#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
برگشتهای به زندگی جاودانهات
ای نفس مطمئنه! رسیدی به خانهات
او از تو راضی و تو از او... با خدای خود
اینگونه است رابطهی عاشقانهات
مرد همیشه فاتح میدان! شهادتت
فتحالفتوح توست...که از هر کرانهات_
سیل ارادت است که جاریست سمت تو
دشمن خیال کرده که گشتهست مانعت؟
جان دادهای، نه! تازه کنون جان گرفتهای!
وقتی که پر شده همهجا از نشانهات
حالا کجاست تا بگذارند از غمت
جاماندههای راه تو سر روی شانهات؟
از بس که در مصیبت مادر گریستی
روضه رسیده است به دفن شبانهات
دیگر نمیشود بنویسم... چرا که باز
باران زده به بام دلم با ترانهات...
#سعیده_اسماعیلی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
برگشتهای به زندگی جاودانهات
ای نفس مطمئنه! رسیدی به خانهات
او از تو راضی و تو از او... با خدای خود
اینگونه است رابطهی عاشقانهات
مرد همیشه فاتح میدان! شهادتت
فتحالفتوح توست...که از هر کرانهات_
سیل ارادت است که جاریست سمت تو
دشمن خیال کرده که گشتهست مانعت؟
جان دادهای، نه! تازه کنون جان گرفتهای!
وقتی که پر شده همهجا از نشانهات
حالا کجاست تا بگذارند از غمت
جاماندههای راه تو سر روی شانهات؟
از بس که در مصیبت مادر گریستی
روضه رسیده است به دفن شبانهات
دیگر نمیشود بنویسم... چرا که باز
باران زده به بام دلم با ترانهات...
#سعیده_اسماعیلی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
خاک باشم، تاک باشم، مست باشم، باده باشم
من فقط میخواستم مثل شما افتاده باشم
راهیام سوی صراطالمستقیمی، گرچه شاید
زاهد خلوتنشینِ گوشهی سجاده باشم
هر که با خود ماند، بی او شد، هدر شد، دربدر شد
باید از خود بگذرم در این مسیر آماده باشم
مُردم، امّا با اسارت خو نکردم، تا ببینم
روزگاری در نگاه مردمم آزاده باشم
از تقابل با رفیقان میگریزم، چارهای نیست!
جان یاران را بگیرم یا خودم جان داده باشم؟
تا نباشم بینشان، از یاد من حتی گذشتند
فکر میکردم نمیشد اتّفاقی ساده باشم
سر ندادم در قیامی، من سلیمانی نبودم
کاشکی بر دار تهمت مثل حاجیزاده باشم
#حسن_خسرویوقار
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
من فقط میخواستم مثل شما افتاده باشم
راهیام سوی صراطالمستقیمی، گرچه شاید
زاهد خلوتنشینِ گوشهی سجاده باشم
هر که با خود ماند، بی او شد، هدر شد، دربدر شد
باید از خود بگذرم در این مسیر آماده باشم
مُردم، امّا با اسارت خو نکردم، تا ببینم
روزگاری در نگاه مردمم آزاده باشم
از تقابل با رفیقان میگریزم، چارهای نیست!
جان یاران را بگیرم یا خودم جان داده باشم؟
تا نباشم بینشان، از یاد من حتی گذشتند
فکر میکردم نمیشد اتّفاقی ساده باشم
سر ندادم در قیامی، من سلیمانی نبودم
کاشکی بر دار تهمت مثل حاجیزاده باشم
#حسن_خسرویوقار
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
گم نکن جادهی عبورت را
در شبانگاه تیره، نورت را
گرچه زخم است مرهم از پی زخم
دل رنجیدهی صبورت را
این زمستان هلا نسوزاند
هموطن! چلهی غرورت را
شاخهی قد کشیده، آفت نیست
به تبر عرضه دار زورت را
مده دست مترسکانِ فریب
عزت و شوکت و شعورت را
دست تزویر اگر قلم نشود
در همین باغ کنده گورت را
دشمنت انتقام میگیرد
بغض این سالها حضورت را
مرگ، امروز خط پایان نیست
زنده کن خاطرات دورت را
#زهرا_علیشاهی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
گم نکن جادهی عبورت را
در شبانگاه تیره، نورت را
گرچه زخم است مرهم از پی زخم
دل رنجیدهی صبورت را
این زمستان هلا نسوزاند
هموطن! چلهی غرورت را
شاخهی قد کشیده، آفت نیست
به تبر عرضه دار زورت را
مده دست مترسکانِ فریب
عزت و شوکت و شعورت را
دست تزویر اگر قلم نشود
در همین باغ کنده گورت را
دشمنت انتقام میگیرد
بغض این سالها حضورت را
مرگ، امروز خط پایان نیست
زنده کن خاطرات دورت را
#زهرا_علیشاهی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
چه حسن مقطع نابی! چه روسفید شدی!
خدا نخواست بمیری که تو شهید شدی
به قفل بستهی تدبیر مملکتداران
رسیدی از سفر کربلا، کلید شدی
به حکم "لا تهنوا" حکم "انتم الاعلون"
برای روز رهایی ما نوید شدی
نبود روح تو در بند مرزهای زمین
نجات هر دل غمگینِ ناامید شدی
بگو به رستم دستان خودش نگاه کند
برای ما همه اسطورهای جدید شدی
تو را گرفت در آغوش خود امام حسین
شبی که شعلهور از آتش یزید شدی
#معین_اصغری
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
چه حسن مقطع نابی! چه روسفید شدی!
خدا نخواست بمیری که تو شهید شدی
به قفل بستهی تدبیر مملکتداران
رسیدی از سفر کربلا، کلید شدی
به حکم "لا تهنوا" حکم "انتم الاعلون"
برای روز رهایی ما نوید شدی
نبود روح تو در بند مرزهای زمین
نجات هر دل غمگینِ ناامید شدی
بگو به رستم دستان خودش نگاه کند
برای ما همه اسطورهای جدید شدی
تو را گرفت در آغوش خود امام حسین
شبی که شعلهور از آتش یزید شدی
#معین_اصغری
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
خط به خط، جبهه به جبهه، با شهیدان آمده
آمد از آتش تو گویی از گلستان آمده
خطشکن، دشمنکُشان، این حملههای بیامان
اخم آن آتشفشان چشم است، طوفان آمده
گرچه او را جز شهادت هم عجیب و دور بود
با دلی پر خون شهادت نیز حیران آمده
موسم تشییع فرماندهست ای دشمن ببین
صف به صف لشکرکشی کردیم، ایران آمده
مرگ آمریکا و اسرائیل رمز زندگیست
ملتی با این شعار خود رجزخوان آمده
مسجدالقصی و رقص پرچم فتح قریب
صبح بعدی منتقم با جمع یاران آمده
#فاطمه_مصلحتجو
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
خط به خط، جبهه به جبهه، با شهیدان آمده
آمد از آتش تو گویی از گلستان آمده
خطشکن، دشمنکُشان، این حملههای بیامان
اخم آن آتشفشان چشم است، طوفان آمده
گرچه او را جز شهادت هم عجیب و دور بود
با دلی پر خون شهادت نیز حیران آمده
موسم تشییع فرماندهست ای دشمن ببین
صف به صف لشکرکشی کردیم، ایران آمده
مرگ آمریکا و اسرائیل رمز زندگیست
ملتی با این شعار خود رجزخوان آمده
مسجدالقصی و رقص پرچم فتح قریب
صبح بعدی منتقم با جمع یاران آمده
#فاطمه_مصلحتجو
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
به پایان آمد این دفتر؟ نه! باقی ماند از آن رازی:
تو رفتی قصه را با اشتیاق از نو بیآغازی
قفس را خط زدی، شب را شکستی، آسمانی از_
ستاره مانده روی شانههای تو، چه پروازی!
خراش افتاد بر آرامش تاریک خفاشان
که پیچید از تو ققنوسانه در هر کوی، آوازی
به بال تو زدند آنها که سنگ، آخر نفهمیدند
تو با آن سنگها یک سنگر سرسخت میسازی
ندانستند از این خاک حاصلخیز میجوشند
دوباره رستم و گودرز و آرشها به جانبازی
ندانستند یک سیل خروشان راه میافتد
نگاه خیس خود را سمت ساحل تا بیندازی
تبر هر قدر بر جان درختان میزنند، این باغ
دوباره میشود سرسبز با سرو سرافرازی
سر از پا گرچه نشناسند در این راه، سربازان
ولی سردار! مثل تو، ندیدم هیچ سربازی
#افسانه_سادات_حسینی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
به پایان آمد این دفتر؟ نه! باقی ماند از آن رازی:
تو رفتی قصه را با اشتیاق از نو بیآغازی
قفس را خط زدی، شب را شکستی، آسمانی از_
ستاره مانده روی شانههای تو، چه پروازی!
خراش افتاد بر آرامش تاریک خفاشان
که پیچید از تو ققنوسانه در هر کوی، آوازی
به بال تو زدند آنها که سنگ، آخر نفهمیدند
تو با آن سنگها یک سنگر سرسخت میسازی
ندانستند از این خاک حاصلخیز میجوشند
دوباره رستم و گودرز و آرشها به جانبازی
ندانستند یک سیل خروشان راه میافتد
نگاه خیس خود را سمت ساحل تا بیندازی
تبر هر قدر بر جان درختان میزنند، این باغ
دوباره میشود سرسبز با سرو سرافرازی
سر از پا گرچه نشناسند در این راه، سربازان
ولی سردار! مثل تو، ندیدم هیچ سربازی
#افسانه_سادات_حسینی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
حسن ختام نگاهت پرکرده دیوان ما را
مرثیه از ما گرفتهست لحن غزلخوان ما را
وقتی که باغ شهادت، در را به روی تو وا کرد
خنده زدی و ندیدی چشمان گریان ما را
خواب زمستانهای را تا صبح ما مرده بودیم
آن لحظهای که گرفتند از جان ما، جان ما را
قاسم شده قطعه قطعه در کربلای زمانه
تیغی بریده دو دست عباس دوران ما را
ما کودکان یتیمیم، برخیز و یک بار دیگر
با دست خود شانه ای زن، موی پریشان ما را
ای مبدأ بینهایت، زنده شدی با شهادت
موری چگونه بگیرد، ملک سلیمان ما را؟
بعد از تو هر برگ تقویم یادآورِ انتقام است
تا نوبهاری بگیرد داغ زمستان ما را
#محمدرضا_اسلامی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
حسن ختام نگاهت پرکرده دیوان ما را
مرثیه از ما گرفتهست لحن غزلخوان ما را
وقتی که باغ شهادت، در را به روی تو وا کرد
خنده زدی و ندیدی چشمان گریان ما را
خواب زمستانهای را تا صبح ما مرده بودیم
آن لحظهای که گرفتند از جان ما، جان ما را
قاسم شده قطعه قطعه در کربلای زمانه
تیغی بریده دو دست عباس دوران ما را
ما کودکان یتیمیم، برخیز و یک بار دیگر
با دست خود شانه ای زن، موی پریشان ما را
ای مبدأ بینهایت، زنده شدی با شهادت
موری چگونه بگیرد، ملک سلیمان ما را؟
بعد از تو هر برگ تقویم یادآورِ انتقام است
تا نوبهاری بگیرد داغ زمستان ما را
#محمدرضا_اسلامی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
تمام شهر در خواب و تو در آغوش طوفانها
سرودی در دل شب آخرین شعر رهایی را
همیشه شیوهی چشمت فریب جنگ با خود داشت*
کجا آموختی عاشقکُشی را، دلربایی را
غزل نه، قطعه باید گفت، شاید چارهای باشد
برای کاف. ها. یا. عین. صادت، بیعبایی را
بیا برگرد خیمه، ای علمدار رشید عشق
یتیمان حرم طاقت ندارند این جدایی را
تو در آغوش یارانی و میخوانیم با حسرت
به یاد تو《کجایید ای شهیدان خدایی》** را
نمیدانم چه گفتی در سلام آخرت با دوست
که اینگونه گرفتی تو نشان کربلایی را
لباس رزم بر تن کن برای مسجدالاقصی
بیا فرماندهی کن نقشهی فتح نهایی را
*《شیوهی چشمت فریب جنگ داشت》حافظ
** مولوی
#مهدی_چراغزاده
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
تمام شهر در خواب و تو در آغوش طوفانها
سرودی در دل شب آخرین شعر رهایی را
همیشه شیوهی چشمت فریب جنگ با خود داشت*
کجا آموختی عاشقکُشی را، دلربایی را
غزل نه، قطعه باید گفت، شاید چارهای باشد
برای کاف. ها. یا. عین. صادت، بیعبایی را
بیا برگرد خیمه، ای علمدار رشید عشق
یتیمان حرم طاقت ندارند این جدایی را
تو در آغوش یارانی و میخوانیم با حسرت
به یاد تو《کجایید ای شهیدان خدایی》** را
نمیدانم چه گفتی در سلام آخرت با دوست
که اینگونه گرفتی تو نشان کربلایی را
لباس رزم بر تن کن برای مسجدالاقصی
بیا فرماندهی کن نقشهی فتح نهایی را
*《شیوهی چشمت فریب جنگ داشت》حافظ
** مولوی
#مهدی_چراغزاده
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
با کودکان زخمخورده مهربانی
با مادران داغدیده همزبانی
با گریههای بیپناهان همنشینی
لبخند بر لبهای زخمی مینشانی
در روزهای جنگ، مردی استواری
شبها کنار مردم بیخانمانی
آری غریبان را غريبان میشناسند
هر شام در شام غریبان میهمانی
غرق امیدی گرچه غم هم کم ندیدی
پیداست بشر مومن و حزنش نهانی
میایستی تا فصل پیروزی بیاید
باکی ندارد سرو از باد خزانی
باکی ندارد مرد از نامردی دهر
جنگ است و لای زخم دارد استخوانی
این ماجرا مانند تو بسیار دارد
اما تو ای سردار اوج داستانی
راهیست راه عشق... پایانی ندارد
تا پای جانت عهد بستی که بمانی!
#زهرا_بشری_موحد
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
با کودکان زخمخورده مهربانی
با مادران داغدیده همزبانی
با گریههای بیپناهان همنشینی
لبخند بر لبهای زخمی مینشانی
در روزهای جنگ، مردی استواری
شبها کنار مردم بیخانمانی
آری غریبان را غريبان میشناسند
هر شام در شام غریبان میهمانی
غرق امیدی گرچه غم هم کم ندیدی
پیداست بشر مومن و حزنش نهانی
میایستی تا فصل پیروزی بیاید
باکی ندارد سرو از باد خزانی
باکی ندارد مرد از نامردی دهر
جنگ است و لای زخم دارد استخوانی
این ماجرا مانند تو بسیار دارد
اما تو ای سردار اوج داستانی
راهیست راه عشق... پایانی ندارد
تا پای جانت عهد بستی که بمانی!
#زهرا_بشری_موحد
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
در قاب عکست میتواند جان بگیرد
این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد
این اشکها آیین دلتنگیست اما
یک روز اگر از زخم تو جریان بگیرد...
امکان نخواهد داشت داغ رفتنت را
- این انتقام سخت را - آسان بگیرد
خورشید میآید که با یک صبح دیگر
از ما برای خون تو پیمان بگیرد
آشفتهحالیهای ما امروز باید
تنها در این فریادها سامان بگیرد
حال و هوای آسمان ابریست، ای کاش
باران بگیرد بعدِ تو... باران بگیرد
صبح من از داغ تو شد لبریز اما
میآید آن صبحی که غم پایان بگیرد
#فاطمه_زاهدمقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
در قاب عکست میتواند جان بگیرد
این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد
این اشکها آیین دلتنگیست اما
یک روز اگر از زخم تو جریان بگیرد...
امکان نخواهد داشت داغ رفتنت را
- این انتقام سخت را - آسان بگیرد
خورشید میآید که با یک صبح دیگر
از ما برای خون تو پیمان بگیرد
آشفتهحالیهای ما امروز باید
تنها در این فریادها سامان بگیرد
حال و هوای آسمان ابریست، ای کاش
باران بگیرد بعدِ تو... باران بگیرد
صبح من از داغ تو شد لبریز اما
میآید آن صبحی که غم پایان بگیرد
#فاطمه_زاهدمقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
پیچید در سراسر دنیا پیام ما
نزدیکتر به قله شد از قبل گام ما
مضمون شعرهای بلند و حماسی است
هرجا شنیده میشود امروز نام ما
در انتظار لحظه پیکار ماندهاند
شمشیرهای آختهی در نیام ما
با هر شهید، باور ما زندهتر شده است
"ثبت است بر جریده عالم دوام ما"
نزدیکتر شدهست زمان زوالتان
نزدیکتر شدهست زمان قیام ما
باید از این به بعد بمانید روز و شب
در انتظار سختترین انتقام ما
#محمدحسین_مهدویان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
پیچید در سراسر دنیا پیام ما
نزدیکتر به قله شد از قبل گام ما
مضمون شعرهای بلند و حماسی است
هرجا شنیده میشود امروز نام ما
در انتظار لحظه پیکار ماندهاند
شمشیرهای آختهی در نیام ما
با هر شهید، باور ما زندهتر شده است
"ثبت است بر جریده عالم دوام ما"
نزدیکتر شدهست زمان زوالتان
نزدیکتر شدهست زمان قیام ما
باید از این به بعد بمانید روز و شب
در انتظار سختترین انتقام ما
#محمدحسین_مهدویان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
عارف وسط خطابهی توحیدش
زاهد بعد از نمازِ پُرتردیدش
از گمشدهی خویش - خدا - میگفتند
آنی که شهید آشکارا دیدش
#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
عارف وسط خطابهی توحیدش
زاهد بعد از نمازِ پُرتردیدش
از گمشدهی خویش - خدا - میگفتند
آنی که شهید آشکارا دیدش
#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
در درندشت کوه پیچیده، نالههای مداوم بوران
شب، شبِ سوزی استخوانسوزست، مشت بر سینه میزند طوفان
مانده در گوش دشت انگاری ردّ سُمکوبههای شبدیزی
باز زین کرده رخش را رستم، میرود تا حوالی توران
با کمانی به دوش میآید بر تنش زخمِ سالیان مانده
آرش است و کنایههای مسیر، آرش است و ستیغ کوهستان
از تب لهجهی کویری مرد یخِ دلهای مرده میشکند
بوی آلاله میدهد دستش، بس که گل کاشته در این گلدان
عطر بابونههای وحشی را با خودش از کویر آورده
میبرد بوی لاله را از فاو تا گذرگاه مرزی لبنان
آشنای غم دهاتیهاست، دل، صدها کَپَر به او قرص است
نام او جاری است از اروند، نام او جاری است تا جولان
او کتاب مصور جنگ است، شرح تاریخ جانفشانیهاست
بومی خاک عشق و ایثار است آبروی همیشهی کرمان
شعلههای چراغ بغدادی با نفسهای باد میمیرد
شب، شبِ سوزی استخوانسوزست، مشت بر سینه میزند طوفان
تا که این سوز کارگر نشود، پیکرش دشت را بغل کرده
و زمین پر شد از تن مردی که از او خالی است دست زمان
در افق خون داغ پاشیده، شرق آبستن است صبحی را
بوی بابونه میوزد با باد، میپرد خواب از سر دوران
#شهره_انجمشعاع
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
در درندشت کوه پیچیده، نالههای مداوم بوران
شب، شبِ سوزی استخوانسوزست، مشت بر سینه میزند طوفان
مانده در گوش دشت انگاری ردّ سُمکوبههای شبدیزی
باز زین کرده رخش را رستم، میرود تا حوالی توران
با کمانی به دوش میآید بر تنش زخمِ سالیان مانده
آرش است و کنایههای مسیر، آرش است و ستیغ کوهستان
از تب لهجهی کویری مرد یخِ دلهای مرده میشکند
بوی آلاله میدهد دستش، بس که گل کاشته در این گلدان
عطر بابونههای وحشی را با خودش از کویر آورده
میبرد بوی لاله را از فاو تا گذرگاه مرزی لبنان
آشنای غم دهاتیهاست، دل، صدها کَپَر به او قرص است
نام او جاری است از اروند، نام او جاری است تا جولان
او کتاب مصور جنگ است، شرح تاریخ جانفشانیهاست
بومی خاک عشق و ایثار است آبروی همیشهی کرمان
شعلههای چراغ بغدادی با نفسهای باد میمیرد
شب، شبِ سوزی استخوانسوزست، مشت بر سینه میزند طوفان
تا که این سوز کارگر نشود، پیکرش دشت را بغل کرده
و زمین پر شد از تن مردی که از او خالی است دست زمان
در افق خون داغ پاشیده، شرق آبستن است صبحی را
بوی بابونه میوزد با باد، میپرد خواب از سر دوران
#شهره_انجمشعاع
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
دلهای ما مُلک او شد، جانهای ما سرزمینش
این سرزمینِ بهار است، اینجا زمستان ندارد
ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم بخواهیم؟
جز روضهی فاطمیه، این درد درمان ندارد
ای اکبرِ ارباً ارباً! ای دستِ عباسگونه!
حزنی که در رفتن توست، صد بیت الاحزان ندارد
صدها سلیمانی اینجا میجوشد از خون پاکت
دشمن چرا فکر کردهست خون تو تاوان ندارد؟
ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشانهای دردیم
ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ندارد
خون ابوالمهدی امروز آمیخت با خون سردار
یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ندارد
#ریحانه_کاردانی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
دلهای ما مُلک او شد، جانهای ما سرزمینش
این سرزمینِ بهار است، اینجا زمستان ندارد
ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم بخواهیم؟
جز روضهی فاطمیه، این درد درمان ندارد
ای اکبرِ ارباً ارباً! ای دستِ عباسگونه!
حزنی که در رفتن توست، صد بیت الاحزان ندارد
صدها سلیمانی اینجا میجوشد از خون پاکت
دشمن چرا فکر کردهست خون تو تاوان ندارد؟
ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشانهای دردیم
ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ندارد
خون ابوالمهدی امروز آمیخت با خون سردار
یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ندارد
#ریحانه_کاردانی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم
در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم
کربلا غیر از اطاعت نیست، یاران العجل!
در مسير جمکران باید جمارانی شویم
پای درس فاطمه(س) آموختیم این عشق را
در غدیر معرفت با شوق قربانی شویم
صبح نزدیک است، این شام پریشانحال را
باید اکنون عازم پیکار پایانی شویم
من ز لبخند شهیدان اینچنین فهمیدهام
دشمنان مورند... ما باید سلیمانی شویم!
#حسین_مودب
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم
در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم
کربلا غیر از اطاعت نیست، یاران العجل!
در مسير جمکران باید جمارانی شویم
پای درس فاطمه(س) آموختیم این عشق را
در غدیر معرفت با شوق قربانی شویم
صبح نزدیک است، این شام پریشانحال را
باید اکنون عازم پیکار پایانی شویم
من ز لبخند شهیدان اینچنین فهمیدهام
دشمنان مورند... ما باید سلیمانی شویم!
#حسین_مودب
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
تو رفتی و در چنگ غربت اسیرم
پس از تو چیام من؟ يتيمم، فقیرم
تو ای معنی سادگی! کاش میشد
همینقدر ساده برایت بمیرم
تو را دوست دارم ... از این سربلندم
مرا دوست داری؟ ... از این سربه زیرم
یقین دارم اکنون در آغوش یاری
اگر درد را داغ را می پذیرم
تو رفتی و من ماندم و دشمنانت
از اینان عجب انتقامی بگیرم!
#محمد_میرزایی_بازرگانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تو رفتی و در چنگ غربت اسیرم
پس از تو چیام من؟ يتيمم، فقیرم
تو ای معنی سادگی! کاش میشد
همینقدر ساده برایت بمیرم
تو را دوست دارم ... از این سربلندم
مرا دوست داری؟ ... از این سربه زیرم
یقین دارم اکنون در آغوش یاری
اگر درد را داغ را می پذیرم
تو رفتی و من ماندم و دشمنانت
از اینان عجب انتقامی بگیرم!
#محمد_میرزایی_بازرگانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا!
حبیب! مسلم! ابوذر! بریر! حنظله! سلمان!
تو وارث عطش قاسم و شکوه سلیمان!
نه فاتح و نه سپهبد، نه ذوالفقار و نه سردار
برای نام تو تنها《شهید》 بود سزاوار
و صلح معنی سازش نداشت در دل تنگت
سفیر صلح! کجایی؟ کجاست تیر و تفنگت؟
قسم به عاشقِ غمگینِ مهربانِ درونت
قسم به راه عزیزت، قسم به سرخی خونت
که خطّ قرمز تو مرزهای دین و وطن بود
و خطّ اشک یتیمان بیپناه یمن بود
چه دستها که گرفتی، چه شانهها که تکاندی
چه خندهها که به لبهای ناامید نشاندی
نمانده است پس از تو برای شام چراغی
چگونه خوب بخوابند کودکان عراقی؟
چه غم؟ که بیدِ ستبریست یادگارِ جنونت
جهادِ زنده به نامت، جهادِ زنده به خونت
هنوز خاک شریف است و هر گلی که بروید
شمیم عطر تو دارد برای هر که ببوید
#اسما_سجادیپویا
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا!
حبیب! مسلم! ابوذر! بریر! حنظله! سلمان!
تو وارث عطش قاسم و شکوه سلیمان!
نه فاتح و نه سپهبد، نه ذوالفقار و نه سردار
برای نام تو تنها《شهید》 بود سزاوار
و صلح معنی سازش نداشت در دل تنگت
سفیر صلح! کجایی؟ کجاست تیر و تفنگت؟
قسم به عاشقِ غمگینِ مهربانِ درونت
قسم به راه عزیزت، قسم به سرخی خونت
که خطّ قرمز تو مرزهای دین و وطن بود
و خطّ اشک یتیمان بیپناه یمن بود
چه دستها که گرفتی، چه شانهها که تکاندی
چه خندهها که به لبهای ناامید نشاندی
نمانده است پس از تو برای شام چراغی
چگونه خوب بخوابند کودکان عراقی؟
چه غم؟ که بیدِ ستبریست یادگارِ جنونت
جهادِ زنده به نامت، جهادِ زنده به خونت
هنوز خاک شریف است و هر گلی که بروید
شمیم عطر تو دارد برای هر که ببوید
#اسما_سجادیپویا
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
هزار بار شکستم که یک کلام بگویم
که در وداع تو امشب به تو سلام بگویم
سلام صورت خونین! سلام دست بریده!
سلام جسم مقطع! من از کدام بگویم؟
مرید راه ولایت! شهید حضرت زینب!
اجازه هست برایت از ازدحام... بگویم؟
چه روضهایست مجسم، عقیق سرخ برایم
که حکم کرد از انگشتر امام بگویم
ورق ورق شدی، اما سرت نرفته روی نی
دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگویم ...
عزا بس است برای تو ای حماسهی مطلق
عزا بس است دلا! باید از قیام بگویم
اگر اجازه دهد غم، خدا کند بتوانم
که فتح و نصر تو را در عراق و شام بگویم
هلا لباس شهادت به تو چقدر میآید
خدا کند که برایت علیالدوام بگویم
از آن طلوع که آغاز فتح مسجدالاقصیست
و دیر نیست شبی که از انتقام بگویم
#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
هزار بار شکستم که یک کلام بگویم
که در وداع تو امشب به تو سلام بگویم
سلام صورت خونین! سلام دست بریده!
سلام جسم مقطع! من از کدام بگویم؟
مرید راه ولایت! شهید حضرت زینب!
اجازه هست برایت از ازدحام... بگویم؟
چه روضهایست مجسم، عقیق سرخ برایم
که حکم کرد از انگشتر امام بگویم
ورق ورق شدی، اما سرت نرفته روی نی
دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگویم ...
عزا بس است برای تو ای حماسهی مطلق
عزا بس است دلا! باید از قیام بگویم
اگر اجازه دهد غم، خدا کند بتوانم
که فتح و نصر تو را در عراق و شام بگویم
هلا لباس شهادت به تو چقدر میآید
خدا کند که برایت علیالدوام بگویم
از آن طلوع که آغاز فتح مسجدالاقصیست
و دیر نیست شبی که از انتقام بگویم
#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
سالها دوخت به در چشم تری سوخته را
دود کردهست به راهت جگری سوخته را
همسرت آب شد از غصه، همان روز که باد
با خود آورد برایش خبری سوخته را
مادرت آمده تا شانه کند موی تو را
مانده باید چه کند موی سری سوخته را؟
ای پرستوی حرم، از تو گرفتیم به دوش
روز تشييع تنت، بال و پری سوخته را
پیکرت را مگر این خاک در آغوش کشد
آسمان تاب ندارد قَمری سوخته را
وای از آن دم که یکی با جگری سوختهتر
در دل خاک نهد همسفری سوخته را
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
سالها دوخت به در چشم تری سوخته را
دود کردهست به راهت جگری سوخته را
همسرت آب شد از غصه، همان روز که باد
با خود آورد برایش خبری سوخته را
مادرت آمده تا شانه کند موی تو را
مانده باید چه کند موی سری سوخته را؟
ای پرستوی حرم، از تو گرفتیم به دوش
روز تشييع تنت، بال و پری سوخته را
پیکرت را مگر این خاک در آغوش کشد
آسمان تاب ندارد قَمری سوخته را
وای از آن دم که یکی با جگری سوختهتر
در دل خاک نهد همسفری سوخته را
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
دل ندارم بخوانم از اخبار خبرِ پر کشیدن او را
آه مردم! چگونه میبینید عکسِ در خون تپیدن او را؟!
او که بر شانههای محکم او تکیه میداد هر پریشانی
او که هرگز ندیده است جهان، روی زانو خمیدنِ او را
خون او جوهر است و پیغامی مینویسد به داغ سینهی ما
پا به سر گوش میشوم امروز، بیقرارم شنیدنِ او را
گر چه آیینهای شکست ولی چهره در چهره منتشر شده است
با خودت میبری به گور ای شب، آرزویِ ندیدنِ او را
او که جغرافیای چشمانش مرز نور است، مرز آگاهیست
مگر از یاد میبرد تاریخ روشنایِ دمیدن او را؟
آن سفر کرده میرسد اما با من ایرانِ سوگوار بگو
تاب میآوری که بر تنِ خاک بِنِشانی رسیدنِ او را؟
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
دل ندارم بخوانم از اخبار خبرِ پر کشیدن او را
آه مردم! چگونه میبینید عکسِ در خون تپیدن او را؟!
او که بر شانههای محکم او تکیه میداد هر پریشانی
او که هرگز ندیده است جهان، روی زانو خمیدنِ او را
خون او جوهر است و پیغامی مینویسد به داغ سینهی ما
پا به سر گوش میشوم امروز، بیقرارم شنیدنِ او را
گر چه آیینهای شکست ولی چهره در چهره منتشر شده است
با خودت میبری به گور ای شب، آرزویِ ندیدنِ او را
او که جغرافیای چشمانش مرز نور است، مرز آگاهیست
مگر از یاد میبرد تاریخ روشنایِ دمیدن او را؟
آن سفر کرده میرسد اما با من ایرانِ سوگوار بگو
تاب میآوری که بر تنِ خاک بِنِشانی رسیدنِ او را؟
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
ای خونِ تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتهی نامیرا
برگرد بگو چگونه تاوان گیریم؟!
از مورچهای خون سلیمانی را...
#محمدعلی_درریز
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ای خونِ تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتهی نامیرا
برگرد بگو چگونه تاوان گیریم؟!
از مورچهای خون سلیمانی را...
#محمدعلی_درریز
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha