Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
حربهی مسخرهی «اخباری مسلک» و «نواخباری» خواندن منتقدین، دیگر کهنه و خندهدار شده
شیعهی نواصولی! بسم الله بیا وسط میدان ببینم دلیل از کتاب و سنت هم داری؟
شیعهی نواصولی! بسم الله بیا وسط میدان ببینم دلیل از کتاب و سنت هم داری؟
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
به کوری چشم شیطان و به یاری صاحب قرآن و به مدد یزدان و بغضاً لفلان و فلان، مبحث جدید فقهی را با موضوع «اوقات نماز» و «سن تکلیف پسران» ارائه خواهیم داد تا ببینید که مدعیان دین، حتی معنای شب روز را هم به شما درست نگفتند!
برخی از احکامی که با فتوای بغیر علم، ناصحیح به شیعیان گفته شده:
نجاست خون
نجاست آب قلیل به محض ملاقات با نجاست.
فتوا به وجوب مسح پا از نوک انگشت تا کعب.
فتوا به دو حیض بودن عدهی متعه.
فتوا به وجوب و شرطیت صحت متعه باکرهی غیر رشیده به اذن پدر.
فتوا به سن تکلیف ۱۵ سال برای پسران.
فتوا به وجوب نیت و شرطیت ترتیب چپ و راست در صحت غسل.
فتوا به عدم وجوب ترتیب بین نمازهای قضا.
فتوا به وسعت وقت نماز مغرب تا ۴ رکعت مانده به نیمه شب.
فتوا به وجوب تقلید از مجتهد اعلم جامع الشرایط برای غیر مجتهد و غیر محتاط.
فتوا به وجوب پرداخت خمس به دفاتر.
فتوا به عدم وجوب روزهی ماه رمضان تا قبل از رؤیت هلال ماه رمضان یا شهادت عدول به رؤیت.
فتوا به وجوب روزهی ماه رمضان تا قبل از رؤیت هلال ماه شوال یا شهادت عدول به رؤیت آن.
و ...
برخی از احکامی که با فتوای بغیر علم، ناصحیح به شیعیان گفته شده:
نجاست خون
نجاست آب قلیل به محض ملاقات با نجاست.
فتوا به وجوب مسح پا از نوک انگشت تا کعب.
فتوا به دو حیض بودن عدهی متعه.
فتوا به وجوب و شرطیت صحت متعه باکرهی غیر رشیده به اذن پدر.
فتوا به سن تکلیف ۱۵ سال برای پسران.
فتوا به وجوب نیت و شرطیت ترتیب چپ و راست در صحت غسل.
فتوا به عدم وجوب ترتیب بین نمازهای قضا.
فتوا به وسعت وقت نماز مغرب تا ۴ رکعت مانده به نیمه شب.
فتوا به وجوب تقلید از مجتهد اعلم جامع الشرایط برای غیر مجتهد و غیر محتاط.
فتوا به وجوب پرداخت خمس به دفاتر.
فتوا به عدم وجوب روزهی ماه رمضان تا قبل از رؤیت هلال ماه رمضان یا شهادت عدول به رؤیت.
فتوا به وجوب روزهی ماه رمضان تا قبل از رؤیت هلال ماه شوال یا شهادت عدول به رؤیت آن.
و ...
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
🌌علائم شب قدر
🔶🔹روایت اول
📜متن روایت:
وَ مِنْ ذَلِكَ مِنَ اَلْجُزْءِ اَلْخَامِسِ مِنْ كِتَابِ أَسْمَاءِ رِجَالِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ لَيْلَةٌ بُلْجَةٌ لاَ حَارَّةٌ وَ لاَ بَارِدَةٌ نُجُومُهَا كَالشَّمْسِ اَلضَّاحِيَةِ.
📝ترجمهی روایت:
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «شب قدر شبی صاف (یا روشن) است. نه گرم است و نه سرد. ستارگانش مانند خورشید روشن هستند.»
منبع:
📒إقبال الأعمال ج ۱، ص ۶۵
🔶🔹روایت دوم
📜متن روایت:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ عَلاَمَةِ لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ فَقَالَ عَلاَمَتُهَا أَنْ تَطِيبَ رِيحُهَا وَ إِنْ كَانَتْ فِي بَرْدٍ دَفِئَتْ وَ إِنْ كَانَتْ فِي حَرٍّ بَرَدَتْ فَطَابَتْ قَالَ...
📝ترجمه روایت:
محمّد بن مسلم گويد: از يكى از دو امام (باقر و امام صادق عليهما السّلام) از علامت شب قدر سؤال كردم.
حضرت فرمود: «علامتش این است كه بویش (یا بادش) خوش است و اگر در فصل سرما باشد، گرم مىشود و اگر در فصل گرما باشد، سرد مىشود و خوش مىگردد...»
منابع:
📕کافی، ج ۴، ص ۱۵۷
📘من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص ۱۵۹
🔶🔹روایت سوم
📜متن روایت:
وَ مِنْ ذَلِكَ مَا رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ فِي كِتَابِ اَلصِّيَامِ فَقَالَ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ اَلْأَعْلَى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّهَا لاَ يَنْبَحُ فِيهَا كَلْبٌ فَبِأَيِّ شَيْءٍ تُعْرَفُ قَالَ إِنْ كَانَتْ فِي حَرٍّ كَانَتْ بَارِدَةً طَيِّبَةً وَ إِنْ كَانَتْ فِي شِتَاءٍ كَانَتْ دَفِيَّةً لَيِّنَةً.
📝ترجمهی روایت:
عبدالاعلی گفت: به امام صادق علیه السلام گفتم همانا آنها (مردم) میگویند که در شب قدر، سگ زوزه نمیکشد. پس با چه چیزی شناخته میشود؟ حضرت فرمود: «اگر در فصل گرما باشد سرد و خوش میشود و اگر در سرما باشد گرم و نرم میگردد.»
منبع:
📒إقبال الأعمال ج ۱، ص ۶۵
🔶🔹روایت چهارم
📜متن روایت:
وَ مِنْ ذَلِكَ أَيْضاً مَا رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ فِي كِتَابِهِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ذَكَرَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ قَالَ فِي اَلشِّتَاءِ تَكُونُ دَفِيئَةً وَ فِي اَلصَّيْفِ تَكُونُ رِيحُهُ طَيِّبَةً.
📝ترجمهی روایت:
حماد بن عثمان گفت: نزد امام صادق علیه السلام ذکر شب قدر شد. حضرت فرمود: «در فصل سرما گرم است و در فصل گرما بویش (یا بادش) خوش است.»
منبع:
📒إقبال الأعمال ج ۱، ص ۶۵
✍🏻بنده که در مشهد شاهد این علائم بودم. دیشب باد خنک و سردی میوزید که نرم و لطیف بود. البته باید تا اذان صبح را در نظر گرفت. شاید وسط شب و شاید آخر شب، چنین شده است.
در صورت اختلاف، مکانی ملاک است که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن مکان حضور دارد؛ زیرا در شب قدر، ملائکه و روح بر امام نازل میشوند.
شما هم آنچه شاهد بودید را در کامنتها بازگو کنید.
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
🌌علائم شب قدر
🔶🔹روایت اول
📜متن روایت:
وَ مِنْ ذَلِكَ مِنَ اَلْجُزْءِ اَلْخَامِسِ مِنْ كِتَابِ أَسْمَاءِ رِجَالِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ لَيْلَةٌ بُلْجَةٌ لاَ حَارَّةٌ وَ لاَ بَارِدَةٌ نُجُومُهَا كَالشَّمْسِ اَلضَّاحِيَةِ.
📝ترجمهی روایت:
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «شب قدر شبی صاف (یا روشن) است. نه گرم است و نه سرد. ستارگانش مانند خورشید روشن هستند.»
منبع:
📒إقبال الأعمال ج ۱، ص ۶۵
🔶🔹روایت دوم
📜متن روایت:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ عَلاَمَةِ لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ فَقَالَ عَلاَمَتُهَا أَنْ تَطِيبَ رِيحُهَا وَ إِنْ كَانَتْ فِي بَرْدٍ دَفِئَتْ وَ إِنْ كَانَتْ فِي حَرٍّ بَرَدَتْ فَطَابَتْ قَالَ...
📝ترجمه روایت:
محمّد بن مسلم گويد: از يكى از دو امام (باقر و امام صادق عليهما السّلام) از علامت شب قدر سؤال كردم.
حضرت فرمود: «علامتش این است كه بویش (یا بادش) خوش است و اگر در فصل سرما باشد، گرم مىشود و اگر در فصل گرما باشد، سرد مىشود و خوش مىگردد...»
منابع:
📕کافی، ج ۴، ص ۱۵۷
📘من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص ۱۵۹
🔶🔹روایت سوم
📜متن روایت:
وَ مِنْ ذَلِكَ مَا رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ فِي كِتَابِ اَلصِّيَامِ فَقَالَ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ اَلْأَعْلَى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّهَا لاَ يَنْبَحُ فِيهَا كَلْبٌ فَبِأَيِّ شَيْءٍ تُعْرَفُ قَالَ إِنْ كَانَتْ فِي حَرٍّ كَانَتْ بَارِدَةً طَيِّبَةً وَ إِنْ كَانَتْ فِي شِتَاءٍ كَانَتْ دَفِيَّةً لَيِّنَةً.
📝ترجمهی روایت:
عبدالاعلی گفت: به امام صادق علیه السلام گفتم همانا آنها (مردم) میگویند که در شب قدر، سگ زوزه نمیکشد. پس با چه چیزی شناخته میشود؟ حضرت فرمود: «اگر در فصل گرما باشد سرد و خوش میشود و اگر در سرما باشد گرم و نرم میگردد.»
منبع:
📒إقبال الأعمال ج ۱، ص ۶۵
🔶🔹روایت چهارم
📜متن روایت:
وَ مِنْ ذَلِكَ أَيْضاً مَا رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ فِي كِتَابِهِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ذَكَرَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ قَالَ فِي اَلشِّتَاءِ تَكُونُ دَفِيئَةً وَ فِي اَلصَّيْفِ تَكُونُ رِيحُهُ طَيِّبَةً.
📝ترجمهی روایت:
حماد بن عثمان گفت: نزد امام صادق علیه السلام ذکر شب قدر شد. حضرت فرمود: «در فصل سرما گرم است و در فصل گرما بویش (یا بادش) خوش است.»
منبع:
📒إقبال الأعمال ج ۱، ص ۶۵
✍🏻بنده که در مشهد شاهد این علائم بودم. دیشب باد خنک و سردی میوزید که نرم و لطیف بود. البته باید تا اذان صبح را در نظر گرفت. شاید وسط شب و شاید آخر شب، چنین شده است.
در صورت اختلاف، مکانی ملاک است که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن مکان حضور دارد؛ زیرا در شب قدر، ملائکه و روح بر امام نازل میشوند.
شما هم آنچه شاهد بودید را در کامنتها بازگو کنید.
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
🤦♂کور کردن چشم به قصد اصلاح ابرو
اولاً ابری و طوفانی بودن که به طریق اولی هیچ منافاتی با اعتدال و لطافت هوا ندارد. ولی چون شما عقل ستیز هستید نمیفهمید.
ثانیاً این شاخصه، از طرف معصوم برای شناخت شب قدر داده شده. (روایت سوم) ولی چون شما عقل ستیز هستید شاخصهی معصوم را جاهلانه میدانید.
ثالثاً چه ربطی به خمس داشت؟ منظور بنده ادعای باطل شما بود که حضرت استاد را شخصی جاهل و نادان در عقاید معرفی کرده بودید که تصوف زده است. ولی چون عقل ستیز هستید نمیفهمید.
رابعاً همین الان هم به ایشان دروغ میبندید ولی چون عقل ستیز هستید از جهالت و دروغ خود دست بر نمیدارید.
خامساً در کل کانال بنده بگردید هیچ جا از تخت بودن زمین دفاع نکردم و فقط چند مدل فرضی ارائه دادم اما چون عقل ستیز هستید نمیفهمید.
سادساً یکجا نظر ما را دربارهی اجتهاد مراجع نشان دهید. وگرنه تهمت بستید. ضمن اینکه شما حتی معنای «اجتهاد» و «تفقه» و فرق «تقلید» و «تعلم» را نه از منظر ما و نه از منظر اصولیون نمیدانید. چون عقل ستیز هستید و نمیفهمید.
سابعاً مرد باشید و دربارهی این فتاوا مناظره کنید. ولی چون عقل ستیز هستید فقط از دور سنگ میاندازید.
اولاً ابری و طوفانی بودن که به طریق اولی هیچ منافاتی با اعتدال و لطافت هوا ندارد. ولی چون شما عقل ستیز هستید نمیفهمید.
ثانیاً این شاخصه، از طرف معصوم برای شناخت شب قدر داده شده. (روایت سوم) ولی چون شما عقل ستیز هستید شاخصهی معصوم را جاهلانه میدانید.
ثالثاً چه ربطی به خمس داشت؟ منظور بنده ادعای باطل شما بود که حضرت استاد را شخصی جاهل و نادان در عقاید معرفی کرده بودید که تصوف زده است. ولی چون عقل ستیز هستید نمیفهمید.
رابعاً همین الان هم به ایشان دروغ میبندید ولی چون عقل ستیز هستید از جهالت و دروغ خود دست بر نمیدارید.
خامساً در کل کانال بنده بگردید هیچ جا از تخت بودن زمین دفاع نکردم و فقط چند مدل فرضی ارائه دادم اما چون عقل ستیز هستید نمیفهمید.
سادساً یکجا نظر ما را دربارهی اجتهاد مراجع نشان دهید. وگرنه تهمت بستید. ضمن اینکه شما حتی معنای «اجتهاد» و «تفقه» و فرق «تقلید» و «تعلم» را نه از منظر ما و نه از منظر اصولیون نمیدانید. چون عقل ستیز هستید و نمیفهمید.
سابعاً مرد باشید و دربارهی این فتاوا مناظره کنید. ولی چون عقل ستیز هستید فقط از دور سنگ میاندازید.
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
🌙بعضیها هنوز معنای شفق را نمیدانند!
خیال میکنند اگر هلال بعد از اذان مغرب، همچنان در آسمان باشد، دو شبه است!
و خیال میکنند هر هلال مطوقی دو شبه است!
و نمیدانند که معصوم فرمود اگر هلال، سایهانداز باشد سه شبه است!
و باز نمیدانند که گاهی هلال، علامت یک شب و یک سوم و گاهی علامت یک شب و نصف و گاهی علامت یک شب و دو سوم و گاهی علامت دو شب و گاهی علامت دو شب و یک سوم و گاهی علامت دو شب و نصف و گاهی علامت دو شب و دو سوم است!
و باز نمیدانند که گاهی هلال در هنگام غروب، هیچ علامتی از شب سوم ندارد اما تا فردا ظهر، رشد کرده و سایه انداز میشود!
🌒همین جاهلان بیسواد عوام هستند که موجب میشوند تا نواصولیون به ما برچسب «نواخباری» و «اخباری مسلک» بزنند؛ چون خیال میکنند ما هم یکی از همان افراد هستیم.
این جماعت، سالیان گذشته به بنده میگفتند که تو مطلبت درست است اما داری اسرار اهل بیت علیهم السلام را فاش میکنی!
افرادی که فقط یک حدیث دیدند و نفهمیدند و معنای «اسرار» را نمیدانند و صرفاً به دنبال ارضای احساسات و هیجانات خود با احادیث هستند!
نسبت ما با این افراد مثل نسبت ما با تفکیکیهاست. وقتی فلسفه را نقد میکنیم، فلسفی مزاجان خیال میکنند تفکیکی هستیم! وقتی هم که اجتهاد را نقد میکنیم، نواصولیون خیال میکنند اخباری هستیم!
امان از ظن و جهل
خیال میکنند اگر هلال بعد از اذان مغرب، همچنان در آسمان باشد، دو شبه است!
و خیال میکنند هر هلال مطوقی دو شبه است!
و نمیدانند که معصوم فرمود اگر هلال، سایهانداز باشد سه شبه است!
و باز نمیدانند که گاهی هلال، علامت یک شب و یک سوم و گاهی علامت یک شب و نصف و گاهی علامت یک شب و دو سوم و گاهی علامت دو شب و گاهی علامت دو شب و یک سوم و گاهی علامت دو شب و نصف و گاهی علامت دو شب و دو سوم است!
و باز نمیدانند که گاهی هلال در هنگام غروب، هیچ علامتی از شب سوم ندارد اما تا فردا ظهر، رشد کرده و سایه انداز میشود!
🌒همین جاهلان بیسواد عوام هستند که موجب میشوند تا نواصولیون به ما برچسب «نواخباری» و «اخباری مسلک» بزنند؛ چون خیال میکنند ما هم یکی از همان افراد هستیم.
این جماعت، سالیان گذشته به بنده میگفتند که تو مطلبت درست است اما داری اسرار اهل بیت علیهم السلام را فاش میکنی!
افرادی که فقط یک حدیث دیدند و نفهمیدند و معنای «اسرار» را نمیدانند و صرفاً به دنبال ارضای احساسات و هیجانات خود با احادیث هستند!
نسبت ما با این افراد مثل نسبت ما با تفکیکیهاست. وقتی فلسفه را نقد میکنیم، فلسفی مزاجان خیال میکنند تفکیکی هستیم! وقتی هم که اجتهاد را نقد میکنیم، نواصولیون خیال میکنند اخباری هستیم!
امان از ظن و جهل
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
🔍بررسی روایات دستهی اول
به علت فراوانی روایات، آنها را به دو بخش تقسیم کرده و سپس پاسخ میدهیم.
۱-بخش یکمِ «روایات اصحاب الرؤیه»:
روایاتی که با عنوان «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» یعنی «با رؤیت روزه بگیر و با رؤیت افطار کن.» آمده است. در این قسمت، تنها خود این جمله را با صرف نظر از قیودات و اضافاتی که در بعضی روایات آمده بررسی میکنیم:
✍🏻همانطور که عرض شد به عقیدهی ما این روایات جزو متشابهات اخبار ائمه علیهم السلام است و از روی تقیه صادر شده و بخشی از دلیلمان بر تقیه را گفتیم.
حال میخواهیم نشان دهیم که اهل بیت علیهم السلام در بیان این روایات، چند وجهی سخن گفته و در بسیاری از موارد «توریه» کردهاند که از اقتضائات تقیه است.
پس وقتی این عبارت «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» چندین وجه معنایی دارد، طبیعی است که معصوم برای توریه از آن استفاده کند تا بتواند تقیه کرده و سخن را طوری بیان کند که آنچه باب میل مخاطب است از آن برداشت شود و در عین حال آن کسی از اصحاب که فقیه بوده و در همان جلسه است یا بعدها این حدیث به او میرسد بتواند وجه اصلی مراد امام را تشخیص دهد. توضیحات بیشتر در این باره در ابتدای مطالب گذشت. (اینجا)
➰وجوه مختلف معناییِ عبارت «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» (با رؤیت روزه بگیر و با رؤیت افطار کن):
پیش از ذکر این وجوه، نکتهی بسیار مهم آن است که در این روایات نفرمودند «یکم ماه رمضان یا یکم شوال و یا یکم باقی ماهها را با رؤیت تشخیص بده»، بلکه فقط صحبت دربارهی روزه و فطر است. یعنی متعلق امر تنها روزه و فطر است نه تشخیص دخول شهور قمری.
پس این دسته از روایات، حتی تعارض ظاهری هم با روایات مورد استناد عدد محوران ندارد؛ زیرا موضوع این روایات، «روزه» و «افطار» است نه «دخول شهر». پس شرط تعارض که «وحدت موضوع» است محقق نبوده و اصلاً این روایات با روایات عدد محوران تعارضی ندارد.
🔍وجه اول:
اینکه مراد حضرت چنین باشد: «با رؤیت هلالی که حقیقتاً هلال شب اول است روزه بگیر و بر اساس همان هلال شب اول افطار کن» یعنی اگر هلال شب اول را واقعاً دیدی و یقین کردی هلال شب اول است نه شب دوم و سوم، آنگاه همان روز را روزه بگیر و سپس ۳۰ روز از آن بشمار و روز سی و یکم را افطار کن.
🔍وجه دوم:
«با رؤیت هلال در هر زمان که بود واجب است روزه بگیری» یعنی دیگر نمیتوانی پس از رؤیت شدن هلال بگویی روزه نمیگیرم. چرا که دیگر هیچ بهانهای برای روزه نگرفتن وجود ندارد. نه اینکه این هلالی که تو دیدی حتماً هلال شب اول است. بلکه چه هلال شب اول باشد یا دوم یا سوم بالاخره در هر حالت، روزه واجب است.
🔍وجه سوم:
«با رؤیت افطار کن» این عبارت را میتوان چنین معنا کرد: «با رؤیت عید فطر بگیر». هر دو معنا از لفظ «اِفطر» فهمیده میشود لکن ادعای ما این است که معنای اول مراد حضرت بوده و اگر چنین باشد آنگاه منظور حضرت این بوده: «هر وقت هلال ماه شوال را دیدی، اگر روزه داری همان لحظه افطار کن» زیرا یا این هلالی که دیدی هلال شب اول است یا هلال شب دوم یا سوم. و هلال هرکدام که باشد، نمیتوانی روزهای که با «نیت واجب» گرفتی را ادامه دهی و باید افطارش کنی. نه اینکه آن روز حتماً عید فطر و یکم ماه شوال است.
🔍وجه چهارم:
«با رؤیت عید فطر بگیر» یعنی «با رؤیتِ هلالِ صحیح عید فطر بگیر نه هر رؤیتی و نه هر هلالی» یعنی اگر رؤیت صحیح بوده و یقین داری هلالی که دیدی هلال شب اول است روزه بگیر. چرا که در روایتی که بعداً خواهیم گفت امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه هلال ماه رجب «صحیح» بود، از آن ۵۹ روز بشمار و روز شصتم روزه بگیر. پس یعنی هلال باید صحیح باشد. و ما میتوانیم این حرف را برای اینجا هم بگوییم. یعنی «صم للرؤیة و افطر للرؤیة اذا صحَّ الهلال».
🔍وجه پنجم:
اثبات شیئ نفی ما عدا نمیکند. اینکه فرمودند «با رؤیت روزه بگیر و با رؤیت افطار کن» نفی نمیکند که بدون رؤیت هم اگر یقین به شب اول کردی روزه بگیر و افطار کن؛ چرا که ملاک، یقین است و اگر کسی از راههای دیگری که ائمه علیهم السلام فرمودند، یقین به شب اول کند باید روزه بگیرد و چنانچه هلال، یکی دو شب بعد از آن رؤیت شد دیگر دلیلی بر روزه نگرفتن نیست.
ادامه دارد...
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
به علت فراوانی روایات، آنها را به دو بخش تقسیم کرده و سپس پاسخ میدهیم.
۱-بخش یکمِ «روایات اصحاب الرؤیه»:
روایاتی که با عنوان «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» یعنی «با رؤیت روزه بگیر و با رؤیت افطار کن.» آمده است. در این قسمت، تنها خود این جمله را با صرف نظر از قیودات و اضافاتی که در بعضی روایات آمده بررسی میکنیم:
✍🏻همانطور که عرض شد به عقیدهی ما این روایات جزو متشابهات اخبار ائمه علیهم السلام است و از روی تقیه صادر شده و بخشی از دلیلمان بر تقیه را گفتیم.
حال میخواهیم نشان دهیم که اهل بیت علیهم السلام در بیان این روایات، چند وجهی سخن گفته و در بسیاری از موارد «توریه» کردهاند که از اقتضائات تقیه است.
پس وقتی این عبارت «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» چندین وجه معنایی دارد، طبیعی است که معصوم برای توریه از آن استفاده کند تا بتواند تقیه کرده و سخن را طوری بیان کند که آنچه باب میل مخاطب است از آن برداشت شود و در عین حال آن کسی از اصحاب که فقیه بوده و در همان جلسه است یا بعدها این حدیث به او میرسد بتواند وجه اصلی مراد امام را تشخیص دهد. توضیحات بیشتر در این باره در ابتدای مطالب گذشت. (اینجا)
➰وجوه مختلف معناییِ عبارت «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» (با رؤیت روزه بگیر و با رؤیت افطار کن):
پیش از ذکر این وجوه، نکتهی بسیار مهم آن است که در این روایات نفرمودند «یکم ماه رمضان یا یکم شوال و یا یکم باقی ماهها را با رؤیت تشخیص بده»، بلکه فقط صحبت دربارهی روزه و فطر است. یعنی متعلق امر تنها روزه و فطر است نه تشخیص دخول شهور قمری.
پس این دسته از روایات، حتی تعارض ظاهری هم با روایات مورد استناد عدد محوران ندارد؛ زیرا موضوع این روایات، «روزه» و «افطار» است نه «دخول شهر». پس شرط تعارض که «وحدت موضوع» است محقق نبوده و اصلاً این روایات با روایات عدد محوران تعارضی ندارد.
🔍وجه اول:
اینکه مراد حضرت چنین باشد: «با رؤیت هلالی که حقیقتاً هلال شب اول است روزه بگیر و بر اساس همان هلال شب اول افطار کن» یعنی اگر هلال شب اول را واقعاً دیدی و یقین کردی هلال شب اول است نه شب دوم و سوم، آنگاه همان روز را روزه بگیر و سپس ۳۰ روز از آن بشمار و روز سی و یکم را افطار کن.
🔍وجه دوم:
«با رؤیت هلال در هر زمان که بود واجب است روزه بگیری» یعنی دیگر نمیتوانی پس از رؤیت شدن هلال بگویی روزه نمیگیرم. چرا که دیگر هیچ بهانهای برای روزه نگرفتن وجود ندارد. نه اینکه این هلالی که تو دیدی حتماً هلال شب اول است. بلکه چه هلال شب اول باشد یا دوم یا سوم بالاخره در هر حالت، روزه واجب است.
🔍وجه سوم:
«با رؤیت افطار کن» این عبارت را میتوان چنین معنا کرد: «با رؤیت عید فطر بگیر». هر دو معنا از لفظ «اِفطر» فهمیده میشود لکن ادعای ما این است که معنای اول مراد حضرت بوده و اگر چنین باشد آنگاه منظور حضرت این بوده: «هر وقت هلال ماه شوال را دیدی، اگر روزه داری همان لحظه افطار کن» زیرا یا این هلالی که دیدی هلال شب اول است یا هلال شب دوم یا سوم. و هلال هرکدام که باشد، نمیتوانی روزهای که با «نیت واجب» گرفتی را ادامه دهی و باید افطارش کنی. نه اینکه آن روز حتماً عید فطر و یکم ماه شوال است.
🔍وجه چهارم:
«با رؤیت عید فطر بگیر» یعنی «با رؤیتِ هلالِ صحیح عید فطر بگیر نه هر رؤیتی و نه هر هلالی» یعنی اگر رؤیت صحیح بوده و یقین داری هلالی که دیدی هلال شب اول است روزه بگیر. چرا که در روایتی که بعداً خواهیم گفت امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه هلال ماه رجب «صحیح» بود، از آن ۵۹ روز بشمار و روز شصتم روزه بگیر. پس یعنی هلال باید صحیح باشد. و ما میتوانیم این حرف را برای اینجا هم بگوییم. یعنی «صم للرؤیة و افطر للرؤیة اذا صحَّ الهلال».
🔍وجه پنجم:
اثبات شیئ نفی ما عدا نمیکند. اینکه فرمودند «با رؤیت روزه بگیر و با رؤیت افطار کن» نفی نمیکند که بدون رؤیت هم اگر یقین به شب اول کردی روزه بگیر و افطار کن؛ چرا که ملاک، یقین است و اگر کسی از راههای دیگری که ائمه علیهم السلام فرمودند، یقین به شب اول کند باید روزه بگیرد و چنانچه هلال، یکی دو شب بعد از آن رؤیت شد دیگر دلیلی بر روزه نگرفتن نیست.
ادامه دارد...
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
🔍وجه ششم:
اینکه حضرات معصومین علیهم السلام، در مقایسه با محاسبات ظنیِ منجمین یهود، فقط رؤیت را معتبر میدانند. چه اینکه روایاتی در نهی از محاسبات منجمین نیز وارد شده است و آن را ظنی دانسته اند. یعنی اگر امر دایر شود بین «محاسبات منجمین» و «رؤیت»، آنوقت شما مکلف به رؤیت هستید نه به محاسباتی که احتمال خطا دارد و ظنی است. اما محاسبات خود حضرات معصومین چطور؟ از رؤیت ما بالاتر نیست؟
🔍وجه هفتم:
اینکه هر محاسبهای هم که باشد باید بر اساس رؤیت «هلال صحیح» باشد. یعنی «روزه بگیر با محاسبه ای که بر اساس رؤیت هلال صحیح انجام میشود» چون حضرت نفرمود با رؤیت هلال همان ماه روزه بگیر و ممکن است مرادش هلال ماه های قبلی باشد. چه اینکه در روایات دستهی دوم نشان میدهیم که خودشان چندین روش فرمودند که بر اساس رؤیت هلال صحیح محرم یا رجب یا ذی الحجه میتوان اول ماه رمضان و اول شوال را تشخیص داد. پس جملهی «با رؤیت روزه بگیر» میتواند چنین باشد: «بر اساس رؤیت هلالِ صحیحِ یکی از ماه های گذشته، روزه بگیر» خصوصاً که هلال ماه رمضان و ماه شوال به طور خاص نفرین شدهاند.
🔍وجه هشتم:
اینکه واقعاً مراد ایشان، نفی راههای غیر از رؤیت باشد یعنی مرادشان این باشد: «فقط و فقط با رؤیت روزه بگیر و اگر رؤیت نشد روزه نگیر. و فقط و فقط با رؤیت افطار کن و اگر رؤیت نشد افطار نکن» که حتی اگر مرادشان چنین هم باشد با وجوه دوم و سوم و ششم قابل جمع بوده و منافاتی ندارد.
🔍وجه نهم:
اینکه مراد ائمه علیهم السلام، همان مدعای اصحاب الرؤیة باشد. یعنی چند شب منتظر هلال ماه رمضان بمان تا ببینی و به هیچ چیزی اعتنا نکن و تا هلال را ندیدی روزه نگیر و هر وقت دیدی روزه بگیر و در آخر ماه رمضان هم همینکار را بکن و هر وقت دیدی عید فطر بگیر «حتی اگر ماهت ۲۸ روزه شد اشکالی ندارد! بعداً یک روز را قضا کن» و منِ امام معصوم هم چنین میکنم و بعداً اگر دیدم اشتباه شد، یک روز را قضا میکنم!
تنها وجهی که میتواند مراد اصحاب الرؤیه باشد همین وجه هشتم و نهم است. وجه هشتم که منافاتی با مدعای ما ندارد و وجه نهم هم که خلاف ضروریات اعتقادی شیعه و قرآن، نسبت به عصمت ائمه علیهم السلام است. چطور ممکن است امام معصوم با اینکه یقین دارد ماه رمضان داخل شده، ولی روزه نگیرد و منتظر رؤیت باشد و ماه رمضانش ۲۸ روزه شود و سپس یک روزش را قضا کند؟! آیا به جز تقیه ممکن است دلیل دیگری داشته باشد؟ در روایات کلیدی بخش سوم نشان دادیم که بارها امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم میدانستم آن روز از ماه رمضان است ولی افطار کردم» و این به خاطر تقیه بود. پس اگر یک زمانی ماه رمضان بر حسب رؤیت هلال، ۲۸ روزه شود و معصوم در آغاز ماه، تا قبل از رؤیت هلال، روزه نگرفته باشد آیا جوابی به جز تقیه دارد؟! مگر اینکه معتقد به امکان خطای معصوم شوید که خلاف ضروریات اعتقادی شیعه و قرآن است.
❗️جالب اینجاست که در یکی از روایات آمده امیرالمؤمنین علیه السلام در یکی از ماههای رمضان فقط ۲۸ روز روزه گرفتند و وقتی هلال ماه شوال را در شب بیست و نهم دیدند و فهمیدند یک روز دیرتر روزه گرفتند بعداً قضای آن یک روز را به جا آوردند! (التهذيب ۴- ۱۵۸- ۴۴۴)
⁉️آیا شما باورتان میشود همان امیرالمؤمنینی که اگر تمام پرده ها کنار برود ذره ای بر علم او اضافه نمیشود، ماه رمضانش (بدون تقیه) ۲۸ روزه باشد؟ آیا امیرالمؤمنین علیه السلام از قبل نمیدانستند که ماه، این بار ۲۸ روزه شده و باید منتظر رؤیت میماندند؟! پس چرا منتظر ماندند تا هلال رؤیت شود و تا قبل از آن، روزه نگرفتند؟ مسلماً به خاطر اینکه مردم فقط رؤیت هلال را ملاک میدانند. حال چرا حضرت که از قبل میدانسته چنین میشود ۲۸ روز روزه گرفتند؟ آیا پاسخی جز این دارد که به خاطر «تقیه» تا قبل از رؤیت هلال، روزهی آن یک روز را فوت شده نمیدانستند؟
✓هیچ راه پاسخی برای آن نیست جز اینکه قائل شویم انحصار روزه و عید فطر در رؤیت هلال از روی تقیه صادر شده است.
البته همانطور که ملاحظه کردید، چندین وجه مختلف از عبارت «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» فهمیده میشود پس قاعدتاً این عبارات متشابه بوده و به توریه و تقیه نزدیکتر است. همانگونه که پیشتر روایت امام صادق علیه السلام را نشان دادیم که فرمودند: «یک کلمه چندین وجه دارد و انسان اگر بخواهد میتواند هر وجهی را که خواسته بگوید و در عین حال دروغ هم نگفته باشد».
حال در ادامه با ذکر عین روایات مجدداً ثابت میکنیم که دستور به رؤیت چندین وجه معنایی دارد و قطعا تقیه بوده است.
ادامه دارد...
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
🔍وجه ششم:
اینکه حضرات معصومین علیهم السلام، در مقایسه با محاسبات ظنیِ منجمین یهود، فقط رؤیت را معتبر میدانند. چه اینکه روایاتی در نهی از محاسبات منجمین نیز وارد شده است و آن را ظنی دانسته اند. یعنی اگر امر دایر شود بین «محاسبات منجمین» و «رؤیت»، آنوقت شما مکلف به رؤیت هستید نه به محاسباتی که احتمال خطا دارد و ظنی است. اما محاسبات خود حضرات معصومین چطور؟ از رؤیت ما بالاتر نیست؟
🔍وجه هفتم:
اینکه هر محاسبهای هم که باشد باید بر اساس رؤیت «هلال صحیح» باشد. یعنی «روزه بگیر با محاسبه ای که بر اساس رؤیت هلال صحیح انجام میشود» چون حضرت نفرمود با رؤیت هلال همان ماه روزه بگیر و ممکن است مرادش هلال ماه های قبلی باشد. چه اینکه در روایات دستهی دوم نشان میدهیم که خودشان چندین روش فرمودند که بر اساس رؤیت هلال صحیح محرم یا رجب یا ذی الحجه میتوان اول ماه رمضان و اول شوال را تشخیص داد. پس جملهی «با رؤیت روزه بگیر» میتواند چنین باشد: «بر اساس رؤیت هلالِ صحیحِ یکی از ماه های گذشته، روزه بگیر» خصوصاً که هلال ماه رمضان و ماه شوال به طور خاص نفرین شدهاند.
🔍وجه هشتم:
اینکه واقعاً مراد ایشان، نفی راههای غیر از رؤیت باشد یعنی مرادشان این باشد: «فقط و فقط با رؤیت روزه بگیر و اگر رؤیت نشد روزه نگیر. و فقط و فقط با رؤیت افطار کن و اگر رؤیت نشد افطار نکن» که حتی اگر مرادشان چنین هم باشد با وجوه دوم و سوم و ششم قابل جمع بوده و منافاتی ندارد.
🔍وجه نهم:
اینکه مراد ائمه علیهم السلام، همان مدعای اصحاب الرؤیة باشد. یعنی چند شب منتظر هلال ماه رمضان بمان تا ببینی و به هیچ چیزی اعتنا نکن و تا هلال را ندیدی روزه نگیر و هر وقت دیدی روزه بگیر و در آخر ماه رمضان هم همینکار را بکن و هر وقت دیدی عید فطر بگیر «حتی اگر ماهت ۲۸ روزه شد اشکالی ندارد! بعداً یک روز را قضا کن» و منِ امام معصوم هم چنین میکنم و بعداً اگر دیدم اشتباه شد، یک روز را قضا میکنم!
تنها وجهی که میتواند مراد اصحاب الرؤیه باشد همین وجه هشتم و نهم است. وجه هشتم که منافاتی با مدعای ما ندارد و وجه نهم هم که خلاف ضروریات اعتقادی شیعه و قرآن، نسبت به عصمت ائمه علیهم السلام است. چطور ممکن است امام معصوم با اینکه یقین دارد ماه رمضان داخل شده، ولی روزه نگیرد و منتظر رؤیت باشد و ماه رمضانش ۲۸ روزه شود و سپس یک روزش را قضا کند؟! آیا به جز تقیه ممکن است دلیل دیگری داشته باشد؟ در روایات کلیدی بخش سوم نشان دادیم که بارها امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم میدانستم آن روز از ماه رمضان است ولی افطار کردم» و این به خاطر تقیه بود. پس اگر یک زمانی ماه رمضان بر حسب رؤیت هلال، ۲۸ روزه شود و معصوم در آغاز ماه، تا قبل از رؤیت هلال، روزه نگرفته باشد آیا جوابی به جز تقیه دارد؟! مگر اینکه معتقد به امکان خطای معصوم شوید که خلاف ضروریات اعتقادی شیعه و قرآن است.
❗️جالب اینجاست که در یکی از روایات آمده امیرالمؤمنین علیه السلام در یکی از ماههای رمضان فقط ۲۸ روز روزه گرفتند و وقتی هلال ماه شوال را در شب بیست و نهم دیدند و فهمیدند یک روز دیرتر روزه گرفتند بعداً قضای آن یک روز را به جا آوردند! (التهذيب ۴- ۱۵۸- ۴۴۴)
⁉️آیا شما باورتان میشود همان امیرالمؤمنینی که اگر تمام پرده ها کنار برود ذره ای بر علم او اضافه نمیشود، ماه رمضانش (بدون تقیه) ۲۸ روزه باشد؟ آیا امیرالمؤمنین علیه السلام از قبل نمیدانستند که ماه، این بار ۲۸ روزه شده و باید منتظر رؤیت میماندند؟! پس چرا منتظر ماندند تا هلال رؤیت شود و تا قبل از آن، روزه نگرفتند؟ مسلماً به خاطر اینکه مردم فقط رؤیت هلال را ملاک میدانند. حال چرا حضرت که از قبل میدانسته چنین میشود ۲۸ روز روزه گرفتند؟ آیا پاسخی جز این دارد که به خاطر «تقیه» تا قبل از رؤیت هلال، روزهی آن یک روز را فوت شده نمیدانستند؟
✓هیچ راه پاسخی برای آن نیست جز اینکه قائل شویم انحصار روزه و عید فطر در رؤیت هلال از روی تقیه صادر شده است.
البته همانطور که ملاحظه کردید، چندین وجه مختلف از عبارت «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» فهمیده میشود پس قاعدتاً این عبارات متشابه بوده و به توریه و تقیه نزدیکتر است. همانگونه که پیشتر روایت امام صادق علیه السلام را نشان دادیم که فرمودند: «یک کلمه چندین وجه دارد و انسان اگر بخواهد میتواند هر وجهی را که خواسته بگوید و در عین حال دروغ هم نگفته باشد».
حال در ادامه با ذکر عین روایات مجدداً ثابت میکنیم که دستور به رؤیت چندین وجه معنایی دارد و قطعا تقیه بوده است.
ادامه دارد...
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
⚠️کمتر به ستیزتان با عقل ادامه دهید چون هرچه بیشتر پیش میروید آبروی علمی نداشتهی خود را بیشتر میبرید.
خیالتان را راحت کنم بنده کسی نیستم که کم بیاورم.
پشت دستتان را باید هزار بار گاز بگیرید که انگشت روی این مباحث گذاشتید.
در ضعف و ناتوانی و بطلان شما همین بس که پاسخ به آن همه از اباطیلتان را بازتاب ندادید و صرفاً آمدید به یک خط از عبارات بنده اشکال بگیرید که به قول استادتان در همان هم مانند آهو در عسل ماندید.
پاسخ به این مهملات⬇️⬇️⬇️
خیالتان را راحت کنم بنده کسی نیستم که کم بیاورم.
پشت دستتان را باید هزار بار گاز بگیرید که انگشت روی این مباحث گذاشتید.
در ضعف و ناتوانی و بطلان شما همین بس که پاسخ به آن همه از اباطیلتان را بازتاب ندادید و صرفاً آمدید به یک خط از عبارات بنده اشکال بگیرید که به قول استادتان در همان هم مانند آهو در عسل ماندید.
پاسخ به این مهملات⬇️⬇️⬇️
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
اولاً باز هم مثل سابق، هنوز حرف و مقام بیان و موضع کلام طرف مقابل را نفهمیدید و سریع به تبع از عواطف و احساسات و هیجانات و هوای نفس خود دست به اشکال کردن زدید.
بنده گفتم «در صورت اختلاف، مکانی ملاک است که امام عصر در آن حضور دارد» سپس دلیلش را هم گفتم که «زیرا در شب قدر، ملائکه و روح بر امام نازل میشوند.»
گویا هنوز نمیدانید که ملائکه و روح بر امام نازل میشوند! اگر کمی از ستیز خود با عقلتان بکاهید خواهید فهمید که جملهی بنده شرطیه بوده. و گفتم «در صورت اختلاف» و این برای آن است که ما قائل به ظن نیستیم و پیرو یقین بوده و تنها قدر متیقن را حجت میدانیم. پس وقتی در روایت آمده که «شب قدر در گرما، سرد و خوش است و در سرما، گرم و نرم» و این مشتمل بر هر مکانی میتواند باشد، قدر متیقن از آن، مکان حضور امام زمان علیه السلام است؛ چون حداقل چیزی که به یقین از این روایات میتوان گفت این است که حداقل، آب و هوای یک مکان باید چنین باشد تا روایت صادق باشد. حال شما بگویید اگر آن یک مکان، مکان حضور امام و نزول ملائکه و روح نباشد پس کدام مکان است؟!
فهم این نکته خیلی سخت بود؟!
عرض کردم اگر از ستیز خود با عقلتان نکاهید نمیفهمید.
ثانیاً میگویید طبق کدام روایت؟
عجب! شما هم مگر برای هر فتوا روایت میخواهید؟ شما که همیشه میگویید فقط کسی باید طلب روایت کند که مجتهد باشد! پس چه شد؟ چرا طلب روایت میکنید؟ مگر به قول خودتان مجتهدید و روایت میفهمید؟! ضمن اینکه هیچ جا نه شما و نه کسی از بنده نشنیده که گفته باشم هر حکم و هر ادعایی از دین نیازمند نص خاص و مختص همان حکم و ادعاست. استنادِ علمی و غیر ظنی به روایات میتواند استناد به نصوص عام و اصول ائمه علیهم السلام باشد. مثل قول به طهارت جیوه با استناد به اصالة الطهارة.
شما که نه مدعای اخباریون و نه مدعای ما را هیچ نمیدانید چرا موجبات تمسخر و افتضاح خود را با این مطالب فراهم میکنید؟
ثالثاً میگویید کدام روایت؟ چهار روایت فرستادم که ائمه علیهم السلام علامت شب قدر را، اعتدال هوا و خوش بودن باد (یا بوی) آن فرمودند. و این را در کنار روایات محکم و ضروری مذهب بگذارید که ملائکه و روح در شب قدر بر امام نازل میشوند. آیا اگر کسی از کنار هم گذاشتن این روایات بگوید «حداقل مقداری که می شود با یقین گفت این است که مکان حضور امام عصر علائم شب قدر را دارد» اجتهاد ظنی کرده و بافته ذهنی خود ارائه داده؟! یا قدر متیقن از آن روایات را گفته؟!
رابعاً هم در همان مطلب ابتدایی و هم بعداً در پاسخ به اباطیلتان گفتم که «این میتواند مؤید خوبی باشد.» (اینجا)
آنوقت جنابتان تازه کشف نمودید که این صرفاً میتواند یک مؤید باشد؟! خسته نباشی پهلوان!
خامساً وقتی قرار است این علامت، فقط یک مؤید باشد پس چند شب متوالی لطیف و معتدل بودن هوا هیچ ضرری به آن نمیزند. بلکه اگر شبهای قبلش هوا دارای این علائم باشد و در شب مد نظر این علائم را نداشته باشد اشکال وارد میشود. نه اگر در چند شب متوالی + شب مد نظر، هوا این چنین باشد.
که البته همین اشکال هم دفع شد و آن اینکه، حداقل مکان حضور امام عصر این چنین است.
سادساً نیازی نیست مکان حضور امام را بدانیم تا به این شاخصه استناد کنیم. چون این فقط مؤید و علامت است نه دلیل. ولی چون عقل ستیز هستید حتی در صورت تکرار و حتی درصورتی که خودتان هم دوبار این را گفتید باز هم نمیفهمید.
پس حالا که فقط مؤید است، اگر هوا این چنین بود بر یقین ما میافزاید و اگر این چنین نبود خدشهای به قطع و یقین ما نمیزند چون میدانیم حداقل مکان حضور امام این چنین است.
سابعاً
ظاهراً هنوز نمیدانید که ما اصلاً داریم دربارهی چی حرف میزنیم! هنوز نمیدانید که مدعای ما این است که شب قدر، شب یکم ماه رمضان است و میگویید «آب و هوا فقط مؤید شب قدر است نه شروع رمضان»!
خب باباجان! من هم شب قدر را شب شروع ماه رمضان میدانم و تو هنوز این را که مدعای طرف مقابلت هست نمیدانی و اصلا در باغ نیستی که داریم دربارهی چه حرف میزنیم.
ثامناً
گفتی ملاک شروع ماه رمضان رؤیت هلال است.
خب خسته نباشی! سه سال است که بر سر همین دعوا میکنیم که رؤیت هلال صحیح آن هم فقط با مشخصههای شب اول، تنها یکی از ملاکات تعیین یکم ماههای قمری است.
آنوقت شما تازه از خواب بیدار شدید و میگویید ملاک فقط رؤیت است؟!
خوب نشان دادید که از مدعای طرف مقابل هیچ نمیدانید و فقط دارید به تبع از نفس خود هی مینویسید.
اولاً باز هم مثل سابق، هنوز حرف و مقام بیان و موضع کلام طرف مقابل را نفهمیدید و سریع به تبع از عواطف و احساسات و هیجانات و هوای نفس خود دست به اشکال کردن زدید.
بنده گفتم «در صورت اختلاف، مکانی ملاک است که امام عصر در آن حضور دارد» سپس دلیلش را هم گفتم که «زیرا در شب قدر، ملائکه و روح بر امام نازل میشوند.»
گویا هنوز نمیدانید که ملائکه و روح بر امام نازل میشوند! اگر کمی از ستیز خود با عقلتان بکاهید خواهید فهمید که جملهی بنده شرطیه بوده. و گفتم «در صورت اختلاف» و این برای آن است که ما قائل به ظن نیستیم و پیرو یقین بوده و تنها قدر متیقن را حجت میدانیم. پس وقتی در روایت آمده که «شب قدر در گرما، سرد و خوش است و در سرما، گرم و نرم» و این مشتمل بر هر مکانی میتواند باشد، قدر متیقن از آن، مکان حضور امام زمان علیه السلام است؛ چون حداقل چیزی که به یقین از این روایات میتوان گفت این است که حداقل، آب و هوای یک مکان باید چنین باشد تا روایت صادق باشد. حال شما بگویید اگر آن یک مکان، مکان حضور امام و نزول ملائکه و روح نباشد پس کدام مکان است؟!
فهم این نکته خیلی سخت بود؟!
عرض کردم اگر از ستیز خود با عقلتان نکاهید نمیفهمید.
ثانیاً میگویید طبق کدام روایت؟
عجب! شما هم مگر برای هر فتوا روایت میخواهید؟ شما که همیشه میگویید فقط کسی باید طلب روایت کند که مجتهد باشد! پس چه شد؟ چرا طلب روایت میکنید؟ مگر به قول خودتان مجتهدید و روایت میفهمید؟! ضمن اینکه هیچ جا نه شما و نه کسی از بنده نشنیده که گفته باشم هر حکم و هر ادعایی از دین نیازمند نص خاص و مختص همان حکم و ادعاست. استنادِ علمی و غیر ظنی به روایات میتواند استناد به نصوص عام و اصول ائمه علیهم السلام باشد. مثل قول به طهارت جیوه با استناد به اصالة الطهارة.
شما که نه مدعای اخباریون و نه مدعای ما را هیچ نمیدانید چرا موجبات تمسخر و افتضاح خود را با این مطالب فراهم میکنید؟
ثالثاً میگویید کدام روایت؟ چهار روایت فرستادم که ائمه علیهم السلام علامت شب قدر را، اعتدال هوا و خوش بودن باد (یا بوی) آن فرمودند. و این را در کنار روایات محکم و ضروری مذهب بگذارید که ملائکه و روح در شب قدر بر امام نازل میشوند. آیا اگر کسی از کنار هم گذاشتن این روایات بگوید «حداقل مقداری که می شود با یقین گفت این است که مکان حضور امام عصر علائم شب قدر را دارد» اجتهاد ظنی کرده و بافته ذهنی خود ارائه داده؟! یا قدر متیقن از آن روایات را گفته؟!
رابعاً هم در همان مطلب ابتدایی و هم بعداً در پاسخ به اباطیلتان گفتم که «این میتواند مؤید خوبی باشد.» (اینجا)
آنوقت جنابتان تازه کشف نمودید که این صرفاً میتواند یک مؤید باشد؟! خسته نباشی پهلوان!
خامساً وقتی قرار است این علامت، فقط یک مؤید باشد پس چند شب متوالی لطیف و معتدل بودن هوا هیچ ضرری به آن نمیزند. بلکه اگر شبهای قبلش هوا دارای این علائم باشد و در شب مد نظر این علائم را نداشته باشد اشکال وارد میشود. نه اگر در چند شب متوالی + شب مد نظر، هوا این چنین باشد.
که البته همین اشکال هم دفع شد و آن اینکه، حداقل مکان حضور امام عصر این چنین است.
سادساً نیازی نیست مکان حضور امام را بدانیم تا به این شاخصه استناد کنیم. چون این فقط مؤید و علامت است نه دلیل. ولی چون عقل ستیز هستید حتی در صورت تکرار و حتی درصورتی که خودتان هم دوبار این را گفتید باز هم نمیفهمید.
پس حالا که فقط مؤید است، اگر هوا این چنین بود بر یقین ما میافزاید و اگر این چنین نبود خدشهای به قطع و یقین ما نمیزند چون میدانیم حداقل مکان حضور امام این چنین است.
سابعاً
ظاهراً هنوز نمیدانید که ما اصلاً داریم دربارهی چی حرف میزنیم! هنوز نمیدانید که مدعای ما این است که شب قدر، شب یکم ماه رمضان است و میگویید «آب و هوا فقط مؤید شب قدر است نه شروع رمضان»!
خب باباجان! من هم شب قدر را شب شروع ماه رمضان میدانم و تو هنوز این را که مدعای طرف مقابلت هست نمیدانی و اصلا در باغ نیستی که داریم دربارهی چه حرف میزنیم.
ثامناً
گفتی ملاک شروع ماه رمضان رؤیت هلال است.
خب خسته نباشی! سه سال است که بر سر همین دعوا میکنیم که رؤیت هلال صحیح آن هم فقط با مشخصههای شب اول، تنها یکی از ملاکات تعیین یکم ماههای قمری است.
آنوقت شما تازه از خواب بیدار شدید و میگویید ملاک فقط رؤیت است؟!
خوب نشان دادید که از مدعای طرف مقابل هیچ نمیدانید و فقط دارید به تبع از نفس خود هی مینویسید.
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
تاسعاً
«گفتید هرکس ملاک جدید از خودش بسازد بدعت گذاشته است.»
مشتی! حتی همین قدر هم نمیدانی که حتی یک روایت هم نداریم که بگوید شروع ماه رمضان با رؤیت ثابت میشود بلکه در همهی این روایات فقط گفته چه زمان روزه بگیر و چه زمان افطار کن و صحبت فقط دربارهی روزه و افطار است نه دربارهی دخول شهور که این را در مطالب توضیح دادم اما امثال شما آنچنان فرسنگها از فقاهت و فهم روایت دورید که هنوز نمیفهمید حتی یک روایت هم موجود نیست که ملاک دخول ماه رمضان را صرف رؤیت هلال بداند. بلکه فقط گفته «روزه بگیر با رؤیت و افطار کن با رؤیت» و نگفته یکم ماه رمضان وقتی است که هلال رؤیت شود.
میدانم همین الان در ذهن تازه شیرفهم شده ات میپرسی «مگر نباید به محض دخول ماه رمضان روزه گرفت؟ پس چطور ممکن است ائمه علیهم السلام بگویند فقط با رؤیت روزه بگیر در حالی که ماه رمضان زودتر از رؤیت، داخل شده باشد؟» که پاسخش روایاتی است که بارها نشان دادیم که امام صادق علیه السلام فرمود «به خدا قسم میدانستم آن روزی که خلیفه یوم الشک میدانست از ماه رمضان است اما با او غذا خوردم؛ زیرا اگر یک روز را بعداً قضا کنم بهتر از آن است که گردنم زده شود و عبادت خدا ترک شود.» (روایت چهارم، پنجم و ششم)
آخر شما را چه به فهم این چیزها. پا را از گلیمتان فراتر بردید و لقمهی گنده تر از دهان خود برداشتید و هرچه بیشتر دست و پا میزنید جهل خود را آشکارتر میکنید.
با کمال وقاحت هم به اهل بیت علیهم السلام دروغ میبندید و میگویید که «ایشان، ملاک شروع ماه رمضان را فقط رؤیت دانستند و هرکس ملاک جدیدی بیاورد بدعت گذاشته»
عاشراً
از خواب بیدار شوید چون هم قرآن و هم خود ائمه علیهم السلام چندین ملاک برای تعیین یکم ماه فرمودند که فقط یکی از آنها رؤیت هلال صحیحِ یک شبهی همان ماه است. مقاله را بخوانید تا این ملاکات را ببینید که فقط اینجا به ملاکات دیگر، اشاره میکنم:
۱و۲-(ملاک قرآن:) نزول ماه در منزل اول خود و شباهت هلال به شاخهی کهنهی نخل (اینجا)
۳-شصتمین روز از هلال صحیح یک شبهی رجب.
۴-پنجمین روز از یکمِ علمیِ ماه رمضان سال گذشته و ششمین روزِ آن در سالِ پس از کبیسه. از لحاظ اوقات هفته.
۵-یک روز پس از وقوع خورشید گرفتگی در ماه سی روزه که یکم ماه بعدی است.
۶-پانزده شب پس از وقوع ماه گرفتگی در ماه سی روزه.
۷-دویست و سی و ششمین روز از دخول ماه محرم در غیر کبیسه. (جمع ۴ ماه ۳۰ روزه + ۴ ماه ۲۹ روزه)
۸-شب رؤیت هلالِ غیر مطوقی که پیش از سقوط شفق، غروب کرده.
۹-یک شب قبل از رؤیت هلال مطوق.
۱۰-یک شب قبل از رؤیت هلالی که در مدت کوتاهی پس از شفق غروب کرده.
۱۱-دو شب قبل از رؤیت هلالِ سایهانداز.
۱۲-پانزده شب پس از کمال هلال ماه در ماه ۳۰ روزه و چهارده شب پس از آن در ماه ۲۹ روزه.
۱۳-موافقت با روز عید قربان از لحاظ اوقات هفته.
۱۴-موافقت یکم شوال با روز دهم ماه رمضان از لحاظ اوقات هفته.
۱۵-تعیین یکم ماه رمضان در فرمول امام عسکری علیه السلام بر اساس تعیین دخول محرم.
قرآن و اهل بیت علیهم السلام ۱۵ ملاک برای تعیین یکم ماه رمضان فرمودند که بعضی از اینها برای تعیین یکم ماههای دیگر هم استفاده میشود آنوقت مُشتی عقل ستیز جاهل، جهل خود را جار زده و به تبع هوای نفس خود میگویند: «اگر کسی بخواهد ملاکی غیر از رؤیت بسازد بدعت گذاشته»
لطفا الان هم در توجیهش نگویید که گفتیم «هرکس از خودش ملاک بسازد» چون همه خوب فهمیدند که شما فقط و فقط رؤیت هلال ماه رمضان را ملاک دخول و شروع آن میدانید و هر ملاک دیگری را خودساخته میدانید. چون علم ندارید و در ظن و وهم و جهل خود پافشاری میکنید و روحتان هم از ۱۵ ملاک دیگر قرآن و اهل بیت علیهم السلام خبر نداشت.
باز هم لطفاً در پاسخش توجیه نکنید که «این ملاکات هم وابسته به رؤیت است» چون این شبهات مسخره را بیش از دو سال است که پاسخ دادیم و خودتان هم خوب میدانید که شما فقط رؤیت هلال ماه رمضان را ملاک میدانید نه رؤیت هلال ماههای قبلی و سپس محاسبه بر طبق آن را. که تصریح کردید این ملاکات خودساخته بوده و بدعت است و حاضر شدید به خاطر کوتاه نیامدن در بحث با بنده، دینتان را بفروشید و ۱۳ ملاک قرآن و عترت را بدعت بخوانید.
«گفتید هرکس ملاک جدید از خودش بسازد بدعت گذاشته است.»
مشتی! حتی همین قدر هم نمیدانی که حتی یک روایت هم نداریم که بگوید شروع ماه رمضان با رؤیت ثابت میشود بلکه در همهی این روایات فقط گفته چه زمان روزه بگیر و چه زمان افطار کن و صحبت فقط دربارهی روزه و افطار است نه دربارهی دخول شهور که این را در مطالب توضیح دادم اما امثال شما آنچنان فرسنگها از فقاهت و فهم روایت دورید که هنوز نمیفهمید حتی یک روایت هم موجود نیست که ملاک دخول ماه رمضان را صرف رؤیت هلال بداند. بلکه فقط گفته «روزه بگیر با رؤیت و افطار کن با رؤیت» و نگفته یکم ماه رمضان وقتی است که هلال رؤیت شود.
میدانم همین الان در ذهن تازه شیرفهم شده ات میپرسی «مگر نباید به محض دخول ماه رمضان روزه گرفت؟ پس چطور ممکن است ائمه علیهم السلام بگویند فقط با رؤیت روزه بگیر در حالی که ماه رمضان زودتر از رؤیت، داخل شده باشد؟» که پاسخش روایاتی است که بارها نشان دادیم که امام صادق علیه السلام فرمود «به خدا قسم میدانستم آن روزی که خلیفه یوم الشک میدانست از ماه رمضان است اما با او غذا خوردم؛ زیرا اگر یک روز را بعداً قضا کنم بهتر از آن است که گردنم زده شود و عبادت خدا ترک شود.» (روایت چهارم، پنجم و ششم)
آخر شما را چه به فهم این چیزها. پا را از گلیمتان فراتر بردید و لقمهی گنده تر از دهان خود برداشتید و هرچه بیشتر دست و پا میزنید جهل خود را آشکارتر میکنید.
با کمال وقاحت هم به اهل بیت علیهم السلام دروغ میبندید و میگویید که «ایشان، ملاک شروع ماه رمضان را فقط رؤیت دانستند و هرکس ملاک جدیدی بیاورد بدعت گذاشته»
عاشراً
از خواب بیدار شوید چون هم قرآن و هم خود ائمه علیهم السلام چندین ملاک برای تعیین یکم ماه فرمودند که فقط یکی از آنها رؤیت هلال صحیحِ یک شبهی همان ماه است. مقاله را بخوانید تا این ملاکات را ببینید که فقط اینجا به ملاکات دیگر، اشاره میکنم:
۱و۲-(ملاک قرآن:) نزول ماه در منزل اول خود و شباهت هلال به شاخهی کهنهی نخل (اینجا)
۳-شصتمین روز از هلال صحیح یک شبهی رجب.
۴-پنجمین روز از یکمِ علمیِ ماه رمضان سال گذشته و ششمین روزِ آن در سالِ پس از کبیسه. از لحاظ اوقات هفته.
۵-یک روز پس از وقوع خورشید گرفتگی در ماه سی روزه که یکم ماه بعدی است.
۶-پانزده شب پس از وقوع ماه گرفتگی در ماه سی روزه.
۷-دویست و سی و ششمین روز از دخول ماه محرم در غیر کبیسه. (جمع ۴ ماه ۳۰ روزه + ۴ ماه ۲۹ روزه)
۸-شب رؤیت هلالِ غیر مطوقی که پیش از سقوط شفق، غروب کرده.
۹-یک شب قبل از رؤیت هلال مطوق.
۱۰-یک شب قبل از رؤیت هلالی که در مدت کوتاهی پس از شفق غروب کرده.
۱۱-دو شب قبل از رؤیت هلالِ سایهانداز.
۱۲-پانزده شب پس از کمال هلال ماه در ماه ۳۰ روزه و چهارده شب پس از آن در ماه ۲۹ روزه.
۱۳-موافقت با روز عید قربان از لحاظ اوقات هفته.
۱۴-موافقت یکم شوال با روز دهم ماه رمضان از لحاظ اوقات هفته.
۱۵-تعیین یکم ماه رمضان در فرمول امام عسکری علیه السلام بر اساس تعیین دخول محرم.
قرآن و اهل بیت علیهم السلام ۱۵ ملاک برای تعیین یکم ماه رمضان فرمودند که بعضی از اینها برای تعیین یکم ماههای دیگر هم استفاده میشود آنوقت مُشتی عقل ستیز جاهل، جهل خود را جار زده و به تبع هوای نفس خود میگویند: «اگر کسی بخواهد ملاکی غیر از رؤیت بسازد بدعت گذاشته»
لطفا الان هم در توجیهش نگویید که گفتیم «هرکس از خودش ملاک بسازد» چون همه خوب فهمیدند که شما فقط و فقط رؤیت هلال ماه رمضان را ملاک دخول و شروع آن میدانید و هر ملاک دیگری را خودساخته میدانید. چون علم ندارید و در ظن و وهم و جهل خود پافشاری میکنید و روحتان هم از ۱۵ ملاک دیگر قرآن و اهل بیت علیهم السلام خبر نداشت.
باز هم لطفاً در پاسخش توجیه نکنید که «این ملاکات هم وابسته به رؤیت است» چون این شبهات مسخره را بیش از دو سال است که پاسخ دادیم و خودتان هم خوب میدانید که شما فقط رؤیت هلال ماه رمضان را ملاک میدانید نه رؤیت هلال ماههای قبلی و سپس محاسبه بر طبق آن را. که تصریح کردید این ملاکات خودساخته بوده و بدعت است و حاضر شدید به خاطر کوتاه نیامدن در بحث با بنده، دینتان را بفروشید و ۱۳ ملاک قرآن و عترت را بدعت بخوانید.
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
و مطلب آخر اینکه اتفاقا اهل بیت علیهم السلام از شیعیان شکاکی مثل تو تقیه کردند که از عمد، اختلاف انداخته و شب قدر حقیقی را صریح تعیین نکردند تا توهم بزنید یکی از این سه شب ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ است.
چون هرکسی توفیق شناخت وجوه کلمات ایشان را ندارد. نمیدانید که لفظ «قدر» و لفظ «لیلة» و لفظ «لیلة القدر» چندین معنا دارد و امام میتواند کلام خود را با استعمال این لفظ طوری بچرخاند که مخاطبش چیزی غیر از مراد امام را بفهمد.
طبق یک معنا، همهی شبهای سال شب قدر است چون خداوند دائماً در حال تقدیر امور است. پس برای امام آسان است که این وجه را اراده کند و هر بار یک شب جداگانه را شب قدر بخواند ولی شما نمیفهمید چون جاهل و عقل ستیز هستید.
بروید اقبال الاعمال سید را بخوانید تا حداقل یکی از دلایل تقیهی اهل بیت علیهم السلام در معرفی شب قدر برای شیعیان را ببینید.
ضمناً لازم نکرده شما دربارهی ملاک و علامتی که اهل بیت علیهم السلام دربارهی شب قدر ارائه فرمودند نظر بدهید و آن را مشکک بخوانید. بلکه این شک از ناحیهی قلب مشوش شماست.
معصوم در ۴ روایت نمیآید ملاکی را بگوید که مشکک باشد آن هم در قبال این سوال راوی که «فبای شئ تعرف؟»
ما هیچ شکی نداریم بلکه بیشترین یقین و ایمان را به این کلمات داریم چون به سیاهی های روی سفیدی عمل میکنیم:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ ص لِعَلِیٍّ ع قَالَ: یَا عَلِیُّ أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ ص وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَی بَیَاضٍ. وَ فِی کِتَابِ إِکْمَالِ الدِّینِ بِالسَّنَدِ الْمُشَارِ إِلَیْهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع نَحْوَهُ.
ترجمه:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در وصیت خود به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: ای علی! عجیب ترین مردم در ایمان و بالاترینشان در یقین، قومی هستند که در آخرالزمان به پیامبر دسترسی ندارند و حجت خدا از آنها پوشیده است. پس به سیاهی های روی سفیدی ایمان میآورند. (یعنی احادیث روی کاغذها)
منابع:
من لایحضره الفقیه ۴- ۳۶۶- ۵۷۶۲.
إکمال الدین- ۲۸۸- ذیل ۸.
زیاد وقتمان را گرفتید
من که از ابتدا گفتم بهتر است مناظره را بپذیرید بروید گندهی خود را بیاورید تا مناظره کند و رؤیت محوری را ثابت کند. آنوقت ببینیم چه کسی اجتهاد کرده و بافتههای ذهنی اش روی سنی ها را سفید میکند.
منتظریم.
چون هرکسی توفیق شناخت وجوه کلمات ایشان را ندارد. نمیدانید که لفظ «قدر» و لفظ «لیلة» و لفظ «لیلة القدر» چندین معنا دارد و امام میتواند کلام خود را با استعمال این لفظ طوری بچرخاند که مخاطبش چیزی غیر از مراد امام را بفهمد.
طبق یک معنا، همهی شبهای سال شب قدر است چون خداوند دائماً در حال تقدیر امور است. پس برای امام آسان است که این وجه را اراده کند و هر بار یک شب جداگانه را شب قدر بخواند ولی شما نمیفهمید چون جاهل و عقل ستیز هستید.
بروید اقبال الاعمال سید را بخوانید تا حداقل یکی از دلایل تقیهی اهل بیت علیهم السلام در معرفی شب قدر برای شیعیان را ببینید.
ضمناً لازم نکرده شما دربارهی ملاک و علامتی که اهل بیت علیهم السلام دربارهی شب قدر ارائه فرمودند نظر بدهید و آن را مشکک بخوانید. بلکه این شک از ناحیهی قلب مشوش شماست.
معصوم در ۴ روایت نمیآید ملاکی را بگوید که مشکک باشد آن هم در قبال این سوال راوی که «فبای شئ تعرف؟»
ما هیچ شکی نداریم بلکه بیشترین یقین و ایمان را به این کلمات داریم چون به سیاهی های روی سفیدی عمل میکنیم:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ ص لِعَلِیٍّ ع قَالَ: یَا عَلِیُّ أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ ص وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَی بَیَاضٍ. وَ فِی کِتَابِ إِکْمَالِ الدِّینِ بِالسَّنَدِ الْمُشَارِ إِلَیْهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع نَحْوَهُ.
ترجمه:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در وصیت خود به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: ای علی! عجیب ترین مردم در ایمان و بالاترینشان در یقین، قومی هستند که در آخرالزمان به پیامبر دسترسی ندارند و حجت خدا از آنها پوشیده است. پس به سیاهی های روی سفیدی ایمان میآورند. (یعنی احادیث روی کاغذها)
منابع:
من لایحضره الفقیه ۴- ۳۶۶- ۵۷۶۲.
إکمال الدین- ۲۸۸- ذیل ۸.
زیاد وقتمان را گرفتید
من که از ابتدا گفتم بهتر است مناظره را بپذیرید بروید گندهی خود را بیاورید تا مناظره کند و رؤیت محوری را ثابت کند. آنوقت ببینیم چه کسی اجتهاد کرده و بافتههای ذهنی اش روی سنی ها را سفید میکند.
منتظریم.
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
خاصیت ترسو و بزدل همین است.
والله قسم اینها بویی از فقاهت و فهم حدیث نبردند.
والله قسم اگر مناظره را با گندهی خود قبول کنند به گند کشیده خواهند شد برای همین است که هرگز مناظره نمیکنند و فقط از دور سنگ میاندازند.
والله قسم اگر وارد مناظره شوند یِک به یِک مبانی شان از پایبست ویران میشود.
این مطالبی که گفته اند آنقدر سخیف و مسخره است که هرکسی مطالب بنده را در رد رؤیت محوری خوانده باشد میفهمد که طرف مقابل جز گزافه گویی و اشکالات سطحی و آبکی که نشان میدهد اصلا در باغ نیست چیز دیگری در چنته ندارد.
سیلی محکمی خوردید حالا فرار کردید و به استاد ما بد و بیراه میگویید؟
بنده دیگر جواب شما را نمیدهم و فقط دعوت به مناظره میکنم.
به میدان بیایید و مرد باشید تا بدعت و اجتهادات باطل شما را به همه نشان دهم. تا همه ببینند نسبت به فهم احادیث و شناخت کلام ائمه چقدر جاهل و پرتید.
دعوت به مناظره میکنم با هر استادی که قبول دارید در بحث رؤیت محوری خبره است.
بروید بیاورید با هرکس که باشد مناظره میکنم.
پس لطفاً بیشتر از این زر نزنید و فقط به میدان بیایید تا ناز شست محکمات اهل بیت علیهم السلام را نشانتان دهم.
والله قسم اینها بویی از فقاهت و فهم حدیث نبردند.
والله قسم اگر مناظره را با گندهی خود قبول کنند به گند کشیده خواهند شد برای همین است که هرگز مناظره نمیکنند و فقط از دور سنگ میاندازند.
والله قسم اگر وارد مناظره شوند یِک به یِک مبانی شان از پایبست ویران میشود.
این مطالبی که گفته اند آنقدر سخیف و مسخره است که هرکسی مطالب بنده را در رد رؤیت محوری خوانده باشد میفهمد که طرف مقابل جز گزافه گویی و اشکالات سطحی و آبکی که نشان میدهد اصلا در باغ نیست چیز دیگری در چنته ندارد.
سیلی محکمی خوردید حالا فرار کردید و به استاد ما بد و بیراه میگویید؟
بنده دیگر جواب شما را نمیدهم و فقط دعوت به مناظره میکنم.
به میدان بیایید و مرد باشید تا بدعت و اجتهادات باطل شما را به همه نشان دهم. تا همه ببینند نسبت به فهم احادیث و شناخت کلام ائمه چقدر جاهل و پرتید.
دعوت به مناظره میکنم با هر استادی که قبول دارید در بحث رؤیت محوری خبره است.
بروید بیاورید با هرکس که باشد مناظره میکنم.
پس لطفاً بیشتر از این زر نزنید و فقط به میدان بیایید تا ناز شست محکمات اهل بیت علیهم السلام را نشانتان دهم.
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
#تحدی
⚠️فقط یک حدیثی که با مبنای خودتان صحیح است بیاورید که ملاک تعیین یکم ماههای قمری را صرف رؤیت هلال بداند.
❗️حتی یک روایت هم نداریم که گفته باشد یکم ماه با صرف رؤیت حساب میشود که اگر هم بیاورید این خلاف نص قرآن کریم است. (یونس/۵)
ولی اینها آنقدر جاهلند که روایات امر به روزه و افطار با رؤیت را به عنوان تعیین یکم ماه قمری خواهند آورد!
اگر راست میگویید پاسخ این تحدی را بدهید.
✍🏻سـیّدمحمـّدجواد موسوے
۲ ماه رمضان ۱۴۴۲
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
⚠️فقط یک حدیثی که با مبنای خودتان صحیح است بیاورید که ملاک تعیین یکم ماههای قمری را صرف رؤیت هلال بداند.
❗️حتی یک روایت هم نداریم که گفته باشد یکم ماه با صرف رؤیت حساب میشود که اگر هم بیاورید این خلاف نص قرآن کریم است. (یونس/۵)
ولی اینها آنقدر جاهلند که روایات امر به روزه و افطار با رؤیت را به عنوان تعیین یکم ماه قمری خواهند آورد!
اگر راست میگویید پاسخ این تحدی را بدهید.
✍🏻سـیّدمحمـّدجواد موسوے
۲ ماه رمضان ۱۴۴۲
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
در بحث تعیین یکم ماه رمضان حتی بسیاری از اخباریون هم طبق معمول، حدیث را نفهمیده و همینکه دیدند در چند روایت آمده «صم للرؤیه» فتوا دادند که پس ماه رمضان بدون رؤیت هلال داخل نمیشود!
و کلاً برای اثبات ادعای خود از میان نزدیک به ۵۰ روایت تنها به ۴ روایت استناد کرده و همان را هم کج فهمیده و جالبتر اینکه یکی از احادیث محکم را رد هم میکنند و میگویند «هلال بعد از شفق همیشه علامت شب دوم نیست!» که صد البته از مطالبشان واضح است که منظورشان این نیست که گاهی میتواند علامت شب سوم باشد. بلکه منظورشان این است که «هلال بعد از شفق گاهی علامت شب اول است» و به همین راحتی خلاف نص صریح معصوم، اجتهاد میکنند.
واقعاً چه اوضاعی شده که هرکس از هرجا با مطالعهی سطحی و دوتا روایت و استدلال آبکی فتوا میدهد!
شما اگر علم و سواد و دانش دارید چرا مطالب خود را مفصل و مستدل و کامل و یا در قالب مقاله ارائه نمیدهید تا خوانده و نقد شود و اگر دعوا حل نشد مناظره صورت گیرد؟
یعنی چی که هرکس در کانال خود یک حدیث را میگیرد و بدون آنکه مبنایی در تشخیص صدور روایت و متن روایت و دلالت روایت و تطبیق آن بر موضوع داشته باشد، فتوا میدهد؟
یک نفر از یک حدیث خوشش نمیآید میگوید شاذ است آن دیگری میگوید راوی اش ضعیف است نفر بعد میگوید تقیه است و بعضی هم آن را کذب و جعل میدانند! به همین راحتی!
هیچکس هم نمیآید مسأله را مفصل بررسی کند و مبانی خود را در مواردی که عرض کردیم مشخص و معین کند و مدعای خود را واضح و با دلیل ثابت کند.
❓شما که ادعا دارید آیا میتوانید مبنای خود را در صدور روایت تبیین کنید و مبانی دیگران را نقد کنید و دلیل اینکه مثلا مبنای وثاقت صدوری را انتخاب کرده و وثاقت سندی را قبول نمیکنید بگویید؟
❓آیا میتوانید مبنای خود در تعیین متن و نسخهی صحیح روایت بگویید و مبانی دیگران را نقد کنید؟
❓آیا میتوانید مبنا و منهج خود در فهم و دلالت روایات را بگویید و مبانی دیگران را نقد کنید؟
❓آیا میتوانید مبنای خود در تطبیق حکم مستنبط از روایت با موضوع مبتلا به را بگویید و مبانی دیگران را نقد کنید؟
تا زمانی که این امور را مشخص نکردید لطفاً فتوا ندهید و مطلب منتشر نکنید چون هر اشکالی شود میتوانید هر زمان به دلخواه خود یک مبنای دلبخواهی را انتخاب کنید تا از اشکال وارده فرار کرده باشید.
بنده اگر ادعایی کردم تمام مبانی خود در این موارد را نشان دادم. مبنای وثاقت سندی را مفصل نقد کرده و کتاب آقایان سبحانی و خویی را خط به خط خوانده و نقد کردم و روش خود در علم به صدور روایت را گفتم. (اینجا)
همچنین در مباحث مربوط به رساله ذهبیه روش تعیین متن و نسخهی صحیح روایت را بیان کردم. علاوه بر آن، مبانی فهم روایت را گفته و چگونه تطبیق دادن حکم بر موضوع را در همین مباحث نقد رؤیت محوری عرض کردم.
اما چرا مخالفین و مدعیان دیگر، بدون ارائهی این مسایل هر یک از گوشه ای سر در میاورند و با چهارتا روایتی که آنها را نفهمیده فتوا میدهند؟
چرا مبانی خود را عرضه نمیکنید و مبانی دیگران را نقد نمیکنید؟
ای گروه شیعیان! متعلم باشید. یقهی هر مدعی را بگیرید و از او بخواهید اولاً صدور روایت را و ثانیا متن و نسخهی روایت را و ثالثاً فهم و دلالت روایت را و رابعاً تطبیق آن بر موضوع را به طور علمی، صریح، قطعی و واضح و نه اجتهادی و ظنی، بیان کند و نشان دهد.
اگر شیعه این چنین بار میآمد هیچگاه کسی نمیتوانست به اسم دین هر فتوایی بدهد یا هر بابی باز کند و خیل کثیری را گمراه سازد.
ولی متاسفانه مردم را طوری جاهل و مقلد بار آوردند که هنوز حدیث را نخوانده جلوی چشمان خود را میگیرند تا بگویند من هیچی نمیفهمم و به خود تلقین میکنند که اصلاً توان حصول علم به حکم امام را ندارند.
متعلم باشید
و کلاً برای اثبات ادعای خود از میان نزدیک به ۵۰ روایت تنها به ۴ روایت استناد کرده و همان را هم کج فهمیده و جالبتر اینکه یکی از احادیث محکم را رد هم میکنند و میگویند «هلال بعد از شفق همیشه علامت شب دوم نیست!» که صد البته از مطالبشان واضح است که منظورشان این نیست که گاهی میتواند علامت شب سوم باشد. بلکه منظورشان این است که «هلال بعد از شفق گاهی علامت شب اول است» و به همین راحتی خلاف نص صریح معصوم، اجتهاد میکنند.
واقعاً چه اوضاعی شده که هرکس از هرجا با مطالعهی سطحی و دوتا روایت و استدلال آبکی فتوا میدهد!
شما اگر علم و سواد و دانش دارید چرا مطالب خود را مفصل و مستدل و کامل و یا در قالب مقاله ارائه نمیدهید تا خوانده و نقد شود و اگر دعوا حل نشد مناظره صورت گیرد؟
یعنی چی که هرکس در کانال خود یک حدیث را میگیرد و بدون آنکه مبنایی در تشخیص صدور روایت و متن روایت و دلالت روایت و تطبیق آن بر موضوع داشته باشد، فتوا میدهد؟
یک نفر از یک حدیث خوشش نمیآید میگوید شاذ است آن دیگری میگوید راوی اش ضعیف است نفر بعد میگوید تقیه است و بعضی هم آن را کذب و جعل میدانند! به همین راحتی!
هیچکس هم نمیآید مسأله را مفصل بررسی کند و مبانی خود را در مواردی که عرض کردیم مشخص و معین کند و مدعای خود را واضح و با دلیل ثابت کند.
❓شما که ادعا دارید آیا میتوانید مبنای خود را در صدور روایت تبیین کنید و مبانی دیگران را نقد کنید و دلیل اینکه مثلا مبنای وثاقت صدوری را انتخاب کرده و وثاقت سندی را قبول نمیکنید بگویید؟
❓آیا میتوانید مبنای خود در تعیین متن و نسخهی صحیح روایت بگویید و مبانی دیگران را نقد کنید؟
❓آیا میتوانید مبنا و منهج خود در فهم و دلالت روایات را بگویید و مبانی دیگران را نقد کنید؟
❓آیا میتوانید مبنای خود در تطبیق حکم مستنبط از روایت با موضوع مبتلا به را بگویید و مبانی دیگران را نقد کنید؟
تا زمانی که این امور را مشخص نکردید لطفاً فتوا ندهید و مطلب منتشر نکنید چون هر اشکالی شود میتوانید هر زمان به دلخواه خود یک مبنای دلبخواهی را انتخاب کنید تا از اشکال وارده فرار کرده باشید.
بنده اگر ادعایی کردم تمام مبانی خود در این موارد را نشان دادم. مبنای وثاقت سندی را مفصل نقد کرده و کتاب آقایان سبحانی و خویی را خط به خط خوانده و نقد کردم و روش خود در علم به صدور روایت را گفتم. (اینجا)
همچنین در مباحث مربوط به رساله ذهبیه روش تعیین متن و نسخهی صحیح روایت را بیان کردم. علاوه بر آن، مبانی فهم روایت را گفته و چگونه تطبیق دادن حکم بر موضوع را در همین مباحث نقد رؤیت محوری عرض کردم.
اما چرا مخالفین و مدعیان دیگر، بدون ارائهی این مسایل هر یک از گوشه ای سر در میاورند و با چهارتا روایتی که آنها را نفهمیده فتوا میدهند؟
چرا مبانی خود را عرضه نمیکنید و مبانی دیگران را نقد نمیکنید؟
ای گروه شیعیان! متعلم باشید. یقهی هر مدعی را بگیرید و از او بخواهید اولاً صدور روایت را و ثانیا متن و نسخهی روایت را و ثالثاً فهم و دلالت روایت را و رابعاً تطبیق آن بر موضوع را به طور علمی، صریح، قطعی و واضح و نه اجتهادی و ظنی، بیان کند و نشان دهد.
اگر شیعه این چنین بار میآمد هیچگاه کسی نمیتوانست به اسم دین هر فتوایی بدهد یا هر بابی باز کند و خیل کثیری را گمراه سازد.
ولی متاسفانه مردم را طوری جاهل و مقلد بار آوردند که هنوز حدیث را نخوانده جلوی چشمان خود را میگیرند تا بگویند من هیچی نمیفهمم و به خود تلقین میکنند که اصلاً توان حصول علم به حکم امام را ندارند.
متعلم باشید
Telegram
🌸طب و زندگے اسـلامے🌸
🎵لیست رجوع به فایلهای صوتی جلسات مقدمهی شرح رساله ذهبیه (صحت احادیث شیعه)
✍🏻مدرس: سید محمد جواد موسوے🌸
◀️جلسه اول
▪️تاریخ نقل حدیث
▪️سیرهی کتابت احادیث در شیعیان:
https://t.iss.one/TebboZendegieEslami/5284
◀️جلسه دوم
▪️کتابهای رجال
▪️وجود کتب و…
✍🏻مدرس: سید محمد جواد موسوے🌸
◀️جلسه اول
▪️تاریخ نقل حدیث
▪️سیرهی کتابت احادیث در شیعیان:
https://t.iss.one/TebboZendegieEslami/5284
◀️جلسه دوم
▪️کتابهای رجال
▪️وجود کتب و…
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
❗️تعادل و تراجیح، مبحثی تماماً ظنی و باطل
ما ابایی نداریم از اینکه وقتی بطلان مطلبی برایمان ثابت شد و به تلازم آن، علما و فقهای بسیاری تخطئه میشوند، آن را بیان کنیم.
حتی فقهای بزرگِ حدیث شناسی همچون علامه مجلسی نیز به علت تفوّه بمصطلحات اهل ظن یا تقابل با آنها، به ناچار در معرض ظنیاتی قرار گرفتند که متأسفانه ویروس این ظنیات به ایشان هم سرایت کرد.
⚠️یکی از آن ظنیاتِ تماماً باطل، بحث تعادل و تراجیح است که همه زیر سر نفهمیدن لحن و زبان و معانی الفاظ ائمه علیهم السلام بوده است.
اساساً ترجیح یک روایت بر روایت دیگر یعنی ظن. یعنی من نفهمیدم حکم واقعی و فتوای بمر الحق امام در کدام دسته از روایات آمده اما به دلیل سند بهتر یا تعدد بیشتر و امثال ذلک از مرجحات داخلی و خارجی و متنی و سندی و صدوری و ... آن روایت را ترجیح میدهم.
✨قرآن میفرماید: ان الظن لایغنی من الحق شیئا. (همانا گمان، از (کشف) حق بی نیاز نمیکند.)
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: ان الظن اکذب الکذب (همانا گمان، دروغترین دروغ است.)
بیشترِ این مباحث تراجیح، زیر سر نفهمیدن روایت عمر بن حنظله و روایات مشابه آن است. مثلاً معصوم فرمود به روایت افقه و اعلم و اورع و اعدل و اصدقِ در حدیث عمل کن.
صرف نظر از اینکه برداشت کلی از این روایت، خودش ظنی بیش نیست که محتاج قرائن قطعیه است، این نکته قابل توجه است که معنای فقیه تر و عالم تر، اصلاً هیچ ربطی به معنایی که امروزه نواصولیون از آن توهم کردهاند ندارد؛ زیرا اولاً تعریف فقه و فقاهت را از خود امام و از خود احادیث نگرفتند تا بخواهند تعریف افقه را بدانند در حالی که معصوم، فقه را به شناخت لحن تعریف کرده و شرط آن را حفظ حداقل ۴۰ حدیث میداند و کسی که حدیث بیشتری حفظ باشد را افقه میشمارد. که امام صادق علیه السلام دربارهی ابان بن تغلب فرمود: ابان، افقه شماست؛ زیرا ۳۰ هزار حدیث از من حفظ کرده است.
ثانیاً دقت بیشتر در این روایات ما را بدین نکته میرساند که با حفظ احادیث بیشتر، در حقیقت، استعمالاتِ بیشتری از ائمه علیهم السلام دیده و در ذهن ذخیره شده و در نتیجه وجوه معناییِ بیشتری از هر یک از الفاظ مستعملِ حضرات معصومین علیهم السلام برای شخص آشکار میگردد و ملحونات بیشتری از الفاظ و کلمات امام را بعینه مشاهده میکند و شناخت او به لحن امام بیشتر میشود. کما اینکه در دانش زبان شناسیِ امروزی نیز بهترین روش برای فهم معانیِ الفاظِ مستعملِ اهلِ لسان، دیدن استعمالاتِ مختلف از آن لفظِ خاص در جملات و عبارات متعدد است. به همین خاطر است که شرط فقاهت حفظ حداقل ۴۰ حدیث مختلف از امام است.
❗️حال تصور کنید فقها(!)ی گرام، به جای آن که چنین برداشتی از معنای افقه و اعلم داشته باشند آن را تعبیر به مجتهدی کنند که ظن قوی تری بر حکم شرعی حاصل میکند!
این بزرگواران نمیدانند که تشخیص قویتر بودن ظنون یا اقربیت آن به واقع برای کسی که خودش هنوز به علم نرسیده و در وادی ظن به سر میبرد اصلاً ممکن نیست. چه رسد به آنکه راه حصول آن را شهادت دو عادل از اهل خبره(؟!) بدانند و از مردمی که خودشان آنان را جاهل به بار آوردهاند انتظار کشف اعلم را داشته باشند! در حالی که خودشان حتی در معنای اعلمیت نیز اختلاف دارند و لازم میآید که مردم در تعیین معنای اعلم و سپس تعیین مصداق آن، از اعلم تقلید کنند! همهاش دور باطل و وادی وهم و ظن.
❓وقتی شما هنوز داخل مسیر هستی و هیچ اطلاعی از مقصد نداری چطور میخواهی بفهمی که آیا مسیری که طی کردی از مقصد دورتر شدی یا به آن نزدیکتر؟
وقتی مجتهد هیچ گاه به یقین نمیرسد و نهایتاً ظنی حاصل کند پس چطور میتواند بگوید ظن او به واقع نزدیکتر است یا ظن دیگری؟ چه بسا او هر چه بر ظن خود میافزاید از علم دورتر میشود مانند کسی که مسیر را برعکس رفته و هر چه میرود دورتر میشود.
⚠️وقتی از ابتدا راه و مسیر را غلط انتخاب کردند مسلم است هرچه بیشتر در وادی قواعد ظنی اصول و رجال و فلسفه و امثال ذلک قدم بردارند از واقع و حقیقت دورتر خواهند شد.
ادامه دارد...
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
ما ابایی نداریم از اینکه وقتی بطلان مطلبی برایمان ثابت شد و به تلازم آن، علما و فقهای بسیاری تخطئه میشوند، آن را بیان کنیم.
حتی فقهای بزرگِ حدیث شناسی همچون علامه مجلسی نیز به علت تفوّه بمصطلحات اهل ظن یا تقابل با آنها، به ناچار در معرض ظنیاتی قرار گرفتند که متأسفانه ویروس این ظنیات به ایشان هم سرایت کرد.
⚠️یکی از آن ظنیاتِ تماماً باطل، بحث تعادل و تراجیح است که همه زیر سر نفهمیدن لحن و زبان و معانی الفاظ ائمه علیهم السلام بوده است.
اساساً ترجیح یک روایت بر روایت دیگر یعنی ظن. یعنی من نفهمیدم حکم واقعی و فتوای بمر الحق امام در کدام دسته از روایات آمده اما به دلیل سند بهتر یا تعدد بیشتر و امثال ذلک از مرجحات داخلی و خارجی و متنی و سندی و صدوری و ... آن روایت را ترجیح میدهم.
✨قرآن میفرماید: ان الظن لایغنی من الحق شیئا. (همانا گمان، از (کشف) حق بی نیاز نمیکند.)
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: ان الظن اکذب الکذب (همانا گمان، دروغترین دروغ است.)
بیشترِ این مباحث تراجیح، زیر سر نفهمیدن روایت عمر بن حنظله و روایات مشابه آن است. مثلاً معصوم فرمود به روایت افقه و اعلم و اورع و اعدل و اصدقِ در حدیث عمل کن.
صرف نظر از اینکه برداشت کلی از این روایت، خودش ظنی بیش نیست که محتاج قرائن قطعیه است، این نکته قابل توجه است که معنای فقیه تر و عالم تر، اصلاً هیچ ربطی به معنایی که امروزه نواصولیون از آن توهم کردهاند ندارد؛ زیرا اولاً تعریف فقه و فقاهت را از خود امام و از خود احادیث نگرفتند تا بخواهند تعریف افقه را بدانند در حالی که معصوم، فقه را به شناخت لحن تعریف کرده و شرط آن را حفظ حداقل ۴۰ حدیث میداند و کسی که حدیث بیشتری حفظ باشد را افقه میشمارد. که امام صادق علیه السلام دربارهی ابان بن تغلب فرمود: ابان، افقه شماست؛ زیرا ۳۰ هزار حدیث از من حفظ کرده است.
ثانیاً دقت بیشتر در این روایات ما را بدین نکته میرساند که با حفظ احادیث بیشتر، در حقیقت، استعمالاتِ بیشتری از ائمه علیهم السلام دیده و در ذهن ذخیره شده و در نتیجه وجوه معناییِ بیشتری از هر یک از الفاظ مستعملِ حضرات معصومین علیهم السلام برای شخص آشکار میگردد و ملحونات بیشتری از الفاظ و کلمات امام را بعینه مشاهده میکند و شناخت او به لحن امام بیشتر میشود. کما اینکه در دانش زبان شناسیِ امروزی نیز بهترین روش برای فهم معانیِ الفاظِ مستعملِ اهلِ لسان، دیدن استعمالاتِ مختلف از آن لفظِ خاص در جملات و عبارات متعدد است. به همین خاطر است که شرط فقاهت حفظ حداقل ۴۰ حدیث مختلف از امام است.
❗️حال تصور کنید فقها(!)ی گرام، به جای آن که چنین برداشتی از معنای افقه و اعلم داشته باشند آن را تعبیر به مجتهدی کنند که ظن قوی تری بر حکم شرعی حاصل میکند!
این بزرگواران نمیدانند که تشخیص قویتر بودن ظنون یا اقربیت آن به واقع برای کسی که خودش هنوز به علم نرسیده و در وادی ظن به سر میبرد اصلاً ممکن نیست. چه رسد به آنکه راه حصول آن را شهادت دو عادل از اهل خبره(؟!) بدانند و از مردمی که خودشان آنان را جاهل به بار آوردهاند انتظار کشف اعلم را داشته باشند! در حالی که خودشان حتی در معنای اعلمیت نیز اختلاف دارند و لازم میآید که مردم در تعیین معنای اعلم و سپس تعیین مصداق آن، از اعلم تقلید کنند! همهاش دور باطل و وادی وهم و ظن.
❓وقتی شما هنوز داخل مسیر هستی و هیچ اطلاعی از مقصد نداری چطور میخواهی بفهمی که آیا مسیری که طی کردی از مقصد دورتر شدی یا به آن نزدیکتر؟
وقتی مجتهد هیچ گاه به یقین نمیرسد و نهایتاً ظنی حاصل کند پس چطور میتواند بگوید ظن او به واقع نزدیکتر است یا ظن دیگری؟ چه بسا او هر چه بر ظن خود میافزاید از علم دورتر میشود مانند کسی که مسیر را برعکس رفته و هر چه میرود دورتر میشود.
⚠️وقتی از ابتدا راه و مسیر را غلط انتخاب کردند مسلم است هرچه بیشتر در وادی قواعد ظنی اصول و رجال و فلسفه و امثال ذلک قدم بردارند از واقع و حقیقت دورتر خواهند شد.
ادامه دارد...
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
Forwarded from مَحفِل المُتَعَلّمیـن (سـیّد محـمّد جـواد موسـوے)
همچنین است شاخصهی اعدل و اورع و اصدق بودن در حدیث -که ارتباط چندانی با گزارههای کتب رجال و فهرست ندارد- دچار برداشتهای کلیِ ظنی از روایتی شده که در خصوص حل نزاع در دین و میراث و قضاوتها صادر شده است و همین هم زیر سر عدم دانش به معنای سادهترین الفاظ ائمه علیهم السلام (از جمله لفظ حُکم و حَکَم) است.
حال حساب بکنید با فهم غلط و ظنی از این روایاتِ مستند در باب تراجیح، شاخصهای ظنیِ خودتراشیدهای ساختند که وقتی با دو روایتِ به ظاهر متعارض برخورد میکنند، تنها به علت آنکه راویان یک روایت در کتب رجال بیشتر توثیق شده یا تعداد یک روایت بیشتر از دیگری است یا فقهای بیشتری به آن فتوا دادند، آن روایت را بر روایتِ به ظاهر متعارضش ترجیح میدهند.
⚠️اینها معنای شهرت را در خوشبینانه ترین حالت، مساوی با کثرت آن روایت در منابع موجود و در دسترس گرفته اند! همین وهم، موجب شده تا مثلا خیال کنند روایات امر به رؤیت محوری مشهور است و روایت مقابل آن شاذ! صرف نظر از آنکه این ملاک، خودش ملاکی ظنی، ناشی از برداشت غلط از روایات مستند در باب تراجیح است.
❗️چه بسا حدیث شاذی که بیان حکم واقعی امام بوده اما به علت تقیه کمتر از امام صادر شده و کمتر نقل و روایت شده است.
❗️و چه بسا حدیث مشهوری که به علت شرایط تقیه یا عدم ظرفیت مخاطبین بر تحمل روایات مستعصبه، بیشتر صادر و نقل و روایت شده است چون فهم و پذیرش آن سادهتر بوده به تقیه نزدیکتر.
❗️و چه بسا روایاتی از منابع غلات و زیدیه و اسماعیلیه و ... که حقیقتاً از امام صادر شده و بیان حکم واقعی امام است اما به علت همین مرجحات ظنی وهمی، ترک شده و روایات مشهورِ مقابلش صرفاً به علت کثرت نقل در منابع امامیه بر آن ترجیح داده شده است در حالی که حکم واقعی امام نبوده.
❗️و چه بسا حامل فقهی که خود نه تنها فقیه نبوده بلکه کذاب و ملعون و ناصبی باشد.
❓هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون؟
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin
حال حساب بکنید با فهم غلط و ظنی از این روایاتِ مستند در باب تراجیح، شاخصهای ظنیِ خودتراشیدهای ساختند که وقتی با دو روایتِ به ظاهر متعارض برخورد میکنند، تنها به علت آنکه راویان یک روایت در کتب رجال بیشتر توثیق شده یا تعداد یک روایت بیشتر از دیگری است یا فقهای بیشتری به آن فتوا دادند، آن روایت را بر روایتِ به ظاهر متعارضش ترجیح میدهند.
⚠️اینها معنای شهرت را در خوشبینانه ترین حالت، مساوی با کثرت آن روایت در منابع موجود و در دسترس گرفته اند! همین وهم، موجب شده تا مثلا خیال کنند روایات امر به رؤیت محوری مشهور است و روایت مقابل آن شاذ! صرف نظر از آنکه این ملاک، خودش ملاکی ظنی، ناشی از برداشت غلط از روایات مستند در باب تراجیح است.
❗️چه بسا حدیث شاذی که بیان حکم واقعی امام بوده اما به علت تقیه کمتر از امام صادر شده و کمتر نقل و روایت شده است.
❗️و چه بسا حدیث مشهوری که به علت شرایط تقیه یا عدم ظرفیت مخاطبین بر تحمل روایات مستعصبه، بیشتر صادر و نقل و روایت شده است چون فهم و پذیرش آن سادهتر بوده به تقیه نزدیکتر.
❗️و چه بسا روایاتی از منابع غلات و زیدیه و اسماعیلیه و ... که حقیقتاً از امام صادر شده و بیان حکم واقعی امام است اما به علت همین مرجحات ظنی وهمی، ترک شده و روایات مشهورِ مقابلش صرفاً به علت کثرت نقل در منابع امامیه بر آن ترجیح داده شده است در حالی که حکم واقعی امام نبوده.
❗️و چه بسا حامل فقهی که خود نه تنها فقیه نبوده بلکه کذاب و ملعون و ناصبی باشد.
❓هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون؟
📢ڪانال مَحفِلُ المُتَعَلِّمیـن:
@MahfelolMotaallemin