته وقتی صبح اول وقت در یکی از گروههای حامی مقاومت خبری را خواندم، برای دقایقی گیج و مبهوت ماندم. باز هم آدرس دمشق بود، جایی که سالها پیشتر قهرمان مبارزه با صهیونیسم و آزادی لبنان و یکی از افراد مورد علاقه من به شهادت رسیده بود.
نه بر اساس علاقه، بلکه بر اساس وظیفه و ماموریتی که برای خودم فرض کردهام، سالهای طولانی است که در حوزه خبری مقاومت اسلامی فعالیت کرده و میکنم. این فعالیت باعث شده تا با چهرههای بسیاری که این روزها به دلیل گسترش شبکههای اجتماعی افراد بیشتری با آن آشنا شوند، آشنا شده و برای یافتن یک کلمه خبر از آنها تلاش کنم. در جغرافیای مقاومت که جغرافیای شهادت و تاریخ مردانگی است، بسیاری آمدهاند و رفتهاند، اما بدون شک نامهایی که جاودانه میشوند و در ذهن تاریخ میماند کم نیستند.
روز گذشته وقتی خبر شهادت مصطفی بدرالدین را خواندم، یادم به روزی آمد که خبر شهادت حاج رضوان را شنیدم. او در محله کفرسوسه دمشق و توسط عوامل موساد بهشهادت رسیده بود و حالا جانشین او در همان شهر و البته در فرودگاه دمشق، جایی که این روزها محل رفت و آمد نیروهای مقاومت و مستشارانی است که قرار است در مقابل توطنه تکفیری در منطقه مقاومت کنند.
شهادت ذوالفقار، مساله کوچکی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت.
سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیلی، ترکیه، عربی و غربی سالهای سال بهدنبال او بودند، اما او همانند سلفش در سایه بود و کسی او را نمیدید. حاج مصطفی پس از حاج قاسم، نفر دوم مقاومت اسلامی در سوریه بهشمار میرفت و صهیونیستها بهخوبی از توان سازماندهی، تاکتیکهای جنگی و قدرت رزمی او مطلع بودند و بدون شک ترور او توفیقی بزرگ برای صهیونیستهای ترک و عرب است که این روزها در اندیشه بهشکست کشاندن مقاومت هستند. در اینکه مقاومت اسلامی وابسته به فرد نیست و زیر دست حاج عماد و حاج مصطفی هزاران عماد و مصطفی رشد کرده و اکنون مقاومت را بالنده کردهاند، شکی نیست، اما مساله اینجاست که در آشفتهبازار شام ما یکی یکی فرماندهان و نیروهایمان را از دست میدهیم و واکنش ما هم....
در طول یک سال گذشته علاوه بر سردار همدانی که البته در جبهه حلب به شهادت رسید، سردار الله دادی، جهاد مغنیه، ابوعلاء، سمیر قنطار و.... بهصورت مستقیم توسط موشکهای صهیونیستی هدف قرار گرفته و بهشهادت رسیدهاند. کافی است، اما واکنش ما در حد و اندازه شلیک چند موشک ضدزره به فلان موقعیت صهیونیستی خلاصه شده است. صهیونیستها بهخوبی حساب سود و زیان را کرده و بهصورت هدفمندی در حال خالی کردن دستان مقاومت از نیروهایی است که برگ برنده آن بهشمار میروند.
بر این اساس تا زمانی که ارادهای کامل در محور مقاومت برای پاسخ گفتن به پررویی صهیونیستها به وجود نیامده، باید منتظر ترور دیگر فرماندهان و چهرههای اصلی مقاومت در سرزمین شام باشیم. ما چهرههایی را از دست میدهیم که ارزششان هزاران برابر بیشتر از تروریستهای وهابی مورد حمایت ترکیه، اعراب و غرب و همچنین نظامیان صهیونیستی است. تا دیر نشده باید برای این مساله فکری کرد.
✅ من نگران جان حاج قاسم هستم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جبهه_النصره ادعا میکنه، با احتساب شهدای عملیات #خان_طومان نزدیک به 150 نفر از نیروهای متحدین از جمله ایرانیها ، افغانها و لبنانی ها رو طی هفته اخیر شهید کرده.
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
#اردوغان صدور حکم #اعدام برای #مطیع_رحمان رهبر #جماعت_اسلامی بنگلادش رو محکوم کرد.
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
#داعش بر دو موضع #ارتش در ارتفاعات #جبل_ثرده در اطراف فرودگاه #دیرالزور مسلط شد.
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
در حالی که #حزب_الله_لبنان یکی از کلیدیترین رهبران خودش رو از دست داده و بر کسی پوشیده نیست که این واقعه ضایعه بزرگی برای جبهه #مقاومت خواهد بود، از دیروز، رسانه های مخالف حزب الله موجی رو آغاز کردن و سعی دارن شهادت سید مصطفی بدرالدین رو به مقاومت نسبت بدن، با این توجیه که چون سید مصطفی متهم پرونده ترور #حریری بوده حزب الله خواسته حذفش کنه.
واقعا چه جوابی میشه به اینها داد؟😐
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
واقعا چه جوابی میشه به اینها داد؟😐
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
نظرية أن حزب الله قتل مصطفى بدر الدين لأنه متهم بقتل الحريري نكتة رهيبة. الحزب بعد قتل الحريري اقترف اضعافا مضاعفة من الجرائم ومش فارقة معو
👆👆👆👆👆👆👆
نمونه ای از اتهام زنی به حزب الله توسط جریان 8 مارس
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
👆👆👆👆👆👆👆
نمونه ای از اتهام زنی به حزب الله توسط جریان 8 مارس
@smmashreghi YILMAZ KAÇAK
نجات سرکرده تروریستهای النصره از مرگ
⬅️ دو روز پیش جنگندههای ناشناس که به احتمال زیاد روسی بودند، فرودگاه نظامی ابوضهور در استان ادلب را به شدت بمباران کردند. گفته میشود سرکرده تروریستهای جبهه النصره تنها چند دقیقه پیش از رسیدن جنگندهها فرودگاه را ترک کرده است.
⬅️ در این حمله که تنها یک نقطه فرودگاه را هدف قرار گرفته بود، نشست سران ارشد جبهه النصره هدف قرار گرفت که طی آن 15 نفر از سران ارشد این گروه بهخصوص در بخش بادیه به هلاکت رسیدند.
⬅️ گفته میشود که این نشست در یکی پناهگاههای اصلی این فرودگاه و در عمق 20 متری برگزار شد، اما موشک سنگین شلیک شده همه را با خود به جهنم برد.
⬅️ نکته مهم آنکه ابومحمد الجولانی سرکرده تروریستهای النصره در این نشست حضور داشت، اما از مرگ جهید.
https://telegram.me/joinchat/A8mFMTuvT4ITbgSR1BKONA
⬅️ دو روز پیش جنگندههای ناشناس که به احتمال زیاد روسی بودند، فرودگاه نظامی ابوضهور در استان ادلب را به شدت بمباران کردند. گفته میشود سرکرده تروریستهای جبهه النصره تنها چند دقیقه پیش از رسیدن جنگندهها فرودگاه را ترک کرده است.
⬅️ در این حمله که تنها یک نقطه فرودگاه را هدف قرار گرفته بود، نشست سران ارشد جبهه النصره هدف قرار گرفت که طی آن 15 نفر از سران ارشد این گروه بهخصوص در بخش بادیه به هلاکت رسیدند.
⬅️ گفته میشود که این نشست در یکی پناهگاههای اصلی این فرودگاه و در عمق 20 متری برگزار شد، اما موشک سنگین شلیک شده همه را با خود به جهنم برد.
⬅️ نکته مهم آنکه ابومحمد الجولانی سرکرده تروریستهای النصره در این نشست حضور داشت، اما از مرگ جهید.
https://telegram.me/joinchat/A8mFMTuvT4ITbgSR1BKONA
سقوط خان طومان و کشته شدن تعداد قابل توجهی از نیروهای ایرانی، سبب شکلگیری دور جدیدی از بحث دربارهی جنگ سوریه و نقش ایران در این جنگ شده است. سه نکتهی غلط به شکلی مرتب در بحثها دیده میشوند. در این یادداشت سعی کردهام نشان دهم چرا به این نکتهها «افسانه» میگویم:
(ترتیب سه توضیح توسط ما تغییر کرده ؛ لینک مقاله اصلی در انتهای مطالب )
*اول) ورود ایران به سوریه باعث شد پای دیگر کشورها به سوریه باز شوند و جنگ طولانیتر شود.*
کافی است به تاریخ ورود ایران و دیگران توجه کنید. دولتهای حامی شورشیان سوریه، اولین نشست گروه «دوستان سوریه» را در فوریهی 2012 برگزار کردند. در نشست دوم دوستان سوریه در آوریل 2012، نخستوزیر ترکیه خواهان اقدام «جامعهی جهانی» شد. دبیرخانهی اتحادیهی عرب و وزیر خارجهی آمریکا خواهان برخورد شدیدتر با دولت سوریه شدند.
ارتش آزاد در ژوئن 2011 تشکیل شد و در اکتبر 2011 در ترکیه مستقر شد. آموزش و تجهیز ارتش آزاد به دست ترکیه و آمریکا در اوایل 2012 آغاز شد. در دسامبر 2011 کلینتون از «شورای ملی سوریه» به عنوان نمایندهی مشروع «سوریهای خواهان گذار مسالمتآمیز به دموکراسی» یاد کرد و گفت آمریکا متعهد به یاری رساندن به این گذار است. در فوریهی 2012 ویلیام هیگ هم از طرف انگلیس این شورا را به عنوان نمایندهی مشروع مردم سوریه به رسمیت شناخت. تایمز گزارش داد که عربستان و قطر کمک مالی به گروههای مسلح سوری را آغاز خواهند کرد. در نوامبر 2012، اکثر دولتهای حامی شورشیان سوریه(شورای همکاری خلیج[فارس]، اتحادیه عرب، فرانسه، ترکیه،…) ائتلاف ملی انقلابیون و معارضان سوریه را به عنوان تنها نمایندهی مردم این کشور(به جای دولت دمشق) به رسمیت شناختند.
حزب الله در ماه مه 2013 اعلام کرد که در سوریه حضور دارد و در قصیر دوشادوش ارتش سوریه میجنگد. حتی اگر نگاه آمریکا را در نظر بگیریم، در ماه اوت 2012 و بعد از اتفاقات 2011 و اوایل 2012 بود که حزبالله به خاطر حضور در سوریه تحریم شد.
در همان اوت 2012 ایران از طرف آمریکا متهم شد که به آموزش نیروهای حامی دولت سوریه میپردازد. گروگان گرفته شدن 48 ایرانی(ماجرای «زائرها») توسط شورشیان سوری در همین اوت 2012 اتفاق افتاد. در همین اوت 2012 در سپتامبر 2012 از طرف سازمانهای امنیتی غربی گزارش شد که ایران اعضای ارشد سپاه را برای مشاوره به دولت سوریه به این کشور اعزام کرده است. به نقل از دکستر فیلکینز، نقش عمدهی نیروهای سپاه قدس در هماهنگی حملهها، آموزش شبه نظامیان و برقراری سیستم شنود از اواخر 2012(همزمان با شناسایی رسمی ائتلاف معارضان به جای دولت سوریه) شروع شد.
اگر مداخلهی ایران را واکنشی به مداخلهی رقبا و دشمنان منطقهای و بینالمللی نمیدانید یا با مداخلهی ایران مخالف هستید، تفاوتی نمیکند. این اتفاق «بعد» از مداخلهی دیگران اتفاق افتاده است و قاعدتاً نمیتواند دلیلی برای مداخلهی دیگران باشد.
****
تکمیلی از احسان سلطانی :
به موضوع شروع حوادث خونین از سوی معترضان در درعا-خاستگاه اخوان-پنج روز بعد از شروع اعتراضات دمشق؛ اینکه گفته می شود اگر اسد "اعتراضات آرام" را سرکوب نمی کرد اینطور نمی شد یک چرند محض است.
به فاصله 5 روز از شروع اعتراضات در دمشق، شیخ سیاسنه در مسجد اموی درعا حکم جهاد علیه اسد صادر کرد. همان روز معترضان بدون هیچ سابقه درگیری در این شهر، به کاخ دادگستری یورش بردند و چند اداره را به آتش کشیدند. یعنی یک جماعت معترضی بیرون آمده اند و خواسته هایی را مطرح کرده اند. خواسته هایی که اجرایی شدن آن نیازمند دستکم چند ماه زمان بود. چطور همین معترضان به فاصله 5 روز از اعتراضات به ادارات و دفاتر دولتی حمله می کنند؟ نیروهای امنیتی باید چه برخوردی می کردند؟
ببینید مهدی الهراتی-معاون عبدالکریم بلحاج- فرمانده فاتحان طرابلس پس از سقوط قذافی در چه تاریخی با بخشی از نیروهایش به سوریه اعزام می شود.
این مصاحبه ی یکی از دوستانم با حسن بن بریک، رهبر انصارالشریعه در تونس است که در ماجرای حمله به سفارت آمریکا در بنغازی تحت تعقیب بود. این ها با جریان انصارالشریعه در لیبی پادگانی در جنوب لیبی ایجاد کرده بودند و سال 2012 یعنی قبل از ورود ایران به سوریه، به این کشور نیرو اعزام می کردند. این اظهارات خودش است:
#pejman
@smmashreghi
(ترتیب سه توضیح توسط ما تغییر کرده ؛ لینک مقاله اصلی در انتهای مطالب )
*اول) ورود ایران به سوریه باعث شد پای دیگر کشورها به سوریه باز شوند و جنگ طولانیتر شود.*
کافی است به تاریخ ورود ایران و دیگران توجه کنید. دولتهای حامی شورشیان سوریه، اولین نشست گروه «دوستان سوریه» را در فوریهی 2012 برگزار کردند. در نشست دوم دوستان سوریه در آوریل 2012، نخستوزیر ترکیه خواهان اقدام «جامعهی جهانی» شد. دبیرخانهی اتحادیهی عرب و وزیر خارجهی آمریکا خواهان برخورد شدیدتر با دولت سوریه شدند.
ارتش آزاد در ژوئن 2011 تشکیل شد و در اکتبر 2011 در ترکیه مستقر شد. آموزش و تجهیز ارتش آزاد به دست ترکیه و آمریکا در اوایل 2012 آغاز شد. در دسامبر 2011 کلینتون از «شورای ملی سوریه» به عنوان نمایندهی مشروع «سوریهای خواهان گذار مسالمتآمیز به دموکراسی» یاد کرد و گفت آمریکا متعهد به یاری رساندن به این گذار است. در فوریهی 2012 ویلیام هیگ هم از طرف انگلیس این شورا را به عنوان نمایندهی مشروع مردم سوریه به رسمیت شناخت. تایمز گزارش داد که عربستان و قطر کمک مالی به گروههای مسلح سوری را آغاز خواهند کرد. در نوامبر 2012، اکثر دولتهای حامی شورشیان سوریه(شورای همکاری خلیج[فارس]، اتحادیه عرب، فرانسه، ترکیه،…) ائتلاف ملی انقلابیون و معارضان سوریه را به عنوان تنها نمایندهی مردم این کشور(به جای دولت دمشق) به رسمیت شناختند.
حزب الله در ماه مه 2013 اعلام کرد که در سوریه حضور دارد و در قصیر دوشادوش ارتش سوریه میجنگد. حتی اگر نگاه آمریکا را در نظر بگیریم، در ماه اوت 2012 و بعد از اتفاقات 2011 و اوایل 2012 بود که حزبالله به خاطر حضور در سوریه تحریم شد.
در همان اوت 2012 ایران از طرف آمریکا متهم شد که به آموزش نیروهای حامی دولت سوریه میپردازد. گروگان گرفته شدن 48 ایرانی(ماجرای «زائرها») توسط شورشیان سوری در همین اوت 2012 اتفاق افتاد. در همین اوت 2012 در سپتامبر 2012 از طرف سازمانهای امنیتی غربی گزارش شد که ایران اعضای ارشد سپاه را برای مشاوره به دولت سوریه به این کشور اعزام کرده است. به نقل از دکستر فیلکینز، نقش عمدهی نیروهای سپاه قدس در هماهنگی حملهها، آموزش شبه نظامیان و برقراری سیستم شنود از اواخر 2012(همزمان با شناسایی رسمی ائتلاف معارضان به جای دولت سوریه) شروع شد.
اگر مداخلهی ایران را واکنشی به مداخلهی رقبا و دشمنان منطقهای و بینالمللی نمیدانید یا با مداخلهی ایران مخالف هستید، تفاوتی نمیکند. این اتفاق «بعد» از مداخلهی دیگران اتفاق افتاده است و قاعدتاً نمیتواند دلیلی برای مداخلهی دیگران باشد.
****
تکمیلی از احسان سلطانی :
به موضوع شروع حوادث خونین از سوی معترضان در درعا-خاستگاه اخوان-پنج روز بعد از شروع اعتراضات دمشق؛ اینکه گفته می شود اگر اسد "اعتراضات آرام" را سرکوب نمی کرد اینطور نمی شد یک چرند محض است.
به فاصله 5 روز از شروع اعتراضات در دمشق، شیخ سیاسنه در مسجد اموی درعا حکم جهاد علیه اسد صادر کرد. همان روز معترضان بدون هیچ سابقه درگیری در این شهر، به کاخ دادگستری یورش بردند و چند اداره را به آتش کشیدند. یعنی یک جماعت معترضی بیرون آمده اند و خواسته هایی را مطرح کرده اند. خواسته هایی که اجرایی شدن آن نیازمند دستکم چند ماه زمان بود. چطور همین معترضان به فاصله 5 روز از اعتراضات به ادارات و دفاتر دولتی حمله می کنند؟ نیروهای امنیتی باید چه برخوردی می کردند؟
ببینید مهدی الهراتی-معاون عبدالکریم بلحاج- فرمانده فاتحان طرابلس پس از سقوط قذافی در چه تاریخی با بخشی از نیروهایش به سوریه اعزام می شود.
این مصاحبه ی یکی از دوستانم با حسن بن بریک، رهبر انصارالشریعه در تونس است که در ماجرای حمله به سفارت آمریکا در بنغازی تحت تعقیب بود. این ها با جریان انصارالشریعه در لیبی پادگانی در جنوب لیبی ایجاد کرده بودند و سال 2012 یعنی قبل از ورود ایران به سوریه، به این کشور نیرو اعزام می کردند. این اظهارات خودش است:
#pejman
@smmashreghi
*دوم) سوریه همسایهی ایران نیست پس نمیتواند عمق استراتژیک ایران باشد.*
«عمق استراتژیک» عبارتی است برای توصیف فاصلهی بین خط مقدم و مراکز حیاتی کشور. طبعاً هر قدر این فاصله بیشتر باشد، برای کشور بهتر است. این تعریفی بیطرفانه است و ربطی به گرایش شما در جنگ داخلی سوریه ندارد. احتمالاً بد نیست از اصطلاح «حوزهی نفوذ» هم صحبت کنیم. کشورها در برابر همسایهی قدرتمندشان دو مدل رفتار پیشه میکنند: یا مثل پاکستان در برابر هند دست به موازنه میزنند و رویارویی پیشه میکنند، یا مثل مکزیک در برابر آمریکا با همسایهی قدرتمندترشان دست دوستی میدهند. دادن دست دوستی، اغلب باعث میشود همسایهی قدرتمندتر نفوذی مادی و معنوی بر همسایهی ضعیفتر پیدا کند و در سیاستهایش اثری کم یا زیاد بگذارد. این اتفاق منفیای نیست و بر خلاف نظر پروپاگاندیستها نشاندهندهی سلطه نیست. عراق در حوزهی نفوذ ایران است، همان طور که کویت در حوزهی نفوذ عربستان است یا مولداوی در حوزهی نفوذ رومانی است. نزدیکی دو دولت ایران و عراق و همسایگی سوریه با عراق، و این محاسبهی ساده که مجموعهی دولتهای ضدایران بعد از سوریه سراغ لبنان و عراق خواهند رفت، قاعدتاً باید مشکل جغرافیایی دوستانی را حل کند که از عدم همسایگی سوریه به عنوان دلیلی برای رد استدلال عمق استراتژیک استفاده میکنند. تفاوتی نمیکند که در جنگ سوریه طرفدار دولت سوریه، پ ی د، ارتش آزاد، فیلق الشام، جیش الاسلام، القاعده یا داعش باشید، این که ایران ترجیح میدهد به جای آبادان در دیرالزور بجنگد با تعاریف عمق استراتژیک و حوزهی نفوذ و … تناقضی ندارد.
افغانستان هم جزو حوزهی نفوذ ایران است و اگر نیروهای وابسته به دشمنان منطقهای و بینالمللی ایران در افغانستان مشغول به فعالیت شوند و تهدیدی متوجه ایران کنند، ایران قطعاً ترجیح میدهد در خیابانهای کابل یا کوههای شرق هرات با این نیروها بجنگد، نه در تایباد و مشهد. این «ترجیح» ایران الزاماً به این معنا نخواهد بود که ایران وارد افغانستان خواهد شد. دولت ایران باید چنین تصمیمی را بگیرد و بعد هم توان آن را داشته باشد. این که ایران در جنگ داخلی افغانستان علیه طالبان وارد عمل نشد، الزاماً به این معنا نیست که ایران خواهان ورود به افغانستان و ایجاد فاصلهی چند صد کیلومتری بین طالبان و مرزهای ایران نبود.
***
تکمیلی از احسان سلطانی :
در موضوع "عمق استراتژیک"، حمله ی النصره به عرسال در لبنان و شبیخون زدن به نیروهای ارتش این کشور بعد از تسلط به قلمون حائز اهمیت است. دقیقا بعد از این عملیات، حزب الله با نیروهای بیشتری وارد سوریه شد تا جنگ را از مرزهای لبنان و در واقع از داخل لبنان دور کند. به همین منظور عملیات قلمون را در آن منطقه و مناطق مرزی لبنان طراحی و اجرا کرد. یعنی اگر حزب الله وارد این نبرد نمی شد بدون تردید در خیابان های ضاحیه باید با این ها روبرو می شد.
#pejman
@smmashreghi
«عمق استراتژیک» عبارتی است برای توصیف فاصلهی بین خط مقدم و مراکز حیاتی کشور. طبعاً هر قدر این فاصله بیشتر باشد، برای کشور بهتر است. این تعریفی بیطرفانه است و ربطی به گرایش شما در جنگ داخلی سوریه ندارد. احتمالاً بد نیست از اصطلاح «حوزهی نفوذ» هم صحبت کنیم. کشورها در برابر همسایهی قدرتمندشان دو مدل رفتار پیشه میکنند: یا مثل پاکستان در برابر هند دست به موازنه میزنند و رویارویی پیشه میکنند، یا مثل مکزیک در برابر آمریکا با همسایهی قدرتمندترشان دست دوستی میدهند. دادن دست دوستی، اغلب باعث میشود همسایهی قدرتمندتر نفوذی مادی و معنوی بر همسایهی ضعیفتر پیدا کند و در سیاستهایش اثری کم یا زیاد بگذارد. این اتفاق منفیای نیست و بر خلاف نظر پروپاگاندیستها نشاندهندهی سلطه نیست. عراق در حوزهی نفوذ ایران است، همان طور که کویت در حوزهی نفوذ عربستان است یا مولداوی در حوزهی نفوذ رومانی است. نزدیکی دو دولت ایران و عراق و همسایگی سوریه با عراق، و این محاسبهی ساده که مجموعهی دولتهای ضدایران بعد از سوریه سراغ لبنان و عراق خواهند رفت، قاعدتاً باید مشکل جغرافیایی دوستانی را حل کند که از عدم همسایگی سوریه به عنوان دلیلی برای رد استدلال عمق استراتژیک استفاده میکنند. تفاوتی نمیکند که در جنگ سوریه طرفدار دولت سوریه، پ ی د، ارتش آزاد، فیلق الشام، جیش الاسلام، القاعده یا داعش باشید، این که ایران ترجیح میدهد به جای آبادان در دیرالزور بجنگد با تعاریف عمق استراتژیک و حوزهی نفوذ و … تناقضی ندارد.
افغانستان هم جزو حوزهی نفوذ ایران است و اگر نیروهای وابسته به دشمنان منطقهای و بینالمللی ایران در افغانستان مشغول به فعالیت شوند و تهدیدی متوجه ایران کنند، ایران قطعاً ترجیح میدهد در خیابانهای کابل یا کوههای شرق هرات با این نیروها بجنگد، نه در تایباد و مشهد. این «ترجیح» ایران الزاماً به این معنا نخواهد بود که ایران وارد افغانستان خواهد شد. دولت ایران باید چنین تصمیمی را بگیرد و بعد هم توان آن را داشته باشد. این که ایران در جنگ داخلی افغانستان علیه طالبان وارد عمل نشد، الزاماً به این معنا نیست که ایران خواهان ورود به افغانستان و ایجاد فاصلهی چند صد کیلومتری بین طالبان و مرزهای ایران نبود.
***
تکمیلی از احسان سلطانی :
در موضوع "عمق استراتژیک"، حمله ی النصره به عرسال در لبنان و شبیخون زدن به نیروهای ارتش این کشور بعد از تسلط به قلمون حائز اهمیت است. دقیقا بعد از این عملیات، حزب الله با نیروهای بیشتری وارد سوریه شد تا جنگ را از مرزهای لبنان و در واقع از داخل لبنان دور کند. به همین منظور عملیات قلمون را در آن منطقه و مناطق مرزی لبنان طراحی و اجرا کرد. یعنی اگر حزب الله وارد این نبرد نمی شد بدون تردید در خیابان های ضاحیه باید با این ها روبرو می شد.
#pejman
@smmashreghi
*سوم) اختلاف و رقابت ایران-عربستان و پشت کردن متحدان عربستان به حزبالله به جنگ سوریه و واکنش این دو به بهار عربی برمیگردد.*
برای رابطهی عربستان و متحدانش با حزبالله به موضع این کشورها دربارهی جنگ 2006 اسراییل با حزبالله توجه کنید. عربستان حرکت حزبالله را ماجراجویی بدون محاسبه خواند و حزبالله را مسئول بلایی که بر سر لبنان آمد دانست. متحدان عربستان در اتحادیهی عرب هم حزبالله را بابت «اقدامات غیرمنتظره، نامناسب و غیرمسئولانه»اش سرزنش کردند. به زمان بندی ماجرا دقت کنید که درست بعد از خروج نیروهای سوریه از خاک لبنان اتفاق افتاده است، بخش زیادی از نفوذ سوریه در لبنان از دست رفته است و دولت لبنان در دست نیروهای نزدیک به عربستان است، و ایران به لطف بحران هستهای و جنجالهای مربوط به رییس دولتش وضعیت خوبی ندارد و با به قدرت رسیدن ملک عبدالله «میانهرو» در عربستان و برنامههای اصلاحاتش، عربستان بیش از پیش مورد اقبال رسانههای جهانی است.
برای رابطهی ایران و عربستان هم کافی است به اسناد ویکی لیکس توجه کنید. در روز بیست آوریل 2008، دیداری با شرکت این نفرات برگزار شد:
عادل جبیر، سفیر عربستان در آمریکا
ژنرال پترائوس، فرماندهی نظامی ارشد آمریکا در خاورمیانه
رایان کروکر، سفیر آمریکا در عراق
عبدالله بن عبدالعزیز، شاه عربستان
در این دیدار، عادل جبیر «تقاضای مکرر شاه از آمریکا برای حمله به ایران و پایان دادن به برنامهی تسلیحات هستهای آن» را یادآوی میکند و میگوید «او به شما گفت که سر مار را قطع کنید».
لابد عکسهای خندان رییس دولت وقت ایران و ملک عبدالله و قدم زدنشان دست در دست همدیگر یادتان هست. دولت ایران، فارغ از نظری که دربارهی آن دارید، تلاش میکرد رابطهای بهینه با عربستان داشته باشد، و سه سال قبل از آغاز اعتراضها در سوریه، عربستان تقاضای «قطع سر مار» میکرد.
از سهیل جان نثاری
منبع : سایت تحولات جهان اسلام 👈 https://newss.blog.ir/
#pejman
@smmashreghi
برای رابطهی عربستان و متحدانش با حزبالله به موضع این کشورها دربارهی جنگ 2006 اسراییل با حزبالله توجه کنید. عربستان حرکت حزبالله را ماجراجویی بدون محاسبه خواند و حزبالله را مسئول بلایی که بر سر لبنان آمد دانست. متحدان عربستان در اتحادیهی عرب هم حزبالله را بابت «اقدامات غیرمنتظره، نامناسب و غیرمسئولانه»اش سرزنش کردند. به زمان بندی ماجرا دقت کنید که درست بعد از خروج نیروهای سوریه از خاک لبنان اتفاق افتاده است، بخش زیادی از نفوذ سوریه در لبنان از دست رفته است و دولت لبنان در دست نیروهای نزدیک به عربستان است، و ایران به لطف بحران هستهای و جنجالهای مربوط به رییس دولتش وضعیت خوبی ندارد و با به قدرت رسیدن ملک عبدالله «میانهرو» در عربستان و برنامههای اصلاحاتش، عربستان بیش از پیش مورد اقبال رسانههای جهانی است.
برای رابطهی ایران و عربستان هم کافی است به اسناد ویکی لیکس توجه کنید. در روز بیست آوریل 2008، دیداری با شرکت این نفرات برگزار شد:
عادل جبیر، سفیر عربستان در آمریکا
ژنرال پترائوس، فرماندهی نظامی ارشد آمریکا در خاورمیانه
رایان کروکر، سفیر آمریکا در عراق
عبدالله بن عبدالعزیز، شاه عربستان
در این دیدار، عادل جبیر «تقاضای مکرر شاه از آمریکا برای حمله به ایران و پایان دادن به برنامهی تسلیحات هستهای آن» را یادآوی میکند و میگوید «او به شما گفت که سر مار را قطع کنید».
لابد عکسهای خندان رییس دولت وقت ایران و ملک عبدالله و قدم زدنشان دست در دست همدیگر یادتان هست. دولت ایران، فارغ از نظری که دربارهی آن دارید، تلاش میکرد رابطهای بهینه با عربستان داشته باشد، و سه سال قبل از آغاز اعتراضها در سوریه، عربستان تقاضای «قطع سر مار» میکرد.
از سهیل جان نثاری
منبع : سایت تحولات جهان اسلام 👈 https://newss.blog.ir/
#pejman
@smmashreghi
newss.blog.ir
تحولات جهان اسلام
اخبار خاورمیانه و پیگیری تحولات جهان اسلام
✏️تقویم تاریخ✏️
شنبه۱۳۹۵/۲/۲۵
✒️صدور بيانيه شوراي امنيت در محكوميت كاربرد سلاحهاي شيميايي عراق (1366 ش)
به دنبال عمليات پي در پي قواي جمهوري اسلامي ايران در جبهههاي غرب و جنوب در فروردين 1366 ش، عراق، بار ديگر سلاحهاي شيميايي را در مقياس وسيع به خدمت گرفت. در اين حال ايران از دبير كل سازمان ملل درخواست اعزام هيئت كارشناسي بررسي كاربرد سلاحهاي شيميايي را نمود. و عراق نيز براي آن كه از ايران عقب نماند با ادعاي كاربرد سلاحهاي شيميايي از طرف ايران، درخواست مشابهي را عنوان كرد. هيئت كارشناسان از سوم تا چهاردهم ارديبهشت آن سال از دو كشور بازديد به عمل آورد و به كارگيري سلاحهاي شيميايي از جانب عراق را در سطحي گسترده، اعلام نمود. در نتيجه، دبير كل سازمان ملل، گزارش هيئت را تقديم شوراي امنيت كرد و آن شورا در رسيدگي به گزارش هيئت و نامه دبير كل، در 25 ارديبهشت 1366 برابر با 14 مي 1987 بيانيهاي صادر و اعلام كرد كه غيرنظاميان در ايران، بر اثر سلاحهاي شيميايي مجروح شدهاند. شورا در آخر بيانيه، بدون ذكر نام از كشور عراق، كاربرد تسليحات شيميايي را به شدت محكوم نمود. اين بيانيه با آن كه متناسب با اهميت فاجعه نبود، ليكن عكس العمل جهاني قوي و مناسبي را به نفع جمهوري اسلامي ايران برانگيخت و كشورها و سازمانهاي بسياري، عراق را به خاطر كاربرد مجدد سلاحهاي شيميايي محكوم كردند.
✒️حمله هماهنگ آمريكا و عراق به ترمينال نفتي خارك (1367 ش)
در ادامه حمايتهاي آمريكا از رژيم متجاوز بعث عراق در حمله به ايران، سازمان جاسوسي آمريكا، سيا، اطلاعات محرمانه ايران را كه از طريق ماهوارههاي جاسوسي به دست آورده بود، در اختيار عراق قرار ميداد. مقامات جاسوسي آمريكا در ديدارهاي خود با مسؤولان عراقي، آنان را تحريك ميكردند كه از برتري نيروي هوايي خود بيشتر استفاده نمايند و هدفهاي اقتصادي ايران را كه عموماً شامل تاسيسات نفتي و برق ميشد، زيادتر و دقيقتر بمباران كرده و آنها را از بين ببرند، چرا كه برآورد سيا نشان ميداد كه تعداد هواپيماها، تانكها و موشكهاي عراق، چهار برابر ايران است. درنهايت بر اثر تحريك آمريكا، حمله هواپيماهاي پيشرفته سوپراتاندارد فرانسوي عراق به جزيره مهم و نفتي خارك در 25 ارديبهشت 1367 موجب وارد آمدن خسارات سنگين گرديد و قدرت صدور نفت آن جزيره را از 90 درصد كل صادرات نفتي ايران به كمتر از 50 درصد تقليل داد.
✒️بمباران وحشتناك بندر روتِردام هلند توسط آلمان در جريان جنگ جهاني دوم (1940م)
در جريان جنگ جهاني دوم، كشور هلند همزمان با لوكزامبورگ، بلژيك و فرانسه مورد تهاجم نيروهاي رايش سوم به سرفرماندهي آدولف هيتلر قرار گرفت. اين حملات كه در 10 مه 1940 آغاز شده بود، با پيروزي نيروهاي آلماني خاتمه يافت. و به خروج ملكه و اعضاي كابينه دولت هلند از كشور و عزيمت آنان به انگلستان انجاميد. همزمان با آغاز حملات زميني، بمبارانهاي وسيع هوايى توسط بمبافكنهاي آلمان انجام ميگرفت كه وحشتناكترين آنها در شهر روتردام هلند به وقوع پيوست. در 14 مه 1940، اين شهر تاريخي توسط 480 هواپيماي بمبافكن آلمان مورد هدف قرار گرفت و بيش از 70% تأسيسات بندري و اسكلههاي آن و بسياري از ساختمانهاي شهر ويران گرديد. نيروي قوي و مجهز آلمان نازي و بمباران وسيع و گسترده هلند و به ويژه بندر روتردام توسط آلمانيها باعث شد تا واحدهاي جنگنده هلندي تاب ايستادگي و مقاومت را از دست بدهند. از اين رو، نمايندگان هلند در 15 مه 1940 با زمين گذاشتن سلاحها، شرايط تسليم را امضا نمودند. بعد از پايان جنگ جهاني دوم و خروج نيروهاي آلماني، شهر روتردام به سبك جديد بر بر روي ويرانههاي تاريخي آن شهر بنا گرديد.
✒️آغاز اولين جنگ اعراب و اسرائيل پس از اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي (1948م)
به دنبال توطئههاي بينالمللي براي اشغال سرزمين فلسطين و تشكيل يك دولت يهودي، سرانجام مجمع عمومي سازمان ملل متحد در 29 نوامبر 1947م پيشنهاد تقسيم فلسطين را تصويب نمود. از تاريخ تصويب طرح تقسيم فلسطين در مجمع عمومي سازمان ملل متحد تا اعلام تشكيل حكومت اسرائيل كمتر از شش ماه به طول انجاميد. در اين فاصله نيروهاي انگليس كه قيموميت منطقه را برعهده داشتند، فلسطين را ترك كردند و تشكيلات نظامي يهوديان كه در سالهاي جنگ جهاني دوم و بعد از آن شكل گرفته بود به تدريج جاي آنان را گرفتند. اعراب فلسطين، سازمان نظامي واحد و متشكلي نداشتند و به همين جهت، با اينكه در اكثريت بودند، در اين مرحله، بازي را باختند. سرانجام حكومت نژادپرست اسرائيل در14 مه 1948م همزمان با خروج آخرين سربازان انگليسي از فلسطين، پا به عرصه وجود نهاد و رژيم ننگين صهيونيستي در سرزميني غصبي و با حمايت ابرقدرتهاي زمان، بر جهان و منطقه تحميل شد. به دنبال اعلام موجوديت اسرائيل، نيروهاي كشورهاي عربي متشكل از مصر، سوريه، لبنان و اردن، از جنوب، شمال و شرق
شنبه۱۳۹۵/۲/۲۵
✒️صدور بيانيه شوراي امنيت در محكوميت كاربرد سلاحهاي شيميايي عراق (1366 ش)
به دنبال عمليات پي در پي قواي جمهوري اسلامي ايران در جبهههاي غرب و جنوب در فروردين 1366 ش، عراق، بار ديگر سلاحهاي شيميايي را در مقياس وسيع به خدمت گرفت. در اين حال ايران از دبير كل سازمان ملل درخواست اعزام هيئت كارشناسي بررسي كاربرد سلاحهاي شيميايي را نمود. و عراق نيز براي آن كه از ايران عقب نماند با ادعاي كاربرد سلاحهاي شيميايي از طرف ايران، درخواست مشابهي را عنوان كرد. هيئت كارشناسان از سوم تا چهاردهم ارديبهشت آن سال از دو كشور بازديد به عمل آورد و به كارگيري سلاحهاي شيميايي از جانب عراق را در سطحي گسترده، اعلام نمود. در نتيجه، دبير كل سازمان ملل، گزارش هيئت را تقديم شوراي امنيت كرد و آن شورا در رسيدگي به گزارش هيئت و نامه دبير كل، در 25 ارديبهشت 1366 برابر با 14 مي 1987 بيانيهاي صادر و اعلام كرد كه غيرنظاميان در ايران، بر اثر سلاحهاي شيميايي مجروح شدهاند. شورا در آخر بيانيه، بدون ذكر نام از كشور عراق، كاربرد تسليحات شيميايي را به شدت محكوم نمود. اين بيانيه با آن كه متناسب با اهميت فاجعه نبود، ليكن عكس العمل جهاني قوي و مناسبي را به نفع جمهوري اسلامي ايران برانگيخت و كشورها و سازمانهاي بسياري، عراق را به خاطر كاربرد مجدد سلاحهاي شيميايي محكوم كردند.
✒️حمله هماهنگ آمريكا و عراق به ترمينال نفتي خارك (1367 ش)
در ادامه حمايتهاي آمريكا از رژيم متجاوز بعث عراق در حمله به ايران، سازمان جاسوسي آمريكا، سيا، اطلاعات محرمانه ايران را كه از طريق ماهوارههاي جاسوسي به دست آورده بود، در اختيار عراق قرار ميداد. مقامات جاسوسي آمريكا در ديدارهاي خود با مسؤولان عراقي، آنان را تحريك ميكردند كه از برتري نيروي هوايي خود بيشتر استفاده نمايند و هدفهاي اقتصادي ايران را كه عموماً شامل تاسيسات نفتي و برق ميشد، زيادتر و دقيقتر بمباران كرده و آنها را از بين ببرند، چرا كه برآورد سيا نشان ميداد كه تعداد هواپيماها، تانكها و موشكهاي عراق، چهار برابر ايران است. درنهايت بر اثر تحريك آمريكا، حمله هواپيماهاي پيشرفته سوپراتاندارد فرانسوي عراق به جزيره مهم و نفتي خارك در 25 ارديبهشت 1367 موجب وارد آمدن خسارات سنگين گرديد و قدرت صدور نفت آن جزيره را از 90 درصد كل صادرات نفتي ايران به كمتر از 50 درصد تقليل داد.
✒️بمباران وحشتناك بندر روتِردام هلند توسط آلمان در جريان جنگ جهاني دوم (1940م)
در جريان جنگ جهاني دوم، كشور هلند همزمان با لوكزامبورگ، بلژيك و فرانسه مورد تهاجم نيروهاي رايش سوم به سرفرماندهي آدولف هيتلر قرار گرفت. اين حملات كه در 10 مه 1940 آغاز شده بود، با پيروزي نيروهاي آلماني خاتمه يافت. و به خروج ملكه و اعضاي كابينه دولت هلند از كشور و عزيمت آنان به انگلستان انجاميد. همزمان با آغاز حملات زميني، بمبارانهاي وسيع هوايى توسط بمبافكنهاي آلمان انجام ميگرفت كه وحشتناكترين آنها در شهر روتردام هلند به وقوع پيوست. در 14 مه 1940، اين شهر تاريخي توسط 480 هواپيماي بمبافكن آلمان مورد هدف قرار گرفت و بيش از 70% تأسيسات بندري و اسكلههاي آن و بسياري از ساختمانهاي شهر ويران گرديد. نيروي قوي و مجهز آلمان نازي و بمباران وسيع و گسترده هلند و به ويژه بندر روتردام توسط آلمانيها باعث شد تا واحدهاي جنگنده هلندي تاب ايستادگي و مقاومت را از دست بدهند. از اين رو، نمايندگان هلند در 15 مه 1940 با زمين گذاشتن سلاحها، شرايط تسليم را امضا نمودند. بعد از پايان جنگ جهاني دوم و خروج نيروهاي آلماني، شهر روتردام به سبك جديد بر بر روي ويرانههاي تاريخي آن شهر بنا گرديد.
✒️آغاز اولين جنگ اعراب و اسرائيل پس از اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي (1948م)
به دنبال توطئههاي بينالمللي براي اشغال سرزمين فلسطين و تشكيل يك دولت يهودي، سرانجام مجمع عمومي سازمان ملل متحد در 29 نوامبر 1947م پيشنهاد تقسيم فلسطين را تصويب نمود. از تاريخ تصويب طرح تقسيم فلسطين در مجمع عمومي سازمان ملل متحد تا اعلام تشكيل حكومت اسرائيل كمتر از شش ماه به طول انجاميد. در اين فاصله نيروهاي انگليس كه قيموميت منطقه را برعهده داشتند، فلسطين را ترك كردند و تشكيلات نظامي يهوديان كه در سالهاي جنگ جهاني دوم و بعد از آن شكل گرفته بود به تدريج جاي آنان را گرفتند. اعراب فلسطين، سازمان نظامي واحد و متشكلي نداشتند و به همين جهت، با اينكه در اكثريت بودند، در اين مرحله، بازي را باختند. سرانجام حكومت نژادپرست اسرائيل در14 مه 1948م همزمان با خروج آخرين سربازان انگليسي از فلسطين، پا به عرصه وجود نهاد و رژيم ننگين صهيونيستي در سرزميني غصبي و با حمايت ابرقدرتهاي زمان، بر جهان و منطقه تحميل شد. به دنبال اعلام موجوديت اسرائيل، نيروهاي كشورهاي عربي متشكل از مصر، سوريه، لبنان و اردن، از جنوب، شمال و شرق
وارد سرزمينهاي اشغالي فلسطين شدند و به جنگ با نيروهاي مسلح دولت جديد اسرائيل پرداختند. اسرائيليها در آن زمان نيروي مجهزي در اختيار نداشتند و اگر كشورهاي عرب، با هماهنگي و استفاده از تمام امكانات خود وارد ميدان ميشدند، شايد دولت اسرائيل در نطفه خفه ميشد، ولي كشورهاي عرب فقط قسمتي از نيروي خود را براي باز پس گرفتن فلسطين به كار گرفتند و عدم هماهنگي بين آنها موجب شد اسرائيليها فرصت پيدا كنند و به تدريج، نيروهاي خود را تجهيز كرده و با حملات موضعي، قواي اعراب را تحليل برده و عقب برانند. در اين ميان، تنها نيروهاي اردني قسمتي از خاك فلسطين را در ساحل غربي رود اردن به تصرف خود درآوردند و قسمت قديمي شهر بيتالمقدس را تصرّف كردند. پس از مدتي، سازمان ملل متحد تحت فشار امريكا، از ژانويه 1949م براي اعلام آتش بس و ترك مخاصمه بين اعراب و اسرائيل وارد ميدان شد و كشورهاي عرب را وادار به امضاي قرارداد ترك مخاصمه با اسرائيل نمود. امضاي اين قراردادها هر چند متضمّن شناسايى اسرائيل از طرف كشورهاي امضا كننده نبود، با اين حال موقعيت رژيم صهيونيستي را تثبيت كرد و موجبات پذيرفته شدن اين دولت غصبي به سازمان ملل در يازدهم مه 1949م و شناسايى آن از طرف اكثريت اعضاي اين سازمان را فراهم ساخت. رژيم صهيونيستي در جريان اولين جنگ اعراب و اسرائيل، علاوه بر حدود تعيين شده در طرح تقسيم فلسطين، بيش از شش هزار كيلومتر مربع از سرزمينهايى را كه براي دولت عربي فلسطين در نظر گرفته شده بود اشغال كردند، به طوري كه هنگام پذيرفته شدن رژيم صهيونيستي به عضويت سازمان ملل، اين رژيم به جاي 57 درصد پيشبيني شده در طرح، بيش از 77 درصد اراضي فلسطين را در تصرف خود داشت. اين غده سرطاني در سالها و دهههاي بعد، با كشتار و آواره ساختن فلسطينيان، حضور نامشروع خود را ادامه داد و با حمايت قدرتهاي بزرگ سعي در اشغال هرچه بيشتر مناطق فلسطيني دارد كه در اين ميان از هرگونه جنايت و آدمكشي دريغ نميكند.
✒️اشغال سرزمين فلسطين توسط صهيونيسم جهاني و اعلام موجوديت اسرائيل (1948م)
از سدههاي گذشته يهوديان در كنار مسيحيان و مسلمانان در سرزمين فلسطين زندگي مسالمتآميزي داشتند. تا آن كه دولت انگليس پس از جنگ جهاني اول، طي قرارداد استعماري سايكس - پيكو قيموميت فلسطين را به عهده گرفت. از آن به بعد، سازمانهاي صهيونيستي براي تحقق اين هدف توسعهطلبانه يهوديان، بسياري را از نقاط مختلف جهان به اين سرزمين مهاجرت دادند و همزمان با انجام عمليات تروريستي، فلسطينيها را وادار به ترك سرزمين خود كردند. سرانجام با تصويب سازمان ملل، نيروهاي انگليسي در اقدامي هماهنگ از فلسطين خارج شدند و يك روز پس از خروج آنها، ديويد بن گوريون از رهبران اصلي صهيونيسم جهاني، در چهاردهم مه 1948م تأسيس رژيم غاصب صهيونيستي را در سرزميني در حدود نيمي از خاك فلسطين اشغالي اعلام كرد. پس از اين اقدام نامشروع صهيونيستها، دولتهاي عربي وارد جنگ عليه آنها شدند كه با شكست اعراب پايان پذيرفت. در پايان جنگ، رژيم صهيونيستي بر نزديك به هشتاد درصد اراضي فلسطين، سلطه غاصبانه يافت و مردم مظلوم اين سرزمين را آواره كرد.
@smmashreghi
#ابوحیدر
✒️اشغال سرزمين فلسطين توسط صهيونيسم جهاني و اعلام موجوديت اسرائيل (1948م)
از سدههاي گذشته يهوديان در كنار مسيحيان و مسلمانان در سرزمين فلسطين زندگي مسالمتآميزي داشتند. تا آن كه دولت انگليس پس از جنگ جهاني اول، طي قرارداد استعماري سايكس - پيكو قيموميت فلسطين را به عهده گرفت. از آن به بعد، سازمانهاي صهيونيستي براي تحقق اين هدف توسعهطلبانه يهوديان، بسياري را از نقاط مختلف جهان به اين سرزمين مهاجرت دادند و همزمان با انجام عمليات تروريستي، فلسطينيها را وادار به ترك سرزمين خود كردند. سرانجام با تصويب سازمان ملل، نيروهاي انگليسي در اقدامي هماهنگ از فلسطين خارج شدند و يك روز پس از خروج آنها، ديويد بن گوريون از رهبران اصلي صهيونيسم جهاني، در چهاردهم مه 1948م تأسيس رژيم غاصب صهيونيستي را در سرزميني در حدود نيمي از خاك فلسطين اشغالي اعلام كرد. پس از اين اقدام نامشروع صهيونيستها، دولتهاي عربي وارد جنگ عليه آنها شدند كه با شكست اعراب پايان پذيرفت. در پايان جنگ، رژيم صهيونيستي بر نزديك به هشتاد درصد اراضي فلسطين، سلطه غاصبانه يافت و مردم مظلوم اين سرزمين را آواره كرد.
@smmashreghi
#ابوحیدر