آفتابگردان‌ها
578 subscribers
255 photos
57 videos
4 files
125 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
سفر چگونه کنم با بهانه‌ای که ندارم؟
کدام سو بپرم آشیانه‌ای که ندارم؟

نشانده‌ام به دلم دشتی از شقایق غم را
به غیرِ این دل خونین نشانه‌ای که ندارم

کنون که داده به بادم چو قاصدک غمِ این عشق
بگو مرا برساند به خانه‌ای که ندارم

مرا ببین که چکیدم به پات یک دل سیر آه
جز این ترنم باران ترانه‌ای که ندارم

اگر هراسِ به دریا زدن نبرده دلت را
بیا تو را ببرم تا کرانه‌ای که ندارم

#حسن_حسن‌زاده
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به امام هادی علیه‌السلام

تو از تبار بهاران، تو از سلاله‌ی رودی
تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی

تویی شکوه بهار و به پیشگاه تو دارد
جوانه عرض سلامی، شکوفه عرض درودی

به صدر جامعه*‌ی خود به 《السّلامُ علیکی》
تمام پنجره‌ها را به سوی باغ گشودی

از آسمان به زمین سیر کردی و همه دیدند
که آفتابی و داری عجب فراز و فرودی

مگر مقابل دشمن محمد(ص) دگری تو؟!
تو کیستی که ندارد صبوری تو حدودی؟

کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش
به یک اشاره دل از هر چه شیر برد تو بودی

اگرچه سامره‌ات را حصار کرده شب اما
می‌آید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی

*زیارت جامعه کبیره

#حسن_زرنقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
مدح‌ امام‌ هادی‌ علیه‌‌السلام

باید چه گفت مدحت شاهی عظیم را؟
کو شعر تر که وصف کند این حریم را؟

کو یک گره که باز نگردد به دست او؟
کو حاجتی که خسته کند این کریم را؟

کوکوکنان نشسته به بامش، مگر کریم
با دست خویش دانه دهد یاکریم را

هوهوی پرچمش به تقرب کشانده است
تا سامرا به روی دو زانو نسیم را

یک جرعه از کناره‌ی دریای حکمتش
پرورده است حضرت عبدالعظیم را

با تیغ آبدیده‌ی نور هدایتش
سرکوب کرده خدعه‌ی قوم رجیم را

هرگز به پادشاهی عالم نمی‌دهیم
حظّی که از گدایی او می‌بریم را

مدیون اوست مکتب قرآن و دین حق
در فتنه‌ها صراط چنین مستقیم را

#علی_سلیمیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به امام هادی علیه‌السلام

نه تنها دوستانش را، که حتی دشمنان را هم
هدایت کرده او سرسخت‌های این جهان را هم

اگر در چشم او رام است صد حیوان درنده
درون مشت خود دارد کلید جسم و جان را هم

هراسی نیست از ظلمت اگر نورالهدی باشد
که روشن کرده نور او زمین را آسمان را هم

من از لطفش به عجز مرد گوهرساز فهمیدم
که او پر سود خواهد کرد با مهرش زیان را هم

همین که مقصدم را در دل بیراهه‌ها دیده
عوض کرده‌ست مقصد را، مسیر داستان را هم

کسی می‌آید از نسلش که هنگام اذان ظهر
بگیرد《اشهد ان على》اش آسمان را هم

#سیده_نرگس_میرفیضی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
می‌خواستم خیال تو از سر به در کنم
دیدم نمی‌شود که بدون تو سر کنم

اطراف تو حصار از آیینه می‌کشم
باید تو را برای خودم بیشتر کنم

چشمم غیور بود به عشق تو، کور نه
غیرت نمی‌گذاشت به غیرت نظر کنم

چون چشمه یافته به دل سنگ کوه، راه
پس گریه می‌کنم که به قلبت اثر کنم

من با عصای سِحر به مقصد نمی‌رسم
مِن بعد، تکيه را به دعای سحر کنم

#حسین_شهریاری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_haa
زآنسویِ‌ نبود و بود در آیینه
هر پلک دری گشود در آیینه
دلخواه‌ترین رباعیِ عالم را
چشمانِ تو می‌سرود در آیینه

#محمدامین_اکبری
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_haa
اسفند رفته بود و زمستان ادامه داشت
فصل نبودن تو کماکان ادامه داشت

شک داشتم که اشک من آن گونه می‌چکید
یا ابر بود و بارش باران ادامه داشت

مویت وزید و رفت ولی زیر گوش من
هوهوی بادهای پریشان ادامه داشت

با من حیاط خانه به خلوت نشسته بود
تا صبح شب‌نشینی ایوان ادامه داشت

دنبال اشک‌های تو هر قدر آمدم
بغضت ادامه داشت، خیابان ادامه داشت...

از خواب هم پریدم و در چشم من هنوز
کابوس رفتن تو کماکان ادامه داشت

#حسین_صادقی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
تو ابر باشی اگر، شانه‌های من کوه است
عبورت از شب تنهایی‌ام چه بشکوه است

نه سنگ نیست دلم آن‌چنان که می‌گویند
به هم فشردگی چند قرن اندوه است

تو هم شبیه خودم بغض در گلو داری
و رنگ پیرهنت آه سرد و بی‌روح است

هنوز قلقلکت می‌دهد عبور نسیم
تن لطیف تو از رعد و برق مجروح است

ببار! حوصله‌ی گریه‌ی تو را دارم
تو ابر باشی اگر، شانه‌های من کوه است

#محمد_هدایت‌زاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
نگو که عید شده، من هنوز هم که همانم
مگر قرار نشد از دلم تو را بتکانم؟

تنیده است خیالت به رشته‌رشته‌ی روحم
طنینِ خنده‌ی محوت نشسته است به جانم

هزار دفعه صدایم زدی، ولی... چه بگویم؟
برای بردن نام تو بسته بود زبانم

همین که بین شلوغی نگاهمان به هم افتاد
نداد بغض مجالت، نداد گریه امانم

نخواستم که ببینی چقدر بی تو غریبم
چقدر در غم دلتنگی‌ات شب است جهانم

به وقتِ خلوتِ خود زل زدم به گوشه‌ای از شب
شب است یا که سیاهی‌ست؟ من کجای زمانم؟

شب است و چنگ زده خاطراتِ مُرده به روحم
و می‌تپد هوسِ مرگ، بین هر ضربانم

تو نیستی و همه، بارِ غربت است به دوشم
چگونه خستگی‌ام را به سال نو نکشانم؟

#آرزو_ارجمند
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
دلبسته‌ی مرام کسی جز علی نباش
در زندگی غلام کسی جز علی نباش

گفتم به دل: اگر پیِ مستیِ دائمی
ِمنْ بعد مست جام کسی جز علی نباش

حتی به وقت نامگذاری طفل خود
اصلا به فکر نام کسی جز علی نباش

دنیا پدید آمد و پروردگار گفت:
دنیا! مطیع و رام کسی جز علی نباش

تنها نصیحت پدرم این کلام بود:
در زندگی غلام کسی جز علی نباش

#احسان_نرگسی_رضاپور
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
دلی که جای تو شد جای اضطراب ندارد
کسی که شیعه‌ی مولا شود عذاب ندارد

زمین به شوق قدم‌های تو به خاک بدل شد
زمین ما پدری جز ابوتراب ندارد

کسی که مست شد از خوشه‌های تاک ضریحت
دگر نیاز به میخانه و شراب ندارد

به شوق کعبه هرآن‌کس به زادگاه تو آمد
به جز طواف علی حق انتخاب ندارد

بعید نیست که مشرک شوند عابد و زاهد
صفات مشترکت با خدا، حساب ندارد

دلیل خلق جهان را بپرس تا که بگویم
که این سوال به غیر از علی جواب ندارد

#علی_حقیقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
قلبی که در هوای تو گشته‌ست بی‌قرار
با پای دل رسیده به خلوت‌سرای یار

جایی ندیده بهتر از این روی خود زمین
جایی ندیده بهتر از این روز و روزگار

عشاق هرکدام طریقی گزیده‌اند
مالک میان معرکه، میثم به روی دار

از ليلة‌المبيت گرفته‌ست تا اُحُد
جان کرده‌ای فدای پیمبر هزار بار

خمس و نماز و روزه و حج و زکات نه
از خاک‌بوسی تو گرفتیم اعتبار

عاشق میان صحن تو، دشمن میان رزم
گفتند از نگاه تو لايمكن الفرار

خالق شبیه حضرت حیدر نیاورد
دنیا اگر شبيه على داشتی بیار

ما را یکی از این دو کمان می‌کُشد یقین
یا ابروی هلالی تو یا که ذوالفقار

سر رفته است حوصله‌ی سربدارها
جاری‌ست خون میان رگ ما چو آبشار

تا در کنار مهدی تو جان فدا کنیم
گرم است پشت کعبه به آن کوه استوار

#محمدرضا_نادعلیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
چقدر می‌شود این روزگار بد باشد
که ذرّه‌ای به تو در سینه‌اش حسد باشد 

مگر به جز تو کسی در تمام عالم هست
که بر ولایت او آیه‌ای سند باشد؟

من ای مسافر کعبه بعید می‌دانم
که بهتر از تو کسی قبله را بلد باشد

قدم به کعبه نهادی که کعبه بشکافد
که سینه‌چاک تو این خانه تا ابد باشد

چه غم که هیچ‌کس ایمان نیاورَد وقتی
کسی به معرکه چون تو تمام‌قد باشد

اگر که تیغ تو از روی عدل سر نزند
چگونه قاتلِ عمر بن عبدود باشد؟

چو رود در جریان است حبّ آل علی
چه باک بر سر راهش اگر که سد باشد

مدد گرفته‌ام از تو که در پناه تو است
کسی که ذکر لبش یا علی مدد باشد

#طیبه_عباسی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

نذر #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها

به روی نیزه‌های خون‌چکان تا دید سرها را
مزیّن کرد با خون شهیدان بال و پرها را

عصای معجزه ای کاش بود و لحظه‌ای زینب
از آن سیلاب خون رد می‌شد و موج خطرها را ...

اگر چه قلب‌ها در شعله‌گاه خیمه‌ها می‌سوخت
ولی خاموش کرد آن روز با اشکش شررها را

زمان خطبه خواندن سوره‌ی زلزال بر لب داشت
که ویران کرد کاخ صاحبان سیم و زرها را

تمام واژه‌هایش را خلیلانه به میدان برد
همه دیدند آن‌جا جنگ بت‌ها و تبرها را

چنان در اربعین از شام تا کرب و بلا امد
که لبریز از محرم کرد بعد از آن صفرها را

به میدان شهادت با نگاهی غرق زیبایی
به رسم او فرستادند مادرها پسرها را

فرستادند تا عصیان آتش را سپر باشند
همان آتش که می‌سوزاند با هم خشک و ترها را

بگو راوی! بگو از اوج رویای سبک‌بالان
بگو، بیدار کن از خواب سنگین کور و کرها را

ببین دنیا! به دور گنبد خورشیدِ شام امروز
قمرها را قمرها را قمرها را قمر ها را

سری روی زمین در سرزمین عشق جا مانده
گرفته این خبر این روزها راس خبرها را

اذان از گنبد و گلدسته‌اش وقتی که می‌آید
چه زیبا می‌کند در شام ظلمانی سحرها را

نماز او نشسته پایداری کرد آن شب که
به روی نیزه‌های خون‌چکان می‌دید سرها را

#سمانه_خلف_زاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

چه غمگین، کاروانی می‌رود از کربلا تا شام
گره خوردست آیا سرنوشت کربلا با شام؟

به نیزه آفتابی می‌شکافد سینه شب را
و از گودال خون منزل به منزل می‌رود تا شام

به دل بغض علی، در دست سنگ و در زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام

چنان سنگین‌دلی‌ها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام

نمی‌دانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام

ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام

اگرچه جای خنجر خیزران می‌دید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام

اسارت را ببین راز شهادت بر ملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام

#حسن_زرنقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت زینب کبری سلام الله علیها

جا دارد اگر خون بفشاند چشمت
یا خیره به نیزه‌ها بماند چشمت
آن روز تمام ماجرا را دیدی
ای وای اگر روضه بخواند چشمت

#سید_علی_نقیب
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
گاه آرام و گاه آشفته
دل بی‌طاقتش همان دریاست
حاکم قلب کوچکش عشق است
تاج و تختش هنوز پابرجاست

بی‌گمان نام کوچکش شعر است
که سکوتش ترنم کلمه است
و صدایش، غزل که می‌خوانَد،
حسرت دلنشین بلبل‌هاست

سیب سرخی گرفته در دستش
دوربین در کمین خنده‌ی اوست
گرچه آرام و گرم می‌خندد
پشت چشمش غمی نهان پیداست

چشم‌های سیاه و روشن او
آسمان شب خیال من است
موج آرامش نگاهش نیز
مژده‌ی دلپذیری فرداست

نفسش، موسم بهاران است
و حضورش، شکوفه‌باران است
خانه‌ام طعنه می‌زند به بهشت
واقعیت، فراتر از رویاست

گره از کار زلف خود وا کرد
شهرزاد هزار و هر شب من
وه چه طولانی است این قصه
خوش به حالم که هر شبم یلداست

#محمدرضا_معلمی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
از انزوا پر و از دوستان تھی‌ست کنارم
نشسته‌ام به فراق کسی که نیست کنارم

مپرس همسفرانت چگونه‌اند برادر
به غیر سایه مگر سالهاست کیست کنارم؟

خوشا به غیرتِ مرگ؛ این رفیق صاف و صمیمی
که صادقانه از آغاز عمر زیست کنارم

چی‌ام؟ درخت صبوری چنان اسیر به غربت
که چشمه‌ای همه‌ی عمر می‌گریست کنارم

چقدر منظره....! تنهاییِ عزیز کجایی؟
برای عکس گرفتن بیا بایست کنارم

#میلاد_حبیبی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
خانه‌تکانی کرده‌ایم امروز
باید که برگردی به انباری
صد خاطره، صد قصه از یلدا
حالا میان سینه‌ات داری

هرچند جایت خالی است اما
هستی میان خاطرات ما
گرمای مهرت توی تابستان
پر می‌کند انباری ما را

وقتی زمستان باز برگردد
تو می‌شوی در خانه‌ها مهمان
غصه نخور اصلا که آن‌جایی
خوب استراحت کن، بخاری جان!

#فاطمه_غلامی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha