This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انجمن علمی ریاضی و علوم کامپیوتر برگزار میکند:
دوره رایگان خلاقیت در کانال تلگرامی ما
هشتگ #دورهیخلاقیت رو سرچ کنید
@AMCSUI
دوره رایگان خلاقیت در کانال تلگرامی ما
هشتگ #دورهیخلاقیت رو سرچ کنید
@AMCSUI
Forwarded from پایگاه اطلاع رسانی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه اصفهان (@Mfauiacir)
درود پروردگار بر شهید سرافراز "محسن حججی" و همه شهیدان این دیار که افتخار میهن و نظام هستند و حماسههای بی بدیلشان، همیشه در خاطر ملتی خواهد ماند که هیچگاه لباس ذلت، به تن نخواهد کرد.
#کافه_فرهنگ
#کافه_فرهنگ
#دورهیخلاقیت
قسمت6⃣
📃راز بزرگ خلاقیت
لطفا چشم هایتان را ببندید و به وسایل یا نظریه هایی فکر کنید که به نظرتان خلاقانه می آیند. آیا ایده ی آنها از هیچ بوجود آمده یا از منابع دیگری الهام گرفته شده اند؟
واقعیت این است که هیچ چیز کاملا جدید نیست و ذهن های خلاق ذهن هایی هستند که از کارهای خلاقانه دیگر، در و دیوار، صحبت های دیگران، کتاب ها، نظریه های قبلی و فعلی، کودکان، طبیعت و ... الهام می گیرند و ایده هایی تولید میکنند که ترکیب یا تلفیقی از ایده های دیگر است.
یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که فکر می کنیم خلاقیت ینی چیزی را از هیچ خلق کردن و بعد وقتی ایده ای به ذهنمان نمی رسد ناامید شده و می گوییم خلاقیت ذاتی است. من خلاق نیستم!
لطفا این افسانه را باور نکنید! راز بزرگ افراد خلاق این است آنها از همه چیز الهام می گیرند.
ایده ی طراحی آی مک اولیه از گل آفتابگردان گرفته شد وقتی استیو جابز و جاناتان آیو در حال قدم زدن بودند! تئوری احتمال از بازی در قمارخانه ها بنیان گذاشته شده و مدل کردن نیروی جاذبه محصول افتادن سیب بود. و موارد دیگری که می توانید مثال بزنید.
خب حالا ما چه کنیم؟!
شغل شما این است که ایده های خوب را پیش خود جمع کنید. هر چه ایده های خوب و بیشتری گرد آوری کنید، می توانید بیشتر از بین آنها انتخاب کرده و کار خلاقانه تری ارائه کنید.
هر چه بیشتر مساله حل کرده و با ایده های اثبات بیشتری آشنا باشید احتمال بیشتری وجود دارد که قضیه ی بزرگ بعدی را شما ارائه داده یا مساله ی حل نشده ای را حل کنید.
هر چه بیشتر سورس کد برنامه های دیگران را ببینید، راه های بیشتری برای نوشتن برنامه ی خودتان خواهید داشت.
هر چه بیشتر مدل لباس ببینید لباس برازنده تری برای خود انتخاب خواهید کرد!
و ..
☑️ چالش
1️⃣ خودتان را تربیت کنید! دانشگاه یک چیز است و آموزش چیز دیگری. شما باید نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکنید کنجکاو باشید. به دنبال چیزهای مختلف بروید. تمام منابع را دنبال کنید. بیشتر از هر کس دیگری عمیق شوید و اینگونه است که پیشرفت می کنید. برای آموزش در زمینه های دلخواه تان برنامه ریزی کنید.
2️⃣ گوگل را زیر و رو کنید! در مورد مشکلات، مسائل و آرزوهایتان جست و جو کرده و ببینید دیگران در این موارد چه کرده اند.
3️⃣ ایده های مطلوبتان را برای بعد حفظ کنید. هر جا می روید با خود یک دفترچه داشته باشید و تفکرات و مشاهده هایتان را در آن بنویسید.متن های مورد علاقه را از کتاب ها بیرون بکشید، ایده های جالبی که میبینید یا می شنوید و ایده هایی که ناگهان در ذهنتان جرقه میزند را در آن بنویسید.
📚 منابع
📖 steal like an artist, Austin Kleon
📖 wired to create, scott barry kaufman - carolyn gregoire
______________
@AMCSUI
قسمت6⃣
📃راز بزرگ خلاقیت
لطفا چشم هایتان را ببندید و به وسایل یا نظریه هایی فکر کنید که به نظرتان خلاقانه می آیند. آیا ایده ی آنها از هیچ بوجود آمده یا از منابع دیگری الهام گرفته شده اند؟
واقعیت این است که هیچ چیز کاملا جدید نیست و ذهن های خلاق ذهن هایی هستند که از کارهای خلاقانه دیگر، در و دیوار، صحبت های دیگران، کتاب ها، نظریه های قبلی و فعلی، کودکان، طبیعت و ... الهام می گیرند و ایده هایی تولید میکنند که ترکیب یا تلفیقی از ایده های دیگر است.
یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که فکر می کنیم خلاقیت ینی چیزی را از هیچ خلق کردن و بعد وقتی ایده ای به ذهنمان نمی رسد ناامید شده و می گوییم خلاقیت ذاتی است. من خلاق نیستم!
لطفا این افسانه را باور نکنید! راز بزرگ افراد خلاق این است آنها از همه چیز الهام می گیرند.
ایده ی طراحی آی مک اولیه از گل آفتابگردان گرفته شد وقتی استیو جابز و جاناتان آیو در حال قدم زدن بودند! تئوری احتمال از بازی در قمارخانه ها بنیان گذاشته شده و مدل کردن نیروی جاذبه محصول افتادن سیب بود. و موارد دیگری که می توانید مثال بزنید.
خب حالا ما چه کنیم؟!
شغل شما این است که ایده های خوب را پیش خود جمع کنید. هر چه ایده های خوب و بیشتری گرد آوری کنید، می توانید بیشتر از بین آنها انتخاب کرده و کار خلاقانه تری ارائه کنید.
هر چه بیشتر مساله حل کرده و با ایده های اثبات بیشتری آشنا باشید احتمال بیشتری وجود دارد که قضیه ی بزرگ بعدی را شما ارائه داده یا مساله ی حل نشده ای را حل کنید.
هر چه بیشتر سورس کد برنامه های دیگران را ببینید، راه های بیشتری برای نوشتن برنامه ی خودتان خواهید داشت.
هر چه بیشتر مدل لباس ببینید لباس برازنده تری برای خود انتخاب خواهید کرد!
و ..
☑️ چالش
1️⃣ خودتان را تربیت کنید! دانشگاه یک چیز است و آموزش چیز دیگری. شما باید نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکنید کنجکاو باشید. به دنبال چیزهای مختلف بروید. تمام منابع را دنبال کنید. بیشتر از هر کس دیگری عمیق شوید و اینگونه است که پیشرفت می کنید. برای آموزش در زمینه های دلخواه تان برنامه ریزی کنید.
2️⃣ گوگل را زیر و رو کنید! در مورد مشکلات، مسائل و آرزوهایتان جست و جو کرده و ببینید دیگران در این موارد چه کرده اند.
3️⃣ ایده های مطلوبتان را برای بعد حفظ کنید. هر جا می روید با خود یک دفترچه داشته باشید و تفکرات و مشاهده هایتان را در آن بنویسید.متن های مورد علاقه را از کتاب ها بیرون بکشید، ایده های جالبی که میبینید یا می شنوید و ایده هایی که ناگهان در ذهنتان جرقه میزند را در آن بنویسید.
📚 منابع
📖 steal like an artist, Austin Kleon
📖 wired to create, scott barry kaufman - carolyn gregoire
______________
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت7⃣
📃 اگر می خواهید به جایی نرسید، دنباله رو باشید!
چوپانی تعریف میکرد، گاهی برای سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان می ایستادم و هنگام خارج شدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان می گرفتم،طوری که مجبور به پریدن از روی آن می شدند.
پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می پریدند، چوبدستی را کنار می کشیدم،اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می پریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!!!!!!
گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چبزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند؛ مایل به پذیرش بی چون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
وقتی خودت را هم صدا با اکثریت می بینی،وقت آن است که بنشینی و عمیقا فکر کنی!! « دیل کارنگی»
❓به نظرتان ارتباط این داستان با خلاقیت و مصداق هایش در زندگی ما چیست؟
☑️ چالش: معمای کتابخانه انگلستان
ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی است و تعمیر آن نیز فایده ای ندارد . قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود . اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید ؛ کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند .
یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتاخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام خواهد داد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی ،این درخواست از سوی کتابخانه رد شد .
فصل بارانی شدن فرا رسید، اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد ، خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه انگلیس می گردید . رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید .
روزی ، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است .
رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی ، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم.
❓اگر شما جای این جوان بودید چه راه حلی پیشنهاد می دادید؟
🔜 ان شاالله دو متن بعدی تحلیل کوتاهی بر ذهن خلاق مرحوم دکتر میرزاخانی خواهد بود.
📚 منابع
📖 مثل زرافه باش، یک سر و گردن بالاتر از بقیه، مسعود لعلی، نشر بهار
________________
@AMCSUI
قسمت7⃣
📃 اگر می خواهید به جایی نرسید، دنباله رو باشید!
چوپانی تعریف میکرد، گاهی برای سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان می ایستادم و هنگام خارج شدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان می گرفتم،طوری که مجبور به پریدن از روی آن می شدند.
پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می پریدند، چوبدستی را کنار می کشیدم،اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می پریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!!!!!!
گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چبزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند؛ مایل به پذیرش بی چون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
وقتی خودت را هم صدا با اکثریت می بینی،وقت آن است که بنشینی و عمیقا فکر کنی!! « دیل کارنگی»
❓به نظرتان ارتباط این داستان با خلاقیت و مصداق هایش در زندگی ما چیست؟
☑️ چالش: معمای کتابخانه انگلستان
ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی است و تعمیر آن نیز فایده ای ندارد . قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود . اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید ؛ کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند .
یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتاخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام خواهد داد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی ،این درخواست از سوی کتابخانه رد شد .
فصل بارانی شدن فرا رسید، اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد ، خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه انگلیس می گردید . رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید .
روزی ، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است .
رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی ، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم.
❓اگر شما جای این جوان بودید چه راه حلی پیشنهاد می دادید؟
🔜 ان شاالله دو متن بعدی تحلیل کوتاهی بر ذهن خلاق مرحوم دکتر میرزاخانی خواهد بود.
📚 منابع
📖 مثل زرافه باش، یک سر و گردن بالاتر از بقیه، مسعود لعلی، نشر بهار
________________
@AMCSUI
هیچ شاخهای از ریاضیات هر قدر هم انتزاعی باشد، ممکن نیست که روزی در یکی از پدیدههای جهان واقعی به کار نرود.
Nikolai Lobachevsky (1792-1856)
@AMCSUI
Nikolai Lobachevsky (1792-1856)
@AMCSUI
اگر عقاید خود را با تفکر و مطالعه بدست آورید هیچکس نمی تواند به آنها توهین کند!!
کسی هم بر خلاف عقایدتان
حرفی بزند عصبانی نمی شوید،
یا می خندید و یا به تفکر فرو می روید...
"راسل"
@AMCSUI
کسی هم بر خلاف عقایدتان
حرفی بزند عصبانی نمی شوید،
یا می خندید و یا به تفکر فرو می روید...
"راسل"
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت8⃣
📃 رازهایی از ذهن خلاق دکتر میرزاخانی ( قسمت اول)
نمی توانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید مگر اینکه تک تک افراد جامعه پیشرفت کنند. برای این منظور هر یک از ما باید جز اینکه به پیشرفت خود می اندیشد، در برابر همه ی افراد بشر نیز احساس مسئولیت کند. وظیفه ی ما این است برای کسانی که می توانیم مفید باشیم.
((ماري كوري))
دکتر میرزاخانی از همان کودکی رویاپرداز بزرگی بود. به گونه ای که همیشه در ذهن خود نقش قهرمانان خود را بازی می کرد و رویای نویسنده شدن داشت.
هفته ی اول دبیرستان، فرصت آشنایی با رویا بهشتی بود؛ دکتر بهشتی هم اکنون استاد دانشگاه واشنگتن در سن لویی است. «اینکه رفیقی داشته باشی که با تو هم علاقه باشد و کمکات کند تا پرانگیزه بمانی، فوقالعاده ارزشمند است».
کتابفروشیهای خیابان انقلاب، از آن پس مسیر مشترک این دو یار دبیرستانی شد. «یادم میآید که چقدر پیادهروی در این خیابان شلوغ و رفتن به کتابفروشیها برایمان جذابیت داشت. مثل امروز نبود که معمولاً در یک کتابفروشی سراغ کتاب خاصی را میگیرند؛ به همین خاطر کلّی کتاب تصادفی میخریدیم… حالا عجیب به نظر میآید. اما کتابها خیلی ارزان بود، و به همین خاطر هم راحت میخریدیمشان». از زندگینامه ماری کوری و هلن کلر گرفته تا «شور زندگی» ِ ایروینگ استون، که رمانی است راجع به زندگی ونسان ونگوگ، نقاش هلندی.
یکی از شخصیت هایی که تاثیر زیادی روی دکتر میرزاخانی داشت ماری کوری بود. همانطور که می دانید ماری کوری نخستین زنی است که برنده جایزه نوبل شد. او همچنین تنها دانشمندی است که دوبار جایزهٔ علمی نوبل را در رشتههای فیزیک و شیمی دریافت کرده است.
نکته ی جالب اینجاست که دکتر میرزاخانی هم اولین بانویی است که جایزه ی فیلدز گرفت. « افتخار بزرگی است. خوشحال می شوم اگر این باعث تشویق زنان جوان دانشمند و ریاضیدان بشود.»
☑️ چالش
1⃣ اگر میخواهید آینده ی فردی را حدس بزنید، ببینید قهرمانانش چه کسانی هستند. قهرمانان شما چه کسانی هستند؟ چه کسانی را تحسین می کنید؟ زندگی نامه و جملات کلیدی آنها را بخوانید. زندگی شان را تحلیل کرده و از انها درس بگیرید.
2⃣ آگهی متفاوت بیندیش شرکت اپل را ببینید. متن این آگهی :
« به افتخار دیوانگان، نخالهها، سرکشان، دردسرسازان، وصلههای ناجور.
آنان که همه چیز را جور دیگری میبینند.
آنهایی که علاقهای به قواعد ندارند و هیچ احترامی برای وضع موجود قائل نیستند.
میتوان از آنها نقل قول کرد، با آنها مخالفت کرد، از آنها ستایش یا بدگویی کرد.
اما تنها کاری که نمی توان با آنها کرد، نادیده گرفتن آنهاست، زیرا آنها همه چیز را تغییر میدهند، آنها نژاد انسان را به پیش میرانند.
برخی آنها را دیوانه میپندارند، اما ما آنها را نابغه میخوانیم. زیرا کسانی که آن قدر دیوانه باشند که در فکر عوض کردن دنیا باشند، همانهاییاند که از عهده این کار برمیآیند.»
3⃣ زندگی نامه های بزرگان خودمان را بخوانید. از زندگی نامه دکتر میرزاخانی و پروفسور حسابی گرفته تا شهدای هسته ای.
4⃣ چرا فقط قهرمانان از دنیا رفته؟! قهرمانان زنده را هم فراموش نکنید!
5⃣ نمی توانیم بیش از این متن را طولانی کنیم، لطفا خودتان کاملترش کنید و مطلبی یا نظری داشتید با ما به اشتراک بگذارید.
❗️قطعا قهرمانان ما نیز ممکن است جاهایی تفکرات یا رفتارهای نادرستی داشته باشند، لازم نیست کپی کنیم!
📚 منابع
📖 مجموعه مصاحبه های دکتر میرزاخانی
📖 مصاحبه های پدر دکتر میرزاخانی، دکتر تابش و دکتر محمودیان
📖 اسرار نوآوری های استیو جابز، کارماین گالو، سعید جعفری، نسل نواندیش
___________
@AMCSUI
قسمت8⃣
📃 رازهایی از ذهن خلاق دکتر میرزاخانی ( قسمت اول)
نمی توانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید مگر اینکه تک تک افراد جامعه پیشرفت کنند. برای این منظور هر یک از ما باید جز اینکه به پیشرفت خود می اندیشد، در برابر همه ی افراد بشر نیز احساس مسئولیت کند. وظیفه ی ما این است برای کسانی که می توانیم مفید باشیم.
((ماري كوري))
دکتر میرزاخانی از همان کودکی رویاپرداز بزرگی بود. به گونه ای که همیشه در ذهن خود نقش قهرمانان خود را بازی می کرد و رویای نویسنده شدن داشت.
هفته ی اول دبیرستان، فرصت آشنایی با رویا بهشتی بود؛ دکتر بهشتی هم اکنون استاد دانشگاه واشنگتن در سن لویی است. «اینکه رفیقی داشته باشی که با تو هم علاقه باشد و کمکات کند تا پرانگیزه بمانی، فوقالعاده ارزشمند است».
کتابفروشیهای خیابان انقلاب، از آن پس مسیر مشترک این دو یار دبیرستانی شد. «یادم میآید که چقدر پیادهروی در این خیابان شلوغ و رفتن به کتابفروشیها برایمان جذابیت داشت. مثل امروز نبود که معمولاً در یک کتابفروشی سراغ کتاب خاصی را میگیرند؛ به همین خاطر کلّی کتاب تصادفی میخریدیم… حالا عجیب به نظر میآید. اما کتابها خیلی ارزان بود، و به همین خاطر هم راحت میخریدیمشان». از زندگینامه ماری کوری و هلن کلر گرفته تا «شور زندگی» ِ ایروینگ استون، که رمانی است راجع به زندگی ونسان ونگوگ، نقاش هلندی.
یکی از شخصیت هایی که تاثیر زیادی روی دکتر میرزاخانی داشت ماری کوری بود. همانطور که می دانید ماری کوری نخستین زنی است که برنده جایزه نوبل شد. او همچنین تنها دانشمندی است که دوبار جایزهٔ علمی نوبل را در رشتههای فیزیک و شیمی دریافت کرده است.
نکته ی جالب اینجاست که دکتر میرزاخانی هم اولین بانویی است که جایزه ی فیلدز گرفت. « افتخار بزرگی است. خوشحال می شوم اگر این باعث تشویق زنان جوان دانشمند و ریاضیدان بشود.»
☑️ چالش
1⃣ اگر میخواهید آینده ی فردی را حدس بزنید، ببینید قهرمانانش چه کسانی هستند. قهرمانان شما چه کسانی هستند؟ چه کسانی را تحسین می کنید؟ زندگی نامه و جملات کلیدی آنها را بخوانید. زندگی شان را تحلیل کرده و از انها درس بگیرید.
2⃣ آگهی متفاوت بیندیش شرکت اپل را ببینید. متن این آگهی :
« به افتخار دیوانگان، نخالهها، سرکشان، دردسرسازان، وصلههای ناجور.
آنان که همه چیز را جور دیگری میبینند.
آنهایی که علاقهای به قواعد ندارند و هیچ احترامی برای وضع موجود قائل نیستند.
میتوان از آنها نقل قول کرد، با آنها مخالفت کرد، از آنها ستایش یا بدگویی کرد.
اما تنها کاری که نمی توان با آنها کرد، نادیده گرفتن آنهاست، زیرا آنها همه چیز را تغییر میدهند، آنها نژاد انسان را به پیش میرانند.
برخی آنها را دیوانه میپندارند، اما ما آنها را نابغه میخوانیم. زیرا کسانی که آن قدر دیوانه باشند که در فکر عوض کردن دنیا باشند، همانهاییاند که از عهده این کار برمیآیند.»
3⃣ زندگی نامه های بزرگان خودمان را بخوانید. از زندگی نامه دکتر میرزاخانی و پروفسور حسابی گرفته تا شهدای هسته ای.
4⃣ چرا فقط قهرمانان از دنیا رفته؟! قهرمانان زنده را هم فراموش نکنید!
5⃣ نمی توانیم بیش از این متن را طولانی کنیم، لطفا خودتان کاملترش کنید و مطلبی یا نظری داشتید با ما به اشتراک بگذارید.
❗️قطعا قهرمانان ما نیز ممکن است جاهایی تفکرات یا رفتارهای نادرستی داشته باشند، لازم نیست کپی کنیم!
📚 منابع
📖 مجموعه مصاحبه های دکتر میرزاخانی
📖 مصاحبه های پدر دکتر میرزاخانی، دکتر تابش و دکتر محمودیان
📖 اسرار نوآوری های استیو جابز، کارماین گالو، سعید جعفری، نسل نواندیش
___________
@AMCSUI
Forwarded from عکس نگار
#معرفیبرترینها
سیاوش شهشهانی، در سال ۱۳۲۱ در تهران متولد شد. طی سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۹، دورههای اول و دوم تحصیلات متوسطه را در «دبیرستان اندیشه» و «دبیرستان هدف ۱» گذراند و در سال ۱۳۳۹ تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در رشتهٔ ریاضیات در کالج هوپ در ایالت میشیگان در کشور آمریکا آغاز نمود و سپس از سال ۱۳۴۰ تحصیل در این رشته را در دانشگاه برکلی ادامه داد. او مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴ میلادی) دریافت نمود و در همان سال شرکت در دورهٔ تحصیلات تکمیلی را در همان دانشگاه آغاز کرد.
وی در سال ۱۳۴۸ پس از دفاع از رسالهٔ دکتری خود با عنوان «نظریهٔ سرتاسری معادلات دیفرانسیل مرتبهٔ دوم عادی روی خمینهها» و تحتِ راهنمایی استیو اسمیل مدرک دکترای خود را دریافت نمود و از همان سال به مدت یک سال به تدریس در دانشگاه برکلی پرداخت.
در سالهای بعد او به عنوان استادیار در دانشگاههای نورثوسترن در ایلینوی (سال ۴۹ و ۵۰)، دانشگاه ویسکانسین در مدیسون (سال ۵۰ تا ۵۲)، و دانشگاه میشیگان در اناربر (سال ۵۲ و ۵۳) حضور یافت. او در سال ۱۳۵۳ پس از بازگشت به ایران، به عضویت هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف درآمد. در سال ۱۳۵۸ وی به رتبهٔ استادی در این دانشگاه رسید. در همین سال با الهه الهی ازدواج کرد. ایشان دو فرزند به نامهای «سپهر» و «سهراب» دارند.
وی از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ ریاست دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف را به عهده داشتهاست و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ به عنوان رئیس بخش ریاضی «مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات» - که امروزه با نام «پژوهشگاه دانشهای بنیادی» شناخته میشود - فعالیت نمودهاست.
شهشهانی از سال ۱۳۶۷ عضو هیئت تحریریهٔ مجلهٔ نشر ریاضی بوده و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۴ مدیریّت مسئول آن را برعهده داشتهاست.
او در سال ۱۳۶۸ قائممقام مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات شد. همچنین در زمان برقراری اولین اتصال اینترنت در ایران که در این مرکز انجام گرفت، نقشی فعّال در این زمینه ایفا کرد.
وی از شهریور ۱۳۸۲ عضو گروه زبان و رایانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز هست.
@AMCSUI
سیاوش شهشهانی، در سال ۱۳۲۱ در تهران متولد شد. طی سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۹، دورههای اول و دوم تحصیلات متوسطه را در «دبیرستان اندیشه» و «دبیرستان هدف ۱» گذراند و در سال ۱۳۳۹ تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در رشتهٔ ریاضیات در کالج هوپ در ایالت میشیگان در کشور آمریکا آغاز نمود و سپس از سال ۱۳۴۰ تحصیل در این رشته را در دانشگاه برکلی ادامه داد. او مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴ میلادی) دریافت نمود و در همان سال شرکت در دورهٔ تحصیلات تکمیلی را در همان دانشگاه آغاز کرد.
وی در سال ۱۳۴۸ پس از دفاع از رسالهٔ دکتری خود با عنوان «نظریهٔ سرتاسری معادلات دیفرانسیل مرتبهٔ دوم عادی روی خمینهها» و تحتِ راهنمایی استیو اسمیل مدرک دکترای خود را دریافت نمود و از همان سال به مدت یک سال به تدریس در دانشگاه برکلی پرداخت.
در سالهای بعد او به عنوان استادیار در دانشگاههای نورثوسترن در ایلینوی (سال ۴۹ و ۵۰)، دانشگاه ویسکانسین در مدیسون (سال ۵۰ تا ۵۲)، و دانشگاه میشیگان در اناربر (سال ۵۲ و ۵۳) حضور یافت. او در سال ۱۳۵۳ پس از بازگشت به ایران، به عضویت هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف درآمد. در سال ۱۳۵۸ وی به رتبهٔ استادی در این دانشگاه رسید. در همین سال با الهه الهی ازدواج کرد. ایشان دو فرزند به نامهای «سپهر» و «سهراب» دارند.
وی از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ ریاست دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف را به عهده داشتهاست و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ به عنوان رئیس بخش ریاضی «مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات» - که امروزه با نام «پژوهشگاه دانشهای بنیادی» شناخته میشود - فعالیت نمودهاست.
شهشهانی از سال ۱۳۶۷ عضو هیئت تحریریهٔ مجلهٔ نشر ریاضی بوده و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۴ مدیریّت مسئول آن را برعهده داشتهاست.
او در سال ۱۳۶۸ قائممقام مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات شد. همچنین در زمان برقراری اولین اتصال اینترنت در ایران که در این مرکز انجام گرفت، نقشی فعّال در این زمینه ایفا کرد.
وی از شهریور ۱۳۸۲ عضو گروه زبان و رایانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز هست.
@AMCSUI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نه ژاپنی ها نابغه اند و نه ما کند ذهنیم!
تنها تفاوت ما و آنها در اینست که آنها فرد شکست خورده را آنقدر تشویق میکنند تا موفق شود و ما با فرد موفق آنقدر میجنگیم تا شکست بخورد (☝️)
@AMCSUI
تنها تفاوت ما و آنها در اینست که آنها فرد شکست خورده را آنقدر تشویق میکنند تا موفق شود و ما با فرد موفق آنقدر میجنگیم تا شکست بخورد (☝️)
@AMCSUI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای زیبای عدد پی
@AMCSUI
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت9⃣
📃 رازهایی از ذهن خلاق دکتر مریم میرزاخانی 2⃣ : با این راهکار، شاهکار کنید!
الکس اسکین، از ریاضیدانان دانشگاه شیکاگو همکار دکتر میرزاخانی معتقد است « حین همکاری با میرزاخانی احساس میکنی که بخت بسیار بیشتری برای حل مسائلی داری که در نگاه اول مأیوسکننده به نظر میرسیدند.»
همکاری میرزاخانی و اسکین نهایتاً منجر به تصمیم این دو برای ورود به یکی از دشوارترین مسائل حوزه تحقیقشان شد. این مسأله، دامنهای از رفتارهای ممکن یک توپ بیلیارد حین حرکت آزادانهاش در یک میز چندضلعی را شامل میشد، با فرض بر اینکه مقدار زوایای بین اضلاع، عددی گویا(بر حسب درجه) باشد.
با اینکه صورتمسأله ساده به نظر میرسد، اما در مقام عمل، مدار یک رویه انتقالی، شکلی فوقالعاده پیچیده خواهد داشت.
در سال ۲۰۰۳، مکمولن نشان داده بود که چنانچه رویه انتقالی مدنظر، یک سطح ریمان دوحفرهای باشد، تحلیل آن چندان پیچیده نخواهد بود.
اقدام مکمولن گرچه دستاورد بزرگی محسوب میشد، اما او به خاطر دارد که قبل از انتشار گزارش رسمی این یافته، میرزاخانی که هنوز دانشجو بوده، به دفترش آمد و پرسید چرا فقط با دو حفره کار کردی؟ «این شخصیتی است که او دارد»
این را مکمولن راجع به میرزاخانی میگوید و ادامه میدهد: «نشانههای هرچه را که ببیند، میخواهد آن را روشنتر بفهمد.»
همین انگیزهای شد تا طی یک دهه بعدی، میرزاخانی به اتفاق اسکین، و همچنین امیر محمدی از دانشگاه آستین تگزاس، امکان تعمیم راهکار مکمولن را به سطوح ریمان پیچیدهتر بررسی کنند و در نهایت طی سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ موفق به چنین اقدامی شوند.
اقدامی که آنتون زوریش، از دانشگاه پاریس-دیترویت آن را «یک کار افسانهای» نامید.
حتی شخص میرزاخانی هم از این دستاورد هیجانزده بود. «اگر میدانستیم مسائل چقدر پیچیده است، فکر کنم تسلیم میشدیم.» با اینهمه وی با تردید اضافه میکند: «راستاش نمیدانم؛ نمیدانم؛ من بهراحتی تسلیم نمیشوم.»
___
منتظر چالش این قسمت باشید😉
@AMCSUI
قسمت9⃣
📃 رازهایی از ذهن خلاق دکتر مریم میرزاخانی 2⃣ : با این راهکار، شاهکار کنید!
الکس اسکین، از ریاضیدانان دانشگاه شیکاگو همکار دکتر میرزاخانی معتقد است « حین همکاری با میرزاخانی احساس میکنی که بخت بسیار بیشتری برای حل مسائلی داری که در نگاه اول مأیوسکننده به نظر میرسیدند.»
همکاری میرزاخانی و اسکین نهایتاً منجر به تصمیم این دو برای ورود به یکی از دشوارترین مسائل حوزه تحقیقشان شد. این مسأله، دامنهای از رفتارهای ممکن یک توپ بیلیارد حین حرکت آزادانهاش در یک میز چندضلعی را شامل میشد، با فرض بر اینکه مقدار زوایای بین اضلاع، عددی گویا(بر حسب درجه) باشد.
با اینکه صورتمسأله ساده به نظر میرسد، اما در مقام عمل، مدار یک رویه انتقالی، شکلی فوقالعاده پیچیده خواهد داشت.
در سال ۲۰۰۳، مکمولن نشان داده بود که چنانچه رویه انتقالی مدنظر، یک سطح ریمان دوحفرهای باشد، تحلیل آن چندان پیچیده نخواهد بود.
اقدام مکمولن گرچه دستاورد بزرگی محسوب میشد، اما او به خاطر دارد که قبل از انتشار گزارش رسمی این یافته، میرزاخانی که هنوز دانشجو بوده، به دفترش آمد و پرسید چرا فقط با دو حفره کار کردی؟ «این شخصیتی است که او دارد»
این را مکمولن راجع به میرزاخانی میگوید و ادامه میدهد: «نشانههای هرچه را که ببیند، میخواهد آن را روشنتر بفهمد.»
همین انگیزهای شد تا طی یک دهه بعدی، میرزاخانی به اتفاق اسکین، و همچنین امیر محمدی از دانشگاه آستین تگزاس، امکان تعمیم راهکار مکمولن را به سطوح ریمان پیچیدهتر بررسی کنند و در نهایت طی سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ موفق به چنین اقدامی شوند.
اقدامی که آنتون زوریش، از دانشگاه پاریس-دیترویت آن را «یک کار افسانهای» نامید.
حتی شخص میرزاخانی هم از این دستاورد هیجانزده بود. «اگر میدانستیم مسائل چقدر پیچیده است، فکر کنم تسلیم میشدیم.» با اینهمه وی با تردید اضافه میکند: «راستاش نمیدانم؛ نمیدانم؛ من بهراحتی تسلیم نمیشوم.»
___
منتظر چالش این قسمت باشید😉
@AMCSUI
اینم از چالش این قسمت:
☑️ چالش: راهبرد خارق العاده ی آرت مارکمن نویسنده تفکر هوشمندانه
آرت مارکمَن معتقد است :
یک راه حل خلاقانه ،یعنی مسائل را از نو تعریف کنید.
تمام آنچه به عنوان حل خلاقانه مسئله باید بدانید این است که فرض کنید چیزی میدانید، که به شما کمک خواهد کرد این مسئله را حل کنید و همین الان هم به آن فکر میکنید. برای این منظور راه های مختلفی را امتحان کنید، هر راهی که فکر را میکنید، حتی اگر کاملا بی منطق باشد، زیرا حافظه شما در حال جستجو برای نشانه هایی از چیزی است که شما به او تلقین کرده اید میداند !
با تغییر صورت مسئله، بازآفرینی مسئله و یا تشریح مسئله به روشی دیگر، مغز شما را از حالت ثابت و نرمال خارج میکند تا انواع جا ها را درحافظه تان برای پیدا کردن چیزی که منتظر آن هستید، بگردد. به هر مقدار روش های مختلفی را امتحان کنید، به همان میزان نشانه های جدید به مغزتان برای یافتن راه حل خواهید داد.
برای این منظور دو سوال کلیدی وجود دارد به عقیده آرت که میتواند به شما کمک کنید :
این چه نوع مسئله ای است؟
اغلب اوقات، ما فقط به این دلیل در یک مسئله درجا میزنیم زیرا برای مسئله یک چارچوب انتخاب کردیم. زمانی که به صورت اختصاصی برای یک مسئله فکر میکنید، برای آن چارچوب مشخص میکنید در واقع در حال حد و مرز قائل شدن برای حافظه تان هستید و دارید بر روی خلاقیت تان سرپوش میگذارید.
به جای آن ریشه ای فکر کنید. عمق مسئله و پیشینه آنرا پیدا کنید.
برای مثال، جارو برقی را در نظر بگیرید. قبلا جارو برقی ها یک کیسه همراه درون آن با خود داشتند و هنگام پرشدن کیسه از گرد و خاک و …، باید فرد دارند آنرا تخلیه میکرد و مجددا کیسه خالی را وارد دستگاه جاروبرقی میکرد.
محققین برای حل این مسئله، سعی بسیاری کردند تا یک فیلتر خوب برای جاروبرقی درست کنند. تا حدی هم موفق شدند. اما؛
جیمز دایسون یک فرد خلاق در حل مسائل، مسئله جاروبرقی را از دید دیگری بررسی کرد. او متوجه شدن مشکل در جداسازی است و جداسازی فقط کار فیلتر نیست. او روش های متعددی را برای جداسازی گردوخاک از هوا انجام داد و سپس توانست جاروبرقی های بدون کیسه ای طراحی کند که بر اساس چرخش تندبادی عمل میکند.
به غیر از من چه شخص دیگری چنین مشکلی دارد؟
هنگامی که به صورت عمقی به مسئله تان مینگرید، متوجه میشوید، اکثر افرادی که میبینید مشکل شما را ندارند، در واقع آنها به روش خودشان آنرا حل کرده اند. خب چرا روش آنها را امتحان نکنیم؟
برای مثال: دایسون متوجه شد کارخانه های چوب و الوار سازی، از سیکلون صنعتی استفاده میکنند تا خاک اره را از هوا جدا کنند. سپس او نیز از این تکنولوژی استفاده کرد و مشکل جاروبرقی ها را یکبار برای همیشه حل کرد و فیلتر را از جاروبرقی ها حذف کرد.
📚 منابع
📖 مصاحبه های دکتر میرزاخانی
📖 مصاحبه های دکتر تابش، دکتر محمودیان و دکتر مک مولن
📖 تفکر هوشمندانه، آرت مارکمن
________
@AMCSUI
☑️ چالش: راهبرد خارق العاده ی آرت مارکمن نویسنده تفکر هوشمندانه
آرت مارکمَن معتقد است :
یک راه حل خلاقانه ،یعنی مسائل را از نو تعریف کنید.
تمام آنچه به عنوان حل خلاقانه مسئله باید بدانید این است که فرض کنید چیزی میدانید، که به شما کمک خواهد کرد این مسئله را حل کنید و همین الان هم به آن فکر میکنید. برای این منظور راه های مختلفی را امتحان کنید، هر راهی که فکر را میکنید، حتی اگر کاملا بی منطق باشد، زیرا حافظه شما در حال جستجو برای نشانه هایی از چیزی است که شما به او تلقین کرده اید میداند !
با تغییر صورت مسئله، بازآفرینی مسئله و یا تشریح مسئله به روشی دیگر، مغز شما را از حالت ثابت و نرمال خارج میکند تا انواع جا ها را درحافظه تان برای پیدا کردن چیزی که منتظر آن هستید، بگردد. به هر مقدار روش های مختلفی را امتحان کنید، به همان میزان نشانه های جدید به مغزتان برای یافتن راه حل خواهید داد.
برای این منظور دو سوال کلیدی وجود دارد به عقیده آرت که میتواند به شما کمک کنید :
این چه نوع مسئله ای است؟
اغلب اوقات، ما فقط به این دلیل در یک مسئله درجا میزنیم زیرا برای مسئله یک چارچوب انتخاب کردیم. زمانی که به صورت اختصاصی برای یک مسئله فکر میکنید، برای آن چارچوب مشخص میکنید در واقع در حال حد و مرز قائل شدن برای حافظه تان هستید و دارید بر روی خلاقیت تان سرپوش میگذارید.
به جای آن ریشه ای فکر کنید. عمق مسئله و پیشینه آنرا پیدا کنید.
برای مثال، جارو برقی را در نظر بگیرید. قبلا جارو برقی ها یک کیسه همراه درون آن با خود داشتند و هنگام پرشدن کیسه از گرد و خاک و …، باید فرد دارند آنرا تخلیه میکرد و مجددا کیسه خالی را وارد دستگاه جاروبرقی میکرد.
محققین برای حل این مسئله، سعی بسیاری کردند تا یک فیلتر خوب برای جاروبرقی درست کنند. تا حدی هم موفق شدند. اما؛
جیمز دایسون یک فرد خلاق در حل مسائل، مسئله جاروبرقی را از دید دیگری بررسی کرد. او متوجه شدن مشکل در جداسازی است و جداسازی فقط کار فیلتر نیست. او روش های متعددی را برای جداسازی گردوخاک از هوا انجام داد و سپس توانست جاروبرقی های بدون کیسه ای طراحی کند که بر اساس چرخش تندبادی عمل میکند.
به غیر از من چه شخص دیگری چنین مشکلی دارد؟
هنگامی که به صورت عمقی به مسئله تان مینگرید، متوجه میشوید، اکثر افرادی که میبینید مشکل شما را ندارند، در واقع آنها به روش خودشان آنرا حل کرده اند. خب چرا روش آنها را امتحان نکنیم؟
برای مثال: دایسون متوجه شد کارخانه های چوب و الوار سازی، از سیکلون صنعتی استفاده میکنند تا خاک اره را از هوا جدا کنند. سپس او نیز از این تکنولوژی استفاده کرد و مشکل جاروبرقی ها را یکبار برای همیشه حل کرد و فیلتر را از جاروبرقی ها حذف کرد.
📚 منابع
📖 مصاحبه های دکتر میرزاخانی
📖 مصاحبه های دکتر تابش، دکتر محمودیان و دکتر مک مولن
📖 تفکر هوشمندانه، آرت مارکمن
________
@AMCSUI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پل طراحی شده توسط لئوناردو داوینچی
این پل کوچک چوبى بدون استفاده از هرگونه پیچ و مهره و حتى طناب ساخته می شود!
infinitymath
@AMCSUI
این پل کوچک چوبى بدون استفاده از هرگونه پیچ و مهره و حتى طناب ساخته می شود!
infinitymath
@AMCSUI
درسی از گوگل
شکست در هر جایی مقدمه موفقیته ازش نترس؛
مثل گوگل!
گوگل شبکه اجتماعی گوگل پلاس (Google+) را در سال 2011 به عنوان رقیبی برای فیسبوک و توییتر راه اندازی کرد. اما پس از گذشت نیم دهه از زمان آغاز فعالیت این شبکه اجتماعی می توان آن را ابزاری بدون استفاده تلقی کرد، اگر چه گوگل هنوز سعی دارد تا آن را حفظ کند.
در اواخر سال 2015 این شرکت گوگل پلاس را باز طراحی کرده تا آن را ساده تر کند و حالا باید منتظر بود و دید که آیا تغییرات جدید اثر بخش خواهد بود یا خیر. گوگل پلاس را می توان چهارمین تلاش گوگل برای ورود به دنیای شبکه های اجتماعی پس از پروژه های شکست خورده Buzz، Friend Connec و Orkut دانست که توانسته است 2.5 میلیون کاربر را به خود جذب کند. 2.5 میلیون کاربری که 90 درصدشان حتی یک پست نیز ارسال نکرده اند!
@AMCSUI
شکست در هر جایی مقدمه موفقیته ازش نترس؛
مثل گوگل!
گوگل شبکه اجتماعی گوگل پلاس (Google+) را در سال 2011 به عنوان رقیبی برای فیسبوک و توییتر راه اندازی کرد. اما پس از گذشت نیم دهه از زمان آغاز فعالیت این شبکه اجتماعی می توان آن را ابزاری بدون استفاده تلقی کرد، اگر چه گوگل هنوز سعی دارد تا آن را حفظ کند.
در اواخر سال 2015 این شرکت گوگل پلاس را باز طراحی کرده تا آن را ساده تر کند و حالا باید منتظر بود و دید که آیا تغییرات جدید اثر بخش خواهد بود یا خیر. گوگل پلاس را می توان چهارمین تلاش گوگل برای ورود به دنیای شبکه های اجتماعی پس از پروژه های شکست خورده Buzz، Friend Connec و Orkut دانست که توانسته است 2.5 میلیون کاربر را به خود جذب کند. 2.5 میلیون کاربری که 90 درصدشان حتی یک پست نیز ارسال نکرده اند!
@AMCSUI
آیا در توزیع اعداد اول نظم خاصی وجود دارد؟!!!
سوالی که سالها ذهن ریاضیدانان را مشغول کرده [بود یا است؟؟؟]
@AMCSUI
سوالی که سالها ذهن ریاضیدانان را مشغول کرده [بود یا است؟؟؟]
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت0⃣1⃣
📃 رازهایی از ذهن خلاق دکتر مریم میرزاخانی 3️⃣ : علاقه، آغازگر نبوغ است.
زندگی فراتر از چیزهایی است که در کلاس یاد میگیرید. مهم چیزهایی هستند که به شما انگیزه میدهند تا راهتان را در زندگی ادامه دهید. مسائل ریاضی سرگرمکنندهاند. مثل اینکه بخواهید یک پازل را حل کنید یا یک سری نقاط را به هم وصل کنید تا شکل نهایی خود را نشان بدهند. من حس کردم میتوانم این کار را انجام بدهم و متوجه شدم که دوست دارم همین کار، مسیر زندگیام باشد. " دکتر میرزاخانی "
آیا علاقه داشتن به رشته و کاری که انجام می دهید امری حیاتی است؟ خیر! واقعا اینگونه نیست که مثلا اگر به ریاضی علاقه نداشته باشید نتوانید مسائل تان را حل کرده یا واحدها را پاس کنید.
علاقه و اشتیاق آنجایی خود را نشان می دهد که شما درگیر مسائلی می شوید که دیگر در جزوه ی استاد نیست و قبلا با آن مواجه نشده اید. این مسائل نیاز به تمرکز، پشتکار و خلاقیت دارند و شما برای برای موفقیت در کارتان باید با آنها مواجه شده و حل شان کنید.
حال اگر به رشته تان علاقه نداشته باشید موفقیت دلخواه تان نمی توانید کسب کنید و مهمتر اینکه در تمام این لحظات احساس بدبختی می کنید! در حالیکه اگر مانند دکتر میرزاخانی باشید می گویید: « رضایتبخشترین قسمت كار من لحظه «آهان» یا كشف راهحل است. با هیجان كشف و لذت درك یك مطلب تازه، احساس میكنم بالای یك تپه ایستادهام و منظره روشنی را تماشا میكنم. اما بیشتر اوقات حل معادلات ریاضی برای من شبیه كوهنوردی بدون پایان است.»
یکی از اصلی ترین عواملی که باعث می شود علاقه ی خود را دنبال نکنیم و رشته و شغلی را انتخاب کنیم که از دید بقیه « رو بورس » است، ذهنیت کمبود است. اینکه اگر دنبال کاری که دوست داریم برویم نمی توانیم شغل مناسبی گیر آورده و از پس هزینه های زندگی برآییم. کافی است در اینترنت جستجو کنیم تا ببینیم که خیلی ها از علاقه ی ما پول در می آورند!
مانع بزرگ بعدی تمسخر و نظرات دیگران است! آیا این جملات برایتان آشناست: « ریاضی؟ آهان هنوز می خوایین اثبات کنین 2+2=4؟!، روانشناسی؟ دیوونه ها میرن این رشته برو اول خودتو درمان کن!، زمین شناسی؟ همون اجتماعی خودمونه فقط اینجا دایناسورها و فسیل ها نقش آفرینی میکنن!! و ...» اول ببینید اینها خودشان واقعا موفقند یا فقط بلدند تز بدهند؟ و سپس به نصیحت افراد موفق گوش کنید نه کسانی که خودشان احساس بدبختی می کنند!
زمان شما محدود است ،
پس آن را با زندگی کردن با غیر از خود هدر ندهید ،
اجازه ندهید قیل و قال عقاید دیگران ندای درون شما را احاطه کند ،
و مهمتر از همه ،
جرات پیروی از قلب و ادراکات شهودی خود را داشته باشد ،
درک شما و قلب شما هم اکنون به نوعی میدانند ،
که شما حقیقتا چه کسی میخواهید بشوید ،
هر چیز دیگری در اولویت دوم قرار میگیرد. « استیو جابز »
چیزی که بیش از همه مرا تحت تاثیر قرار داد آخرین پست دکتر میرزاخانی در صفحه ی شخصی شان بود :
"هرچه بیشتر روی ریاضیات وقت گذاشتم، بیشتر هیجانزده شدم."
امیدوارم ما نیز در اواخر عمر چنین پستی در صفحه ی شخصی مان بگذاریم...
در قسمت چالش نکاتی بسیار مفید درباره ی یافتن و دنبال کردن علاقه و اشتیاق خود خواهیم گفت.
@AMCSUI
قسمت0⃣1⃣
📃 رازهایی از ذهن خلاق دکتر مریم میرزاخانی 3️⃣ : علاقه، آغازگر نبوغ است.
زندگی فراتر از چیزهایی است که در کلاس یاد میگیرید. مهم چیزهایی هستند که به شما انگیزه میدهند تا راهتان را در زندگی ادامه دهید. مسائل ریاضی سرگرمکنندهاند. مثل اینکه بخواهید یک پازل را حل کنید یا یک سری نقاط را به هم وصل کنید تا شکل نهایی خود را نشان بدهند. من حس کردم میتوانم این کار را انجام بدهم و متوجه شدم که دوست دارم همین کار، مسیر زندگیام باشد. " دکتر میرزاخانی "
آیا علاقه داشتن به رشته و کاری که انجام می دهید امری حیاتی است؟ خیر! واقعا اینگونه نیست که مثلا اگر به ریاضی علاقه نداشته باشید نتوانید مسائل تان را حل کرده یا واحدها را پاس کنید.
علاقه و اشتیاق آنجایی خود را نشان می دهد که شما درگیر مسائلی می شوید که دیگر در جزوه ی استاد نیست و قبلا با آن مواجه نشده اید. این مسائل نیاز به تمرکز، پشتکار و خلاقیت دارند و شما برای برای موفقیت در کارتان باید با آنها مواجه شده و حل شان کنید.
حال اگر به رشته تان علاقه نداشته باشید موفقیت دلخواه تان نمی توانید کسب کنید و مهمتر اینکه در تمام این لحظات احساس بدبختی می کنید! در حالیکه اگر مانند دکتر میرزاخانی باشید می گویید: « رضایتبخشترین قسمت كار من لحظه «آهان» یا كشف راهحل است. با هیجان كشف و لذت درك یك مطلب تازه، احساس میكنم بالای یك تپه ایستادهام و منظره روشنی را تماشا میكنم. اما بیشتر اوقات حل معادلات ریاضی برای من شبیه كوهنوردی بدون پایان است.»
یکی از اصلی ترین عواملی که باعث می شود علاقه ی خود را دنبال نکنیم و رشته و شغلی را انتخاب کنیم که از دید بقیه « رو بورس » است، ذهنیت کمبود است. اینکه اگر دنبال کاری که دوست داریم برویم نمی توانیم شغل مناسبی گیر آورده و از پس هزینه های زندگی برآییم. کافی است در اینترنت جستجو کنیم تا ببینیم که خیلی ها از علاقه ی ما پول در می آورند!
مانع بزرگ بعدی تمسخر و نظرات دیگران است! آیا این جملات برایتان آشناست: « ریاضی؟ آهان هنوز می خوایین اثبات کنین 2+2=4؟!، روانشناسی؟ دیوونه ها میرن این رشته برو اول خودتو درمان کن!، زمین شناسی؟ همون اجتماعی خودمونه فقط اینجا دایناسورها و فسیل ها نقش آفرینی میکنن!! و ...» اول ببینید اینها خودشان واقعا موفقند یا فقط بلدند تز بدهند؟ و سپس به نصیحت افراد موفق گوش کنید نه کسانی که خودشان احساس بدبختی می کنند!
زمان شما محدود است ،
پس آن را با زندگی کردن با غیر از خود هدر ندهید ،
اجازه ندهید قیل و قال عقاید دیگران ندای درون شما را احاطه کند ،
و مهمتر از همه ،
جرات پیروی از قلب و ادراکات شهودی خود را داشته باشد ،
درک شما و قلب شما هم اکنون به نوعی میدانند ،
که شما حقیقتا چه کسی میخواهید بشوید ،
هر چیز دیگری در اولویت دوم قرار میگیرد. « استیو جابز »
چیزی که بیش از همه مرا تحت تاثیر قرار داد آخرین پست دکتر میرزاخانی در صفحه ی شخصی شان بود :
"هرچه بیشتر روی ریاضیات وقت گذاشتم، بیشتر هیجانزده شدم."
امیدوارم ما نیز در اواخر عمر چنین پستی در صفحه ی شخصی مان بگذاریم...
در قسمت چالش نکاتی بسیار مفید درباره ی یافتن و دنبال کردن علاقه و اشتیاق خود خواهیم گفت.
@AMCSUI