سلاااام دوستان
روز داغ تابستونیتون بخیر
با دست پر اومدم خبر دارم اونم خبرای خوب انجمنی
دوره داریم 📣📣
دوره خلاقیت 📣📣
بدو بدو دوره داریییم📣📣
دوره های خلاقیت شامل سلسله متن و تکنیک و تمرینه که خلاقیتمونو پرورش بدیم😎😎
دوره ی خلاقیت بزودی در کانال انجمن علمی ریاضی و علوم کامپیوتر
منتظرما و هشتک #دورهیخلاقیت مون باشید
@AMCSUI
روز داغ تابستونیتون بخیر
با دست پر اومدم خبر دارم اونم خبرای خوب انجمنی
دوره داریم 📣📣
دوره خلاقیت 📣📣
بدو بدو دوره داریییم📣📣
دوره های خلاقیت شامل سلسله متن و تکنیک و تمرینه که خلاقیتمونو پرورش بدیم😎😎
دوره ی خلاقیت بزودی در کانال انجمن علمی ریاضی و علوم کامپیوتر
منتظرما و هشتک #دورهیخلاقیت مون باشید
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت1⃣
خلاقیت به زبان ساده
به نظر "وایزبرگ" خلاقیت زمانی شکل میگیرد که فرد راه حل تازه ای برای مسئله ای که با آن روبرو شده به کار ببرد.
"گلیفورد" در نظریه اش دو عامل تفکر واگرا و تفکر همگرا را از یکدیگر جدا می کند و خلاقیت را در تفکر واگرا می داند.
در تفکر همگرا فرد می کوشد تا با ادغام اطلاعات به روش منطقی فقط به پاسخ صحیح برسد.
تفکر واگرا تفکری است که به جهات مختلف نظر می کند و برای حل مسئله به خلق راه حل های بسیار متنوع، متفاوت و نوین می پردازد.
به زبان ساده می توان گفت خلاقیت یعنی توانایی تولید ایدهها و راهحلهای متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات
خلاقیت اکتسابی است یا ذاتی؟
ذهن انسان برای اینکه بتواند به ایده هایی خلاق دست یابد باید بین ایده هایی به ظاهر بی ربط ارتباطی معنادار ایجاد کند. حال سوال این است که آیا این ارتباط دهی بین ایده های مختلف اکتسابی است یا ذاتی؟
در سال ۱۹۶۸ میلادی، دکتر جورج لند (George Land) که پژوهشگری سرشناس حوزه خلاقیت است، مطالعهای را بر روی ۱۶۰۰ کودک ۵ ساله به انجام رساند. این مطالعه مشخص ساخت که ۹۸ درصد این کودکان بسیار خلاق بوده و در واقع رتبه «بسیار خلاق» را در آزمون خلاقیت به دست میآورند.
دکتر لند در بازههایی ۵ ساله دوباره به سراغ این افراد رفت و میزان خلاقیت آنها را مورد ارزیابی قرار داد. وقتی این بچهها ۱۰ ساله شدند، فقط ۳۰ درصد از آنها توانستند دوباره در رده بندی «بسیار خلاق» جای گیرند. وقتی این افراد به سن ۱۵ سالگی رسیدند این رقم به ۱۲ درصد کاهش یافت. همچنین درصد کسانی که در ۲۵ سالگی توانستند رتبه «بسیار خلاق» را داشته باشند به فقط ۲ درصد رسید. در واقع افزایش این افراد با کاهش شدید میزان خلاقیت آنها همراه بود. به قول دکتر لند، این افراد «رفتار غیرخلاقانه را آموخته بودند.»
البته خلاقیت به طور 100 درصدی آموختنی نیست و ژنتیک نیز تاثیرگذار است. پروفسور بارابار کر (Barbara Kerr) در پژوهشی به این نتیجه رسید که حدود ۲۲ درصد از تفاوت موجود در خلاقیت افراد به خاطر تاثیر ژنهای آنهاست.
در هر صورت بخش اعظم خلاقیت اکتسابی بوده و باید مهارت های مربوط به تفکر خلاق را بیاموزیم.
چرا باید یک فرد خلاق باشم؟
به گزارش ایسکانیوز امروزه شتاب فن آوری و اطلاعات پیشرفت علم هر 33 روز در دنیا دو برابر می شود. خب که چه؟! یعنی ما همه روزه با مسائلی رو به رو می شویم که قبلا با آن مواجه نشده ایم و باید راه حل هایی جدید، به صرفه و خلاقانه بیابیم.
خلق چیزهایی که از پیش نبوده، تماشای افق هایی که تا به حال دیده نشده، ساختار شکنی، هموار کردن شرایط به ظاهر لاینحل و درنوردیدن مرزهای غیرممکن همگی در گرو آموزش تکنیک های تفکر خلاق و تبدیل این طرز فکر به مهارت از طریق متفاوت فکر کردن و تمرین می باشد.
و اما یک دلیل ایرانی!
می دانید که ما همواره آماج تحریم های ظالمانه بودیم، هستیم و خواهیم بود. بنابراین نیاز داریم از کمترین امکانات استفاده کرده و بهترین ها را بسازیم و این ساختن در گرو خلاقانه و متفاوت اندیشیدن است.
چالش
صرفا خواندن متن های این دوره، ما را خلاق تر نمی کند! این بخش از متن شامل تکنیک ها و تمرین هایی است که ما را به چالش می کشند که خلاقانه و متفاوت بیاندیشیم.
منابع دوره
در این دوره از منابع مختلف و معتبر فارسی و انگلیسی استفاده خواهیم کرد که رفته رفته اعلام می کنیم و البته از تراوشات ذهنی خود نیز بهره خواهیم برد! لطفا با نظرات و تجربیاتتان، ما و خودتان را یاری کنید.
منابع این متن
https://www.creativityatwork.com/2012/03/23/can-creativity-be-taught/
https://www.amazon.com/gp/product/1412949718
مبانی کارآفرینی، مهدی سعیدی کیا، انتشارات کیا
__________________
@AMCSUI
قسمت1⃣
خلاقیت به زبان ساده
به نظر "وایزبرگ" خلاقیت زمانی شکل میگیرد که فرد راه حل تازه ای برای مسئله ای که با آن روبرو شده به کار ببرد.
"گلیفورد" در نظریه اش دو عامل تفکر واگرا و تفکر همگرا را از یکدیگر جدا می کند و خلاقیت را در تفکر واگرا می داند.
در تفکر همگرا فرد می کوشد تا با ادغام اطلاعات به روش منطقی فقط به پاسخ صحیح برسد.
تفکر واگرا تفکری است که به جهات مختلف نظر می کند و برای حل مسئله به خلق راه حل های بسیار متنوع، متفاوت و نوین می پردازد.
به زبان ساده می توان گفت خلاقیت یعنی توانایی تولید ایدهها و راهحلهای متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات
خلاقیت اکتسابی است یا ذاتی؟
ذهن انسان برای اینکه بتواند به ایده هایی خلاق دست یابد باید بین ایده هایی به ظاهر بی ربط ارتباطی معنادار ایجاد کند. حال سوال این است که آیا این ارتباط دهی بین ایده های مختلف اکتسابی است یا ذاتی؟
در سال ۱۹۶۸ میلادی، دکتر جورج لند (George Land) که پژوهشگری سرشناس حوزه خلاقیت است، مطالعهای را بر روی ۱۶۰۰ کودک ۵ ساله به انجام رساند. این مطالعه مشخص ساخت که ۹۸ درصد این کودکان بسیار خلاق بوده و در واقع رتبه «بسیار خلاق» را در آزمون خلاقیت به دست میآورند.
دکتر لند در بازههایی ۵ ساله دوباره به سراغ این افراد رفت و میزان خلاقیت آنها را مورد ارزیابی قرار داد. وقتی این بچهها ۱۰ ساله شدند، فقط ۳۰ درصد از آنها توانستند دوباره در رده بندی «بسیار خلاق» جای گیرند. وقتی این افراد به سن ۱۵ سالگی رسیدند این رقم به ۱۲ درصد کاهش یافت. همچنین درصد کسانی که در ۲۵ سالگی توانستند رتبه «بسیار خلاق» را داشته باشند به فقط ۲ درصد رسید. در واقع افزایش این افراد با کاهش شدید میزان خلاقیت آنها همراه بود. به قول دکتر لند، این افراد «رفتار غیرخلاقانه را آموخته بودند.»
البته خلاقیت به طور 100 درصدی آموختنی نیست و ژنتیک نیز تاثیرگذار است. پروفسور بارابار کر (Barbara Kerr) در پژوهشی به این نتیجه رسید که حدود ۲۲ درصد از تفاوت موجود در خلاقیت افراد به خاطر تاثیر ژنهای آنهاست.
در هر صورت بخش اعظم خلاقیت اکتسابی بوده و باید مهارت های مربوط به تفکر خلاق را بیاموزیم.
چرا باید یک فرد خلاق باشم؟
به گزارش ایسکانیوز امروزه شتاب فن آوری و اطلاعات پیشرفت علم هر 33 روز در دنیا دو برابر می شود. خب که چه؟! یعنی ما همه روزه با مسائلی رو به رو می شویم که قبلا با آن مواجه نشده ایم و باید راه حل هایی جدید، به صرفه و خلاقانه بیابیم.
خلق چیزهایی که از پیش نبوده، تماشای افق هایی که تا به حال دیده نشده، ساختار شکنی، هموار کردن شرایط به ظاهر لاینحل و درنوردیدن مرزهای غیرممکن همگی در گرو آموزش تکنیک های تفکر خلاق و تبدیل این طرز فکر به مهارت از طریق متفاوت فکر کردن و تمرین می باشد.
و اما یک دلیل ایرانی!
می دانید که ما همواره آماج تحریم های ظالمانه بودیم، هستیم و خواهیم بود. بنابراین نیاز داریم از کمترین امکانات استفاده کرده و بهترین ها را بسازیم و این ساختن در گرو خلاقانه و متفاوت اندیشیدن است.
چالش
صرفا خواندن متن های این دوره، ما را خلاق تر نمی کند! این بخش از متن شامل تکنیک ها و تمرین هایی است که ما را به چالش می کشند که خلاقانه و متفاوت بیاندیشیم.
منابع دوره
در این دوره از منابع مختلف و معتبر فارسی و انگلیسی استفاده خواهیم کرد که رفته رفته اعلام می کنیم و البته از تراوشات ذهنی خود نیز بهره خواهیم برد! لطفا با نظرات و تجربیاتتان، ما و خودتان را یاری کنید.
منابع این متن
https://www.creativityatwork.com/2012/03/23/can-creativity-be-taught/
https://www.amazon.com/gp/product/1412949718
مبانی کارآفرینی، مهدی سعیدی کیا، انتشارات کیا
__________________
@AMCSUI
Creativity at Work
Can Creativity be Taught? Here's What the Research Says - Creativity
Discover research findings from George Land's NASA study, and IBM's creativity program. Learn practical tips on fostering creativity in your organization.
#دورهیخلاقیت
قسمت2⃣
استفاده از نیمکره های جادویی مغز
امروز به طور خلاصه مطالعاتی را که روی مغز انجام گرفته بیان می کنیم. تحقیقاتی که سبب شد پروفسور اسپری در سال 1981 جایزه ی نوبل بگیرد.
🔹 مغز فعالیت هایش را به شکل غریزی به عهده ی نیمکره ی سمت چپ مغز (کرتکس چپ) و نیمکره ی سمت راست (کرتکس راست) می گذارد. این تحقیق به نام « مغز چپ و راست » معروف شده است.
🔹عملکرد کلی مغز چپ 👈🏻 کلمات، منطق، اعداد، درک خطوط، تجزیه و تحلیل
عملکرد کلی مغز راست 👈🏻 آهنگ، درک سه بعدی، درک حجم، تصورات، رنگ
🔹 وقتی نیمکره ی راست مغز فعال است نیمکره ی چپ مغز تمایل دارد حالت مراقبه و آرامش به خود بگیرد و برعکس.
🔹بیش از 90 درصد افرادی که در تحقیقات شرکت می کردند معتقد بودند که به صورت ژنتیکی قادر به انجام کارهای بزرگ در زمینه های ریاضیات، هنر و موسیقی نیستند! شما هم اینگونه فکر می کنید؟!
تحقیقات بعدی نشان داد کسانی که توسط معلمین باتجربه آموزش می دیدند، در مواردی که فکر می کردند ضعیف هستند مهارت بیشتری کسب می کردند. در واقع این شبیه ماهیچه ای ضعیف بود که برای مدتی طولانی از آن استفاده نکرده بودند و ربطی چندانی به ژنتیک نداشت!
🔹گویا مغز چپ و راست با یکدیگر مکالمه دارند. برای مثال اگر کسی تلاش می کرد در زمینه ی نقاشی مهارت کسب کند به طور ناگهانی در زمینه های دیگر مثل به کار بردن کلمات یا ریاضیات خلاق تر می شد!
🔹با بررسی های بیشتر و مطالعات موردی نوابغی چون انیشتین، بتهون، داوینچی و ... به نتایج شگفت انگیزی دست یافتند. یکی از تفاوت های اصلی نوابغ با افراد معمولی بحث ژنتیک یا هوش ذاتی نبود بلکه توانایی آن ها در پرورش و استفاده از هر دو نیمکره ی چپ و راست مغزشان بود.
☑️ چالش
با این مقدمه متوجه شدیم که برای خلاق تر شدن و استفاده ی حداکثری از توانایی های مغز باید نیمکره های چپ و راست مغز را تقویت کنیم.
1️⃣ اگر از یک مسیر رفت و آمد می کنید برای چند روز سعی کنید از مسیر دیگری به خانه بروید
2️⃣ رایحه ی جدید بو کنید
3️⃣ نقاشی بکشید، نقاشی ای که با نقاشی های قبلی تان متفاوت باشد. من از دوران دبستان همیشه خانه می کشیدم و اینبار سعی کردم صورت یک انسان را بکشم. کمی شبیه انسان شد!!
4️⃣ غذا بپزید البته به جز نیمرو و املت و غذاهای همیشگی. غذایی متفاوت و سالم! با اشتها میل کرده و از فواید آن صحبت کنید
5️⃣ جک گفتن را یاد بگیرید و هر از گاهی مسخره بازی دربیاورید!
6⃣ با دست مخالف بنویسید و برخی فعالیت ها مانند مسواک زدن، شانه کردن موها و ... را انجام دهید. یکی از مهمترین تمرین هاست که موجب اتصال بین دو نیمکره شده و تاثیر شگرفی روی پرورش هر دو نیمکره دارد.
7⃣ تمام نوابغ و قهرمانان کسی را داشته اند که از او الهام می گرفتند. نیوتن جمله ی زیبایی داشت : « اگر من می توانم دوردست ها را ببینم به این دلیل است که بر شانه ی غول ها ایستاده ام. »
تکنیکی که این بزرگان به کار می برده اند بسیار جالب و با نتایج حیرت آور بود. به این صورت که در ذهن خود با قهرمانان صحبت می کردند و با آنان در مورد مسائل و ایده ها صحبت می کردند.
یکی از دوستانم تعریف می کرد که برای حل مساله ای که چند روز ذهنش را مشغول کرده بود از این تکنیک استفاده کرد. او در ذهنش با مرحوم دکتر میرزاخانی در مورد مساله گفتگو کرده و به طور حیرت انگیزی به راه حل دست یافت. امتحان کنید!
❗️تمرینات مسخره به نظر می رسد؟! اگر اینطور است کمی نگران شده و تمرینات را حتما انجام دهید زیرا طرز فکر قالبی دارید که دشمن خلاقیت است. لطفا قضاوت کردن را کنار بگذارید. درباره موانع خلاقیت بحث خواهیم کرد.
‼️نترسید لازم نیست همه ی اینکارها را یکجا انجام دهید، به تدریج و تک تک اینها را وارد امور روزمره کنید. ما را نیز در جریان تجربیات تان قرار دهید
📚منابع
📖 نیروی نبوغ خلاق، تونی بازان، حورزاد صالحی، انتشارات پل
📖 تفکر خلاق، تامس ال. ساعتی، دکتر مجید عزیزی، دکتر رضا نقدی، انتشارات دانشگاه تهران
📖wired to creat, carolin gregoire, scott bary kaufman
________
@AMCSUI
قسمت2⃣
استفاده از نیمکره های جادویی مغز
امروز به طور خلاصه مطالعاتی را که روی مغز انجام گرفته بیان می کنیم. تحقیقاتی که سبب شد پروفسور اسپری در سال 1981 جایزه ی نوبل بگیرد.
🔹 مغز فعالیت هایش را به شکل غریزی به عهده ی نیمکره ی سمت چپ مغز (کرتکس چپ) و نیمکره ی سمت راست (کرتکس راست) می گذارد. این تحقیق به نام « مغز چپ و راست » معروف شده است.
🔹عملکرد کلی مغز چپ 👈🏻 کلمات، منطق، اعداد، درک خطوط، تجزیه و تحلیل
عملکرد کلی مغز راست 👈🏻 آهنگ، درک سه بعدی، درک حجم، تصورات، رنگ
🔹 وقتی نیمکره ی راست مغز فعال است نیمکره ی چپ مغز تمایل دارد حالت مراقبه و آرامش به خود بگیرد و برعکس.
🔹بیش از 90 درصد افرادی که در تحقیقات شرکت می کردند معتقد بودند که به صورت ژنتیکی قادر به انجام کارهای بزرگ در زمینه های ریاضیات، هنر و موسیقی نیستند! شما هم اینگونه فکر می کنید؟!
تحقیقات بعدی نشان داد کسانی که توسط معلمین باتجربه آموزش می دیدند، در مواردی که فکر می کردند ضعیف هستند مهارت بیشتری کسب می کردند. در واقع این شبیه ماهیچه ای ضعیف بود که برای مدتی طولانی از آن استفاده نکرده بودند و ربطی چندانی به ژنتیک نداشت!
🔹گویا مغز چپ و راست با یکدیگر مکالمه دارند. برای مثال اگر کسی تلاش می کرد در زمینه ی نقاشی مهارت کسب کند به طور ناگهانی در زمینه های دیگر مثل به کار بردن کلمات یا ریاضیات خلاق تر می شد!
🔹با بررسی های بیشتر و مطالعات موردی نوابغی چون انیشتین، بتهون، داوینچی و ... به نتایج شگفت انگیزی دست یافتند. یکی از تفاوت های اصلی نوابغ با افراد معمولی بحث ژنتیک یا هوش ذاتی نبود بلکه توانایی آن ها در پرورش و استفاده از هر دو نیمکره ی چپ و راست مغزشان بود.
☑️ چالش
با این مقدمه متوجه شدیم که برای خلاق تر شدن و استفاده ی حداکثری از توانایی های مغز باید نیمکره های چپ و راست مغز را تقویت کنیم.
1️⃣ اگر از یک مسیر رفت و آمد می کنید برای چند روز سعی کنید از مسیر دیگری به خانه بروید
2️⃣ رایحه ی جدید بو کنید
3️⃣ نقاشی بکشید، نقاشی ای که با نقاشی های قبلی تان متفاوت باشد. من از دوران دبستان همیشه خانه می کشیدم و اینبار سعی کردم صورت یک انسان را بکشم. کمی شبیه انسان شد!!
4️⃣ غذا بپزید البته به جز نیمرو و املت و غذاهای همیشگی. غذایی متفاوت و سالم! با اشتها میل کرده و از فواید آن صحبت کنید
5️⃣ جک گفتن را یاد بگیرید و هر از گاهی مسخره بازی دربیاورید!
6⃣ با دست مخالف بنویسید و برخی فعالیت ها مانند مسواک زدن، شانه کردن موها و ... را انجام دهید. یکی از مهمترین تمرین هاست که موجب اتصال بین دو نیمکره شده و تاثیر شگرفی روی پرورش هر دو نیمکره دارد.
7⃣ تمام نوابغ و قهرمانان کسی را داشته اند که از او الهام می گرفتند. نیوتن جمله ی زیبایی داشت : « اگر من می توانم دوردست ها را ببینم به این دلیل است که بر شانه ی غول ها ایستاده ام. »
تکنیکی که این بزرگان به کار می برده اند بسیار جالب و با نتایج حیرت آور بود. به این صورت که در ذهن خود با قهرمانان صحبت می کردند و با آنان در مورد مسائل و ایده ها صحبت می کردند.
یکی از دوستانم تعریف می کرد که برای حل مساله ای که چند روز ذهنش را مشغول کرده بود از این تکنیک استفاده کرد. او در ذهنش با مرحوم دکتر میرزاخانی در مورد مساله گفتگو کرده و به طور حیرت انگیزی به راه حل دست یافت. امتحان کنید!
❗️تمرینات مسخره به نظر می رسد؟! اگر اینطور است کمی نگران شده و تمرینات را حتما انجام دهید زیرا طرز فکر قالبی دارید که دشمن خلاقیت است. لطفا قضاوت کردن را کنار بگذارید. درباره موانع خلاقیت بحث خواهیم کرد.
‼️نترسید لازم نیست همه ی اینکارها را یکجا انجام دهید، به تدریج و تک تک اینها را وارد امور روزمره کنید. ما را نیز در جریان تجربیات تان قرار دهید
📚منابع
📖 نیروی نبوغ خلاق، تونی بازان، حورزاد صالحی، انتشارات پل
📖 تفکر خلاق، تامس ال. ساعتی، دکتر مجید عزیزی، دکتر رضا نقدی، انتشارات دانشگاه تهران
📖wired to creat, carolin gregoire, scott bary kaufman
________
@AMCSUI
#دوره_خلاقیت
قسمت3⃣
📃 لطفا او را به آغوش بکشید!
وقتی فارغ التحصیلان دانشگاه استنفورد از تام واتسون بنیانگذار IBM تقاضای راهنمایی کردند او پاسخ داد: « برای موفقیت در رشته ی تحصیلی و کسب و کارتان، سرعت اشتباه کردن تان را چند برابر کنید!! »
متاسفانه ما یاد گرفته ایم اشتباه نکنیم. در کودکی اگر اسباب بازی مان را خراب می کردیم یا اشتباهی هر چند کوچک انجام می دادیم تنبیه می شدیم.
در مدرسه اگر مساله ای را اشتباه حل می کردیم تحقیر می شدیم، به ما می خندیدند، نمره مان کم میشد. متاسفانه این چرخه ادامه پیدا کرد و این نگرش که «اشتباه کردن وحشتناک است و به هر قیمتی نباید اشتباه کنم» در ذهنمان نهادینه شد.
اگر کمی به افکار و کارهایمان دقت کنیم متوجه می شویم که این نگرش موجب شده که در مقابل افکار جدید، ایده های نو و ناشناخته ها مقاومت کرده و جرات متفاوت اندیشیدن و متفاوت عمل کردن را نداشته باشیم.
اگر به زندگی بزرگان و دانشمندان نگاه کنیم میبینیم که ایشان اغلب از اشتباه کردن استقبال می کرده و آن را نه « شکست » بلکه فرصتی برای « یادگیری » و « پیشرفت » می دانستند.
حالا که متوجه شدیم این نگرش چقدر مزخرف بوده و مانع بسیار بزرگی در مقابل خلق ایده ها و وسایل نو و بکر است، به راحتی آنرا تغییر می دهیم! چگونه؟ کافی است از این به بعد از اشتباه کردن نترسیم و مانند بزرگان آن را فرصتی برای یادگیری بدانیم.
مگر تغییر به همین راحتی است؟! بله. یکی دیگر از باورهای محدود کننده ی ما این است که تغییر بسیار سخت و جانکاه بوده و در مدت طولانی بوجود می آید!
کافی است از همین امروز شروع کرده و هر روز به خودتان یادآوری کنید که اشتباهات ما منشا الهامات و ایده هایمان هستند. پس از مدتی که بر اساس این نگرش عمل کردیم از تغییرات شگفت زده خواهیم شد.
پس لطفا اشتباهاتی را که در مسیر خلاقیت و خلق ایده های نو مرتکب می شوید بپذیرید، تجزیه و تحلیل کنید، راه جدیدی امتحان کرده و او به آغوش بکشید!
جست و جویی در مورد زندگی افراد موفق انجام دهید و ببینید که اشتباهات یا به اصطلاح شکست هایشان چگونه راه را برای نظریه ها، اختراعات و موفقیت های بعدی هموار کرد.
☑️ چالش : تکنیک « چی میشه اگه... »
👈 هدف: تقویت مهارت های تخیلی
تخیل بسیار مهم تر از دانش است؛ دانش محدود است، اما تخیل جهان را در بر می گیرد.((آلبرت انیشتین))
به طور کلی برای خلاقیت باید فکر از قالب های ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع و مساله را از زوایای مختلف بررسی کرده و ایده های جدیدی خلق کند.
1⃣ برای هر یک از پرسش های زیر سه پاسخ بنویسید.
۱) چه می شد اگر هرگز مجبور نبودیم بخوابیم؟
۲) چه می شد اگر همه ۵۰۰ سال عمر می کردیم؟
۳) چه میشد اگر می توانستیم ذهن دیگران را بخوانیم؟
۴) چه می شد اگر ریاضیات همیشه درست نبود؟
۵) چه می شد اگر من زبان برنامه نویسی جدیدی ابداع می کردم؟
۶) چه می شد اگر نابغه بودم؟
۷) چه می شد اگر روز ۱۰۰ ساعت می شد؟
۸) چه می شد اگر می توانستم همانطور که خودم می خواهم زندگی کنم؟
2⃣ ده سوال جالب از نوع « چه میشد اگر » طرح کنید.
📚 منابع
📖 همان.
📖 مغز برتر، کارول وردرمن، داود نعمت الهی، نشر معیار اندیشه
____
@AMCSUI
قسمت3⃣
📃 لطفا او را به آغوش بکشید!
وقتی فارغ التحصیلان دانشگاه استنفورد از تام واتسون بنیانگذار IBM تقاضای راهنمایی کردند او پاسخ داد: « برای موفقیت در رشته ی تحصیلی و کسب و کارتان، سرعت اشتباه کردن تان را چند برابر کنید!! »
متاسفانه ما یاد گرفته ایم اشتباه نکنیم. در کودکی اگر اسباب بازی مان را خراب می کردیم یا اشتباهی هر چند کوچک انجام می دادیم تنبیه می شدیم.
در مدرسه اگر مساله ای را اشتباه حل می کردیم تحقیر می شدیم، به ما می خندیدند، نمره مان کم میشد. متاسفانه این چرخه ادامه پیدا کرد و این نگرش که «اشتباه کردن وحشتناک است و به هر قیمتی نباید اشتباه کنم» در ذهنمان نهادینه شد.
اگر کمی به افکار و کارهایمان دقت کنیم متوجه می شویم که این نگرش موجب شده که در مقابل افکار جدید، ایده های نو و ناشناخته ها مقاومت کرده و جرات متفاوت اندیشیدن و متفاوت عمل کردن را نداشته باشیم.
اگر به زندگی بزرگان و دانشمندان نگاه کنیم میبینیم که ایشان اغلب از اشتباه کردن استقبال می کرده و آن را نه « شکست » بلکه فرصتی برای « یادگیری » و « پیشرفت » می دانستند.
حالا که متوجه شدیم این نگرش چقدر مزخرف بوده و مانع بسیار بزرگی در مقابل خلق ایده ها و وسایل نو و بکر است، به راحتی آنرا تغییر می دهیم! چگونه؟ کافی است از این به بعد از اشتباه کردن نترسیم و مانند بزرگان آن را فرصتی برای یادگیری بدانیم.
مگر تغییر به همین راحتی است؟! بله. یکی دیگر از باورهای محدود کننده ی ما این است که تغییر بسیار سخت و جانکاه بوده و در مدت طولانی بوجود می آید!
کافی است از همین امروز شروع کرده و هر روز به خودتان یادآوری کنید که اشتباهات ما منشا الهامات و ایده هایمان هستند. پس از مدتی که بر اساس این نگرش عمل کردیم از تغییرات شگفت زده خواهیم شد.
پس لطفا اشتباهاتی را که در مسیر خلاقیت و خلق ایده های نو مرتکب می شوید بپذیرید، تجزیه و تحلیل کنید، راه جدیدی امتحان کرده و او به آغوش بکشید!
جست و جویی در مورد زندگی افراد موفق انجام دهید و ببینید که اشتباهات یا به اصطلاح شکست هایشان چگونه راه را برای نظریه ها، اختراعات و موفقیت های بعدی هموار کرد.
☑️ چالش : تکنیک « چی میشه اگه... »
👈 هدف: تقویت مهارت های تخیلی
تخیل بسیار مهم تر از دانش است؛ دانش محدود است، اما تخیل جهان را در بر می گیرد.((آلبرت انیشتین))
به طور کلی برای خلاقیت باید فکر از قالب های ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع و مساله را از زوایای مختلف بررسی کرده و ایده های جدیدی خلق کند.
1⃣ برای هر یک از پرسش های زیر سه پاسخ بنویسید.
۱) چه می شد اگر هرگز مجبور نبودیم بخوابیم؟
۲) چه می شد اگر همه ۵۰۰ سال عمر می کردیم؟
۳) چه میشد اگر می توانستیم ذهن دیگران را بخوانیم؟
۴) چه می شد اگر ریاضیات همیشه درست نبود؟
۵) چه می شد اگر من زبان برنامه نویسی جدیدی ابداع می کردم؟
۶) چه می شد اگر نابغه بودم؟
۷) چه می شد اگر روز ۱۰۰ ساعت می شد؟
۸) چه می شد اگر می توانستم همانطور که خودم می خواهم زندگی کنم؟
2⃣ ده سوال جالب از نوع « چه میشد اگر » طرح کنید.
📚 منابع
📖 همان.
📖 مغز برتر، کارول وردرمن، داود نعمت الهی، نشر معیار اندیشه
____
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت4⃣
📃شما به تایید آن ها نیازی ندارید!
"ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، سپس با شما مبارزه می کنند و در آخر شما پیروز می شوید." مهاتما گاندی
آیا از اینکه در کلاس درس داوطلبانه پای تخته بروید و از اینکه اشتباه پاسخ داده و به اصطلاح " ضایع " شوید، می ترسید؟ آیا از اینکه در جمع از ایده هایی که به نظرتان شگفت انگیز به نظر می رسند حرف بزنید به دلیل اینکه شاید بقیه بخندند یا خوششان نیاید اجتناب می کنید؟ آیا وقتی کسی با نظر شما مخالفت می کند مضطرب می شوید یا احساس می کنید مورد توهین قرار گرفته اید؟
در واقع همه دوست داریم مورد تایید دیگران باشیم و آنها از خود و کارهایمان تعریف کنند. تشویق خانواده، دوستان و اطرافیان به ما انرژی فوق العاده ای می دهد. مشکل از آنجا شروع می شود که جلب رضایت و تایید دیگران تبدیل به نیاز می شود. نیاز به جلب رضایت، در حکم این است که به بقیه بگویید نظر شما درباره ی من بسیار مهم تر از خود من است!
پیام های تایید طلبی از خانواده
در غالب موارد، فرهنگ ما به کودک می آموزد که به جای اعتماد به قوه ی تشخیص خود به دیگران متکی باشد. برای مثال وقتی کودک می خواهد هنری به خرج داده و موهای عروسک خود را کوتاه کند یا برایش لباس بدوزد یا ماشین بازی خود را باز کند تا درونش را ببیند که چگونه کار می کند با این پیام ها مواجه می شود که : « تو همیشه اسباب بازی هایت را خراب می کنی، آدم موهای عروسکش را کوتاه نمی کند، تو هنوز بچه هستی نمی توانی طرز کار ماشین بازی را بفهمی!»
پیام های تایید طلبی از مدرسه و دانشگاه
وقتی وارد مدرسه می شویم باید سر جای خود بنشینیم، تکالیف خاصی که دبیران تشخیص می دهند انجام داده و در کلاس بچه ی خوبی بوده و ایده ها و سوالاتی که از نظر دبیر یا سایر همکلاسیها عجیب است مطرح نکنیم. خیلی زود دچار رکود می شویم و اگر معلم نگوید یک صفحه هم نمی خوانیم. به جای اینکه مهارت مطالعه ی صحیح، مهارت تفکر خلاق و نقادانه و مهارت بیان موثر ایده هایمان را بیاموزیم، یاد می گیریم هرچه که استاد می گوید بخوانیم و به جای فکر کردن صرفا ایده ها و نظریه های دانشمندان را بخوانیم و درست و غلط بودن را نه به تشخیص خود بلکه به تشخیص بقیه حفظ کنیم.
فرض کنید در کلاس انیشتین نشسته اید و دارید فیزیک کوانتوم را پایه گذاری می کنید. استاد بزرگ سمت شما می آید و می گوید: « دست از تحقیقاتت بردار، خداوند تاس بازی نمی کند! ». چه می کنید؟ خدارو شکر امثال هایزنبرگ تسلیم نشده و فیزیک کوانتوم را بنیان نهادند. رمز موفقیت و خلاقیت در محیط آکادمیک زیر سوال بردن نظریه های دانشمندان است بدون ترس از شکست خوردن یا تحقیر شدن. در نهایت یا می شود یا نمی شود، اما اگر بشود چه می شود!!
پیام های تایید طلبی از دوستان و اطرافیان
دوستان بسیار در طرز فکر، میزان پیشرفت و سبک زندگی ما موثرند. بزرگی می گوید شما بیش از میانگین 5 نفری که اکثر اوقات تان را با آنها می گذرانید پیشرفت نمی کنید. معمولا وقتی بزرگتر می شویم سعی می کنیم همرنگ دوستان و اطرافیان خود لباس بپوشیم، حرف بزنیم و رفتار کنیم تا پذیرفته شویم.
☑️ چالش : به شیوه ی افراد موفق، نظر دیگران را جلب کنید
به انسانی فکر کنید که بیش از همه می تواند نظر دیگران را جلب کند. او چگونه انسانی است و چطور رفتار می کند؟ حتما به کسی فکر می کنید که رک گو، صریح، درستکار، مستقل، بی نیاز از تایید دیگران و با شهامت کار خود را دنبال می کند. تقریبا همه همینطور فکر می کنند. به نظرتان حیرت آور نیست؟!
به دلیل اینکه اکثرا در محیطی با این نگرش که " به خودت اطمینان نکن، موضوع را با کس دیگری در میان بگذار " پرورش یافته ایم برایمان سخت است خلاف این رفتار کنیم.
در قسمت قبل هم اشاره کردیم که خوشبختانه تغییر انقدرها هم طاقت فرسا نیست! آیا می خواهید هم نظر دیگران را جلب کرده و هم همانگونه که مایلید فکر کنید، حرف بزنید و کار کنید؟ بنابراین از امروز با این نگرش زندگی کنید که " من مسئول افکار، احساسات و اعمال خودمم اینکه بقیه در مورد چی فکر میکنن به من مربوط نیست ".
برای خلاق بودن ابتدا باید نگرش های کهنه ای که مانع از بروز نبوغ خلاق مان می شود را تغییر دهیم، در غیر اینصورت با هزاران معما، بازی و تکنیک هم کاری از پیش نخواهیم برد. قسمت بعد متشکل از معما و یک تکنیک خواهد بود.
پس تا اینجا دو نگرش ترس از شکست و اشتباه و ترس از قضاوت بقیه را زیر سوال برده و تغییر دادیم. منتظر نظرات و تجربیاتتان هستیم.
💎 « نظر آفریدگار برای تو مهم باشد نه آفریده هایش » علامه حسن زاده ی آملی
📚مراجع
📖 همان
📖 باورهای غلط شما، وین دایر، پروین ادیب، نشر پارسه
____
@AMCSUI
قسمت4⃣
📃شما به تایید آن ها نیازی ندارید!
"ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، سپس با شما مبارزه می کنند و در آخر شما پیروز می شوید." مهاتما گاندی
آیا از اینکه در کلاس درس داوطلبانه پای تخته بروید و از اینکه اشتباه پاسخ داده و به اصطلاح " ضایع " شوید، می ترسید؟ آیا از اینکه در جمع از ایده هایی که به نظرتان شگفت انگیز به نظر می رسند حرف بزنید به دلیل اینکه شاید بقیه بخندند یا خوششان نیاید اجتناب می کنید؟ آیا وقتی کسی با نظر شما مخالفت می کند مضطرب می شوید یا احساس می کنید مورد توهین قرار گرفته اید؟
در واقع همه دوست داریم مورد تایید دیگران باشیم و آنها از خود و کارهایمان تعریف کنند. تشویق خانواده، دوستان و اطرافیان به ما انرژی فوق العاده ای می دهد. مشکل از آنجا شروع می شود که جلب رضایت و تایید دیگران تبدیل به نیاز می شود. نیاز به جلب رضایت، در حکم این است که به بقیه بگویید نظر شما درباره ی من بسیار مهم تر از خود من است!
پیام های تایید طلبی از خانواده
در غالب موارد، فرهنگ ما به کودک می آموزد که به جای اعتماد به قوه ی تشخیص خود به دیگران متکی باشد. برای مثال وقتی کودک می خواهد هنری به خرج داده و موهای عروسک خود را کوتاه کند یا برایش لباس بدوزد یا ماشین بازی خود را باز کند تا درونش را ببیند که چگونه کار می کند با این پیام ها مواجه می شود که : « تو همیشه اسباب بازی هایت را خراب می کنی، آدم موهای عروسکش را کوتاه نمی کند، تو هنوز بچه هستی نمی توانی طرز کار ماشین بازی را بفهمی!»
پیام های تایید طلبی از مدرسه و دانشگاه
وقتی وارد مدرسه می شویم باید سر جای خود بنشینیم، تکالیف خاصی که دبیران تشخیص می دهند انجام داده و در کلاس بچه ی خوبی بوده و ایده ها و سوالاتی که از نظر دبیر یا سایر همکلاسیها عجیب است مطرح نکنیم. خیلی زود دچار رکود می شویم و اگر معلم نگوید یک صفحه هم نمی خوانیم. به جای اینکه مهارت مطالعه ی صحیح، مهارت تفکر خلاق و نقادانه و مهارت بیان موثر ایده هایمان را بیاموزیم، یاد می گیریم هرچه که استاد می گوید بخوانیم و به جای فکر کردن صرفا ایده ها و نظریه های دانشمندان را بخوانیم و درست و غلط بودن را نه به تشخیص خود بلکه به تشخیص بقیه حفظ کنیم.
فرض کنید در کلاس انیشتین نشسته اید و دارید فیزیک کوانتوم را پایه گذاری می کنید. استاد بزرگ سمت شما می آید و می گوید: « دست از تحقیقاتت بردار، خداوند تاس بازی نمی کند! ». چه می کنید؟ خدارو شکر امثال هایزنبرگ تسلیم نشده و فیزیک کوانتوم را بنیان نهادند. رمز موفقیت و خلاقیت در محیط آکادمیک زیر سوال بردن نظریه های دانشمندان است بدون ترس از شکست خوردن یا تحقیر شدن. در نهایت یا می شود یا نمی شود، اما اگر بشود چه می شود!!
پیام های تایید طلبی از دوستان و اطرافیان
دوستان بسیار در طرز فکر، میزان پیشرفت و سبک زندگی ما موثرند. بزرگی می گوید شما بیش از میانگین 5 نفری که اکثر اوقات تان را با آنها می گذرانید پیشرفت نمی کنید. معمولا وقتی بزرگتر می شویم سعی می کنیم همرنگ دوستان و اطرافیان خود لباس بپوشیم، حرف بزنیم و رفتار کنیم تا پذیرفته شویم.
☑️ چالش : به شیوه ی افراد موفق، نظر دیگران را جلب کنید
به انسانی فکر کنید که بیش از همه می تواند نظر دیگران را جلب کند. او چگونه انسانی است و چطور رفتار می کند؟ حتما به کسی فکر می کنید که رک گو، صریح، درستکار، مستقل، بی نیاز از تایید دیگران و با شهامت کار خود را دنبال می کند. تقریبا همه همینطور فکر می کنند. به نظرتان حیرت آور نیست؟!
به دلیل اینکه اکثرا در محیطی با این نگرش که " به خودت اطمینان نکن، موضوع را با کس دیگری در میان بگذار " پرورش یافته ایم برایمان سخت است خلاف این رفتار کنیم.
در قسمت قبل هم اشاره کردیم که خوشبختانه تغییر انقدرها هم طاقت فرسا نیست! آیا می خواهید هم نظر دیگران را جلب کرده و هم همانگونه که مایلید فکر کنید، حرف بزنید و کار کنید؟ بنابراین از امروز با این نگرش زندگی کنید که " من مسئول افکار، احساسات و اعمال خودمم اینکه بقیه در مورد چی فکر میکنن به من مربوط نیست ".
برای خلاق بودن ابتدا باید نگرش های کهنه ای که مانع از بروز نبوغ خلاق مان می شود را تغییر دهیم، در غیر اینصورت با هزاران معما، بازی و تکنیک هم کاری از پیش نخواهیم برد. قسمت بعد متشکل از معما و یک تکنیک خواهد بود.
پس تا اینجا دو نگرش ترس از شکست و اشتباه و ترس از قضاوت بقیه را زیر سوال برده و تغییر دادیم. منتظر نظرات و تجربیاتتان هستیم.
💎 « نظر آفریدگار برای تو مهم باشد نه آفریده هایش » علامه حسن زاده ی آملی
📚مراجع
📖 همان
📖 باورهای غلط شما، وین دایر، پروین ادیب، نشر پارسه
____
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت5⃣
📃بتن با چاشنی طوفان
« به جای آنکه به رخدادهای دیروز بیاندیشیم بیایید فردا را خلق کنیم.» استیو جابز
در قسمت های قبل از موانع خلاقیت به ترس از شکست و ترس از قضاوت دیگران پرداختیم، در این قسمت می خواهیم از بتن و تکنیک طوفان ذهنی صحبت کنیم!
شما هم افرادی را دیده اید که تعصب خاصی روی دانسته ها و طرز فکر خود یا نظریه ی خاصی دارند و هر گونه ایده، نظر، انتقاد و پیشنهادی را در ارتباط با آن رد می کنند؟
اساتیدی که به روش یک قرن پیش تدریس می کنند و حاضر نیستند حتی روش های جدید را امتحان کنند زیرا آنرا بیهوده می دانند.
دانشجویانی که ذهن خود را بر روی حل مسایل مختلف بسته اند چون معتقدند رمز موفقیت در حفظ جزوه ی طلایی استاد است.
افرادی که حاضر نیستند به نظریه های غالب کنونی شک کرده و آنرا بهبود ببخشند زیرا آنها را مسلم می دانند. نمونه ی دردناکش از بین بردن دانشمندان توسط کلیسا به دلیل عقاید مخالف با کلیسا بود.
افرادی که انقدر روی باورهای خود تعصب دارند که نه تنها نمی شود با آنها بحث کرد بلکه تمام تلاششان را می کنند تا عقاید شما را تغییر دهند!
و نمونه های بیشمار دیگری که احتمالا به ذهنتان می آید. مغز این افراد مانند بتن است و به سختی می توان به آن نفوذ کرد.
تعصب بیجا روی ایده ها، پیش فرض ها، دانسته ها و باورها یکی از بزرگترین موانع خلاقیت است. بزرگی می گوید مشکل در پذیرفتن ایده های جدید نیست بلکه رها کردن ایده ی جای گرفته در ذهن است.
تعامل انعطاف پذیرانه با چیزهای جدید و پیش بینی و سازگار شدن با تغییرات یکی از عوامل مهم در دستاوردهای خلاقانه است.
در دنیایی که تکنولوژی و علم با سرعت سرسام آوری به پیش می رود و هر روز وسایل، ایده ها و نظریه های جدید قدیمی ها را از رده خارج می کنند چسبیدن به گذشته یا پیش فرض های ذهنی به جا مانده از گذشته نوعی حماقت است!
ذهنتان را به روی همه چیز باز نگه داشته و به هیچ چیز وابسته نشوید.
☑️ چالش
1⃣ بدانید که هیچ نمی دانید!
2⃣ در مورد ایده ها و نظریه هایی که منسوخ شده یا بهتر شدند تحقیق کنید. تاریخ علم و فناوری بسیار ذهن ما را باز می کند.
3⃣ به پیش فرض های ذهنی تان کمی شک کنید! بدانید که همه چیز در حال تغییر است.
4⃣ همه چیز را زیر سوال ببرید و ببینید آیا میشود آنرا بهبود بخشید؟ از نظریه ها و مسایل علمی گرفته تا زندگی روزمره.
تکنیک طوفان ذهنی
هدف: فعال کردن ذهن خلاق شما
این تکنیک که احتمالا قبلا هم شنیده اید تکنیکی فوق العاده برای یافتن ایده های شگفت انگیز است. مساله یا سوالی را که با آن مواجهید بالای یک برگه نوشته و سعی کنید حداقل ۲۰ راه حل برایش بنویسید. ایده های ۱۵ به بعد معمولا بهترین ایده ها هستند.
تکلیف: برای سوالات زیر حداقل ۲۰ راه حل ارائه دهید.
۱) به نظرتان چگونه زندان ها را جمع کرد و دیگر جایی به نام زندان نداشته باشیم؟
۲) چه می کردید اگر می خواستید تاثیر مثبتی روی دنیا بگذارید؟
۳) برای داستان زندگی تان چه اسمی انتخاب می کنید؟
۴) اگر تولید نسل بعدی گوشی های تلفن همراه دست شما باشد، انها چگونه خواهند بود؟
۵) چه روش هایی برای ترویج کتاب خوانی پیشنهاد می کنید؟
۶) برای خود سوال ایجاد کرده و پاسخ دهید!
📚 منابع
📖 مغز برتر، کارول وردرمن، داود نعمت الهی، نشر معیار اندیشه
____________
@AMCSUI
قسمت5⃣
📃بتن با چاشنی طوفان
« به جای آنکه به رخدادهای دیروز بیاندیشیم بیایید فردا را خلق کنیم.» استیو جابز
در قسمت های قبل از موانع خلاقیت به ترس از شکست و ترس از قضاوت دیگران پرداختیم، در این قسمت می خواهیم از بتن و تکنیک طوفان ذهنی صحبت کنیم!
شما هم افرادی را دیده اید که تعصب خاصی روی دانسته ها و طرز فکر خود یا نظریه ی خاصی دارند و هر گونه ایده، نظر، انتقاد و پیشنهادی را در ارتباط با آن رد می کنند؟
اساتیدی که به روش یک قرن پیش تدریس می کنند و حاضر نیستند حتی روش های جدید را امتحان کنند زیرا آنرا بیهوده می دانند.
دانشجویانی که ذهن خود را بر روی حل مسایل مختلف بسته اند چون معتقدند رمز موفقیت در حفظ جزوه ی طلایی استاد است.
افرادی که حاضر نیستند به نظریه های غالب کنونی شک کرده و آنرا بهبود ببخشند زیرا آنها را مسلم می دانند. نمونه ی دردناکش از بین بردن دانشمندان توسط کلیسا به دلیل عقاید مخالف با کلیسا بود.
افرادی که انقدر روی باورهای خود تعصب دارند که نه تنها نمی شود با آنها بحث کرد بلکه تمام تلاششان را می کنند تا عقاید شما را تغییر دهند!
و نمونه های بیشمار دیگری که احتمالا به ذهنتان می آید. مغز این افراد مانند بتن است و به سختی می توان به آن نفوذ کرد.
تعصب بیجا روی ایده ها، پیش فرض ها، دانسته ها و باورها یکی از بزرگترین موانع خلاقیت است. بزرگی می گوید مشکل در پذیرفتن ایده های جدید نیست بلکه رها کردن ایده ی جای گرفته در ذهن است.
تعامل انعطاف پذیرانه با چیزهای جدید و پیش بینی و سازگار شدن با تغییرات یکی از عوامل مهم در دستاوردهای خلاقانه است.
در دنیایی که تکنولوژی و علم با سرعت سرسام آوری به پیش می رود و هر روز وسایل، ایده ها و نظریه های جدید قدیمی ها را از رده خارج می کنند چسبیدن به گذشته یا پیش فرض های ذهنی به جا مانده از گذشته نوعی حماقت است!
ذهنتان را به روی همه چیز باز نگه داشته و به هیچ چیز وابسته نشوید.
☑️ چالش
1⃣ بدانید که هیچ نمی دانید!
2⃣ در مورد ایده ها و نظریه هایی که منسوخ شده یا بهتر شدند تحقیق کنید. تاریخ علم و فناوری بسیار ذهن ما را باز می کند.
3⃣ به پیش فرض های ذهنی تان کمی شک کنید! بدانید که همه چیز در حال تغییر است.
4⃣ همه چیز را زیر سوال ببرید و ببینید آیا میشود آنرا بهبود بخشید؟ از نظریه ها و مسایل علمی گرفته تا زندگی روزمره.
تکنیک طوفان ذهنی
هدف: فعال کردن ذهن خلاق شما
این تکنیک که احتمالا قبلا هم شنیده اید تکنیکی فوق العاده برای یافتن ایده های شگفت انگیز است. مساله یا سوالی را که با آن مواجهید بالای یک برگه نوشته و سعی کنید حداقل ۲۰ راه حل برایش بنویسید. ایده های ۱۵ به بعد معمولا بهترین ایده ها هستند.
تکلیف: برای سوالات زیر حداقل ۲۰ راه حل ارائه دهید.
۱) به نظرتان چگونه زندان ها را جمع کرد و دیگر جایی به نام زندان نداشته باشیم؟
۲) چه می کردید اگر می خواستید تاثیر مثبتی روی دنیا بگذارید؟
۳) برای داستان زندگی تان چه اسمی انتخاب می کنید؟
۴) اگر تولید نسل بعدی گوشی های تلفن همراه دست شما باشد، انها چگونه خواهند بود؟
۵) چه روش هایی برای ترویج کتاب خوانی پیشنهاد می کنید؟
۶) برای خود سوال ایجاد کرده و پاسخ دهید!
📚 منابع
📖 مغز برتر، کارول وردرمن، داود نعمت الهی، نشر معیار اندیشه
____________
@AMCSUI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انجمن علمی ریاضی و علوم کامپیوتر برگزار میکند:
دوره رایگان خلاقیت در کانال تلگرامی ما
هشتگ #دورهیخلاقیت رو سرچ کنید
@AMCSUI
دوره رایگان خلاقیت در کانال تلگرامی ما
هشتگ #دورهیخلاقیت رو سرچ کنید
@AMCSUI
Forwarded from پایگاه اطلاع رسانی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه اصفهان (@Mfauiacir)
درود پروردگار بر شهید سرافراز "محسن حججی" و همه شهیدان این دیار که افتخار میهن و نظام هستند و حماسههای بی بدیلشان، همیشه در خاطر ملتی خواهد ماند که هیچگاه لباس ذلت، به تن نخواهد کرد.
#کافه_فرهنگ
#کافه_فرهنگ
#دورهیخلاقیت
قسمت6⃣
📃راز بزرگ خلاقیت
لطفا چشم هایتان را ببندید و به وسایل یا نظریه هایی فکر کنید که به نظرتان خلاقانه می آیند. آیا ایده ی آنها از هیچ بوجود آمده یا از منابع دیگری الهام گرفته شده اند؟
واقعیت این است که هیچ چیز کاملا جدید نیست و ذهن های خلاق ذهن هایی هستند که از کارهای خلاقانه دیگر، در و دیوار، صحبت های دیگران، کتاب ها، نظریه های قبلی و فعلی، کودکان، طبیعت و ... الهام می گیرند و ایده هایی تولید میکنند که ترکیب یا تلفیقی از ایده های دیگر است.
یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که فکر می کنیم خلاقیت ینی چیزی را از هیچ خلق کردن و بعد وقتی ایده ای به ذهنمان نمی رسد ناامید شده و می گوییم خلاقیت ذاتی است. من خلاق نیستم!
لطفا این افسانه را باور نکنید! راز بزرگ افراد خلاق این است آنها از همه چیز الهام می گیرند.
ایده ی طراحی آی مک اولیه از گل آفتابگردان گرفته شد وقتی استیو جابز و جاناتان آیو در حال قدم زدن بودند! تئوری احتمال از بازی در قمارخانه ها بنیان گذاشته شده و مدل کردن نیروی جاذبه محصول افتادن سیب بود. و موارد دیگری که می توانید مثال بزنید.
خب حالا ما چه کنیم؟!
شغل شما این است که ایده های خوب را پیش خود جمع کنید. هر چه ایده های خوب و بیشتری گرد آوری کنید، می توانید بیشتر از بین آنها انتخاب کرده و کار خلاقانه تری ارائه کنید.
هر چه بیشتر مساله حل کرده و با ایده های اثبات بیشتری آشنا باشید احتمال بیشتری وجود دارد که قضیه ی بزرگ بعدی را شما ارائه داده یا مساله ی حل نشده ای را حل کنید.
هر چه بیشتر سورس کد برنامه های دیگران را ببینید، راه های بیشتری برای نوشتن برنامه ی خودتان خواهید داشت.
هر چه بیشتر مدل لباس ببینید لباس برازنده تری برای خود انتخاب خواهید کرد!
و ..
☑️ چالش
1️⃣ خودتان را تربیت کنید! دانشگاه یک چیز است و آموزش چیز دیگری. شما باید نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکنید کنجکاو باشید. به دنبال چیزهای مختلف بروید. تمام منابع را دنبال کنید. بیشتر از هر کس دیگری عمیق شوید و اینگونه است که پیشرفت می کنید. برای آموزش در زمینه های دلخواه تان برنامه ریزی کنید.
2️⃣ گوگل را زیر و رو کنید! در مورد مشکلات، مسائل و آرزوهایتان جست و جو کرده و ببینید دیگران در این موارد چه کرده اند.
3️⃣ ایده های مطلوبتان را برای بعد حفظ کنید. هر جا می روید با خود یک دفترچه داشته باشید و تفکرات و مشاهده هایتان را در آن بنویسید.متن های مورد علاقه را از کتاب ها بیرون بکشید، ایده های جالبی که میبینید یا می شنوید و ایده هایی که ناگهان در ذهنتان جرقه میزند را در آن بنویسید.
📚 منابع
📖 steal like an artist, Austin Kleon
📖 wired to create, scott barry kaufman - carolyn gregoire
______________
@AMCSUI
قسمت6⃣
📃راز بزرگ خلاقیت
لطفا چشم هایتان را ببندید و به وسایل یا نظریه هایی فکر کنید که به نظرتان خلاقانه می آیند. آیا ایده ی آنها از هیچ بوجود آمده یا از منابع دیگری الهام گرفته شده اند؟
واقعیت این است که هیچ چیز کاملا جدید نیست و ذهن های خلاق ذهن هایی هستند که از کارهای خلاقانه دیگر، در و دیوار، صحبت های دیگران، کتاب ها، نظریه های قبلی و فعلی، کودکان، طبیعت و ... الهام می گیرند و ایده هایی تولید میکنند که ترکیب یا تلفیقی از ایده های دیگر است.
یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که فکر می کنیم خلاقیت ینی چیزی را از هیچ خلق کردن و بعد وقتی ایده ای به ذهنمان نمی رسد ناامید شده و می گوییم خلاقیت ذاتی است. من خلاق نیستم!
لطفا این افسانه را باور نکنید! راز بزرگ افراد خلاق این است آنها از همه چیز الهام می گیرند.
ایده ی طراحی آی مک اولیه از گل آفتابگردان گرفته شد وقتی استیو جابز و جاناتان آیو در حال قدم زدن بودند! تئوری احتمال از بازی در قمارخانه ها بنیان گذاشته شده و مدل کردن نیروی جاذبه محصول افتادن سیب بود. و موارد دیگری که می توانید مثال بزنید.
خب حالا ما چه کنیم؟!
شغل شما این است که ایده های خوب را پیش خود جمع کنید. هر چه ایده های خوب و بیشتری گرد آوری کنید، می توانید بیشتر از بین آنها انتخاب کرده و کار خلاقانه تری ارائه کنید.
هر چه بیشتر مساله حل کرده و با ایده های اثبات بیشتری آشنا باشید احتمال بیشتری وجود دارد که قضیه ی بزرگ بعدی را شما ارائه داده یا مساله ی حل نشده ای را حل کنید.
هر چه بیشتر سورس کد برنامه های دیگران را ببینید، راه های بیشتری برای نوشتن برنامه ی خودتان خواهید داشت.
هر چه بیشتر مدل لباس ببینید لباس برازنده تری برای خود انتخاب خواهید کرد!
و ..
☑️ چالش
1️⃣ خودتان را تربیت کنید! دانشگاه یک چیز است و آموزش چیز دیگری. شما باید نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکنید کنجکاو باشید. به دنبال چیزهای مختلف بروید. تمام منابع را دنبال کنید. بیشتر از هر کس دیگری عمیق شوید و اینگونه است که پیشرفت می کنید. برای آموزش در زمینه های دلخواه تان برنامه ریزی کنید.
2️⃣ گوگل را زیر و رو کنید! در مورد مشکلات، مسائل و آرزوهایتان جست و جو کرده و ببینید دیگران در این موارد چه کرده اند.
3️⃣ ایده های مطلوبتان را برای بعد حفظ کنید. هر جا می روید با خود یک دفترچه داشته باشید و تفکرات و مشاهده هایتان را در آن بنویسید.متن های مورد علاقه را از کتاب ها بیرون بکشید، ایده های جالبی که میبینید یا می شنوید و ایده هایی که ناگهان در ذهنتان جرقه میزند را در آن بنویسید.
📚 منابع
📖 steal like an artist, Austin Kleon
📖 wired to create, scott barry kaufman - carolyn gregoire
______________
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت7⃣
📃 اگر می خواهید به جایی نرسید، دنباله رو باشید!
چوپانی تعریف میکرد، گاهی برای سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان می ایستادم و هنگام خارج شدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان می گرفتم،طوری که مجبور به پریدن از روی آن می شدند.
پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می پریدند، چوبدستی را کنار می کشیدم،اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می پریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!!!!!!
گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چبزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند؛ مایل به پذیرش بی چون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
وقتی خودت را هم صدا با اکثریت می بینی،وقت آن است که بنشینی و عمیقا فکر کنی!! « دیل کارنگی»
❓به نظرتان ارتباط این داستان با خلاقیت و مصداق هایش در زندگی ما چیست؟
☑️ چالش: معمای کتابخانه انگلستان
ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی است و تعمیر آن نیز فایده ای ندارد . قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود . اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید ؛ کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند .
یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتاخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام خواهد داد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی ،این درخواست از سوی کتابخانه رد شد .
فصل بارانی شدن فرا رسید، اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد ، خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه انگلیس می گردید . رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید .
روزی ، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است .
رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی ، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم.
❓اگر شما جای این جوان بودید چه راه حلی پیشنهاد می دادید؟
🔜 ان شاالله دو متن بعدی تحلیل کوتاهی بر ذهن خلاق مرحوم دکتر میرزاخانی خواهد بود.
📚 منابع
📖 مثل زرافه باش، یک سر و گردن بالاتر از بقیه، مسعود لعلی، نشر بهار
________________
@AMCSUI
قسمت7⃣
📃 اگر می خواهید به جایی نرسید، دنباله رو باشید!
چوپانی تعریف میکرد، گاهی برای سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان می ایستادم و هنگام خارج شدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان می گرفتم،طوری که مجبور به پریدن از روی آن می شدند.
پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می پریدند، چوبدستی را کنار می کشیدم،اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می پریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!!!!!!
گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چبزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند؛ مایل به پذیرش بی چون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
وقتی خودت را هم صدا با اکثریت می بینی،وقت آن است که بنشینی و عمیقا فکر کنی!! « دیل کارنگی»
❓به نظرتان ارتباط این داستان با خلاقیت و مصداق هایش در زندگی ما چیست؟
☑️ چالش: معمای کتابخانه انگلستان
ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی است و تعمیر آن نیز فایده ای ندارد . قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود . اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید ؛ کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند .
یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتاخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام خواهد داد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی ،این درخواست از سوی کتابخانه رد شد .
فصل بارانی شدن فرا رسید، اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد ، خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه انگلیس می گردید . رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید .
روزی ، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است .
رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی ، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم.
❓اگر شما جای این جوان بودید چه راه حلی پیشنهاد می دادید؟
🔜 ان شاالله دو متن بعدی تحلیل کوتاهی بر ذهن خلاق مرحوم دکتر میرزاخانی خواهد بود.
📚 منابع
📖 مثل زرافه باش، یک سر و گردن بالاتر از بقیه، مسعود لعلی، نشر بهار
________________
@AMCSUI
هیچ شاخهای از ریاضیات هر قدر هم انتزاعی باشد، ممکن نیست که روزی در یکی از پدیدههای جهان واقعی به کار نرود.
Nikolai Lobachevsky (1792-1856)
@AMCSUI
Nikolai Lobachevsky (1792-1856)
@AMCSUI
اگر عقاید خود را با تفکر و مطالعه بدست آورید هیچکس نمی تواند به آنها توهین کند!!
کسی هم بر خلاف عقایدتان
حرفی بزند عصبانی نمی شوید،
یا می خندید و یا به تفکر فرو می روید...
"راسل"
@AMCSUI
کسی هم بر خلاف عقایدتان
حرفی بزند عصبانی نمی شوید،
یا می خندید و یا به تفکر فرو می روید...
"راسل"
@AMCSUI
#دورهیخلاقیت
قسمت8⃣
📃 رازهایی از ذهن خلاق دکتر میرزاخانی ( قسمت اول)
نمی توانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید مگر اینکه تک تک افراد جامعه پیشرفت کنند. برای این منظور هر یک از ما باید جز اینکه به پیشرفت خود می اندیشد، در برابر همه ی افراد بشر نیز احساس مسئولیت کند. وظیفه ی ما این است برای کسانی که می توانیم مفید باشیم.
((ماري كوري))
دکتر میرزاخانی از همان کودکی رویاپرداز بزرگی بود. به گونه ای که همیشه در ذهن خود نقش قهرمانان خود را بازی می کرد و رویای نویسنده شدن داشت.
هفته ی اول دبیرستان، فرصت آشنایی با رویا بهشتی بود؛ دکتر بهشتی هم اکنون استاد دانشگاه واشنگتن در سن لویی است. «اینکه رفیقی داشته باشی که با تو هم علاقه باشد و کمکات کند تا پرانگیزه بمانی، فوقالعاده ارزشمند است».
کتابفروشیهای خیابان انقلاب، از آن پس مسیر مشترک این دو یار دبیرستانی شد. «یادم میآید که چقدر پیادهروی در این خیابان شلوغ و رفتن به کتابفروشیها برایمان جذابیت داشت. مثل امروز نبود که معمولاً در یک کتابفروشی سراغ کتاب خاصی را میگیرند؛ به همین خاطر کلّی کتاب تصادفی میخریدیم… حالا عجیب به نظر میآید. اما کتابها خیلی ارزان بود، و به همین خاطر هم راحت میخریدیمشان». از زندگینامه ماری کوری و هلن کلر گرفته تا «شور زندگی» ِ ایروینگ استون، که رمانی است راجع به زندگی ونسان ونگوگ، نقاش هلندی.
یکی از شخصیت هایی که تاثیر زیادی روی دکتر میرزاخانی داشت ماری کوری بود. همانطور که می دانید ماری کوری نخستین زنی است که برنده جایزه نوبل شد. او همچنین تنها دانشمندی است که دوبار جایزهٔ علمی نوبل را در رشتههای فیزیک و شیمی دریافت کرده است.
نکته ی جالب اینجاست که دکتر میرزاخانی هم اولین بانویی است که جایزه ی فیلدز گرفت. « افتخار بزرگی است. خوشحال می شوم اگر این باعث تشویق زنان جوان دانشمند و ریاضیدان بشود.»
☑️ چالش
1⃣ اگر میخواهید آینده ی فردی را حدس بزنید، ببینید قهرمانانش چه کسانی هستند. قهرمانان شما چه کسانی هستند؟ چه کسانی را تحسین می کنید؟ زندگی نامه و جملات کلیدی آنها را بخوانید. زندگی شان را تحلیل کرده و از انها درس بگیرید.
2⃣ آگهی متفاوت بیندیش شرکت اپل را ببینید. متن این آگهی :
« به افتخار دیوانگان، نخالهها، سرکشان، دردسرسازان، وصلههای ناجور.
آنان که همه چیز را جور دیگری میبینند.
آنهایی که علاقهای به قواعد ندارند و هیچ احترامی برای وضع موجود قائل نیستند.
میتوان از آنها نقل قول کرد، با آنها مخالفت کرد، از آنها ستایش یا بدگویی کرد.
اما تنها کاری که نمی توان با آنها کرد، نادیده گرفتن آنهاست، زیرا آنها همه چیز را تغییر میدهند، آنها نژاد انسان را به پیش میرانند.
برخی آنها را دیوانه میپندارند، اما ما آنها را نابغه میخوانیم. زیرا کسانی که آن قدر دیوانه باشند که در فکر عوض کردن دنیا باشند، همانهاییاند که از عهده این کار برمیآیند.»
3⃣ زندگی نامه های بزرگان خودمان را بخوانید. از زندگی نامه دکتر میرزاخانی و پروفسور حسابی گرفته تا شهدای هسته ای.
4⃣ چرا فقط قهرمانان از دنیا رفته؟! قهرمانان زنده را هم فراموش نکنید!
5⃣ نمی توانیم بیش از این متن را طولانی کنیم، لطفا خودتان کاملترش کنید و مطلبی یا نظری داشتید با ما به اشتراک بگذارید.
❗️قطعا قهرمانان ما نیز ممکن است جاهایی تفکرات یا رفتارهای نادرستی داشته باشند، لازم نیست کپی کنیم!
📚 منابع
📖 مجموعه مصاحبه های دکتر میرزاخانی
📖 مصاحبه های پدر دکتر میرزاخانی، دکتر تابش و دکتر محمودیان
📖 اسرار نوآوری های استیو جابز، کارماین گالو، سعید جعفری، نسل نواندیش
___________
@AMCSUI
قسمت8⃣
📃 رازهایی از ذهن خلاق دکتر میرزاخانی ( قسمت اول)
نمی توانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید مگر اینکه تک تک افراد جامعه پیشرفت کنند. برای این منظور هر یک از ما باید جز اینکه به پیشرفت خود می اندیشد، در برابر همه ی افراد بشر نیز احساس مسئولیت کند. وظیفه ی ما این است برای کسانی که می توانیم مفید باشیم.
((ماري كوري))
دکتر میرزاخانی از همان کودکی رویاپرداز بزرگی بود. به گونه ای که همیشه در ذهن خود نقش قهرمانان خود را بازی می کرد و رویای نویسنده شدن داشت.
هفته ی اول دبیرستان، فرصت آشنایی با رویا بهشتی بود؛ دکتر بهشتی هم اکنون استاد دانشگاه واشنگتن در سن لویی است. «اینکه رفیقی داشته باشی که با تو هم علاقه باشد و کمکات کند تا پرانگیزه بمانی، فوقالعاده ارزشمند است».
کتابفروشیهای خیابان انقلاب، از آن پس مسیر مشترک این دو یار دبیرستانی شد. «یادم میآید که چقدر پیادهروی در این خیابان شلوغ و رفتن به کتابفروشیها برایمان جذابیت داشت. مثل امروز نبود که معمولاً در یک کتابفروشی سراغ کتاب خاصی را میگیرند؛ به همین خاطر کلّی کتاب تصادفی میخریدیم… حالا عجیب به نظر میآید. اما کتابها خیلی ارزان بود، و به همین خاطر هم راحت میخریدیمشان». از زندگینامه ماری کوری و هلن کلر گرفته تا «شور زندگی» ِ ایروینگ استون، که رمانی است راجع به زندگی ونسان ونگوگ، نقاش هلندی.
یکی از شخصیت هایی که تاثیر زیادی روی دکتر میرزاخانی داشت ماری کوری بود. همانطور که می دانید ماری کوری نخستین زنی است که برنده جایزه نوبل شد. او همچنین تنها دانشمندی است که دوبار جایزهٔ علمی نوبل را در رشتههای فیزیک و شیمی دریافت کرده است.
نکته ی جالب اینجاست که دکتر میرزاخانی هم اولین بانویی است که جایزه ی فیلدز گرفت. « افتخار بزرگی است. خوشحال می شوم اگر این باعث تشویق زنان جوان دانشمند و ریاضیدان بشود.»
☑️ چالش
1⃣ اگر میخواهید آینده ی فردی را حدس بزنید، ببینید قهرمانانش چه کسانی هستند. قهرمانان شما چه کسانی هستند؟ چه کسانی را تحسین می کنید؟ زندگی نامه و جملات کلیدی آنها را بخوانید. زندگی شان را تحلیل کرده و از انها درس بگیرید.
2⃣ آگهی متفاوت بیندیش شرکت اپل را ببینید. متن این آگهی :
« به افتخار دیوانگان، نخالهها، سرکشان، دردسرسازان، وصلههای ناجور.
آنان که همه چیز را جور دیگری میبینند.
آنهایی که علاقهای به قواعد ندارند و هیچ احترامی برای وضع موجود قائل نیستند.
میتوان از آنها نقل قول کرد، با آنها مخالفت کرد، از آنها ستایش یا بدگویی کرد.
اما تنها کاری که نمی توان با آنها کرد، نادیده گرفتن آنهاست، زیرا آنها همه چیز را تغییر میدهند، آنها نژاد انسان را به پیش میرانند.
برخی آنها را دیوانه میپندارند، اما ما آنها را نابغه میخوانیم. زیرا کسانی که آن قدر دیوانه باشند که در فکر عوض کردن دنیا باشند، همانهاییاند که از عهده این کار برمیآیند.»
3⃣ زندگی نامه های بزرگان خودمان را بخوانید. از زندگی نامه دکتر میرزاخانی و پروفسور حسابی گرفته تا شهدای هسته ای.
4⃣ چرا فقط قهرمانان از دنیا رفته؟! قهرمانان زنده را هم فراموش نکنید!
5⃣ نمی توانیم بیش از این متن را طولانی کنیم، لطفا خودتان کاملترش کنید و مطلبی یا نظری داشتید با ما به اشتراک بگذارید.
❗️قطعا قهرمانان ما نیز ممکن است جاهایی تفکرات یا رفتارهای نادرستی داشته باشند، لازم نیست کپی کنیم!
📚 منابع
📖 مجموعه مصاحبه های دکتر میرزاخانی
📖 مصاحبه های پدر دکتر میرزاخانی، دکتر تابش و دکتر محمودیان
📖 اسرار نوآوری های استیو جابز، کارماین گالو، سعید جعفری، نسل نواندیش
___________
@AMCSUI