🔹وزیر دانشمند آل بویه صاحب بن عباد (متوفای ۳۸۵ قمری) کتابی داشته به نام «الروزنامجة» که در آن یادداشت هایی را که به صورت روزانه در سال ۳۴۷ قمری در بغداد برای وزیر ابن عمید قمی مینوشته، گردآوری کرده است. گزارشهای این کتاب که شامل مجموعهای از اخبار و داستانها و مباحث علمی و... مطرح در آن روزگار بغداد بوده، اهمیت بسیار زیادی داشته و در منابع بعدی مورد استفاده قرار گرفته است.
نام این کتاب از کلمه رایج امروز در زبان فارسی یعنی روزنامه گرفته شده که در زبان عربی و در شکل معرّب آن روزنامجه از دیرباز مورد استفاده بوده است.
متاسقانه اصل کتاب به دست ما نرسید ولی سالها پیش از این، مرحوم محمدحسین آل یاسین با مراجعه به منابع مختلف باقی ماندههای این کتاب را گردآوری و منتشر کرده است👇
نام این کتاب از کلمه رایج امروز در زبان فارسی یعنی روزنامه گرفته شده که در زبان عربی و در شکل معرّب آن روزنامجه از دیرباز مورد استفاده بوده است.
متاسقانه اصل کتاب به دست ما نرسید ولی سالها پیش از این، مرحوم محمدحسین آل یاسین با مراجعه به منابع مختلف باقی ماندههای این کتاب را گردآوری و منتشر کرده است👇
در تحلیل و ارزیابی منابع کهن از جمله منابع فرق و مذاهب و به عنوان مثال زیدیه گفته شده اگر انتساب منبعی (کتاب تثبیت الامامة) به الهادی الی الحق رهبر اصلی و الهام بخش زیدیه یمن (هادویه) که در قرن سوم می زیسته درست باشد باید در منابع بعدی مثلا در منابع قرن چهارم تا ششم حتما از آن یاد شده باشد و چون نام این منبع در آثار چند قرن بعد و تا قرن هفتم (البته با توجه به آنچه به دست ما رسیده)، نیامده پس آن منبع اصالت ندارد. این سخن با این کلیت ضعیف و بی پایه است..
اولا) هستند منابع اولیه ای که در دهه ها و یا سده های پس از تالیفشان از آنها یاد نشده ولی با قرائن و شواهد دیگر می توان صحت انتساب و اصالت آنها را اثبات کرد یا لا اقل محتمل دانست. ذکر بلافاصله یا با فاصله کوتاه نام یک منبع و نقل قول از آن در منابع بعد، آن هم در منابع قرون اولیه اسلامی تنها راه شناخت اصالت یک متن نیست.
ثانیا) اگر منابعی که ادعا می شود از فلان کتاب خاص و نسبتش به مولف نام نبرده اند منابعی مستقل در فهرست نگاری یا تراجم و با هدف برشمردن تالیفات یک مولف باشد شاید این ادعا را بشود بررسی کرد. ولی صرف نیامدن نام یک منبع در منابع متفرقه بعدی آن هم در سده های اولیه که بسیاری از تالیفات به دلائل مختلف یا اصلا و یا به صورت کامل به دست ما نرسیده، ظاهرا نمی تواند مورد استدلال باشد.
ثالثا) باید با دقت همه احتمالاتی را بررسی کرد که می تواند موجب عدم ذکر یک کتاب یا رساله در منابع بعدی شده باشد. چه بسا متنی به دلائل سیاسی و یا تغییر جهت گیری های مذهبی و.. در مقطعی عمدا مورد کم توجهی قرار گرفته باشد. با دانستن دلائل و شرایط حاکم بر تحولات و تطورات تاریخی فرق و مذاهب در دوره های مختلف می توان برای عدم ذکر یک متن در مقطعی خاص دلائل مشخصی را یافت که استدلال بر عدم اصالت یک متن را به صرف عدم ذکر آن را در منابع آن مقطع، به راحتی ابطال می کند.
و اما توضیح نکته اخیردر خصوص رساله تثبیت الامامة منسوب به الهادی الی الحق:
ما می دانیم اگر چه جریان غالب زیدیه از همان آغاز زیدیه در عراق و کوفه سده دوم و سوم جریان جارودیه بوده است و گزارش های غیر قابل انکاری از موضع شیعی و تند آنان در برابر متقدمان بر امام علی(ع) و خلفا وجود دارد،
ولی با به حکومت رسیدن زیدیه در شمال ایران و یمن، اغلب زیدیه و امامان و عالمان آن ضمن حفظ اصول اصلی عقیده جارودیه یعنی اعتقاد به نص بر امامت بلا فصل علی(ع) و تخطئه جدی متقدمان بر آن حضرت، به تدریج و اجمالا (استثناهای جدی و مهمی وجود دارد) از موضع تند جاردویه در تکفیر و تفسیق خلفا فاصله گرفتند. زیدیان جارودی در این دوره ضمن تاکید بر وجود نص بر امامت علی(ع) آن را نص خفی دانستند و از این رهگذر به دنبال یافتن راه هایی برای همزیستی یا تقریب و وحدت با دیگر مسلمانان در عرصه های شمالی ایران و یمن برآمدند..
ولی بدون کمترین تردیدی همچنان جریان غالب زیدیه در ایران و یمن در سده های بعدی نیز اندیشه و گفتمان جارودیه بوده است نه صالحیه و بتریه یا سلیمانیه و...
شهادت ها و گزارش های بسیاری در این خصوص وجود دارد که اهل مطالعه و تتبع از آن آگاهند و آمادگی ارائه آنها وجود دارد.
در خصوص بحث ما نیر این تحلیل و احتمال قوی وجود دارد که هادی الی الحق یحیی بن حسین بن قاسم رسّی (متولد 245 قمری) نیز که در خاندان اصیل شیعی (آل طبا طبا) بالیده بود، و به صورت نهایی در سال 284 قمری به عرصه های شمالی یمن وارد شده و مذهب زیدیه را ترویج و حکومت زیدیه را تاسیس کرده بود، پس از رسیدن به حکومت، او و جانشینانش به تدریج از اندیشه تند و رادیکال جارودیه نخستین مبنی بر تکفیر صریح و تبری علنی از خلفا فاصله گرفتند. تا آنجا که می دانم در جایی نیامده که او کتاب تثبیت الامامة را در چه سالی تالیف کرده است و چه بسا آن را در اوائل دوران جوانی و در زمان حضورش در عزلتگاه خانوادگی در منطقه الرسّ در مدینه منوره نوشته باشد.. در زمانی که او فارغ از بحث حکومت و تعامل ناگزیر با اکثریت اهل سنت در یمن بوده است.
ادامه 👇
اولا) هستند منابع اولیه ای که در دهه ها و یا سده های پس از تالیفشان از آنها یاد نشده ولی با قرائن و شواهد دیگر می توان صحت انتساب و اصالت آنها را اثبات کرد یا لا اقل محتمل دانست. ذکر بلافاصله یا با فاصله کوتاه نام یک منبع و نقل قول از آن در منابع بعد، آن هم در منابع قرون اولیه اسلامی تنها راه شناخت اصالت یک متن نیست.
ثانیا) اگر منابعی که ادعا می شود از فلان کتاب خاص و نسبتش به مولف نام نبرده اند منابعی مستقل در فهرست نگاری یا تراجم و با هدف برشمردن تالیفات یک مولف باشد شاید این ادعا را بشود بررسی کرد. ولی صرف نیامدن نام یک منبع در منابع متفرقه بعدی آن هم در سده های اولیه که بسیاری از تالیفات به دلائل مختلف یا اصلا و یا به صورت کامل به دست ما نرسیده، ظاهرا نمی تواند مورد استدلال باشد.
ثالثا) باید با دقت همه احتمالاتی را بررسی کرد که می تواند موجب عدم ذکر یک کتاب یا رساله در منابع بعدی شده باشد. چه بسا متنی به دلائل سیاسی و یا تغییر جهت گیری های مذهبی و.. در مقطعی عمدا مورد کم توجهی قرار گرفته باشد. با دانستن دلائل و شرایط حاکم بر تحولات و تطورات تاریخی فرق و مذاهب در دوره های مختلف می توان برای عدم ذکر یک متن در مقطعی خاص دلائل مشخصی را یافت که استدلال بر عدم اصالت یک متن را به صرف عدم ذکر آن را در منابع آن مقطع، به راحتی ابطال می کند.
و اما توضیح نکته اخیردر خصوص رساله تثبیت الامامة منسوب به الهادی الی الحق:
ما می دانیم اگر چه جریان غالب زیدیه از همان آغاز زیدیه در عراق و کوفه سده دوم و سوم جریان جارودیه بوده است و گزارش های غیر قابل انکاری از موضع شیعی و تند آنان در برابر متقدمان بر امام علی(ع) و خلفا وجود دارد،
ولی با به حکومت رسیدن زیدیه در شمال ایران و یمن، اغلب زیدیه و امامان و عالمان آن ضمن حفظ اصول اصلی عقیده جارودیه یعنی اعتقاد به نص بر امامت بلا فصل علی(ع) و تخطئه جدی متقدمان بر آن حضرت، به تدریج و اجمالا (استثناهای جدی و مهمی وجود دارد) از موضع تند جاردویه در تکفیر و تفسیق خلفا فاصله گرفتند. زیدیان جارودی در این دوره ضمن تاکید بر وجود نص بر امامت علی(ع) آن را نص خفی دانستند و از این رهگذر به دنبال یافتن راه هایی برای همزیستی یا تقریب و وحدت با دیگر مسلمانان در عرصه های شمالی ایران و یمن برآمدند..
ولی بدون کمترین تردیدی همچنان جریان غالب زیدیه در ایران و یمن در سده های بعدی نیز اندیشه و گفتمان جارودیه بوده است نه صالحیه و بتریه یا سلیمانیه و...
شهادت ها و گزارش های بسیاری در این خصوص وجود دارد که اهل مطالعه و تتبع از آن آگاهند و آمادگی ارائه آنها وجود دارد.
در خصوص بحث ما نیر این تحلیل و احتمال قوی وجود دارد که هادی الی الحق یحیی بن حسین بن قاسم رسّی (متولد 245 قمری) نیز که در خاندان اصیل شیعی (آل طبا طبا) بالیده بود، و به صورت نهایی در سال 284 قمری به عرصه های شمالی یمن وارد شده و مذهب زیدیه را ترویج و حکومت زیدیه را تاسیس کرده بود، پس از رسیدن به حکومت، او و جانشینانش به تدریج از اندیشه تند و رادیکال جارودیه نخستین مبنی بر تکفیر صریح و تبری علنی از خلفا فاصله گرفتند. تا آنجا که می دانم در جایی نیامده که او کتاب تثبیت الامامة را در چه سالی تالیف کرده است و چه بسا آن را در اوائل دوران جوانی و در زمان حضورش در عزلتگاه خانوادگی در منطقه الرسّ در مدینه منوره نوشته باشد.. در زمانی که او فارغ از بحث حکومت و تعامل ناگزیر با اکثریت اهل سنت در یمن بوده است.
ادامه 👇
ادامه...
پس از تاسیس حکومت در یمن امامان زیدی از یک طرف باید نظر مساعد و همکاری اکثریت اهل سنت را به دست می آوردند و از سوی دیگر باید از جریانهای رادیکال شیعی دیگر همچون اسماعیلیه و به صورت مشخص قرامطه که به صورت جدی در یمن فعال بودند فاصله می گرفتند.. طبیعی است در چنین مقطعی نه تنها انگیزه ای برای نقل از چنان رساله ای وجود نداشته بلکه انگیزه در عدم نقل آن و ذکر آن جدی بوده است... با این وجود قرائن و شواهد غیرقابل انکاری وجود دارد که همچنان هادی الحق و جانشینان او اصل اندیشه شیعی جارودی و موضع قاطع خود را در خصوص امر امامت حضرت علی(ع) و متقدمان بر ایشان، حفظ کرده بودند. برخی از این شواهد برگرفته از دیگر آثار هادی الی الحق و جانشینانش در این مقطع ارائه شد و بیشتر نیز قابل ارائه است...
این سیاست نزدیکی به اهل سنت به ویژه به اهل سنت معتزله در چند سده بعد از وفات هادی الی الحق ادامه یافت و امامان زیدیه ضمن تحفظ بر اصل اندیشه شیعی جاردوی، سعی کردند از مباحث جنجالی همچون بحث قضاوت صریح و بی پرده در مورد خلفای اولیه خودداری کنند. آشنایی بیش از پیش زیدیه با آثار معتزله و نزدیکی آنان به اندیشه های اعتزالی در سده ششم هجری در جریان مقابله با فرقه «مطرفیه» نیز از دیگر دلائل این تغییر رویکرد و فاصله گرفتن آنان از اندیشه های اصیل شیعی بوده است.
ولی در سده هفتم و پس از دوره امام عبدالله حمزه (متوفای 614 قمری) و فروکش کردن جریان مطرفیه، موج جدیدی از بازگشت به تعالیم اصیل شیعی که با روی گردانی از اعتزال و رویکردی انتقادی از معتزله همراه بود، امامان و شخصیت هایی همچون سید حمیدان بن یحیی و امام حسن بن بدرالین در قرن هفتم پرچمدار موج جدیدی بودند که به هیج وجه با سنت غالب بر زیدیان نخستین (جارودیه) بیگانه نبود. کتاب کم نظیر و شاید بی نظیر امام المنصوربالله حسن بن بدرالدین با عنوان «انوار الیقین فی امامة امیر المومنین(ع)» درهمین راستا نگارش یافته است. کتابی که نسخه های متعدد و اصیل آن از زمان مولف موجود است و به صراحت در آن رساله تثبیت الامامة مورد نظر ما را به الهادی الی الحق نسبت داده و تمام آن را نقل کرده است.
با این توضیح می توان گفت نام نبردن منابع متفرقه زیدیه در چند سده نخستین (که ظاهرا فهارس و تراجم در میان آن نیست) از کتاب (تثبیت الامامة)، که بر طبق اندیشه های جارودی و بدون محافظه کاری در مورد امامت امیرمومنان و وقایع مرتبط با آن احتمالا در دوران جوانی هادی الی الحق نوشته است، ممکن است به دلیل رویکرد محافظه کارانه و تعدیل شده زیدیان جارودی یمن در سده های اولیه به حکومت رسیدنشان در یمن باشد... و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال
برای تقریب به ذهن عرض می کنم (قطعا قیاس مع الفارق یا مع فوارقی است) که در دوره معاصر و همین زمان خودمان که انواع امکانات و اطلاعات و.. وجود دارد، کتابی از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که در سال های جوانی ایشان تالیف شده و در آن موضع صریحی در خصوص امر امامت و تولا و تبرا وجود دارد.. پس از پیروزی انقلاب و قرار گرفتن ایشان در صدر نظام، هیچگاه تجدید چاپ نشده است و کمتر از آن نام برده می شود. تا آنجا که در مجموعه آثار ایشان که قاعدتا باید شامل همه آثار می بود، منتشر نشده است.
در آینده ممکن است کسی پیدا شود و بگوید به همین دلیل این کتاب اصالت ندارد و منحول است!
این بررسی بخشی از ادعاها بود، تا برسیم به ادعاهای دیگر که احیانا به صورت درهم تنیده با چندین مطلب غیر مرتبط و اطلاعات ریز و درشت دیگر به صورتی گیج کننده و با چندین حواله به غیب و شهود مطرح می شود تا خواننده تصور کند که مطلبی بسیار پیچیده پیش روی او نهاده شده و باید به عظمت و احتمالا درستی آن اذعان کند.
پس از تاسیس حکومت در یمن امامان زیدی از یک طرف باید نظر مساعد و همکاری اکثریت اهل سنت را به دست می آوردند و از سوی دیگر باید از جریانهای رادیکال شیعی دیگر همچون اسماعیلیه و به صورت مشخص قرامطه که به صورت جدی در یمن فعال بودند فاصله می گرفتند.. طبیعی است در چنین مقطعی نه تنها انگیزه ای برای نقل از چنان رساله ای وجود نداشته بلکه انگیزه در عدم نقل آن و ذکر آن جدی بوده است... با این وجود قرائن و شواهد غیرقابل انکاری وجود دارد که همچنان هادی الحق و جانشینان او اصل اندیشه شیعی جارودی و موضع قاطع خود را در خصوص امر امامت حضرت علی(ع) و متقدمان بر ایشان، حفظ کرده بودند. برخی از این شواهد برگرفته از دیگر آثار هادی الی الحق و جانشینانش در این مقطع ارائه شد و بیشتر نیز قابل ارائه است...
این سیاست نزدیکی به اهل سنت به ویژه به اهل سنت معتزله در چند سده بعد از وفات هادی الی الحق ادامه یافت و امامان زیدیه ضمن تحفظ بر اصل اندیشه شیعی جاردوی، سعی کردند از مباحث جنجالی همچون بحث قضاوت صریح و بی پرده در مورد خلفای اولیه خودداری کنند. آشنایی بیش از پیش زیدیه با آثار معتزله و نزدیکی آنان به اندیشه های اعتزالی در سده ششم هجری در جریان مقابله با فرقه «مطرفیه» نیز از دیگر دلائل این تغییر رویکرد و فاصله گرفتن آنان از اندیشه های اصیل شیعی بوده است.
ولی در سده هفتم و پس از دوره امام عبدالله حمزه (متوفای 614 قمری) و فروکش کردن جریان مطرفیه، موج جدیدی از بازگشت به تعالیم اصیل شیعی که با روی گردانی از اعتزال و رویکردی انتقادی از معتزله همراه بود، امامان و شخصیت هایی همچون سید حمیدان بن یحیی و امام حسن بن بدرالین در قرن هفتم پرچمدار موج جدیدی بودند که به هیج وجه با سنت غالب بر زیدیان نخستین (جارودیه) بیگانه نبود. کتاب کم نظیر و شاید بی نظیر امام المنصوربالله حسن بن بدرالدین با عنوان «انوار الیقین فی امامة امیر المومنین(ع)» درهمین راستا نگارش یافته است. کتابی که نسخه های متعدد و اصیل آن از زمان مولف موجود است و به صراحت در آن رساله تثبیت الامامة مورد نظر ما را به الهادی الی الحق نسبت داده و تمام آن را نقل کرده است.
با این توضیح می توان گفت نام نبردن منابع متفرقه زیدیه در چند سده نخستین (که ظاهرا فهارس و تراجم در میان آن نیست) از کتاب (تثبیت الامامة)، که بر طبق اندیشه های جارودی و بدون محافظه کاری در مورد امامت امیرمومنان و وقایع مرتبط با آن احتمالا در دوران جوانی هادی الی الحق نوشته است، ممکن است به دلیل رویکرد محافظه کارانه و تعدیل شده زیدیان جارودی یمن در سده های اولیه به حکومت رسیدنشان در یمن باشد... و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال
برای تقریب به ذهن عرض می کنم (قطعا قیاس مع الفارق یا مع فوارقی است) که در دوره معاصر و همین زمان خودمان که انواع امکانات و اطلاعات و.. وجود دارد، کتابی از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که در سال های جوانی ایشان تالیف شده و در آن موضع صریحی در خصوص امر امامت و تولا و تبرا وجود دارد.. پس از پیروزی انقلاب و قرار گرفتن ایشان در صدر نظام، هیچگاه تجدید چاپ نشده است و کمتر از آن نام برده می شود. تا آنجا که در مجموعه آثار ایشان که قاعدتا باید شامل همه آثار می بود، منتشر نشده است.
در آینده ممکن است کسی پیدا شود و بگوید به همین دلیل این کتاب اصالت ندارد و منحول است!
این بررسی بخشی از ادعاها بود، تا برسیم به ادعاهای دیگر که احیانا به صورت درهم تنیده با چندین مطلب غیر مرتبط و اطلاعات ریز و درشت دیگر به صورتی گیج کننده و با چندین حواله به غیب و شهود مطرح می شود تا خواننده تصور کند که مطلبی بسیار پیچیده پیش روی او نهاده شده و باید به عظمت و احتمالا درستی آن اذعان کند.
🔹گواهی بسیار مهمی که نشوان بن سعید الحمیری دانشمند برجسته و شهیر یمن متوفای 573 قمری در کتابش آورده.. مبنی بر اینکه، همه زیدیان یمن (= هادویه)، جاردوی مسلک هستند.
🆔 @Ali_MousaviNejad
🆔 @Ali_MousaviNejad
سید علی موسوی نژاد
آیا موضع الهادی الی الحق و مکتب و سنت هادویه از زیدیه در برابر مخالفان تشیع و اهل بیت نرم و منعطف بوده است؟ (3) بخشهایی از کتاب التنبیه و الدلائل امام زیدیه یمن المنصوربالله قاسم بن علی العیانیی (متوفای 393 قمری) که از برجسته ترین امامان زیدیه یمن در قرن…
موضع زیدیه هادویه در یمن...
(4)
امام برجسته زیدیه یمن المتوکل علی الله احمد بن سلیمان (متوفای 566 قمری) که یکی از شاخص ترین شخصیت ها و امامان زیدیه هادویه در قرن ششم و خود از نوادگان الهادی الی الحق است در کتاب حقائق المعرفة چنین آورده است:
و عندنا انّ من تقدّم على أمير المؤمنين عليه السَّلام، أو قدّم عليه غيره بعد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فقد ظلمه، وجحد حقه، وفسق، وهو كافر نعمةٍ، فاسقٌ ظالمٌ، وقد تهدَّد الله الظالمين بالنار والخزي والبوار، وقد صحّ أنهم ظلموه حقّه، وأنكروه سبقه، غير جاهلين ولا شاكِّين.
و در جایی دیگر از این کتاب:
و من ظلم ابی بکر الظاهر انه منع فاطمة حقّها من میراث ابیها فی فدک و العوالی و غیر ذلک و لم یرض بظلمه لها حتی زاد فنسب ذلک الی رسوال الله... .
اذا منعوا آل رسول الله المیراث و قد ایضا منعوهم الاخماس، فهل هذا الا اکبر الظلم؟
👇
(4)
امام برجسته زیدیه یمن المتوکل علی الله احمد بن سلیمان (متوفای 566 قمری) که یکی از شاخص ترین شخصیت ها و امامان زیدیه هادویه در قرن ششم و خود از نوادگان الهادی الی الحق است در کتاب حقائق المعرفة چنین آورده است:
و عندنا انّ من تقدّم على أمير المؤمنين عليه السَّلام، أو قدّم عليه غيره بعد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فقد ظلمه، وجحد حقه، وفسق، وهو كافر نعمةٍ، فاسقٌ ظالمٌ، وقد تهدَّد الله الظالمين بالنار والخزي والبوار، وقد صحّ أنهم ظلموه حقّه، وأنكروه سبقه، غير جاهلين ولا شاكِّين.
و در جایی دیگر از این کتاب:
و من ظلم ابی بکر الظاهر انه منع فاطمة حقّها من میراث ابیها فی فدک و العوالی و غیر ذلک و لم یرض بظلمه لها حتی زاد فنسب ذلک الی رسوال الله... .
اذا منعوا آل رسول الله المیراث و قد ایضا منعوهم الاخماس، فهل هذا الا اکبر الظلم؟
👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹در حمله هوائی وحشیانه نیروهای متجاوز به یمن در منطقه سعوان در شمال صنعا مردم بیگناه از جمله ۱۴ دانش آموز دختر یمنی در یک مدرسه به خاک و خون کشیده شدند ..😢😢😢
کمترین بازتاب و واکنش را در جهان شاهد هستیم!
مدافعان حقوق بشر و مدعیان انسانیت مرده اند؟!
🆔 @Ali_MousaviNejad
کمترین بازتاب و واکنش را در جهان شاهد هستیم!
مدافعان حقوق بشر و مدعیان انسانیت مرده اند؟!
🆔 @Ali_MousaviNejad
Audio
این خانم سودانی می گوید برادرش یکی از افسرانی است که عمر البشیر را تا فرودگاه همراهی کرده و او شبانه قبل از اعلام سقوط دولتش سودان را به مقصد عربستان ترک کرده...
اعلام حبس خانگی وی در سودان دروغ است!
🆔 @Ali_MousaviNejad
اعلام حبس خانگی وی در سودان دروغ است!
🆔 @Ali_MousaviNejad
سید علی موسوی نژاد
Photo
عمر البشیر دیکتاتور مخلوع سودان شریک جنایات آل سعود در جنگ چهار ساله بر علیه یمن
نام سودان به عنوان یکی از اولین و مهمترین کشورهایی که با اعزام نیرو از تجاوز سعودی ها به یمن حمایت کرد در تاریخ ثبت شده است.
عمر البشیر حاکم مستبد و جنایتکار سودان در مقابل وعده های اقتصادی آل سعود هزاران سرباز و افسر سودانی را به جبهه های نبرد و خطوط تماس نیروهای سعودی با مبارزان یمنی گسیل کرد.
این نیروها در استانهای جنوبی عربستان عملا بار اصلی درگیری های زمینی را در خطوط مقدم نبرد بر عهده داشتند و در طول چهار سالی که از آغاز جنگ یمن می گذرد متحمل تلفات سنگینی شده اند.
هر چند آمار دقیق این تلفات مخفی نگاه داشته شده و می شود ولی طبق برخی آمار و گزارشها تلفات آنها تاکنون به بیش از هزار نفر بالغ می شود.
یکی از مطالبات قیام مردمی سودان که سالهاست به دنبال رهایی از سیطره حکومت البشیر و ژنرالهای ارتش بوده اند بازگشت نیروهای سودانی از باتلاق یمن و عدم همکاری ارتش کشورشان با سعودی ها در کشتار مردم یمن بوده است.
و اکنون نیز با اعلام پایان دوره سی سال حکومت البشیر بر سودان یکی از انتظارات و مطالبات انقلابیون سودان بیرون آمدن سودان از ائتلاف ظالمانه بر علیه یمن است.
این روزها مردم مظلوم یمن در کنار همه آلام و مصائب و دشواری ها، ازبه ذلت افتادن عمر البشیر در سودان شادمان هستند و این اتفاق را مصداق وعده الهی در یاری مظلومان و نتیجه مقاومت و ثبات قدم خود در برابر تجاوز و ائتلاف شرورانه آل سعود تفسیر می کنند...
به امید دیدن هر چه زودتر ذلت همه حاکمان جنایتکار و مستبد و وابسته در منطقه..
🆔 @Ali_MousaviNejad
نام سودان به عنوان یکی از اولین و مهمترین کشورهایی که با اعزام نیرو از تجاوز سعودی ها به یمن حمایت کرد در تاریخ ثبت شده است.
عمر البشیر حاکم مستبد و جنایتکار سودان در مقابل وعده های اقتصادی آل سعود هزاران سرباز و افسر سودانی را به جبهه های نبرد و خطوط تماس نیروهای سعودی با مبارزان یمنی گسیل کرد.
این نیروها در استانهای جنوبی عربستان عملا بار اصلی درگیری های زمینی را در خطوط مقدم نبرد بر عهده داشتند و در طول چهار سالی که از آغاز جنگ یمن می گذرد متحمل تلفات سنگینی شده اند.
هر چند آمار دقیق این تلفات مخفی نگاه داشته شده و می شود ولی طبق برخی آمار و گزارشها تلفات آنها تاکنون به بیش از هزار نفر بالغ می شود.
یکی از مطالبات قیام مردمی سودان که سالهاست به دنبال رهایی از سیطره حکومت البشیر و ژنرالهای ارتش بوده اند بازگشت نیروهای سودانی از باتلاق یمن و عدم همکاری ارتش کشورشان با سعودی ها در کشتار مردم یمن بوده است.
و اکنون نیز با اعلام پایان دوره سی سال حکومت البشیر بر سودان یکی از انتظارات و مطالبات انقلابیون سودان بیرون آمدن سودان از ائتلاف ظالمانه بر علیه یمن است.
این روزها مردم مظلوم یمن در کنار همه آلام و مصائب و دشواری ها، ازبه ذلت افتادن عمر البشیر در سودان شادمان هستند و این اتفاق را مصداق وعده الهی در یاری مظلومان و نتیجه مقاومت و ثبات قدم خود در برابر تجاوز و ائتلاف شرورانه آل سعود تفسیر می کنند...
به امید دیدن هر چه زودتر ذلت همه حاکمان جنایتکار و مستبد و وابسته در منطقه..
🆔 @Ali_MousaviNejad
🔹اعدام ۳۷ نفر از اتباع عربستان که اغلب آنان از شیعیان منطقه شرقیه بودند به اتهام جاسوسی و مشارکت در عملیات تروریستی.
🆔 @Ali_MousaviNejad
🆔 @Ali_MousaviNejad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹تشکر سید عبدالملک الحوثی از مردم و دولت ایران برای حمایت از مردم یمن در جنگ تحمیلی چهار ساله بر این کشور.
🆔 @Ali_MousaviNejad
🆔 @Ali_MousaviNejad