چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
چه چشمههای حیاتی که از لب تو تراوید
چه مهربان کلماتی که آفتابْنشانند
بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ
که واژههای تو نهجالبلاغههای جهانند
اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد
اشارههای تو مولا، هنوز نامهرسانند
غزل به سجده میافتد در آستان کلامت
که جمله های قصار تو قلّههای زبانند
هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید
ثنای مرتبهات را چکامهها نتوانند
تو کیستی که شبیهت نیامدهست به عالم
تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند
تو بوترابی و آن نفحههای در کلماتت
به قلبها همه نور و به جسمها همه جانند
قدم گذار در این کوچههای حزن و خموشی
که گامهای تو بر خاک مرده چون ضربانند
چنین که درگهِ تو ذرّهپرور است در آفاق
بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند
#فائزه_زرافشان
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
چه چشمههای حیاتی که از لب تو تراوید
چه مهربان کلماتی که آفتابْنشانند
بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ
که واژههای تو نهجالبلاغههای جهانند
اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد
اشارههای تو مولا، هنوز نامهرسانند
غزل به سجده میافتد در آستان کلامت
که جمله های قصار تو قلّههای زبانند
هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید
ثنای مرتبهات را چکامهها نتوانند
تو کیستی که شبیهت نیامدهست به عالم
تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند
تو بوترابی و آن نفحههای در کلماتت
به قلبها همه نور و به جسمها همه جانند
قدم گذار در این کوچههای حزن و خموشی
که گامهای تو بر خاک مرده چون ضربانند
چنین که درگهِ تو ذرّهپرور است در آفاق
بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند
#فائزه_زرافشان
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
Forwarded from آفتابگردانها
به همسایهی دیوار به دیوار وطنم؛ افغانستان
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
گنجشککان به مرگ پر و بال دادهاند
دردا که شعلهور شده باز آشیانتان
نامهربانی از همه عالم چشیدهاید
ای من فدای داغ دل مهربانتان
سر رفته است از لب دیوارتان غروب
در خون تپیده باز افق آسمانتان
کو فرصت درخشش ماه و ستارهها؟
کو چشمروشنی شب بامیانتان؟
کو گونههای سرخ و سفید زنان شهر؟
کو خندهی عروسکی کودکانتان؟
دستش به آبیاری گلها نمیرود
همدست خارهاست مگر باغبانتان؟
این بیبهار ماندن گلخانه تا کجا؟
تا کی ادامه داشته باشد خزانتان؟
عمری ببارد آه که طغیان کند مگر
یک روز رودخانهی اشک روانتان
ما غمشریک حادثههایی پر از دریغ
ما در مرور ثانیهها همزبانتان
بعد از هزار و یک شب رنجی که بردهاید
آخر کجاست فصل خوش داستانتان؟
ای کاش سرنوشت کمی ساده میگرفت
تا سختتر از این نشود امتحانتان
#فاطمه_عارفنژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
گنجشککان به مرگ پر و بال دادهاند
دردا که شعلهور شده باز آشیانتان
نامهربانی از همه عالم چشیدهاید
ای من فدای داغ دل مهربانتان
سر رفته است از لب دیوارتان غروب
در خون تپیده باز افق آسمانتان
کو فرصت درخشش ماه و ستارهها؟
کو چشمروشنی شب بامیانتان؟
کو گونههای سرخ و سفید زنان شهر؟
کو خندهی عروسکی کودکانتان؟
دستش به آبیاری گلها نمیرود
همدست خارهاست مگر باغبانتان؟
این بیبهار ماندن گلخانه تا کجا؟
تا کی ادامه داشته باشد خزانتان؟
عمری ببارد آه که طغیان کند مگر
یک روز رودخانهی اشک روانتان
ما غمشریک حادثههایی پر از دریغ
ما در مرور ثانیهها همزبانتان
بعد از هزار و یک شب رنجی که بردهاید
آخر کجاست فصل خوش داستانتان؟
ای کاش سرنوشت کمی ساده میگرفت
تا سختتر از این نشود امتحانتان
#فاطمه_عارفنژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
Forwarded from آفتابگردانها
به بهانهء زخم تازهء کابل
شعر کهنه، به افغانستان عزیزم:
یک کوه درد با تو برابر نمیشود
آری، بخند، زخم تو بهتر نمیشود
از روزگار تلخ خودت شکوه کن، وطن!
هرگز نترس، گوش فلک کر نمیشود
تاریخ، باز مرثیهات را مرور کرد
با روضهی تو، چشم کسی تَر نمیشود
وقتی جهان به پیش دو چشم تو تار شد
کابل، دوباره آینهای از غبار شد
این روزها نمیرود از یاد دِهمزنگ
لعنت به زخمِ دوم مرداد دِهمزنگ
در راه روشنایی شبهای بامیان
خاموش میشوند چرا این ستارگان؟
تو درد میکشیدی و درمان نداشتی
پاییز میشدی و بهاران نداشتی
تو آبِ دیدهی خود از آمو گرفتهای
وقت قیام، دست به زانو گرفتهای
من عهد میکنم که بیایم به کشورم
یک روز میرسد که در آغوش مادرم...
آن روز ناله کن به زبان دَریِ خود
آرام گریه کن به تَی چادَریِ خود
#عاطفه_جعفری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
شعر کهنه، به افغانستان عزیزم:
یک کوه درد با تو برابر نمیشود
آری، بخند، زخم تو بهتر نمیشود
از روزگار تلخ خودت شکوه کن، وطن!
هرگز نترس، گوش فلک کر نمیشود
تاریخ، باز مرثیهات را مرور کرد
با روضهی تو، چشم کسی تَر نمیشود
وقتی جهان به پیش دو چشم تو تار شد
کابل، دوباره آینهای از غبار شد
این روزها نمیرود از یاد دِهمزنگ
لعنت به زخمِ دوم مرداد دِهمزنگ
در راه روشنایی شبهای بامیان
خاموش میشوند چرا این ستارگان؟
تو درد میکشیدی و درمان نداشتی
پاییز میشدی و بهاران نداشتی
تو آبِ دیدهی خود از آمو گرفتهای
وقت قیام، دست به زانو گرفتهای
من عهد میکنم که بیایم به کشورم
یک روز میرسد که در آغوش مادرم...
آن روز ناله کن به زبان دَریِ خود
آرام گریه کن به تَی چادَریِ خود
#عاطفه_جعفری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
به دخترکان شهیدهی کابل
بگو چه شد، چه خبر از کبوتران؟ کابل!
که رنگ خون شده چشمان آسمان، کابل
کدام تیر و کمان بال پر زدن را چید؟
که بال و پر همهجا ریخت ناگهان، کابل
به موی دخترکان غنچه غنچه گل بستند
گلی به سرخی خون گلویشان، کابل
زمین سرخ پر از برگ برگ دفتر مشق
مگر وزیده به سرسبزیات خزان، کابل؟
چه شد به آنهمه لبخند دخترانهی سبز؟
چه شد به آنهمه آغوش مهربان، کابل؟
بپرس جرم کبوتر چه بود جز پرواز؟
سکوت میکند این بار هم جهان، کابل!
صدای دخترکی میوزد شبیه نسیم
دوباره پر شدی از شعر نيمهجان، کابل
دوباره نوبت دلشورههای یک مادر
رسیده دختر من، یا....؟ دعا بخوان کابل
به گوشوارهی خونی رسیده روضهی تو
دوباره سینهزن ایران و روضهخوان کابل
تو چشم آبی اگر نیستی، دلت آبیست
سلام آبی دریای بیکران! کابل!
برای تسلیت این بار شعر آوردم
فدای قلب تو، همسایه، همزبان، کابل
قسم به دخترکانت که صبح نزدیک است
قسم به ضجهی آن مادر جوان، کابل
بخوان دعای فرج را، بهار میبارد
در این هجوم خزان، زندهتر بمان کابل
#فائزه_امجدیان
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
بگو چه شد، چه خبر از کبوتران؟ کابل!
که رنگ خون شده چشمان آسمان، کابل
کدام تیر و کمان بال پر زدن را چید؟
که بال و پر همهجا ریخت ناگهان، کابل
به موی دخترکان غنچه غنچه گل بستند
گلی به سرخی خون گلویشان، کابل
زمین سرخ پر از برگ برگ دفتر مشق
مگر وزیده به سرسبزیات خزان، کابل؟
چه شد به آنهمه لبخند دخترانهی سبز؟
چه شد به آنهمه آغوش مهربان، کابل؟
بپرس جرم کبوتر چه بود جز پرواز؟
سکوت میکند این بار هم جهان، کابل!
صدای دخترکی میوزد شبیه نسیم
دوباره پر شدی از شعر نيمهجان، کابل
دوباره نوبت دلشورههای یک مادر
رسیده دختر من، یا....؟ دعا بخوان کابل
به گوشوارهی خونی رسیده روضهی تو
دوباره سینهزن ایران و روضهخوان کابل
تو چشم آبی اگر نیستی، دلت آبیست
سلام آبی دریای بیکران! کابل!
برای تسلیت این بار شعر آوردم
فدای قلب تو، همسایه، همزبان، کابل
قسم به دخترکانت که صبح نزدیک است
قسم به ضجهی آن مادر جوان، کابل
بخوان دعای فرج را، بهار میبارد
در این هجوم خزان، زندهتر بمان کابل
#فائزه_امجدیان
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #گیلان با نوای: #حاج_جواد_کامرانی شاعران: #محمد_قائمیراد #محمدرضا_درخشان #تورج_گنبدلو #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
باز یک ماه به مهمانی حق خو کردیم
از همه روی گرفتیم و به او رو کردیم
باز یک ماه اذان تا به اذان دل دادیم
به خداوند اذان و رمضان دل دادیم
آیههای پر از اعجاز خدا را خواندیم
در کنار هم «اَشِدّا» «رُحَما» را خواندیم
رزقمان شد که دل از لقمۀ دنیا ببُریم
روزی از سفرهی پر برْکت ایمان بخوریم
روزه یعنی که نترسیم ز تحریمِ کسی
عبد ربّیم و نداریم جز او بیمِ کسی
سه شب قدر، به تقدیرِ خوشی دلبستیم
که در آن، ذرهای از لشکر مهدی(عج) هستیم
مستی قدر سبب شد همه هشیار شویم
تا به خال لبت ای دوست گرفتار شویم
ناامید از در لطف تو خدایا نرویم
ما حسینی شدهایم، از پی دنیا نرویم
خاکمان بیمهی خون شهدا بوده و هست
زیر دِیْنِ کرم و لطف رضا بوده و هست
خاکمان باغ گل از چشمهی خون شهداست
بوی عطر خوششان در همهجا بوده و هست
متمایل نه به غرب است و نه شرق است و نه هیچ
انقلابی که فقط قبلهنما بوده و هست
کوری چشم تبرها به ثمر بنشیند
این درختی که چهل سال به پا بوده و هست
نوبت نسل جوان است، علمدار شود
پرچمی را که بر آن نقش خدا بوده و هست
اربعین پرتویی از نور جوانان شماست
روز قدس آیهای از شور جوانان شماست
باش تا پاش بیفتد، همه برمیخیزند
همه با نغمهی یا فاطمه برمیخیزند
هرکدام آینهای از حُججی خواهد شد
و در آن روز در عالم فرجی خواهد شد
عدهای، صحبتی از جنگ که شد، ترسیدند
مصلحت را همه در سازش و ذلت دیدند
یادشان رفت که ما نیز خدایی داریم
پای مردانگی و دست دعایی داریم
سختیِ این دو سه روز از سر ما میگذرد
غنچهها میشکفد، سوز هوا میگذرد
نور حق میدمد و رونق شب میشکند
دورِ خوشرقصی تزویر و ریا میگذرد
اجر یاران خدا ساحل امن است و امان
نوح با کشتی از این موج بلا میگذرد
مانعِ راهِ خدا نیست؛ نه فرعون و نه نیل
میرسد مردی و در دستْ عصا، میگذرد
تا طبس هم برسد دشمنت، آن لحظه خدا
با سپاه شِنش از سمت هوا میگذرد
درس تاریخ نگر! دیدهی عبرت بگشا!
درِ درخواست فقط سوی خدایت بگشا
گام اول به سرانجام رسیدهست، ولی
شرط دوم قدم آن است که همپای ولی،
تا ظهور ولیالله نلغزیم دمی
با کسی دم نزنیم از درِ تسلیم دمی
هر که همپای ولی ماند، نخواهد لغزید
هر که با سیدعلی ماند، نخواهد لغزید
#محمد_قائمیراد
#محمدرضا_درخشان
#تورج_گنبدلو
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
از همه روی گرفتیم و به او رو کردیم
باز یک ماه اذان تا به اذان دل دادیم
به خداوند اذان و رمضان دل دادیم
آیههای پر از اعجاز خدا را خواندیم
در کنار هم «اَشِدّا» «رُحَما» را خواندیم
رزقمان شد که دل از لقمۀ دنیا ببُریم
روزی از سفرهی پر برْکت ایمان بخوریم
روزه یعنی که نترسیم ز تحریمِ کسی
عبد ربّیم و نداریم جز او بیمِ کسی
سه شب قدر، به تقدیرِ خوشی دلبستیم
که در آن، ذرهای از لشکر مهدی(عج) هستیم
مستی قدر سبب شد همه هشیار شویم
تا به خال لبت ای دوست گرفتار شویم
ناامید از در لطف تو خدایا نرویم
ما حسینی شدهایم، از پی دنیا نرویم
خاکمان بیمهی خون شهدا بوده و هست
زیر دِیْنِ کرم و لطف رضا بوده و هست
خاکمان باغ گل از چشمهی خون شهداست
بوی عطر خوششان در همهجا بوده و هست
متمایل نه به غرب است و نه شرق است و نه هیچ
انقلابی که فقط قبلهنما بوده و هست
کوری چشم تبرها به ثمر بنشیند
این درختی که چهل سال به پا بوده و هست
نوبت نسل جوان است، علمدار شود
پرچمی را که بر آن نقش خدا بوده و هست
اربعین پرتویی از نور جوانان شماست
روز قدس آیهای از شور جوانان شماست
باش تا پاش بیفتد، همه برمیخیزند
همه با نغمهی یا فاطمه برمیخیزند
هرکدام آینهای از حُججی خواهد شد
و در آن روز در عالم فرجی خواهد شد
عدهای، صحبتی از جنگ که شد، ترسیدند
مصلحت را همه در سازش و ذلت دیدند
یادشان رفت که ما نیز خدایی داریم
پای مردانگی و دست دعایی داریم
سختیِ این دو سه روز از سر ما میگذرد
غنچهها میشکفد، سوز هوا میگذرد
نور حق میدمد و رونق شب میشکند
دورِ خوشرقصی تزویر و ریا میگذرد
اجر یاران خدا ساحل امن است و امان
نوح با کشتی از این موج بلا میگذرد
مانعِ راهِ خدا نیست؛ نه فرعون و نه نیل
میرسد مردی و در دستْ عصا، میگذرد
تا طبس هم برسد دشمنت، آن لحظه خدا
با سپاه شِنش از سمت هوا میگذرد
درس تاریخ نگر! دیدهی عبرت بگشا!
درِ درخواست فقط سوی خدایت بگشا
گام اول به سرانجام رسیدهست، ولی
شرط دوم قدم آن است که همپای ولی،
تا ظهور ولیالله نلغزیم دمی
با کسی دم نزنیم از درِ تسلیم دمی
هر که همپای ولی ماند، نخواهد لغزید
هر که با سیدعلی ماند، نخواهد لغزید
#محمد_قائمیراد
#محمدرضا_درخشان
#تورج_گنبدلو
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #گلستان با نوای: #حاج_ایوب_غفاری شاعران: #محمدرضا_بازرگانی #سیدمحمد_بهشتی #سعید_تاجمحمدی #محمد_شکریفرد #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
عید فطر آمد و دل در رمضان جا مانده
طعم لطف و برکاتش به لب ما مانده
رمضان بود و نفسهای پر از راز و نیاز
رمضان بود و اذان بود و دعا بود و نماز
هر کسی دست عنایات خدا را میدید
سی سحر بوی خدا در دل ایوان پیچید
صحبت از سورهی نامت به میان آمد و رفت
چشم بستیم و هلال رمضان آمد و رفت
تشنه بودیم و پریشان که تو ما را خواندی
باز سی جرعه ازین باده به ما نوشاندی
یاد کردیم ز لبهای عطشناک حسین(ع)
گریه کردیم بر آن پیکر صدچاک حسین(ع)
مرد ایثار و وفا میشود اهل رمضان
دستگیر ضعفا میشود اهل رمضان
نه فقط بستنِ لب روی طعام است صیام
رزم عشق و ادب و صبر و قیام است صیام
با دلی غرقِ خداوند رسیدیم به عید
وه! چه خوشحال، چه خرسند رسیدیم به عید
روزهداران! که غم سیل چشیدید امسال
و شد از درد، دل یکیکتان مالامال،
خم نکردید کمر زیر غم سیل ولی
آری آری که چو کوهاند مریدان علی
گرچه با یک جگرِ غرقِ به خون آمدهاید
روسپید از دل سیلاب برون آمدهاید
وطنم! گرچه گلستانِ تو شد غرقِ در آب
یا که دروازهی قرآن تو شد غرقِ در آب
خشت جان پیشکش آورده تو را میسازیم
باز هم طرح نو و طرح نو و طرح نو میاندازیم
از علی یاد گرفتیم که در وقت صیام
لقمهی خود بگذاریم به دست ایتام
سیل خون در یمن و سوریه جاریست کنون
هیچ راهی که به ساحل برسد نیست کنون
هر کجا سیل خطر، موج بلا، برخیزد
شیعه با نیت امداد به پا برخیزد
هر کجا عشق علی هست همانجاست وطن
شام و بحرین و عراق و عربستان و یمن
تیغ حیدر به سر کفر فرود آمده است
روز بیچارگی آل سعود آمده است
لشکر کفر رسیدهست به پایان کارش
دست ما، عاقبت افتد همه جنگ افزارش
در جهان نیست بلاخیزتر از آمریکا
هان! به جز جنگ چه دیده بشر از آمریکا؟
قدرتش را تو ببین، رو به زوال است، زوال
پیش او خم شدن شیعه محال است، محال
عشق زهرا به دل و بر لبمان یا حیدر
کی به تحریم شما خم کند این ملت سر؟
پس از این نیز اگر هرچه که تحریم کنند
عزم ما را نتوانند که تسلیم کنند
جان به کف منتظر امر ولی میمانیم
با معاویه بگو: پشت علی(ع) میمانیم
صبر ما بود که دشمن به شکست آمده است
صبر، رزقیست که از روزه به دست آمده است
غیر امید به دست همه، دیواری نیست
مرد را جز سر زانوی خودش، یاری نیست
دورهی خامی و افتادگی ما طی شد
تاک خوشقامت ما چله گرفت و مِی شد
آنچه در ساغر این میکده باقی مانده
همه از لطف ابالفضلی ساقی مانده
بیسر و دست اگر مشک به دندان بکشیم
خوشتر از اینکه دمی دست از ایمان بکشیم
ظلم را عاقبتی نیست؛ به قرآن سوگند
فتح با ماست؛ به لبخند شهیدان سوگند
یا اباالغوث! دل خستهی ما را دریاب
عیدی ما فرج توست اماما! بشتاب
اشکِ این قوم تو را خوانده؛ خودت را برسان
تا در این سینه نفس مانده خودت را برسان
#محمدرضا_بازرگانی
#سیدمحمد_بهشتی
#سعید_تاجمحمدی
#محمد_شکریفرد
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
طعم لطف و برکاتش به لب ما مانده
رمضان بود و نفسهای پر از راز و نیاز
رمضان بود و اذان بود و دعا بود و نماز
هر کسی دست عنایات خدا را میدید
سی سحر بوی خدا در دل ایوان پیچید
صحبت از سورهی نامت به میان آمد و رفت
چشم بستیم و هلال رمضان آمد و رفت
تشنه بودیم و پریشان که تو ما را خواندی
باز سی جرعه ازین باده به ما نوشاندی
یاد کردیم ز لبهای عطشناک حسین(ع)
گریه کردیم بر آن پیکر صدچاک حسین(ع)
مرد ایثار و وفا میشود اهل رمضان
دستگیر ضعفا میشود اهل رمضان
نه فقط بستنِ لب روی طعام است صیام
رزم عشق و ادب و صبر و قیام است صیام
با دلی غرقِ خداوند رسیدیم به عید
وه! چه خوشحال، چه خرسند رسیدیم به عید
روزهداران! که غم سیل چشیدید امسال
و شد از درد، دل یکیکتان مالامال،
خم نکردید کمر زیر غم سیل ولی
آری آری که چو کوهاند مریدان علی
گرچه با یک جگرِ غرقِ به خون آمدهاید
روسپید از دل سیلاب برون آمدهاید
وطنم! گرچه گلستانِ تو شد غرقِ در آب
یا که دروازهی قرآن تو شد غرقِ در آب
خشت جان پیشکش آورده تو را میسازیم
باز هم طرح نو و طرح نو و طرح نو میاندازیم
از علی یاد گرفتیم که در وقت صیام
لقمهی خود بگذاریم به دست ایتام
سیل خون در یمن و سوریه جاریست کنون
هیچ راهی که به ساحل برسد نیست کنون
هر کجا سیل خطر، موج بلا، برخیزد
شیعه با نیت امداد به پا برخیزد
هر کجا عشق علی هست همانجاست وطن
شام و بحرین و عراق و عربستان و یمن
تیغ حیدر به سر کفر فرود آمده است
روز بیچارگی آل سعود آمده است
لشکر کفر رسیدهست به پایان کارش
دست ما، عاقبت افتد همه جنگ افزارش
در جهان نیست بلاخیزتر از آمریکا
هان! به جز جنگ چه دیده بشر از آمریکا؟
قدرتش را تو ببین، رو به زوال است، زوال
پیش او خم شدن شیعه محال است، محال
عشق زهرا به دل و بر لبمان یا حیدر
کی به تحریم شما خم کند این ملت سر؟
پس از این نیز اگر هرچه که تحریم کنند
عزم ما را نتوانند که تسلیم کنند
جان به کف منتظر امر ولی میمانیم
با معاویه بگو: پشت علی(ع) میمانیم
صبر ما بود که دشمن به شکست آمده است
صبر، رزقیست که از روزه به دست آمده است
غیر امید به دست همه، دیواری نیست
مرد را جز سر زانوی خودش، یاری نیست
دورهی خامی و افتادگی ما طی شد
تاک خوشقامت ما چله گرفت و مِی شد
آنچه در ساغر این میکده باقی مانده
همه از لطف ابالفضلی ساقی مانده
بیسر و دست اگر مشک به دندان بکشیم
خوشتر از اینکه دمی دست از ایمان بکشیم
ظلم را عاقبتی نیست؛ به قرآن سوگند
فتح با ماست؛ به لبخند شهیدان سوگند
یا اباالغوث! دل خستهی ما را دریاب
عیدی ما فرج توست اماما! بشتاب
اشکِ این قوم تو را خوانده؛ خودت را برسان
تا در این سینه نفس مانده خودت را برسان
#محمدرضا_بازرگانی
#سیدمحمد_بهشتی
#سعید_تاجمحمدی
#محمد_شکریفرد
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #سمنان با نوای: #سید_عباس_تقوی شاعران: #عاطفه_جوشقانیان #سیده_فرشته_حسینی #فاطمه_عارفنژاد و #رضا_ابوذری #رضا_شریفی #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
باز با لطف تو مهمان تو بودم یک ماه
مُنعم از سفرهی احسان تو بودم یک ماه
شوق پر میکشد از چشم ترم وقت اذان
آسمانیترم از قبل به لطف رمضان
بیکرانی و من از لطف تو شرمآلودم
من کجا لایق اینقدر کرامت بودم؟
تشنگی داشت، ولی تشنگیاش شیرین بود
پشت هر آهِ دعا، آینهی آمین بود
عطش روزه مرا برد به کوفه، به فرات
روضه در روضه، عطش، داغ قتیلالعبرات
دم افطار به یاد لب عطشان حسین
یاد لبهای ترک خوردهی طفلان حسین
ناله کردم بِابی انت و اُمی ارباب!
عطش روزه کجا و عطش طفل رباب؟
یک طرف لذت عید است و عیان است، عیان
یک طرف اشک و دل تنگ و وداع رمضان
با تو ای ماه خدا! در دل ما غوغا بود
هر سحر بزم مناجات و دعا برپا بود
دورِ هم بودن و افطاری با عشق و صفا
بوسه بر دست پر از رنج پدرمادرها
آشتیها و دل از کینه رها کردنها
در سحرهات غریبانه دعا کردنها
چشمبرهمزدنی ساعتِ پایان آمد
سحر وصل گذشت و شب هجران آمد
کاشکی قدر تو در هر شبِ ما جاری بود
حاصلِ روزهی ما کاش که بیداری بود
مِهرت ای ماه! به جان و دل عالم افتاد
اشک ما، حسرت ما، بدرقهی راهت باد
میسپارم به خدا ماه خدا را... بدرود
آه ای ماه خدا! ماه دلآرا! بدرود
رمضان رفت ولی روح عبادت باقیست
باز چشم دل ما تشنهی لطف ساقیست
ماهِ نورانیِ معراج شهیدان، رمضان!
دستِ جان و دلِ ما را به شهیدان برسان
به همانها که بریدند دل از این عالم
که شب قدر گرفتند شهادت را هم
گرچه رفتند، کنون وقت خروش من و توست
آری این بار گران بر روی دوش من و توست
وارثان شهدا! ما به چهها مشغولیم؟
کلکم راع! بدانید همه مسئولیم
باید امروز به خودخواهی پایان بدهیم
کار را باید از این پس به جوانان بدهیم
چرخ این ملک نه اینگونه نمیگردد آه
هرکه دارد سر همراهی ما بسمالله
میتوانیم گره باز کنیم از این کار
فرصتی نیست که اعراض کنیم از این کار
به موفق شدن و چیره شدن پل زدهایم
ما که در مخمصهها ساز توکل زدهایم
پشت سر روشنی تجربهاندوزیها
پیش رو فرصت تاریخی پیروزیها
رهبرم گفته فقط چشم امیدش ماییم
هرکجا قفلی اگر هست کلیدش ماییم
دور، دور نفس حق رجزخوانیهاست
همهجا زمزمهی فتح سلیمانیهاست
از مسیر شهدا دوری و لغزش، هیهات
با اباطیل جهان نرمی و سازش، هیهات
اگر امروز جهان در کف اعداست، چه باک؟
صف به صف باطل اگر روبروی ماست، چه باک؟
رمز پیروزی ما تا به ابد وحدت ماست
سرفرازیم اگر امروز هم از قدرت ماست
روبرو لشکر تزویر اگر صف دارد
شیعه تیغ دو دَمِ بینش در کف دارد
دست تزویر برای من و تو رو شده است
ای برادر! منشین وقت هیاهو شده است
نَفَسِ مُسری این ایل و تبار آلودهست
ای برادر منشین شهر غبارآلودهست
آه! هرزخم که بر پیکرهی ایمان خورد
غم نان بود که بر گُردهی محرومان خورد
وای اگر هیچ نگوییم، و اسراف شود
خون مستضعف اگر شربت اشراف شود
داد اگر هست فقط بر سر بیداد کشیم
انتظار فرج از نیمهی خرداد کشیم
گرچه گفتیم و شنیدیم که عید است ای ماه!
عید بیرؤیت روی تو بعید است ای ماه!
از غم و درد و غریبی شهیدان وطن
تا غم بیکسی مردم تنهای یمن،
مانده روی دلمان داغ هزاران لاله
ندبهخوانیم برای فرجت با ناله
رو به فجر است کنون دست دعای شهدا
العجل میوزد از حنجرههای شهدا
#عاطفه_جوشقانیان
#سیده_فرشته_حسینی
#فاطمه_عارفنژاد
و
#رضا_ابوذری
#رضا_شریفی
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مُنعم از سفرهی احسان تو بودم یک ماه
شوق پر میکشد از چشم ترم وقت اذان
آسمانیترم از قبل به لطف رمضان
بیکرانی و من از لطف تو شرمآلودم
من کجا لایق اینقدر کرامت بودم؟
تشنگی داشت، ولی تشنگیاش شیرین بود
پشت هر آهِ دعا، آینهی آمین بود
عطش روزه مرا برد به کوفه، به فرات
روضه در روضه، عطش، داغ قتیلالعبرات
دم افطار به یاد لب عطشان حسین
یاد لبهای ترک خوردهی طفلان حسین
ناله کردم بِابی انت و اُمی ارباب!
عطش روزه کجا و عطش طفل رباب؟
یک طرف لذت عید است و عیان است، عیان
یک طرف اشک و دل تنگ و وداع رمضان
با تو ای ماه خدا! در دل ما غوغا بود
هر سحر بزم مناجات و دعا برپا بود
دورِ هم بودن و افطاری با عشق و صفا
بوسه بر دست پر از رنج پدرمادرها
آشتیها و دل از کینه رها کردنها
در سحرهات غریبانه دعا کردنها
چشمبرهمزدنی ساعتِ پایان آمد
سحر وصل گذشت و شب هجران آمد
کاشکی قدر تو در هر شبِ ما جاری بود
حاصلِ روزهی ما کاش که بیداری بود
مِهرت ای ماه! به جان و دل عالم افتاد
اشک ما، حسرت ما، بدرقهی راهت باد
میسپارم به خدا ماه خدا را... بدرود
آه ای ماه خدا! ماه دلآرا! بدرود
رمضان رفت ولی روح عبادت باقیست
باز چشم دل ما تشنهی لطف ساقیست
ماهِ نورانیِ معراج شهیدان، رمضان!
دستِ جان و دلِ ما را به شهیدان برسان
به همانها که بریدند دل از این عالم
که شب قدر گرفتند شهادت را هم
گرچه رفتند، کنون وقت خروش من و توست
آری این بار گران بر روی دوش من و توست
وارثان شهدا! ما به چهها مشغولیم؟
کلکم راع! بدانید همه مسئولیم
باید امروز به خودخواهی پایان بدهیم
کار را باید از این پس به جوانان بدهیم
چرخ این ملک نه اینگونه نمیگردد آه
هرکه دارد سر همراهی ما بسمالله
میتوانیم گره باز کنیم از این کار
فرصتی نیست که اعراض کنیم از این کار
به موفق شدن و چیره شدن پل زدهایم
ما که در مخمصهها ساز توکل زدهایم
پشت سر روشنی تجربهاندوزیها
پیش رو فرصت تاریخی پیروزیها
رهبرم گفته فقط چشم امیدش ماییم
هرکجا قفلی اگر هست کلیدش ماییم
دور، دور نفس حق رجزخوانیهاست
همهجا زمزمهی فتح سلیمانیهاست
از مسیر شهدا دوری و لغزش، هیهات
با اباطیل جهان نرمی و سازش، هیهات
اگر امروز جهان در کف اعداست، چه باک؟
صف به صف باطل اگر روبروی ماست، چه باک؟
رمز پیروزی ما تا به ابد وحدت ماست
سرفرازیم اگر امروز هم از قدرت ماست
روبرو لشکر تزویر اگر صف دارد
شیعه تیغ دو دَمِ بینش در کف دارد
دست تزویر برای من و تو رو شده است
ای برادر! منشین وقت هیاهو شده است
نَفَسِ مُسری این ایل و تبار آلودهست
ای برادر منشین شهر غبارآلودهست
آه! هرزخم که بر پیکرهی ایمان خورد
غم نان بود که بر گُردهی محرومان خورد
وای اگر هیچ نگوییم، و اسراف شود
خون مستضعف اگر شربت اشراف شود
داد اگر هست فقط بر سر بیداد کشیم
انتظار فرج از نیمهی خرداد کشیم
گرچه گفتیم و شنیدیم که عید است ای ماه!
عید بیرؤیت روی تو بعید است ای ماه!
از غم و درد و غریبی شهیدان وطن
تا غم بیکسی مردم تنهای یمن،
مانده روی دلمان داغ هزاران لاله
ندبهخوانیم برای فرجت با ناله
رو به فجر است کنون دست دعای شهدا
العجل میوزد از حنجرههای شهدا
#عاطفه_جوشقانیان
#سیده_فرشته_حسینی
#فاطمه_عارفنژاد
و
#رضا_ابوذری
#رضا_شریفی
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #شهرکرد با نوای: #حاج_حسین_علیمحمدی شاعران: #میلاد_حبیبی #احسان_نرگسی #علی_سلیمیان #مرتضی_کریمی #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
چشم بر هم زدم و ماه خدا نیز گذشت
ماه شیرین مناجات و دعا نیز گذشت
رمضان فرصت احیا شدن دلها بود
رمضان روضهی خشکیِ لب سقا بود
روزها سمت خودِ عرش سفر میکردیم
با «ابوحمزه» چه شبها که سحر میکردیم
نیمه شبها سرِ سجاده پر از نور شدیم
سی شب از لشکر ابلیس کمی دور شدیم
باز میگشت درِ لطف خداوند جلی
هر که میگفت: خدایا بعلیٍ بعلی
شکوهها را به خدا بار دگر میبردیم
خون دل بود که افطار و سحر میخوردیم
در پس حوصلهی ما گلههایی هم بود
کاش یک مرتبه گوش شنوایی هم بود
خشم داریم اگر خفته بماند بهتر
دردهایی است که ناگفته بماند بهتر
گرچه از سختی موجود گله کم کردیم
زیر بار غم نان سخت کمر خم کردیم
درد، نان پدرانی است که آجر شده است
سفرههایی است که از حسرت و غم پُر شده است
درد، اموال امیران عمارتساز است
قصهی تلخِ عقیلیست که دستش باز است
موقع حشر مگر راه گریزی دارید؟
با شمایم که کنون منصب و میزی دارید!
با شما که سخنم را به زیان میدانید!
چه از اندوه دل کارگران میدانید؟
بُرد با اوست که هر ثانیه مرگاندیش است
به خداوند قسم آخرتی در پیش است
مگذارید دگر کار به غفلت بکشد
پدری پیش زن و بچه خجالت بکشد
صبر و اندوه و غم و دلنگرانی تا کی؟
جان به لب آمده، این وضع گرانی تا کی؟
ما همانیم، همان ملت برجا مانده
سروِ مجروح، ولی باز سرِ پا مانده
خشم داریم، اگر خفته بماند بهتر
دردهاییست که ناگفته بماند بهتر
در دلِ اینهمه تهدید، امیدی پیداست
پشت این شامِ سیه، صبحِ سپیدی پیداست
انقلابی که گره خورده به قلب مردم
تازه امروز رسیدهست به گام دوم
یادمان هست چه خونها به دل لاله شده
تا که این سرو تنومند، چهلساله شده
فاتح جنگ دلیرانهی دیروز که شد؟
همه دنیا به مصاف آمد، پیروز که شد؟
همچنان حاصل کفار شکست و خواریست
خون پاک شهدا در رگ ما هم جاریست
ما همان ملت بیواهمهی دیروزیم
با توکل به خدا تا به ابد پیروزیم
فقط این است نجات از خطر گمراهی:
دولت بعد جوان باشد و حزباللهی
از غم و سختی امروز گذر باید کرد
سینه رو در روی تحریم، سپر باید کرد
وقت آن است به این غائله پایان بدهیم
کار را بار دگر دست جوانان بدهیم
تا به ساحل برسد کشتی طوفانی ما
تا به سامان برسد وضع پریشانی ما
چاره جز پیروی از پیر خراسانی نیست
به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست
باید ای دوست! کنون گردن طاعت بنهیم
پاسخ خون جوانان حرم را بدهیم
مکتب فاطمه فهمیده فراوان دارد
همدانی، حججی، مغنیه، ایمان دارد
فکر شیطان خیالاتی صهیون، خام است
شیعه تا خون به رگش هست، حرم آرام است
هله برخیز که بیرون ز من و ما برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
از فلسطین بزداییم یهودیها را
سر جاشان بنشانیم سعودیها را
میکشم بر سر صهيون همهی فریادم
الله! الله! نروی قدس شریف! از یادم
در تو خاموش کنم مشعل خاموشی را
و فراموش کنم از تو فراموشی را
گرچه مهتاب تو در چنگ شب تاریک است
صبح آزادی و آبادی تو نزدیک است
روز عید است، دلا! دلبر و دلدار کجاست؟
راه این قافله را قافلهسالار کجاست؟
آخرین طلعت حق میرسد از جادهی نور
به خدا زودتر از زود رسد صبح ظهور
#میلاد_حبیبی
#احسان_نرگسی
#علی_سلیمیان
#مرتضی_کریمی
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ماه شیرین مناجات و دعا نیز گذشت
رمضان فرصت احیا شدن دلها بود
رمضان روضهی خشکیِ لب سقا بود
روزها سمت خودِ عرش سفر میکردیم
با «ابوحمزه» چه شبها که سحر میکردیم
نیمه شبها سرِ سجاده پر از نور شدیم
سی شب از لشکر ابلیس کمی دور شدیم
باز میگشت درِ لطف خداوند جلی
هر که میگفت: خدایا بعلیٍ بعلی
شکوهها را به خدا بار دگر میبردیم
خون دل بود که افطار و سحر میخوردیم
در پس حوصلهی ما گلههایی هم بود
کاش یک مرتبه گوش شنوایی هم بود
خشم داریم اگر خفته بماند بهتر
دردهایی است که ناگفته بماند بهتر
گرچه از سختی موجود گله کم کردیم
زیر بار غم نان سخت کمر خم کردیم
درد، نان پدرانی است که آجر شده است
سفرههایی است که از حسرت و غم پُر شده است
درد، اموال امیران عمارتساز است
قصهی تلخِ عقیلیست که دستش باز است
موقع حشر مگر راه گریزی دارید؟
با شمایم که کنون منصب و میزی دارید!
با شما که سخنم را به زیان میدانید!
چه از اندوه دل کارگران میدانید؟
بُرد با اوست که هر ثانیه مرگاندیش است
به خداوند قسم آخرتی در پیش است
مگذارید دگر کار به غفلت بکشد
پدری پیش زن و بچه خجالت بکشد
صبر و اندوه و غم و دلنگرانی تا کی؟
جان به لب آمده، این وضع گرانی تا کی؟
ما همانیم، همان ملت برجا مانده
سروِ مجروح، ولی باز سرِ پا مانده
خشم داریم، اگر خفته بماند بهتر
دردهاییست که ناگفته بماند بهتر
در دلِ اینهمه تهدید، امیدی پیداست
پشت این شامِ سیه، صبحِ سپیدی پیداست
انقلابی که گره خورده به قلب مردم
تازه امروز رسیدهست به گام دوم
یادمان هست چه خونها به دل لاله شده
تا که این سرو تنومند، چهلساله شده
فاتح جنگ دلیرانهی دیروز که شد؟
همه دنیا به مصاف آمد، پیروز که شد؟
همچنان حاصل کفار شکست و خواریست
خون پاک شهدا در رگ ما هم جاریست
ما همان ملت بیواهمهی دیروزیم
با توکل به خدا تا به ابد پیروزیم
فقط این است نجات از خطر گمراهی:
دولت بعد جوان باشد و حزباللهی
از غم و سختی امروز گذر باید کرد
سینه رو در روی تحریم، سپر باید کرد
وقت آن است به این غائله پایان بدهیم
کار را بار دگر دست جوانان بدهیم
تا به ساحل برسد کشتی طوفانی ما
تا به سامان برسد وضع پریشانی ما
چاره جز پیروی از پیر خراسانی نیست
به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست
باید ای دوست! کنون گردن طاعت بنهیم
پاسخ خون جوانان حرم را بدهیم
مکتب فاطمه فهمیده فراوان دارد
همدانی، حججی، مغنیه، ایمان دارد
فکر شیطان خیالاتی صهیون، خام است
شیعه تا خون به رگش هست، حرم آرام است
هله برخیز که بیرون ز من و ما برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
از فلسطین بزداییم یهودیها را
سر جاشان بنشانیم سعودیها را
میکشم بر سر صهيون همهی فریادم
الله! الله! نروی قدس شریف! از یادم
در تو خاموش کنم مشعل خاموشی را
و فراموش کنم از تو فراموشی را
گرچه مهتاب تو در چنگ شب تاریک است
صبح آزادی و آبادی تو نزدیک است
روز عید است، دلا! دلبر و دلدار کجاست؟
راه این قافله را قافلهسالار کجاست؟
آخرین طلعت حق میرسد از جادهی نور
به خدا زودتر از زود رسد صبح ظهور
#میلاد_حبیبی
#احسان_نرگسی
#علی_سلیمیان
#مرتضی_کریمی
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
🥀 #یک_عکس_و_دو_بیت
از قیل و قال رسته، با دستهای بسته
بر خاطرات ویران، در آشیان نشسته
با چشم باز، انگار، در خوابِ باغ رفته
چون میوهای رسیده، بر شاخهای شکسته
🥀
از همه اهالی #شعر و ادب دعوت می کنم در پویش "یک عکس و دو بیت شعر فلسطین" شرکتکنند. هر کدام از دوستان عکسی از وقایع اخیر فلسطین انتخاب کرده و دو بیت شعر بسرایند و منتشر کنند و اگر بنده را تگ کنند بنده هم استوری میکنم.
#فلسطین #غزه #palestine
https://www.instagram.com/p/CO218YzJ3_P/?igshid=1ur87i1d8lt31
@Aftab_gardan_ha
از قیل و قال رسته، با دستهای بسته
بر خاطرات ویران، در آشیان نشسته
با چشم باز، انگار، در خوابِ باغ رفته
چون میوهای رسیده، بر شاخهای شکسته
🥀
از همه اهالی #شعر و ادب دعوت می کنم در پویش "یک عکس و دو بیت شعر فلسطین" شرکتکنند. هر کدام از دوستان عکسی از وقایع اخیر فلسطین انتخاب کرده و دو بیت شعر بسرایند و منتشر کنند و اگر بنده را تگ کنند بنده هم استوری میکنم.
#فلسطین #غزه #palestine
https://www.instagram.com/p/CO218YzJ3_P/?igshid=1ur87i1d8lt31
@Aftab_gardan_ha
Instagram
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر: #بی_تو_نبودن شاعر: #جواد_شیخ_الاسلامی انتشارات: #شهرستان_ادب #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
من در فراق روی تو کم غم نداشتم
غم، در فراق روی تو من کم نداشتم
گر مِهر تو نبود و اگر قهر تو نبود
تصویری از بهشت و جهنّم نداشتم
از عشق من به تو، تو فقط باخبر شدی
غیر از خودِ عزیزِ تو، مَحرم نداشتم
روزی نشد که «آه» مرا همنفس نبود
شامی نشد که گریهی نم نم نداشتم
با این همه همین که غمت بود، خوب بود
کاری به کار عالم و آدم نداشتم ...
#جواد_شیخالاسلامی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه غزل #بی_تو_نبودن
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
غم، در فراق روی تو من کم نداشتم
گر مِهر تو نبود و اگر قهر تو نبود
تصویری از بهشت و جهنّم نداشتم
از عشق من به تو، تو فقط باخبر شدی
غیر از خودِ عزیزِ تو، مَحرم نداشتم
روزی نشد که «آه» مرا همنفس نبود
شامی نشد که گریهی نم نم نداشتم
با این همه همین که غمت بود، خوب بود
کاری به کار عالم و آدم نداشتم ...
#جواد_شیخالاسلامی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه غزل #بی_تو_نبودن
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم
اگر سرم، کلمه کلمه شورم! اگر دلم، واژه واژه جنگم
بگو که من هرچه شد میآیم، مرا رها کن به خود میآیم
برای فتح احد میآیم، میافتد این قلّه هم به چنگم...
بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه
به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم، هنوز سنگم
مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم
شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم
سرم شکستهست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم
حماسهی شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم
اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بیخروش باشد
خدا کند بادهنوش باشد، رفیق اگر میدهد شرنگم
اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا
غبار را هم زدوده حتّی، برادرم قاسم از تفنگم
#حسن_خسرویوقار
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم
اگر سرم، کلمه کلمه شورم! اگر دلم، واژه واژه جنگم
بگو که من هرچه شد میآیم، مرا رها کن به خود میآیم
برای فتح احد میآیم، میافتد این قلّه هم به چنگم...
بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه
به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم، هنوز سنگم
مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم
شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم
سرم شکستهست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم
حماسهی شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم
اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بیخروش باشد
خدا کند بادهنوش باشد، رفیق اگر میدهد شرنگم
اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا
غبار را هم زدوده حتّی، برادرم قاسم از تفنگم
#حسن_خسرویوقار
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
پیروز این میدان تویی، والتين و الزيتون
هموار خواهد شد به زیر پای تو صهيون
آری برادر «انتم الاعلون» بیتردید
«لا تحزن» از فریاد این آهنگ ناموزون
تكرار كن تكرار کن سنگت اثر دارد
سنگیندلان را بشکند تکرار این مضمون
از پشتِ سر خنجر اگر خوردی، مبادت غم
شمشیر را مغلوب سازد اقتدار خون
پیروز این میدان تویی سوگند بر سنگت
پیروز این میدان تویی، والتين والزيتون
#احد_ارسالی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
هموار خواهد شد به زیر پای تو صهيون
آری برادر «انتم الاعلون» بیتردید
«لا تحزن» از فریاد این آهنگ ناموزون
تكرار كن تكرار کن سنگت اثر دارد
سنگیندلان را بشکند تکرار این مضمون
از پشتِ سر خنجر اگر خوردی، مبادت غم
شمشیر را مغلوب سازد اقتدار خون
پیروز این میدان تویی سوگند بر سنگت
پیروز این میدان تویی، والتين والزيتون
#احد_ارسالی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #آیینهکاری_سکوت سروده #نیلوفر_بختیاری نشر #شهرستان_ادب #دوره_چهارم_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
در زندگی چیزی ندارم جز همین عکس
لبخند محوی در دل فوریترین عکس
در کودکیهایم دوباره جشن برپاست
تا سر بجنبانم گرفته دوربین، عکس
خوشعکس یعنی با خودم هرگز نگویم
ای کاش میشد که چنان بود و چنین عکس
با خاطرهبازی دلم را خوش نگهدار
دیوار را پر کن، بچین روی زمین عکس
تاریکخانه میشود گهگاه دنیا
تا خوبتر ظاهر شوم در قاب این عکس
#نیلوفر_بختیاری
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #آیینهکاری_سکوت
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
لبخند محوی در دل فوریترین عکس
در کودکیهایم دوباره جشن برپاست
تا سر بجنبانم گرفته دوربین، عکس
خوشعکس یعنی با خودم هرگز نگویم
ای کاش میشد که چنان بود و چنین عکس
با خاطرهبازی دلم را خوش نگهدار
دیوار را پر کن، بچین روی زمین عکس
تاریکخانه میشود گهگاه دنیا
تا خوبتر ظاهر شوم در قاب این عکس
#نیلوفر_بختیاری
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #آیینهکاری_سکوت
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای #بقیع
زائری در پشت این دیوار، تنها مانده است
قطرهای در حسرت آغوش دریا مانده است
کاش ابری میشدم اینجا فرو میریختم
در گلویم بغضها و درد دلها مانده است
بیسبب هم نیست ماوای کبوترها شده
آسمان است این که بر روی زمین جا مانده است
روشن و بیپرده تا صحبت کند با آفتاب
چند روزی هست پلک پنجره وا مانده است
چون نسیمی عاقبت رد میشوم از لای در
بر لب من آیهی «انّا فتحنا» مانده است
#عاطفه_جوشقانیان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
زائری در پشت این دیوار، تنها مانده است
قطرهای در حسرت آغوش دریا مانده است
کاش ابری میشدم اینجا فرو میریختم
در گلویم بغضها و درد دلها مانده است
بیسبب هم نیست ماوای کبوترها شده
آسمان است این که بر روی زمین جا مانده است
روشن و بیپرده تا صحبت کند با آفتاب
چند روزی هست پلک پنجره وا مانده است
چون نسیمی عاقبت رد میشوم از لای در
بر لب من آیهی «انّا فتحنا» مانده است
#عاطفه_جوشقانیان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
چند نکته درباره کانال آفتابگردانها: ۱. کانال آفتابگردانها به ارائه اشعار و آثار و اخبار آفتابگردانها (اعضای ادوار مختلف دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب) اختصاص دارد. ۲. گروه داوری اشعار کانال آفتابگردانها متشکل از جمعی…
چند نکته درباره کانال آفتابگردانها:
۱. کانال آفتابگردانها به ارائه اشعار و آثار و اخبار آفتابگردانها (اعضای ادوار مختلف دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب) اختصاص دارد.
۲. گروه داوری اشعار کانال آفتابگردانها متشکل از جمعی از آفتابگردانهای ادوار مختلف است که برای دورههای سهماهه انتخاب میشوند و در هر دوره تعدادی از این اعضا تغییر میکنند.
۳. آفتابگردانهایی که برای حضور در گروه داوری کانال تمایل و فرصت کافی دارند به نشانی زیر پیام بفرستند.
@office4poem
۴. آفتابگردانهای ادوار مختلف میتوانند بهترین شعرهای خود و دیگر آفتابگردانها را نیز از طریق همین نشانی برای ما بفرستند.
@office4poem
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
۱. کانال آفتابگردانها به ارائه اشعار و آثار و اخبار آفتابگردانها (اعضای ادوار مختلف دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب) اختصاص دارد.
۲. گروه داوری اشعار کانال آفتابگردانها متشکل از جمعی از آفتابگردانهای ادوار مختلف است که برای دورههای سهماهه انتخاب میشوند و در هر دوره تعدادی از این اعضا تغییر میکنند.
۳. آفتابگردانهایی که برای حضور در گروه داوری کانال تمایل و فرصت کافی دارند به نشانی زیر پیام بفرستند.
@office4poem
۴. آفتابگردانهای ادوار مختلف میتوانند بهترین شعرهای خود و دیگر آفتابگردانها را نیز از طریق همین نشانی برای ما بفرستند.
@office4poem
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
نوزدهمین «ماهشعر آفتابگردانها» برگزار میشود. #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
نوزدهمین جلسه از سلسله نشستهای ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف #آفتابگردانها) با عنوان #ماهشعر، به مناسبت دهسالگی شهرستان ادب، با اجرای #میلاد_عرفانپور، برگزار میشود.
مهمان ویژه نوزدهمین جلسه:
#علیمحمد_مودب
همراه با شعرخوانی#آفتابگردانهای_ادوار_مختلف
زمان: دوشنبه ۱۰ خرداد ماه ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۰۰
به صورت زنده به نشانی اینستاگرامی
@milad.erfanpour
@aftab_gardan_haa
#همه_آفتابگردانها_دعوتند
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مهمان ویژه نوزدهمین جلسه:
#علیمحمد_مودب
همراه با شعرخوانی#آفتابگردانهای_ادوار_مختلف
زمان: دوشنبه ۱۰ خرداد ماه ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۰۰
به صورت زنده به نشانی اینستاگرامی
@milad.erfanpour
@aftab_gardan_haa
#همه_آفتابگردانها_دعوتند
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که یه دنیا میشه آزاد با تو
نمیدونست خاک تشنه میشه
پر از سرو و پر از شمشاد با تو
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که خورشیدو نمیشه تو قفس کشت
تو نزدیکی به قلب هر ستاره
تبارت غرق نوره پشت در پشت
یه دنیا حرف داری توی چشمات
برا دنیایی که تو شب اسیره
تو میگفتی: عدالت، عشق، مردم
نفهمیدن تو رو قلبای تیره
تو از نسل حسینی، راهت اینه
شهادت، مرد بودن، پایداری
منم سربازِ تو گهوارهای که
خودت گفتی بهم امیدواری
شبیه رود جریان داره راهت
شبیه کوه محکم ایستادیم
بدونن دشمنا مرد نبردیم
بدونن دشمنا اهل جهادیم
رسیدی مثل بارون بهاری
گلای لاله رو سیراب کردی
روزامونو پر از نور محبت
شبامونو پر از مهتاب کردی
هنوزم کوچهی قاضی به یادت
پر از حسرت، پر از فریاد مونده
تموم شعرهاشو نیمهشبها
به یاد پونزده خرداد خونده
#سمانه_خلفزاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که یه دنیا میشه آزاد با تو
نمیدونست خاک تشنه میشه
پر از سرو و پر از شمشاد با تو
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که خورشیدو نمیشه تو قفس کشت
تو نزدیکی به قلب هر ستاره
تبارت غرق نوره پشت در پشت
یه دنیا حرف داری توی چشمات
برا دنیایی که تو شب اسیره
تو میگفتی: عدالت، عشق، مردم
نفهمیدن تو رو قلبای تیره
تو از نسل حسینی، راهت اینه
شهادت، مرد بودن، پایداری
منم سربازِ تو گهوارهای که
خودت گفتی بهم امیدواری
شبیه رود جریان داره راهت
شبیه کوه محکم ایستادیم
بدونن دشمنا مرد نبردیم
بدونن دشمنا اهل جهادیم
رسیدی مثل بارون بهاری
گلای لاله رو سیراب کردی
روزامونو پر از نور محبت
شبامونو پر از مهتاب کردی
هنوزم کوچهی قاضی به یادت
پر از حسرت، پر از فریاد مونده
تموم شعرهاشو نیمهشبها
به یاد پونزده خرداد خونده
#سمانه_خلفزاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی
کفبین نبود اما
آینده را شبیه کف دست میشناخت
پیری ندیدهایم
آنسان زمانشناس که او بود
با اینکه در نظر
مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود
اما هزار سال
از مردم زمانهی خود پیش بود
ما فکر کرده بودیم
آمیزهی کنایه و شعر و اشارهاند
هربار گفته بود:
سربازهای من
در گاهوارهاند
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
کفبین نبود اما
آینده را شبیه کف دست میشناخت
پیری ندیدهایم
آنسان زمانشناس که او بود
با اینکه در نظر
مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود
اما هزار سال
از مردم زمانهی خود پیش بود
ما فکر کرده بودیم
آمیزهی کنایه و شعر و اشارهاند
هربار گفته بود:
سربازهای من
در گاهوارهاند
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
با نگاه روشنت پلک سحر وا میشود
تا تبسم میکنی خورشید پیدا میشود
خط به خطّ صفحهی پیشانیات اشراقی است
صبح صادق در همین تصویر معنا میشود
فیلسوفان را اشارات تو عاشق میکند
آرزومند شفایت ابن سینا میشود
مست از یاقوت سرشار کلامت میشویم
با جواهرهای نابت فقه پویا میشود
از حدیثت عالمان اعجاز را آموختند
هر که یک دم با تو بنشیند مسیحا میشود
احسنالصدق است هر بیتی که در وصف شماست
شعرهای صادقانه بهترینها میشود
#محمدمهدی_خانمحمدی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
تا تبسم میکنی خورشید پیدا میشود
خط به خطّ صفحهی پیشانیات اشراقی است
صبح صادق در همین تصویر معنا میشود
فیلسوفان را اشارات تو عاشق میکند
آرزومند شفایت ابن سینا میشود
مست از یاقوت سرشار کلامت میشویم
با جواهرهای نابت فقه پویا میشود
از حدیثت عالمان اعجاز را آموختند
هر که یک دم با تو بنشیند مسیحا میشود
احسنالصدق است هر بیتی که در وصف شماست
شعرهای صادقانه بهترینها میشود
#محمدمهدی_خانمحمدی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha