آفتابگردان‌ها
578 subscribers
265 photos
59 videos
4 files
126 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
این شنیدم پدر به فرزندش
در شب عید داد آموزش

امشب آماده‌باش باش پسر!
حمله‌ور می‌شوند چند ارتش

لشکری طالبان آجیلند
لشکری قاتل چلو و خورش

ظرف پُر پرتقال خونی را
سر بُرند این گروهک داعش

جامه‌ی موز و سیب را بِدرند
میهمانان چاق چاقوکش

اختلاط حماسه‌ها فرداست
رستم و پرسئوس و گیل‌گَمش

هر سه یکباره متفق شده‌اند
یورش آرند راس ساعت شش

راهکار تو چیست ای پسرم
تا که پایان پذیرد این چالش؟

گفت فرزند با پدر که پدر!
سر خود را گذار بر بالش

تا ز رویا رها شوی و دگر
نکنی هی خیال، پردازش

ما که در جیب‌های خالی‌مان
گرم پشتک زدن شده‌ست شپش

با چلو اختلافمان بسیار
با خورش اختلافمان فاحش

میزبانیم و در پذیرایی
میز داریم و اندکی خوش و بش

گشته‌ام خانه را و پسته که هیچ
نیست حتی کمی نخود کشمش

وضعمان را اگر ببیند فقر
چانه‌اش تا زمین بیاید کِش


حاصل طرز فکر پایین است
که شود قطعه‌ای چنین چندش:

طنز باید فقط بخنداند
نقد و اصلاح را ولی ولِلِش ...

#محمدرضا_درخشان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها

تقدیم به امام حسن مجتبی علیه‌السلام

چشم عالم به وفور از تو کرامت دیده‌ست
جز کرامت به خدا! از تو کسی نشنیده‌ست

واژه‌هایم همه شیرین شده‌اند از لطفت
شعر هم از نفسِ گرم تو خرما چیده‌ست

نیمه‌ی گمشده‌ی ماه خدا! آمدی و
با تو هر لحظه‌ی افطار و سحر چون عید است

ماه تااینکه خودش را به تو تشبیه کند
چهارده بار به دور سر تو چرخیده‌ست

در حریمت شده مأمور فراوان، یعنی
دشمن از جسم علی‌وار تو هم ترسیده‌ست


کاش در کنج سکوت حرمت جان بدهم
گرچه آواز دلم در دو جهان پیچیده‌ست

#رقیه_هژبری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
زندانیِ تن از آمدن تا رفتن
درگیرِ شدن از آمدن تا رفتن
دور از همه و همیشه نزدیک به هم
تنهایی و من از آمدن تا رفتن

#علی_شریف‌الحسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد
شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد

نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم
کسی هم‌رتبه‌ی صدیقه‌ی کبرا نخواهد شد

تو را کوثر لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو
به غیر از تو کسی تاویل اعطینا نخواهد شد

فقیران و یتیمان و اسیران یکصدا گفتند:
رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد

نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه
زمین روشن بدون زهره‌ی زهرا نخواهد شد

تو خورشیدی دم صبح و ستاره موقع مغرب
تو که باشی جهان مقهور ظلمتها نخواهد شد

《بحق فاطمه》گفتیم بعد از ذکر 《یا فاطر》
که《یا فاطر》بدون《فاطمه》معنا نخواهد شد

خداوند آفرید او را برای تو که می‌دانست
کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد

علی گفتم که نام دیگر زهرای مرضیه‌ست
علی که شعر من بی‌ نام او زیبا نخواهد شد

علی که خالقش بوده ثناگویش، یقینا پس
مدیح گوشه‌‌چشمش هم به شعرم جا نخواهد شد

علی که نام او رمز ورود در سماوات است
بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد

دم من حیدر است و بازدم زهراست دم به دم
بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد

به وقت کارزار مرگ تنها دلخوشیم این است
که هرکس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد

زمانی که همه لالَند در محشر، زبان ما
به جز با ذکر زهرا و علی گویا نخواهد شد

علی از روز اول شد ابوالشیعه پس این گونه
کسی جز فاطمه مادر برای ما نخواهد شد

#سید_علیرضا_شفیعی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
پناه‌جوی شبم، آفتاب می‌خواهم
چقدر تشنه بمانم؟ شراب می‌خواهم!

حساب کن چقَدَر غم به این و آن دادی
ولی من از تو غم بی‌حساب می‌خواهم

سوالِ هستی من از تو نیست غیر از عشق
سوال کرده‌ام و یک جواب می‌خواهم

چه کار با دل من کرده‌ای که بی عشقت
نه لب به نان زده حتی نه آب می‌خواهم؟

برای من اگر این بار هدیه آوردی
دو شاخه گل وسطِ یک کتاب می‌خواهم

به آسمان برو ای آه! ای دعای نجات!
که مثل قبل تو را مستجاب می‌خواهم

#معین_اصغری
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #رو_به_رو
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
راهی به هیچ صحن و سرایی نداشتم
تب داشتم، امید شفایی نداشتم

من شهروند شهر فراموش بوده‌ام
در ذهن هیچ آینه جایی نداشتم

غم‌های عالم آمده بود از چهار سو
اما چراغ راهنمایی نداشتم

پا گیج بود و دست به هر سو که می‌گریخت
ظلمت ادامه داشت، عصایی نداشتم

همزادهای بختکی‌ام در گلوی من
فریاد را زدند، صدایی نداشتم

شب را شبیه شاخه‌ی بی‌نغمه زیستم
دیگر بریده بودم و نایی نداشتم

کم کم تمام روزنه‌ها بسته می‌شدند
یعنی که خوف بود، رجایی نداشتم

دست غریق بودم و کارم تمام بود
ای وای اگر که دست دعایی نداشتم

#سید_حسین_میری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها

بعد از تو خنده‌های یتیمان چه می‌شود؟
ای ابر، سرنوشت بیابان چه می‌شود؟

وقتی تو نیستی چه بخوانند قاریان؟
تفسیر آیه آیه‌ی قرآن چه می‌شود؟

ای جان روزگار که در حال رفتنی
تکلیف این شریعت بی جان چه می‌شود؟

ای علت و نهایت دنیا، بدون تو
مقصد کجاست؟ خلقت انسان چه می‌شود؟

تیغ و زبان به سهم برابر تو را زدند
پس حکم ناسپاسی یاران چه می‌شود؟

این واژه‌ها گلایه‌ی ما بود با على
گفتیم از حکایت خود آنچه می‌شود

آغاز شد وصیت مولا به یک نگاه
رو بر حسین، گفت که پایان چه می‌شود

#محمدصادق_میرصالحیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها

على علىِ خدا و خدا خدای علی
شکافت خانه‌ی خود را‌ خدا برای علی

طنین لحظه‌ی معراج هم گواهی داد
فقط خداست که می‌بارد از صدای علی

به آیه آیه‌ی قرآن ناطقش سوگند
به کوثری که شکسته‌ست پا به پای علی

که باید از غم تنهایی علی جان داد
شبی که می‌چکد از چاه اشک‌های علی

به سوی فاطمه محراب غرق پرواز است
گرفته است خدایا مگر دعای علی؟

از این به بعد خدایا برای ایتامش
بخوان دعای سحر را خودت به جای علی

#محدثه_آشتیانی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها

بیا سنگینی بار گناهم را نبین امشب
مقدر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب

برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت
گره خورده‌ست احیا با امیرالمؤمنین امشب

تمام عمر با خود گرم جنگی تن به تن بودم
به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب

پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است
نگاهی کن به این درمانده‌ی گوشه‌نشین امشب

شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من
مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟

به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن
همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب

#رضا_ابوذری
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها

اگر چه ابرم و مشتاق شیونم امشب
سکوت می‌کنم و دم نمی‌زنم امشب

از آتشی که نشسته‌ست روی پرهایم
عجیب نیست بسوزد اگر تنم امشب

زبان مشترک دل‌شکستگان گریه‌ست
چه اشک‌ها که بیفتد به دامنم امشب

بیا که نور از آغوش شیشه می‌گذرد
اگرچه بسته‌ترین پنجره منم امشب

من آن ستاره‌ی خاموشِ سال‌ها پیشم
ببین به معجزه‌ی عشق روشنم امشب

#مهدیه_انتظاریان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
آن روز که رو می‌کند اسرارش را
دارد چه کسی توان انکارش را؟
من هستم و انتشار شرمندگی‌ام
روزی که زمین بگوید اخبارش را

#حمیدرضا_مداح
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
یک روز نگاه کرد سرمست به من
دورم قفسی کشید و دل بست به من
روزی که رها کرد مرا، یادش رفت
این آزادی تیر خلاص است به من

#حسین_صادقی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
بغل بغل غزل و شعر عاشقانه بیاور
به میهمانی خاموش من ترانه بیاور

تو رفتی و همه‌ام با تو رفت و خانه تهی شد
بیا و باز مرا با خودت به خانه بیاور

مرا درون قفس تا همیشه حبس کن اما
خودت بیا و برای من آب و دانه بیاور

بهار آمده، جنگل به برگ و بار نشسته
نهال کوچک من! جا نمان، جوانه بیاور

تو که همیشه بدون بهانه رفته‌ای از من
نیا! قبول! ولی لااقل بهانه بیاور!

#شفیق_صادقی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم
اگر سرم، کلمه کلمه شورم! اگر دلم، واژه واژه جنگم

بگو که من هرچه شد می‌آیم، مرا رها کن به خود می‌آیم
برای فتح احد می‌آیم، می‌افتد این قلّه هم به چنگم...

بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه
به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم، هنوز سنگم

مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم
شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم

سرم شکسته‌ست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم
حماسه‌ی شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم

اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بی‌خروش باشد
خدا کند باده‌نوش باشد، رفیق اگر می‌دهد شرنگم

اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا
غبار را هم زدوده حتّی، برادرم قاسم از تفنگم

#حسن_خسروی‌وقار
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

پیچ رادیو را می‌چرخانم
حاج قاسم را تکرار می‌کنند
حاج قاسم را مخابره می‌کنند
حاج قاسم را مشق می‌نویسند
اسمِ کوچکت را صدا می‌زند
دخترم
که دوست ندارد برای جنگ انشا بنویسد
اسم کوچکت را صدا می‌زند
مادرم که دوست داشت
نامه‌اش را
به حرم حضرت زینب
برسانی
انگار کن
یکبارِ دیگر
پدرم را
در خان‌طومان از دست داد‌ه‌ام
همان ستاره را زیر سر داشت
خمپاره‌ای که چشم دیدنت را نداشت
که سال ۶۲
دستش را از رویِ زنگ خانه‌مان برنمی‌داشت
که برای گلنار و دخترانِ
حلبچه دهن‌کجی کرده بود
نامِ کدام ستاره بود
که در جمجمه‌ام
کم و زیاد می‌شد؟
که نامِ دیگرش شهید بود؟
و در سجلش عکسی با قدس انداخته بود!
که در کودکی
آرزویش این بود
نقش عباس را تعزیه بخواند!
انگار کن
یک شبِ دیگر
خانه‌مان بدونِ مرد شده است
انگار کن
سرِ بابا در خان‌طومان جامانده
پیچ رادیو را می‌چرخانم
مادرم
نامِ حاج قاسم را رج می‌ریزد
روی قالیچه‌ای قرمز
کنار دست ابوالفضل
و زن همسایه
که دوست دارد
اسم پسر کوچکش را قاسم بگذارد

#زهرا_شرفی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

خبر رسید سحرگه کسی سفر کرده‌ست
کسی که رفتن او گریه را خبر کرده‌ست

کسی به هیبت آیینه‌های نشکسته
تنش شبیه همه روضه‌های سربسته

کسی نشسته به سوگ هزار پروانه
کسی که در غم او صبر گشته دیوانه

کسی که خون سرش خانه در افق کرده
کسی که رفتن او شهر را قرق کرده

خبر رسید و غمی تازه‌تر رسید به ما
امان از آن خبری که سحر رسید به ما

«گزین شدند و سوار گزیده را کشتند
سیه بپوش برادر سپیده را کشتند»*

شبی که کفر به جنگ تمام ایمان رفت
بزرگِ ایلِ شیاطین خودش به میدان رفت

برای کشتن او اهرمن نقاب انداخت
به هرچه داشت زد و عاقبت عقاب انداخت

قسم به عزتمان این تمام واقعه نیست
فلک بگو به جهان این دقیقه نوبت کیست

قسم به صبح که خواب شما پریشان است
قسم به عصر که قاسم میان میدان است

قسم به مصحف حق که خدا مراقب ماست
جواب حمله‌ی شیطان شهاب ثاقب ماست

بدان که سهم تو از داغ ما پشیمانی‌ست
نگین فاتح قدس ای جهان سلیمانی‌ست

قسم به غربت قرآنِ غرقِ خاک شده
قسم به آینه‌هایی که تازه پاک شده

قسم به صبح که ما دست سخت تقدیریم
که از سیاهی شب انتقام می‌گیریم

برای داغ دل دختران چشم به راه
به نام منتقم خون صبح بسم الله

* تضمینی از استاد علی معلم دامغانی

#علی‌رضا_میرزایی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
سکوت کرده بشر ظلم‌های سنگین را
گرفته‌اند همه دامن شیاطین را

بگو به زاهد عزلت گرفته‌ی خاموش
به باد داده سکوت تو وجهه‌ی دین را

بگو حقوق بشر چیست؟ این که با طعنه
خراب کرده شب و روزهای یاسین را؟

همان حقوق بشر که به اسم آزادی
حرام کرده به فرهاد، خواب شیرین را

دعا کنید! خدا مستجاب خواهد کرد
دعای هر سحرِ مرغ‌های آمین را

قسم به معنی والشمس می‌رسد مردی
که پاک می‌کند این لکه‌های ننگین را

همان که با ید بیضا طلوع خواهد کرد
خلاص می‌کند از شرّ غم فلسطین را

#محمدجواد_خراشادی_زاده
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها

پیروز این میدان تویی، والتين و الزيتون
هموار خواهد شد به زیر پای تو صهيون

آری برادر «انتم الاعلون» بی‌تردید
«لا تحزن» از فریاد این آهنگ ناموزون

تكرار كن تكرار کن سنگت اثر دارد
سنگین‌دلان را بشکند تکرار این مضمون

از پشتِ سر خنجر اگر خوردی، مبادت غم
شمشیر را مغلوب سازد اقتدار خون

پیروز این میدان تویی سوگند بر سنگت
پیروز این میدان تویی، والتين والزيتون

#احد_ارسالی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها

کو آن علم به دوش؟ بگو! رفت و برنگشت؟
بی او نفس چه شد که فرو رفت و برنگشت
افسوس! رودِ آینه‌رو رفت و برنگشت
دیدند بچه‌ها که عمو رفت و برنگشت

بی‌وقفه است بارش باران بدون او
تشدید شد غریبی یاران بدون او


رفت آن که سال‌ها نفسش بوی سیب داشت
مویش سپید بود و نشان از حبیب داشت
در چشم‌هاش آیه‌ی فتح قریب داشت
داغش برای ما تب امن یجیب داشت

هرجا که بود نصر من الله می‌رسید
شب پیش او به درک سحرگاه می‌رسید


اینک به صبح روشن پیشانی‌اش قسم
به ژرفنای طینت قرآنی‌اش قسم
به چارسوی ملک سلیمانی‌اش قسم
به خشم آسمانی و طوفانی‌اش قسم

ماییم یک به یک همه سرباز لشکرش
تسبیح خون رسیده به الله اکبرش


صاحب نفوذ قلعه‌ی دل‌هاست خون او
مثل فلق، گواهی فرداست خون او
در موج موج حادثه دریاست خون او
تضمین فتح مسجدالاقصاست خون او

این تیغِ از نیام برون می‌رسد به قدس
آری سپاه قاسمیون می‌رسد به قدس


این صدق وعده‌های الهی‌ست مو به مو
شمشیر می‌کشیم علی‌وار و رو به رو
در جستجوی مقتل خویشیم کو به کو
ای شعرِ من اگر که به او می‌رسی بگو:

رفتی و نور چشم همه مانده‌ای هنوز
یا ایها العزیز که فرمانده‌ای هنوز

#فاطمه_عارف‌نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها

دلم می‌خواست حالم را بدانی
غمم را از نگاه من بخوانی
نبیند کاش چشمی ماه نو را
که یک شب بیشتر پیشم بمانی‌

#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
بیا فروغ بخوانیم و خوب گریه کنیم
به دردهای جهان میخکوب گریه کنیم

که رو به پنجره ها پشت چرخ خیاطی
که وقت پخت و پز و رفت و روب گریه کنیم

به کفتران پریشان بام دانه دهیم
برای گربه ی تنهای جوب گریه کنیم

دوباره خواب ببینیم نوجوان هستیم
و روی شانه مردان خوب گریه کنیم

بیا هنوز اگر هیچکس نیامده است
کنار مسجد پشت کلوب گریه کنیم

به یاد آن همه رویای مانده در تجریش
سوار مترو به سمت جنوب گریه کنیم

زنیم و خالق‌مان آفرید ما را تا
بدون هیچ دلیلی غروب گریه کنیم

#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha